جنگ جهانی اول در استان کرمانشاه
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
با شروع جنگ جهانى اول علىرغم اعلام بىطرفى ايران، طرفين متخاصم بدون توجه به قوانين و حتى مقررات بين المللى بىطرفى ايران را به كلى ناديده گرفتند و از چند محور وارد خاك ايران شدند.
مناطق مرزى و نواحى غرب ايران از جمله مناطقى بود كه از روزهاى نخست جنگ مورد تجاوز قواى بيگانه قرار گرفت و متقابلاً ايلات و عشاير سلحشور غرب شامل ايلات كلهر، گوران، سنجابى، قلخانى، احمدوند و ديگر مرز نشينان به مقاومت دليرانه در مقابل تهاجمات مهاجمين پرداختند و علىرغم اختلافات قبلى، به صورت يكپارچه آماده مقاومت در برابر نيروهاى مهاجم بيگانه درآمدند.
در شهريور 1294 ه .ش كليه رؤساى ايلات و عشاير در ماهيدشت كرمانشاه اجتماع نموده و به منظور مقابله با قواى بيگانه، سوگند وفادارى ياد نمودند كه در تمامى موارد با هم متحد بوده و تا آخرين نفس در راه آزادى و استقلال ايران بايستند. بر اين اساس تلگرافى را تنظيم و به عنوان سران ايلات و عشاير غرب، به احمد شاه قاجار مخابره نمودند.
همزمان با تجاوز روسيه به ايران، عدهاى از آزاديخواهان و مليون به اعتراض از تهران مهاجرت و در بروجرد به نظام السلطنه والى لرستان و خوزستان ملحق شدند. كميته دفاع ملى كه در قم تشكيل شده بود و با شونمان، مأمور دولت آلمان، همكارى مىكرد به اصفهان رفتند.
نظامالسلطنه و همراهان به سوى كرمانشاه حركت كردند و در صحنه مستقر شدند. چون نظامالسلطنه مافى، مردى وطن دوست و با كفايت بود، فرماندهى قواى ملى به وى تفويض شد و تمام قواى ژاندارمرى، محلى، عشايرى و حتى آزاديخواهان مهاجر، تسليم دستورات او شدند و مرتبا قواى ژاندارمرى سلطان آباد، ملاير، همدان، اصفهان، و همچنين فوج سيلاخور، خلج، مجاهدان اصفهانى، سواران بختيارى اطاعت و پيروى خود را به نظامالسلطنه اعلام و به قواى ملّى ملحق مىشدند.
مهاجران دسته دسته در ميان برف و سرماى شديد به سوى كرمانشاه رهسپار شدند زيرا كرمانشاه از نظر امكان كمك عثمانىها و استفاده از حمايت عشاير، موقعيت مناسبى داشت و كميته دفاع ملى كرمانشاه با كمك آلمانها و عثمانىها قبلاً اين شهر را در اختيار خود داشتند. نظامالسلطنه، صحنه را به عنوان ستادفرماندهى انتخاب و در آنجا مستقر شده بود.
جمعى از مأموران آلمانى، صاحب منصبان سوئدى، افسران ترك و رؤساى ايلهاى كلهر، سنجابى و سران ساير عشاير پيرامون كرمانشاه، او را در كارها مساعدت و همراهى مىكردند.
نظامالسلطنه از وضع كرمانشاه راضى نبود و ضمن مذاكره با اعضاى كميته دفاع ملى، اظهار داشت تا وقتى اقبالالدوله، به سمت حكمران و نماينده دولت مركزى در كرمانشاه اقامت دارد، او نمىتواند كارها را به دست گرفته و تصميمات خود را با قدرت و به موقع به مرحله اجرا بگذارد.
به دنبال اين مذاكرات اعضاى كميته در كرمانشاه اقبالالدوله را راضى به ترك كرمانشاه كردند. وى نيز پذيرفت و عازم مركز شد و در روز 6 ربيعالثانى 1334 ه .ق / 5 فوريه 1916 م. نظامالسلطنه به اتفاق دكتر راسل، وزير مختار آلمان از صحنه وارد كرمانشاه شدند.
همزمان با استقرار نظامالسلطنه در شهر كرمانشاه، وكلاى مهاجر كه اكثر آنان به كرمانشاه رسيده بودند يك مجلس موقتى به رياست سيد محمد طباطبائى تشكيل دادند.
در اول آوريل 1916 م. جلسه دوم مجلس موقت تشكيل و دولت آزاد را به شرح زير معرفى كرد.
رئيس دولت آزاد نظامالسلطنه مافى
وزير امور خارجه محمدعلى خان مافى
كفيل قواى نظامى سالارلشكر
وزير ماليه محمدعلى خان فرزين نماينده همدان
وزير داخله اديبالسلطنه
وزير عدليه و اوقاف سيدحسن مدرس
وزير پست و تلگراف و تلفن ميرزا قاسم صور اسرافيل نماينده ساوجبلاغ
خزانه دار حاج عزالممالك اردلان، نماينده خوزستان
دولت موقت در كرمانشاه شروع به فعاليت كرد و حتى نمايندگانى به خارج از كشور اعزام نمود. كردستان، همدان ملاير، تويسركان، نهاوند، گروس و بروجرد از دست روسها خارج و زير نظر دولت ملى اداره مىشدند. در ايام استقرار حكومت موقت در كرمانشاه كه نه ماه طول كشيد ارتباط بين اين دولت و مركز ايران قطع بود و شهرستانهاى قلمرو دولت ملى كارهاى خود را به كرمانشاه مركز حكومت موقت رجوع و دستور مىگرفتند. پس از نه ماه استقرار حكومت ملى در كرمانشاه، بغداد از سوى قشون انگليس اشغال شد. با سقوط بغداد چون احتمال محاصره قواى عثمانى مىرفت، موقعيت دولت ملى در جنگ با روسها متزلزل شد و دولت موقت دستور تخليه كرمانشاه و عقبنشينى به قصر شيرين را صادر كرد. عدهاى از آنان كه وسايل مهاجرت به عثمانى را نداشتند به روستاها و طوايف دوردست پناه بردند تا گرفتار ارتش روسيه نشوند و بقيه بطور پناهندگى به خاك عثمانى رفتند. اعضاء حكومت موقت و نمايندگان نيز به دعوت دولت عثمانى از راه سوريه وارد استامبول شدند و پس از اشغال استانبول توسط متفقين، به وطن خود بازگشتند.
قواى عثمانى تا اواسط سال 1335، در غرب كشور حضور داشتند، تا اينكه قواى تازه نفس انگليس براى جبران شكست كوت العماره، به طرف بغداد حمله كردند و بغداد را تصرف كردند، لذا تركها ناچار به عقب نشينى شدند.
با پيروزى انقلاب روسيه در سال 1917، شيرازه قواى روس در منطقه از هم گسست و بين قشون آنان كميتههاى انقلابى تشكيل شد.
انگليسىها كه وضع را چنان ديدند، قواى تازه نفس انگليسى و هندى خود را براى جانشينى قواى روس به ايران فرستادند.
روسها به طرف روسيه رهسپار شدند ولى به دنبال اين قشون كشى، علاوه بر خرابىهاى زياد، قحطى وحشتناكى بروز كرد كه عده زيادى چه در شهر و چه در دهات از بين رفتند.