جنگ جهانی اول در استان اردبیل
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
در مرداد ماه سال 1293 ه .ش به دنبال يك اولتيماتوم 48 ساعته اتريش به صربستان اعلان جنگ داد، به دنبال آن جنگ جهانى اول آغاز شد و آلمان به روسيه حمله نمود و به دولتهاى فرانسه و بلژيك اعلان جنگ داد.
باكشيده شدن شعلههاى جنگ به سمت ايران، با دستور احمد شاه، مستوفى الممالك رئيس الوزرا بى طرفى ايران را در جنگ جهانى اعلام كرد. وليكن درگيرى متحدين و متفّقين به داخل ايران كشيده شد.
خبر شروع جنگ بين الملل اول در هفتم ماه رمضان 1332 ه .ق، كه 10 روز از تاجگذارى احمدشاه مىگذشت، در اردبيل منتشر شد.
بدين طريق كه بعدازظهر آن روز، هنگامى كه مردم در مساجد نشسته و به سخنان وعاظ گوش مىدادند، ناگهان صداى شليك مهيبى در شهر به گوش رسيد كه نگرانى خاصى در بين مردم به وجود آورد.
بعد از پرس و جو معلوم شد كه جنگ بين الملل اول شروع شده و قسمت عمده سپاهيان روس كه در اردبيل بودند عازم جبهه جنگ مىباشند و اين شليك را براى اداى تشريفات نظامى به عمل آوردهاند.
هر چند با شروع جنگ جهانى اول دولت ايران رسما اعلام بىطرفى كرد ليكن آزادى خواهان ايران قلبا از متحدين طرفدارى مىنمودند.
در اردبيل نيز كسانى بدين منظور قيام كردند و براى پيروزى دول متحد دست به اقداماتى زدند كه از آن جمله مىتوان حاج شعبان على معمار را نام برد.
روز 30 ربيع الثانى 1333 ه .ق در اردبيل شايع شد كه عثمانىها به سراب وارد شدهاند و اينك به سوى اين شهر پيش مىآيند.
اين شايعه روسها را به وحشت انداخت و آنها در يك شب تمام مهمات و ذخيره سلاحهايى را كه از چندين سال پيش در نارين قلعه انبار كرده بودند برداشته و به طرف آستارا عقب نشينى نمودند و حتى اتباع آن دولت نيز از شهر خارج شدند.
بعد از بيست روز سپاه روس از آستارا به اردبيل بازگشت. اينان كه رفتن خود را از شهر در نتيجه شايعه پراكنى دروغين مردم اردبيل مىدانستند بيش از پيش نسبت به آنان خشونت و بد رفتارى نشان دادند و به دستگيرى و آزار مردم دست زدند.
اين روند ادامه داشت تا اينكه انقلاب بالشويكها در روسيه و سقوط امپراطورى آن كشور موجب از هم گسيختن ارتش روس گرديد و بىنظمى و بلا تكليفى بزرگى براى سپاهيان روس در ايران و از جمله اردبيل پيش آورد.
هر گروهى از آنها واحد مستقلى شدند و در شهرها دست به چپاول مال مردم زدند. اما در اردبيل چون از عكس العمل احزاب و مردم مىترسيدند از راه دوستى با مردم درآمدند و حتى اعلاميهاى در اين مورد صادر كردند و خود را برادران و ميهمانان اهالى قلمداد نمودند و بالاخره بدين ترتيب شهر را خالى كرده بعد از سالها به كشور خود بازگشتند.