فیلسوفان و عارفان استان آذربایجان شرقی
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
عبدالحميد خسروشاهى
شمس الدين عبدالحميد بن عيسى عموية بن يونس خليل خسروشاهى، در سال 580 متولد گرديد.
وى پس از تحصيل مقدمات ادب، حديث را از مؤيد طوسى فرا گرفت، و كلام و حكمت را پيش امام فخر رازى خواند.
ايشان در حكمت و طب و نيز علوم اسلامى از قبيل فقه و اصول و كلام استاد بود و همواره به مطالعه و تدريس به طالبان دانش، اشتغال داشته است. استاد مطهرى در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران وى را از فيلسوفان برجسته آذربايجان دانسته است.
برجستگى مقام فلسفى او سبب گرديد تا خواجه نصيرالدين طوسى پاسخ برخى از سؤالات فلسفى خود را از او بخواهد.
اين استاد گرانقدر در سال 652 ه .ق دار فانى را وداع گفت.
مهمترين آثار او عبارتند از: مختصر منطق شفاى ابن سينا، تتمة الايات البيّنات، مختصر مهذّب شيخ ابو اسحق شيرازى (در فقه).
شمس تبريزى
شمس الدين محمد بن على بن ملك داد تبريزى معروف به «شمس تبريزى» از عارفان نامى و استاد و مراد جلال الدين مولوى بلخى است. از جزئيات زندگى شمس اطلاع چندانى در دست نيست.
آنچه مسلم است او از پيشوايان تصوف در عصر خود بود و نزد شيخ ركن الدين سجاسى، بابا كمال خجندى و ابوبكر سله باف تربيت شد و در بغداد با اوحد الدين كرمانى و فخر الدين عراقى ديدار كرد. وى پيرو طريقت ضياء الدين ابوالنجيب سهروردى بوده است.
غزليات شمس تبريزى كه به نام «ديوان شمس» يا «ديوان كبير» مجموعه غزليات مولانا محمد بلخى است، بىگمان در ادب فارسى و در فرهنگ اسلامى و فراتر از آن در فرهنگ بشرى استثناء مىباشد و در هيچ مجموعه شعرى به اندازه ديوان شمس، حركت، حيات و عشق نمىجوشد. همچنين منظومه مرغوب القلوب كه حاوى 130 بيت است منسوب به شمس مىباشد.
وى در سال 645 ه .ق وفات يافت.
شيخ شهاب الدين محمود عتيقى اهرى
وى از نوادگان شيخ شهاب الدين سهروردى است. دوران كودكى و جوانى خود را در تبريز و سجاس سپرى نمود.
صرف و نحو و فقه و اصول و حديث را در زادگاه خود در محضر شيخ ملا حسين اهرى فرا گرفت و سپس در تبريز و سجاس در مكتب شيخ ابوالغنائم ركنالدين سجاسى كه از عرفاى آن زمان به شمار مىرفت به كسب كمالات معنوى پرداخت و به مرتبهاى رسيد كه توانست به دست شيخ ركنالدين خرقه فقر بپوشد و حتى به دامادى او مفتخر گردد.
وى در سال 695 يا 698 ه .ق به ديار حق شتافت.
همام تبريزى
خواجه همام الدين محمد، از عارفان زنده دل و يكى از شاعران نغزگوى پارسى مىباشد. او در حكمت و عرفان به اعلى درجه نائل آمده است.
مراتب حكمت را از محضر خواجه نصيرالدين طوسى تحصيل نمود و با مولانا قطبالدين علامه شيرازى نسبت سببى داشته و با شيخ مصلح الدين سعدى ملاقات نموده است و مطايبات لطيفه در بين آن دو ردّ و بدل شده است.
وى در سال 713 ه .ق فوت نموده است.
شيخ محمود شبسترى
شيخ محمود شبسترى از عارفان نامى و از شاعران بزرگ، در سال 687 ه .ق در شبستر ديده به جهان گشود و در مكتب شيخ بهاء الدين يعقوب تبريزى از عارفان نامى تبريز به تهذيب و تعليم پرداخت.
شيخ به كشورها و شهرهاى متعددى مسافرت كرد. او مدتى نيز به كرمان رفت و در آنجا تأهل اختيار كرد. هم اكنون فرزندان وى در آن منطقه طايفهاى به نام خواجگان را تشكيل مىدهند.
بى شك مثنوى گلشن راز، از ماندگارترين مثنوىهاى عرفانى است كه تاكنون شرحهاى متعددى بر آن نگاشته شده است. شبسترى، گلشن راز را در جواب هفده سوال فلسفى، كلامى و عرفانى حضرت امير حسين سروده است.
او در سن 33 سالگى در سال 720 ه .ق درگذشت و در كنار مراد خويش، بهاء الدين يعقوب تبريزى در شبستر مدفون گرديد. آثار شبسترى عبارتند از: رساله حق اليقين، سعادت نامه در سه هزار بيت، گلشن راز.
شيخ ركن الدين اوحدى مراغهاى
شاعر و عارف نامى اوحدى مراغهاى در سال 670 ه .ق در مراغه متولد شده است و مدت زيادى سياحت نموده و به سبب توطن در اصفهان به اصفهانى مشهور شده است.
وى در علوم ظاهرى و باطنى و كمالات صورى و معنوى، به مقام والايى رسيده است. اوحدى مراغهاى بيش از پانزده هزار بيت شعر سروده است كه مهمترين اثر ادبى و عرفانى او مثنوى «جام جم» است كه شامل قصايد، رباعيات و غزليات اوست.
وى در سال 738 ه .ق در شهر مراغه به ديار حق شتافت.
آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملكى فقيه ربانى و عارف نامى آيت الله مير زا جواد آقا ملكى تبريزى يكى از مفاخر عرفان اسلامى در قرن اخير به شمار مىرود. حاج ميرزا جواد در تبريز به دنيا آمد و كودكى و نوجوانى را در همان جا سپرى نمود.
پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى و آموختن سطح، عازم نجف اشرف گرديد و در آنجا نزد عالمان بزرگى چون آخوند خراسانى، حاج آقا رضا همدانى و محدّث نورى فقه و اصول و دراية را آموخت و در همين زمان با عارف واصل آخوند ملاحسينقلى همدانى ـ كه در علم و عرفان و اخلاق سرآمد بود ـ آشنا شد و مدت 14 سال از محضر او راه و رسم سلوك و آداب و آيين اخلاق و عرفان را فرا گرفت.
مرحوم ملكى در سال 1320 يا 1321 ه .ق به زادگاه خود تبريز بازگشت و در همان جا سكنى گزيد. اما در سال 1329 ه .ق كه در اثر وقوع انقلاب مشروطه اوضاع تبريز آشفته شده بود، به قم مهاجرت كرد و با برپا كردن دروس فقه و اخلاق به تدريس و تعليم و تهذيب پرداخت.
وى شاگردانى بس والا مقام را تربيت نموده است. شاگردانى چون امام خمينى، آيت الله خويى، آيت الله مرعشى و آيات ديگر از نمونههاى علمى، اخلاقى و عرفانى او مىباشند.
اين بزرگ مرد عارف، سرانجام پس از عمرى تلاش در راه تعليم و تربيت و تزكيه نفس، در سحرگاه يازدهم ذى الحجه 1344 ه .ق به عزم ديدار دوست، راهى ديار يار شد و پيكر پاك او در قبرستان شيخان كنار قبر ميرزاى قمى به خاك سپرده شد.
مهمترين آثار و تأليفات ايشان عبارتند از: اسرار الصلوة، المراقبات فى اعمال السنة، رساله لقاء الله.
آيت الله سيد على قاضى طباطبايى
عارف نامى آيت الله حاج سيد على قاضى طباطبايى در سيزدهم ذيحجه 1285 ه .ق در تبريز در يك خانوادهاى مذهبى چشم به جهان گشود.
در تبريز از محضر بعضى از فضلاء و نيز از محضر پدرش ميرزا موسى تبريزى صاحب «حاشيه رسائل» و شيخ محمد قراجه داغى استفاده علمى كرد و به سال 1313 ه .ق به سوى نجف رهسپار شد.
در آن شهر از محضر مولى محمد فاضل شربيانى، شيخ محمد حسن ممقانى، شيخ الشريعه اصفهانى، آخوند خراسانى و ميرزا حسين خليلى تهرانى بهرهها برد.
وى در فقه، اصول، حديث و تفسير متخصص و ماهر بود و از رجال اخلاق و عرفان به شمار مىآمد.
از ايشان تفسيرى بر قرآن به يادگار مانده است كه از آغاز تا آيه 92 از سوره انعام، آمده است.
از شاگردان برجسته و مبرز ايشان مىتوان از علامه طباطبايى صاحب تفسير الميزان و مرحوم سيد احمد كربلايى كشميرى نام برد. وى در ششم ربيع الاول 1366 ه .ق به ديار حق پر كشيد.
سيد محمد حسن الهى طباطبايى
عارف نامى آيت الله سيد محمد حسن الهى طباطبايى برادر علامه طباطبايى، يكى از رجال الهى عرفان و شهود و از شاگردان مكتب عرفانى قاضى بزرگ مىباشند كه بسيار گمنام زيست و گمنام بود و گمنام رحلت نمودند.
وى در سال 1396 ه .ق به ديار حق شتافت [و در قبرستان ابوحسين قم، در مقبرة العلماء مدفون گرديدند].
علاّمه محمد حسين طباطبايى
علامه محمد حسين طباطبايى در سال 1281 ه .ش در تبريز در يك خانواده علمى چشم به جهان گشود. در سن 5 سالگى مادر و در سن 9 سالگى پدر را از دست داد.
بعد از گذراندن تحصيلات مقدماتى، در سال 1297 ه .ش وارد حوزه علميه شد و در سال 1304 ه .ش براى تكميل تحصيلات خود عازم نجف اشرف گرديد و به مجلس درس آيت الله شيخ محمد حسين اصفهانى، آيت الله نائينى، آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت الله حجت كوه كمرى حاضر شد.
وى در عرفان از محضر استاد بزرگ عرفان، آيت الله سيد على قاضى و در فلسفه از محضر درس حكيم و فيلسوف معروف، آقا سيد حسين بادكوبهاى بهره برد. او پس از سالها تلاش علمى و تهذيب نفس، به تبريز بازگشت و پس از چند سال اقامت در اين شهر، به حوزه علميه قم عزيمت نمود و بنيان فلسفى حوزه علميه قم را با تربيت شاگردان بزرگى چون شهيد مطهرى، آيت الله جوادى آملى و ديگران پايهريزى كرد و در همين راستا، دو كتاب فلسفى بداية الحكمة و نهاية الحكمه را جهت آشنايى طلاب نگاشتند كه هم اكنون جزء كتابهاى درسى و رسمى حوزه مىباشند.
سرانجام اين مرد بزرگ الهى، پس از عمرى خدمت به اسلام و مسلمين، در سال 1360 ه .ش در شهر مقدس قم به لقاءالله پيوست و جهان اسلام و حوزههاى علميّه را عزادار ساخت و در كنار بارگاه ملكوتى حضرت معصومه عليهاالسلام در مسجد بالاسر به خاك سپرده شد.
مهمترين آثار و تأليفات ايشان عبارتند از: تفسير الميزان (در 20 جلد)، اصول فلسفه و روش رئاليسم (در 5 جلد)، حاشيه كفاية الاصول، رساله در اعجاز، على و الفلسفه الالهيه، شيعه در اسلام، قرآن در اسلام.
استاد محمد تقى جعفرى
استاد محمد تقى جعفرى در سال 1304 ه .ش در تبريز چشم به جهان گشود. پس از پايان دوره ششم ابتدايى به مدرسه طالبيه رفت و در آنجا شروع به خواندن صرف و نحو كرد.
بعد از اين مرحله به تهران آمد و از محضر ميرزا مهدى آشتيانى و آيتالله شيخ محمدرضا تنكابنى كسب فيض نمود. استاد بعد از تهران به قم مشرف شد و در مدرسه دارالشفاء به تحصيلات خود ادامه داد.
بعد از يكسال تحصيل در قم به علت فوت مادرشان به تبريز برگشتند و بعد از 3 الى 4 ماه از فوت مادر راهى نجف اشرف گرديدند و در آنجا از محضر اساتيد بزرگوارى همچون: آيت الله سيد عبدالهادى شيرازى، آيت الله شاهرودى، آيت الله خويى، آيت الله ميرزا حسن يزدى، آيت الله شيخ صدرا قفقازى، آيت الله شيخ مرتضى طالقانى و آيتالله حكيم كسب فيض نمود و بعد از 11 سال به ايران بازگشت.
علامه محمد تقى جعفرى، 23 ساله بود كه در نجف اشرف از آيتالله شيرازى اجازه مكتوب اجتهاد دريافت كرد.
وى عالمى وارسته، فقيهى درد آشنا و يكى از استوانههاى فلسفى و عرفانى عصر ما به شمار مىآمد.
[اين استاد گرانقدر بعد از عمرى خدمات ارزنده در سال 1377 ه .ش به ملكوت اعلى پيوست و جنازه ايشان پس از انتقال به مشهد مقدس در كنار بارگاه امام رضا عليهالسلام به خاك سپرده شد].
برخى از تأليفات ايشان عبارتند از: الامر بين الامرين فى الجبر و التفويض، جبر و اختيار، آفرينش انسان، علم در خدمت انسان، اخلاق و مذهب، ارتباط انسان و جهان، 3 جلد، انسان از ديدگاه قرآن، نگاهى به امام على عليهالسلام، تفسير، نقد و تحليل مثنوى (در 15 جلد)، تفسير نهج البلاغه (25 جلد)، مقايسه و تطبيق اعلاميه حقوق بشر با فقه اسلامى.