عزاداریهای استان اردبیل
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
محتویات |
عزادارى ماه محرم
سوگوارىهاى مذهبى در اردبيل تشريفات و مراسم خاصى دارد و بررسى آنها ما را با آداب و سنن اين استان آشنا مىسازد.
معمولاً يك ماه قبل از حلول ماه محرم به خصوص از فرداى عيد قربان، با تشكيل دستههاى شاه حسينى، كه در محل به شكل «شاخسهى» عنوان مىشد، مراسم عزادارى را آغاز مىكردند و آن چنان بود كه در هر كوى و برزنى رؤسا و ريش سفيدان، مشعل آهنى بزرگى تهيه نموده آن را بر سر چوب قطور و بلندى در مركز محله نصب مىكردند و اين مركز نيز معمولاً در ميدانگاهى مقابل مساجد بود.
هر مشعل مأمور مخصوصى داشت و او مواظب بود كه قبل از غروب آفتاب مشعلها را با پارچههاى كهنه و گاهى نيز با چوب و هيزم پر كرده آماده سازد.
چون غروب مىشد جوانان و مردان محله در آن ميدان حاضر مىشدند و هر يك چوبدستى بلند و محكمى همراه مىآوردند. در بعضى از محلات انبار مخصوصى براى اين كار داشتند و چوب دستىها را در آنجا نگهدارى مىنمودند.
تقريبا يك ساعت از شب گذشته، با دستور رئيس شاه حسينىها صف بسته مىشد و در حالى كه حاضرين چوب دستى را مثل شمشير در دست راست مىگرفتند دست چپ را از پشت بر كمر نفر سمت چپ خود قرار مىدادند و بدين طريق صف فشرده و مرتبى به وجود مىآوردند.
اين كار موقعى صورت مىگرفت كه به مشعل يا مشعلهاى آماده هم مقدارى نفت ريخته، آتش مىزدند.
شعلههاى آتش مشعل اطراف را روشن مىكرد و در پرتو نور آن صف مردان به صورت محيط دايره بزرگى درآمده به دور مشعل مىگشت و در جواب اشعار و ابياتى كه رئيس دسته با آهنگ تحريك كنندهاى مىخواند همه با هم كلمه شاه حسين را كه به صورت «شاخسهى» تلفظ مىكردند با صداى بلند و آتشينى بر زبان مىراندند.
اشعار سردسته كه بيشتر جنبه حماسى داشت و آمادگى گويندگان را براى فداكارى در راه حضرت حسين بن على عليهالسلام بيان مىداشت با آهنگ هيجان انگيز گفته مىشد و حركت پاى افراد نيز با آن موزون بود.
چند شب اول مخصوص تمرين و يادگيرى بود و در همان محله صورت مىگرفت و پس از چند روز كه افراد خوب ورزيده مىشدند برنامه گردش در محلات آغاز مىگشت. مشعلها بر چهارپايههاى چرخدار نصب مىگرديد و هر دسته در مسير خاصى حركت مىكرد.
بعضى از اين دستهها براى آنكه شكوه و جلال خاصى داشته باشند اطاقكهاى مجلل چوبى نيز تهيه كرده با انواع پارچه و آينه و لاله مزين مىنمودند و به نام «اطاق قاسم» در بين دسته خود حمل مىكردند.
اين مراسم تا سه روز به آغاز محرم مانده ادامه داشت و شب چهارم قبل از محرم پايان مىيافت زيرا در آن سه روز مراسم ديگرى در پيش بود و عزادارى با طشت گذارى در مساجد و تكايا، شكل ديگرى به خود مىگرفت.
مراسم ديگرى مربوط به هيئتهاى مرسوم به هفتهخوانى قبل از ايام ماه محرم و در تمام محلات شهر از يازدهم ذيحجه آغاز و به صورت روزانه در منازل برگزار مىگردد و اهالى محله در اين مراسم كه توأم با نوحهخوانى، سينهزنى و زنجيرزنى شركت كرده و به عزادارى مىپردازند و تركيب جمعيتى اين هيئتها را اغلب جوانان و ميانسالان تشكيل مىدهند.
در اينگونه مجالس مبلغى نيز توسط شركت كنندگان به عنوان «خرجى» پرداخت مىشود. اين مجالس تا آخر ماه صفر ادامه مىيابد.
طشتگذارى در اردبيل
از مراسم ديگر عزادارى كه خاص اردبيل است و در جاهاى ديگر ديده نمىشود طشتگذارى در مساجد و تكايا است.
ريشه و مبناى آن و تاريخ رواج اين مراسم، معلوم نيست ولى تعبير ظاهرى آن چنين است كه چون حضرت حسين بن على عليهالسلام در كربلا تشنه به شهادت رسيده است به ياد بود تشنگى آن شخصيت بزرگ، سكنه اردبيل در مساجد و تكايا طشتهاى پر از آب مىگذارند تا تشنگان از آن آب بنوشند و به عنوان احسان، رفع عطش نمايند.
طشتگذارى سه روز به آغاز محرم مانده شروع مىشد و طشتها از برنز يا مس و به شكل دايره بود و قطر بعضى از آنها گاهى به يك متر و نيم مىرسيد.
اين طشتها غالبا از قديم مانده و كنارههاى آنها حاوى نوشتههايى دال بر وقفيت آنها بدين امر بوده است. از چند روز پيش از طشت گذارى آنها را تميز مىشستند و طشتهاى مسين را با قلع سفيد مىنمودند و در جايى خارج از مسجد، آماده حمل به مسجد مىكردند.
بارى طشت و آبى كه در آن مىريزند در نظر مردم اين شهر مظهر مظلوميت حضرت حسين عليهالسلام و عيالات و كسان او در كربلا تصور مىشود و به عقيده آنان كنار آن، از جمله مراكز توسل و استجابت دعا در پيشگاه خدا مىباشد. از اين رو در مقابل آن به خدا متوسل مىشوند و حاجات خود را مىخواهند و گاهى بيماران صعب العلاج و كسانى را كه به كلى درمانده شدهاند در آنجا دخيل مىبندند.
انجام مراسم طشت گذارى به منزله اعلام رسمى شروع سوگوارى است. از آن روز مساجد و تكايا سياه پوش مىشوند و در بازار و كاروانسراها و خيابانها، پرچمهاى سياه به اهتزاز درمىآيد. جشن و شادمانىها تعطيل مىگردد و تفريحات معمولى كمتر مىشود.
عزادارى ماه محرم به صورت مختلف انجام مىگيرد. يكى از آنها برگزارى مجالس روضهخوانى است و اين مجالس علاوه بر مساجد و تكايا گاهى در منازل اشخاص منعقد مىگردد. موقع برگزارى آن يا صبح زود است تا مردم پس از پايان مجلس، به كسب و كار خود برسند و يا هنگام عصر است تا آنها پس از تعطيل كسب و كار، در آن شركت نمايند.
در اين مجالس، از حاضرين با چاى پذيرايى مىشود و اگر مجلس روضه صبح زود باشد به آنان كلوچه و چاى شيرين مىدهند و پس از آن، روضهخوانها به نوبت بالاى منبر مىروند و درباره مسائل مختلف سخنرانى مىكنند.
طريق ديگر عزادارى، سينه زنى و زنجير زنى است كه خاص ده روزه اول ماه محرم مىباشد. هر دسته از آنها مركزى به نام حسينيه دارند كه شبهاى جمعه ايام سال در آنجا جمع شده تمرين مىنمايند ولى پس از حلول ماه محرم، عزادارى به مساجد كشيده مىشود و هر دسته يك روز معين نيز در بازار عزادارى مىكند.
روزى كه نوبت عزادارى محلهاى در بازار مىرسد جوانان و مردان، در حالى كه پيراهن سياه بلندى پوشيده و سر خود را نيز با دستمال سياهى بستهاند، از ظهر در حسينيه يا مسجد خود جمع مىشوند و پس از آنكه ترتيبات لازم از طرف رئيس و ريش سفيد محله داده شد حركت مىنمايند. جلوتر از همه و در پيشاپيش دسته بيرق محله حمل مىشود. اين بيرق نماينده آبرو و احترام محله و شعبات آن است.
وقتى دسته جلوى مسجد محله ديگر مىرسد بزرگان و ريش سفيدان آن محله در حالى كه بيرق محله را همراه دارند، به استقبال مىآيند. حد اين استقبال از قديم الايام معلوم است و نبايد كمتر و بيشتر از آن باشد. آنگاه بيرق اين محله پشت سر بيرق محله دسته قرار مىگيرد و به طرف ميدان گاهى مسجد حركت مىكنند. طبل و شيپور زنان در اين لحظه از طرف دسته نسبت به محلهاى كه وارد مىشوند اداى احترام مىكنند و با آهنگ مخصوصى كه مىنوازند سلام مىگويند.
هر يك از دو دسته زنجيرزنها و سينهزنها پس از ورود به ميدان جلوى مسجد به ترتيب نوحه خوانى و عزادارى مىكنند و پس از پايان آن از طرف محلهاى كه وارد آن شدهاند با چاى و شربت و در تابستان با بستنى و شربت پذيرايى مىشوند، آنگاه با آهنگ طبل و شيپور به طرف محله ديگر حركت مىنمايند. ريش سفيدان محله مهماندار اين بار نيز آنها را به همان شكل كه استقبال كرده بودند بدرقه مىكنند و اين مراسم در محلات ديگر، كه در معبر دسته قرار دارند، تكرار مىشود.
شبهاى محرم نيز دستههايى حركت مىكنند ولى در يك محيط محدود و غالبا به مساجد مىروند و عزادارى مىنمايند. اين مراسم مثل دستههاى روز، تشريفات خاصى ندارد و چون حفظ آسايش مردم مورد توجه است، از اين رو در كوى و برزن نوحهخوانى نمىكنند بلكه به طور عادى و آرام از كوچهها مىگذرند و وقتى به مساجد مىرسند در مدخل آن صفها را مرتب مىكنند و داخل مسجد شده عزادارى مىنمايند. پس از آنكه عزادارى و نوحه خوانى به پايان رسيد با چاى و گاهى با شير و كاكائو از آنان پذيرايى مىكنند.
روز نهم محرم يعنى تاسوعا مراسم ديگرى دارد. در اين روز اردبيليان در 41 مسجد شمع روشن مىكنند. اين شمعها نذرى است و معمولاً اشخاص براى برآورده شدن حاجات خود چنين نذرى مىنمايند. [كه در اصطلاح محلى شام پايلاماق گويند ]
براى انجام اين كار معمولاً مردم دسته دسته در تمام نقاط به حركت درمىآيند. آشنايى به 41 مسجد و طى فاصله آنها كار مشكلى است و چون تا غروب معمولاً بايد شمعها بين مساجد تقسيم شود از اين رو سرعت حركت لازمه كار است و بنابراين دستههاى شمعگذاران از چند نفر تجاوز نمىكند.
وقتى افراد چنين دستهاى به مسجدى مىرسند در كنار طشت آن در ظرفهاى مخصوص شمع سوز، شمعها را روشن مىكنند و طشت را مىبوسند و حاجت خود را طلب مىنمايند و در عين حال دو سه قطره از آب طشت در شيشهاى كه همراه دارند مىريزند آنگاه براى رفتن به مسجد ديگرى به راه مىافتند. اين آب عنوان شفا دارد و بيشتر براى بيماران مورد استفاده قرار مىگيرد.
در اردبيل چند سالى است كه در بعدازظهر روز تاسوعا (همانند صبح تاسوعا) دستههاى عزادار محلات مختلف شهر در خيابانهاى اصلى به عزادارى مىپردازند و به تبع پيام مقام معظم رهبرى مبنى بر ضرورت پرهيز از قمهزنى، دستههاى قمهزن كفن پوش با تابلوهاى مخصوص خويش حضور خود را در عصر عاشورا به منزله آمادگى اجراى قمهزنى در صبح عاشورا به نمايش مىگذاشتند.
از ديگر مراسم و وقايع عزادارى روز تاسوعا، دخيل نشستن مىباشد. به اين معنا كسانى كه دچار بيماريهاى صعب العلاج شدهاند معمولاً در مساجد دخيل مىنشستند. در اين خصوص زنان پيشقدمتر بوده و براى گرفتن حاجات خويش عدهاى از آنان روسرى خود را در سقاخانه يا محل قرار گرفتن طشتها در مسجد، گره مىزنند و معتقدند كه باز شدن گره روسرىها يا لباس افراد حاجتمند گواهى برآورده شدن حاجات آنهاست.
اين دستهها موقع حركت در كوچهها و مدخل مساجد اشعار تأثر آورى درباره شب عاشورا مىخوانند و چون دو دسته به هم مىرسند با صداى بلند از همديگر التماس دعا مىنمايند.
يكى از اشعارى كه بيشتر دستهها در اين روز مىخوانند چنين است:
بير بو گجه اكبر دو سنه يار سكينه
صباح اولو سان شمره گرفتار سكينه
وقتى كه آفتاب غروب مىكند و شب آغاز مىگردد در بيشتر مساجد، مردم و دستههاى شمعگذار در كنار طشت گرد مىآيند و فاتحه مىخوانند.
اين فاتحه طلب حاجت و دعا از پيشگاه خداوند متعال است. هر جملهاى از دعا كه به پايان مىرسد همه حاضران با هم و با صداى بلند آمين مىگويند.
عاشورا در اردبيل
روز عاشورا اردبيل نماى حزن انگيزى دارد. همه كس غمگين و ماتم زده است و گويى غم و اندوه از همه جا مىبارد. در اين روز مردها بيشتر پا برهنه مىشوند و سر و صورت خود را اصلاح نمىكنند.
غالبا صبح زود از خواب برمىخيزند و در بيشتر خانهها به خواندن زيارت عاشورا مشغول مىگردند. چون از زيارتنامه و صرف صبحانه فارغ شدند براى شركت در دستهها يا تماشاى آنها به مساجد مىروند.
ترتيب داخلى دستهها امروزه نيز رعايت مىگردد و دستهها با شور و حرارت بيشترى به عزادارى مىپردازند. در گذشته اجزاى ديگرى نظير اسرا، قمهزنها و شبيه گردانها هم بر آنها اضافه مىشد كه امروزه متروك يا ممنوع مىباشد.
مردم شهر غالبا در چنين روزى شربت و حلوا احسان مىكنند و عزادارى معمولاً حوالى ساعت يك بعد از ظهر پايان مىيابد و دستهها براى صرف نهار به حسينيهها و مساجد خود مىروند.
خوابيدن بعد از ظهر عاشورا را در اردبيل كار شايستهاى نمىدانند و چنين مىپندارند كه خواب بعد از ظهر آن روز بدبختى مىآورد، از اين رو مردم غالبا به مساجد مىروند يا با خواندن زيارتنامه و غيره روز را به شب مىرسانند.
شب يازدهم كه مصادف با شام غريبان امام حسين عليهالسلام مىباشد در اول شب مردم در مساجد جمع مىشوند و در حالى كه چراغها را خاموش مىكنند عزادارى مىنمايند.
گاهى هم دستههاى سينه زنى ترتيب مىدهند و براى عزادارى به چند مجلس مىروند و نوحههاى مخصوصى مىخوانند.
اردبيليان رسم اختصاصى ديگرى نيز داشتند و آن صبح روز يازدهم محرم بود كه آنرا «سحر مزارى» مىگفتند.
اين از رسوم مربوط به مردگان خود آنها است كه فرداى روزى كه مردهاى را دفن كردند صبح زود مجلسى به نام سحر مزارى ترتيب مىدهند و با چاى شيرين و كلوچه و حلوا از واردين پذيرايى مىنمايند.
از اين رو در چنين روزى براى شهداى كربلا نيز مجلس سحر مزارى تشكيل مىدادند و جزوههاى قرآن مىگذاشتند.
هر يك از واردين مقدارى قرآن مىخواند و پس از صرف صبحانه مجلس را ترك مىكرد.
پايان اين مجلس تقريبا يك ساعت بعد از طلوع آفتاب بود. در آن موقع واعظى بالاى منبر مىرفت و با روضه كوتاهى مجلس را ختم مىكرد. اين مراسم امروز نيز معمول است.
علاوه بر اين، در اردبيل روز رحلت حضرت رسول صلىاللهعليهوآله، و شهادت امام حسن عليهالسلام، و نيز ايام شهادت حضرت على و فاطمه عليهاالسلام و بعضى از ائمه را تعطيل مىكنند ولى به جز ايام محرم، كه تشريفات خاصى از جهت سينهزنى و دسته راه انداختن دارد، در ساير ايام عزادارى در مساجد جمع مىشوند و از گفتار وعاظ بهرهمند مىگردند و يا در مجالس روضهخوانى كه در بعضى از خانهها تشكيل مىشود شركت مىنمايند.
مجالس ترحيم
در استان اردبيل وقتى شخصى فوت مىكند اولين كار، آگاه كردن كسان و آشنايان مىباشد. بعد از جمع شدن آشنايان جنازه به غسالخانه حمل مىشود و بعد از غسل و كفن، جنازه را به مسجد محل يا به منزل متوفى مىآورند و از اين مكان به سمت قبرستان تشييع مىكنند.
جنازه را معمولاً فرزند ارشد يا نزديكترين شخص از كسان متوفى در قبر مىگذارد و بعد از خواندن دعاى تلقين روى قبر را با سنگ لحد و خاك مىپوشانند. ريختن خاك بر روى قبر را ثواب مىدانند و هر يك از تشييع كنندگان با بيل مقدارى خاك بر روى آن مىريزد.
بعد از مراجعت از سر خاك، صاحبان عزا در خانه و يا مسجد محله مىنشينند و مردم دسته دسته براى گفتن تسليت نزد آنها مىآيند.
مجلس ختم رسمى، فرداى دفن به نام «سحر مزارى» در مسجد تشكيل مىشود. اين مجلس بح زود و قبل از طلوع آفتاب منعقد مىگردد و كسانى كه براى تسليت گفتن مىآيند جزءهايى از قرآن مجيد را مىخوانند و بعد از ختم جلسه با چاى و كلوچه و گاهى شير كاكائو از ميهمانان پذيرايى مىشود.
به عقيده ساكنان اردبيل شب اول قبر، بخصوص ساعات نزديك صبح براى مرده بسيار مخوف و وحشتناك است.
از اين رو در آن شب غالبا براى مردگان نماز وحشت مىخوانند و صبح زود نيز به عنوان سحر مزارى مجلسى براى قرائت قرآن ترتيب مىدهند تا به اين وسيله موجبات آسايش روح او را فراهم سازند.