ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

ضرب المثلها در استان خراسان رضوی

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

ویرایش در تاریخ ‏۵ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۵۳ توسط Kabir (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو

باورها

پشت سر مسافر آب مى‏ريزند تا مثل آب برود و مثل آب برگردد.

آب نيم خورده ديگران را نمى‏خورند مى‏گويند چون هر كس بخورد ميان او و كسى كه اول آب خورده است كينه و دشمنى ايجاد مى‏شود.

اگر پلك چشم راست بپرد خوشحالى و اگر پلك چشم چپ بپرد غم و مصيبت به او مى‏رسد.

اگر از روى بچه شير خوار رد بشوند بچه دير زبان باز مى‏كند و دير راه مى‏افتد.

اگر بچه انگشت پا (خصوصا شصت) خود را در دهانش فرو كند «پشت مى‏خواهد».

شب نبايد خانه را جارو كرد چون نحسى به بار مى‏آورد.

اگر چانه كسى بخارد برايش ميهمان مى‏آيد.

اگر پاى راست انسان بخارد به عروسى خواهد رفت.

اگر كسى شب جوراب يا شلوارش را بالاى سرش بگذارد خوابهاى پريشان خواهد ديد.

هر كس روز شنبه پياز بخورد، دولتمند خواهد شد.

اگر كسى دير از مسافرت بيايد، جارو را وارونه رو به قبله مى‏گذارند تا زود بيايد.

روز يكشنبه، هر كس به حمام برود ديوانه خواهد شد.

هر كس شب جمعه، ارزاق بخرد و به خانه ببرد، بركت به خانه برده است.

ديدن اسب سفيد در بيدارى يا خواب، مراد است.

اگر جارو به پاى كسى بخورد يك سيخ از آن مى‏كنند تا شومى آن رفع شود.

جارو كردن در شب را بد مى‏دانند.

استكان را اگر روى نعلبكى وارونه بگذارند و نزد كسى ببرند، به آن شخص توهين كرده‏اند.

اگر كلاغى صبح زود، پشت بام يا روى ديوار خانه بانگ زند، معتقدند كه خبر خوشى مى‏رسد يا مسافرشان از سفر مى‏آيد.

در آستانه در نمى‏نشينند تا دچار بهتان نشوند.

اگر مردى از ميان دو زن عبور كند، بختش بسته مى‏شود.

نگين عقيق را در انگشترى مايه نشاط مى‏دانند.

ضرب المثل‏ها

آدَم بَييس جاىِ جيرجير بِكِنَه كه بلبل نِبَشه.

ـ آدم بايد در جايى اظهار فضل بكند كه داناتر از او نباشد.

آدَمِ دروغگو كم ذهن مُفتَه.

ـ آدم دروغگو كم حافظه مى‏شود.

از بارون گرِختِم زير آبچك نِشَستِم.

ـ از بارون گريختيم زير آبچك نشستيم.

ـ همانند: از چاله درآمديم به چاه افتاديم.

بِرِى خَطِرِ يَگ گل صدخار بَييس اُو بُخُورَه.

ـ براى خاطر يك گل صدخار بايد آب بخورد.

به جايى مُرُم كه روىِ وا ببينُم نِه درِ وا.

ـ به جايى مى‏روم كه روى گشاده ببينم نه در گشاده.

به دَس مَيَت نِگا، نِه بِه هَمسَيَهَ‏ت.

ـ به دست مايه‏ات نگاه كن نه به همسايه‏ات.

به لَف لَف سَگ دِريا نِجِس نِمِرَه.

ـ به لف‏لف سگ دريا نجس نمى‏شود.

ـ نظير: به دعاى گربه سياه باران نمى‏بارد.

حَبّه نِدَرَ كه به دبّه بِزِنَه.

ـ حبه ندارد كه به دبه بزند.

ـ همانند: آه ندارد كه با ناله سودا كند.

خررَه سربارى مِكُوشَه بِچَه رَه بارِكِلاّ.

ـ خر را سربارى مى‏كشد بچه را بارك الله.

ـ همانند: خرش كن بارش كن.

خَنَم به پوشتم كليدش تو موشتم.

ـ خانه‏ام به پشتم كليدش تو مشتم.

ـ نظير: خودم آقاى خودم و نوكر خودم.

دستش به آلو نِمِرِسَه مِگَ آلو تُروشَه.

ـ دستش به آلو نمى‏رسد مى‏گويد آلو ترش است.

ـ نظير: گربه دستش به گوشت نمى‏رسه مى‏گويد بو مى‏دهد.

كَل از خدا چى مَخَه دو زلف رَعنا.

ـ كچل از خدا چه مى‏خواهد دو زلف رعنا.

ـ همانند: كور از خدا چه مى‏خواهد دو چشم بينا.

كوزه گربا كدو او مُخُورَه.

ـ كوزه‏گر با كدو آب مى‏خورد.

ـ نظير: كوزه‏گر با كوزه شكسته آب مى‏خورد.

كوه به كوه نِمِرِسَه آدَم به آدَم خَه رِسى.

ـ كوه به كوه نمى‏رسد، آدم به آدم خواهد رسيد.

ـ همانند: آخر گذر پوست به دباغ خانه مى‏افتد.

ماستِه كه تروشَه از تِغارِش معلوم مِرَه.

ـ ماستى كه ترش است از تغارش پيداست.

ـ نظير: سالى كه نكوست از بهارش پيداست.

نِمَد هر چه تو اُو بِمَنَه بيشتر آوُ ورمِدِرَه.

ـ نمد هر چه بيشتر در آب بماند بيشتر آب برمى‏دارد.

ـ نظير: زالو هر چه بيشتر خون بمكد گنده‏تر مى‏شود.

هندِوَنِى خُب نِصيبِ كُفتار مِرَه.

ـ هندوانه خوب نصيب كفتار مى‏شود.

ـ همانند: انگور خوب نصيب شغال مى‏شود.


منابع