دوره پهلوی دوم در استان کرمان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
1ـ نهضت ملى نفت
در جريان نهضت ملى شدن صنعت نفت در سال 1330، كرمانىها نقش بسيارى داشتند.
افرادى مثل دكتر بقايى كه كرمانى بود، در آغاز سهم غيرقابل انكارى در شعلهور كردن نهضت داشتند. گرچه در اواخر عليه دكتر مصدق موضعگيرى كرد و از جانب ملىگراها كوبيده شد.
دكتر مظفر بقايى كرمانى كه در آغاز مجلس شانزدهم سازمان نگهبانان آزادى را به منظور آزادى انتخابات تشكيل داده بود، در اين دوره پس از مصدق و كاشانى شاخصترين چهره مبارزات ملى به شمار مىرفت. او از دوران همكارى با حزب توده با ملكى آشنايى داشت. در پى پيشنهاد ملكى، اين دو در 26 ارديبهشت 1330 حزبى براى سازمان دادن به نيروهاى ملى موجود در صحنه و حمايت از نهضت ملى ايران به رهبرى مصدق تشكيل دادند كه به پيشنهاد ملكى، حزب زحمتكشان ملت ايران ناميده شد.
اين حزب نخستين تشكل قدرتمندى بود كه توانست در برابر حزب توده ايران به رقابت برخيزد.
در اين زمان حزب توده با تحليل شخصيت رزمآرا نخستوزير وقت به عنوان فردى بورژوا دموكرات، به حمايت ضمنى از او برخاست و انشعابيون حزب توده كه اينك در حزب زحمتكشان تشكل يافته بود، جانب مصدق را گرفتند.
حزب زحمتكشان كه محصول ائتلاف بقايى و ملكى بود، عملاً از دو جناح تشكيل مىشد؛ جناح سياسى و پارلمانى يعنى بقايى و ياران او از جمله سپهبدى و زهرى كه اداره روزنامه حزب ـ شاهد ـ در دست آنان بود، و جناح روشنفكرى و فرهنگى كه امور تشكيلاتى، تعليماتى، مطبوعاتى و ايدئولوژيك حزب را اداره مىكردند و هفته نامه نيروى سوم و ماهنامه علم و زندگى را انتشار مىدادند. اختلافات درونى حزب زحمتكشان و موانع جديد تبانى عليه مصدق سرانجام سبب شد كه ملكى و ياران او در ماه سال 1331 حزب جديد به نام حزب زحمتكشان ملت ايران (نيروى سوم) بنيان گذاردند.
در جريان وقايع مربوط به كودتاى 28 مرداد 1332، در كرمان، سرگرد سخايى رئيس شهربانى، توسط اعضاى حزب زحمتكشان به وضع فجيعى كشته شد.
با قتل او، ضربهاى سنگين به دولت مصدق وارد آمد و دكتر بقائى در يك سخنرانى اين كار را ستود و از قاتل سرگرد سخايى حمايت كرد و او را بوسيد كه اين ماجرا را محمدعلى سفرى چنين آورده است:
«... در يك مجمع بزرگ، دكتر بعد از سخنرانى در پايان بيانات خود مىگويد: شما در بيست و هشتم مرداد بزرگترين فداكارى را در سقوط و برچيدن حكومت ياغى مصدق از خود نشان داديد.
خائنين را به جزاى اعمال خود رسانيديد، من امروز آن مرد قهرمانى كه اولين ضربه مهلك را بر سرگرد سخائى رئيس شهربانى مصدق در كرمان نواخت مىخواهم خود را معرفى نمايد تا روى او را ببوسم. مردى از ميان جمعيت از زمين برخاست خود را معرفى مىكند.
به دستور دكتر پيش رفته، دكتر بقائى صورت او را بوسيده او نيز دست دكتر را مىبوسد. سپس آن مرد رو به طرف مردم كرمان مىگويد من هم افتخار مىكنم موفق شدم دست رهبر و استاد خود دكتر بقائى را كه رئيس شهربانى مملكت را كشت ببوسم.
از اين گفتار عاميانه و با حقيقت آن مرد دكتر رنگش سرخ شده، با كمال خجلت و سرافكندگى تريبون را ترك مىكند».
پس از آن، دكتر بقايى در يازده خرداد 1333 در كرمان طى نطقى با قرارداد نفت مخالفت كرد و بلافاصله بازداشت و تبعيد شد.
بعد از كودتاى 28 مرداد، عظيمترين گردهمآيىهاى ضد دولتى در زمان دولت سپهبد زاهدى در كرمان انجام مىگرفت.
در مسأله انتخابات در دوره زاهدى تجمع مردم در مساجد عليه انتخابات بسيار زياد بود و دكتر بقايى هم فعال بود و سخنرانى مىكرد و مردم را برمىانگيخت.
2ـ قيام پانزده خرداد
قبل از قيام پانزده خرداد، در اوايل شروع نهضت، آقاى محمد جواد حجتى كرمانى رابط امام و علماى كرمان، يزد و اصفهان بود.
به دستور امام خمينى(ره) روحانيت، شبهاى يك شنبه جلسه علنى داشتند و اطلاعات را به هم مىرساندند.
زمانى كه در بيست و پنجم شوال مصادف با شهادت امام صادق عليهالسلام به مدرسه فيضيه حمله شد، حجهالاسلام شيخ عباس حسنى (نماينده مردم كرمان در مجلس شوراى اسلامى در دوره سوم)، ماجراى فيضيه را به اطلاع طلاب كرمان رساند. طلاب بلافاصله اقدام به چاپ و توزيع اعلاميههاى امام(ره) كردند و اعلاميهها را در 5000 نسخه چاپ و توزيع نمودند. اين اعلاميهها شهر را منقلب كردند. در مساجد شهر جلساتى برگزار شد. در مسجد جامع كرمان آقاى محمد جواد حجتى كرمانى فاجعه فيضيه را براى مردم شرح دادند و مسجد يكپارچه گريه و عزا شد.
مأمورين در كرمان، سعى كردند با مردم كنار بيايند، آنها طورى برخورد كردند كه گزارشات زياد تند نباشد. مردم و روحانيت نيز سعى كردند كه كار به خشونت كشيده نشود.
در ماه محرم اين سال، در سخنرانىها حمله به دستگاه جبار صريحا انجام گرفت و مداحان درباره فيضيه و كربلاى ايران مداحى مىكردند. در كرمان آقايان محمد جواد حجتى كرمانى، موحدى كرمانى، ترابى، سيد يحيى جعفرى و سايرين درباره نهضت روحانيت، مسأله فيضيه و رهبرى امام خمينى(ره) صحبت مىكردند.
در روز عاشورا، سخنرانان بيشترين حملات را به رژيم نمودند. در اين روزها امام خمينى(ره) دستگير شد و مردم ايران دچار شوك عظيمى شدند و از اين پس، با فشار رژيم، مبارزات به صورت مخفيانه ادامه يافت.