ضرب المثلها در استان آذربایجان شرقی
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
باورها
1ـ مردم آذربايجان بر اين باورند كه اگر زن آبستنى از كسى چيزى قبول كند و بخورد بچهاش شبيه آن شخص خواهد شد و به همين سبب بايستى از اشخاص ناشناس دورى كرد.
2ـ اگر تفاله بلندى در استكان چاى شناور باشد، علامت آمدن ميهمان است.
3ـ خارش گوش علامت بازگشت مسافر از سفر است.
4ـ اگر روى گور كسى آب بپاشند، روح مرده آرامش خواهد يافت.
5ـ اگر مرغى مثل خروس بانگ بزند آن را به يك سيد مىبخشند.
6ـ اگر درحينبارندگى آفتاببدرخشد، علامتايناستكه بچهگرگى درحال بدنياآمدن است.
7ـ اگر كف دست كسى بخارد، دليل پول به دست آوردن خواهد بود.
8ـ رنگين كمان را نشانه فراوانى خواروبار مىدانند.
9ـ اگر كسى بيش از حد بخندد مىگويد: «چوخ گلاوخ، زيانين چكمه ساق ياخشيدير» يعنى خيلى خنديديم ضررش را نبينيم خوب است.
10ـ در ميهمانى اگر ميهمان به طور اتفاقى ظرف چينى يا بلورى بشكند آنرا دفع بلا مىدانند.
11ـ در شب، ناخن نمىگيرند و اگر ناخن گرفته شود بايد در يك بسته جمع گردد، اگر پخش شود عقل شخص نيز پخش مىشود.
ضرب المثلها
قسمت مهم ادبيات آذرى را ضرب المثلها (آتالار سوزلرى) و چيستانها (تاپماجالار) تشكيل مىدهند. ضرب المثلها يكى از بهترين ابزارها، براى انتقال معانى و تفهيم در صحبتهاى عاميانه مىباشد نظير:
1ـ مفته سركه بالدان شيرين اولار: سركه مفت از عسل شيرينتر است.
2ـ وئرنده تاپا نميرام، آلانده هاردان تاپيم: هنگام دادن نمىتوانم پيدايت كنم، موقع پس گرفتن كجا پيدايت كنم.
3ـ دوس داشى يامان اولور: سنگ دوست كشنده است.
4ـ يومورتا اغورلييا، دوه اوغروسى اولار: تخم مرغ دزد شتر دزد مىشود.
5ـ كر ديدى، سَس گلير: كر گفت صدايى مىآيد.
6ـ كور ديدى، او دور گلير: كور گفت آنست مىآيد.
7ـ چولاق ديدى، درون قاچاق: چولاق گفت پاشيد فرار كنيم.
8ـ آباد اولار بلبلييم، خراب اولار بايقوشى: نظير هر كه در مىشود ما دالانيم، هر كه خر مىشود ما پالانيم. مراد آن كه تغيير اوضاع و احوال به حال ما فرق نمىكند.
9ـ آرواد بلا دور الله هيچ ايوى بلاسيز ايلمه سين: زن بلاست، خدا هيچ خانهاى را بىبلا نكند.
10ـ آز اولور كوسور چوق اولور قوسور: كمش دهى قهر مىكند، زيادش دهى قى مىكند.
11ـ آناسينا باخ، قيزى آل: مادر را ببين دختر را بگير.
12ـ باش يولداشى يوقدور، آش يولداشى چوقدور: يار جانى كم است و يار نانى بسيار.