ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

ضرب المثلها در استان کرمانشاه

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

ویرایش در تاریخ ‏۶ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۴۳ توسط Kabir (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری, جستجو

هر چه بيرى و بارم ورات سوغات مارم

در مورد انتظار بى‏جاى ديگران جهت سوغاتى است.

نم آو م سوار گاوم.

در مورد كسى كه در شرايط سختى باشد و ديگرى از او انتظار كمك داشته باشد.

روا نمشت بره لنه چپى هم پوش مست دمش

در مورد كسى كه كار خود را نمى‏تواند انجام دهد و براى ديگران مى‏خواهد كارهاى مهمى انجام دهد.

ورباجى پشت قيچى

در مورد كسانى گفته مى‏شود كه جلوى چشم با آدم خوب باشند و پشت سر بدگويى كنند و دشمنى به خرج دهند.

توى كوك كسى رفتن.

به معناى: پشت سر كسى غيبت كردن.

تركه پشت دهل بودن.

در مورد كسى گفته مى‏شود كه در امور مربوط به ديگران دخالت كند.

پى زاق و زيق زندگى رفتن.

به معناى: زن گرفتن و به دنبال گرفتاريهاى آن رفتن.

به اسب شاه مى‏گه يابو.

در مورد آدمى گفته مى‏شود كه مغرور است و كس ديگرى را آدم حساب نمى‏كند.

تلافى غوره را سر كوره درآوردن. و يا مى‏گويند زروش به خر نمى‏رسه پالان شه مى‏گيرد.

به معناى: اينكه شخصى به تلافى از شخص قوى‏تر، شخص ضعيف‏ترى را خسارت رساند.

يكى نان نداشت بخوره، خيار مخورد اشتهاش واشه.

يعنى كسى كه از عهده كار كوچكى برنيايد به دنبال انجام كارى بزرگترى باشد.

خدا به خودِم بده ننه مى‏ره صَنُق خانه دير در مياد.

يعنى: هر كسى بايد روى پاهاى خودش متكى باشد و اميدى به ديگرى نداشته باشد، زيرا عزيزترين كس آدم هم كه كمكى كرد بى منت نيست.

انگار برامان سر كل آوردى.

اين ضرب‏المثل درباره كسانى گفته مى‏شود كه كارى براى كسى انجام نداده ولى در مقابل توقع داشته باشد.

داغش داغ ذغاله.

هنگامى اين ضرب‏المثل را مى‏گويند كه دل كسى از شدت ناراحتى و گرفتارى عزيزى به سختى بسوزد.

خانه خرس و طَوَق مس

هنگامى گفته مى‏شود كه توقعى غير واقع از شخص يا چيزى داشته باشند مثل اينكه از آدم خسيسى توقع حاتم بخشى داشته باشند.

زن كفش تنگى نيست كه پرتابش كنيم.

اين ضرب‏المثل هنگامى گفته مى‏شود كه زن سر ناسازگارى داشته باشد.

اگ زرنگ بووى تريك شوفرس يا اگه دُز بيون تاريكه لوْ فرس.

يعنى: اگر زرنگ باشى شب تاريك زياد است.

شا بخشى، شروان نبخشى.

يعنى: شاه بخشيد، شيروان نبخشيد.


منابع