ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دوران جمهوری اسلامی در استان کرمانشاه

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

ویرایش در تاریخ ‏۱۹ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۳۷ توسط 172.16.1.19 (بحث)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری, جستجو

محتویات

دوران جمهوری اسلامی

استان كرمانشاه به لحاظ مجاورت با مرز و حوادث تاريخى و تركيب جمعيتى آن، به شدت تحت مراقبت نيروهاى امنيتى بود و مردم آن در طول دوران رژيم پهلوى، از نظر افكار و عقيده، شديدا زير فشار قرار داشتند. ايادى رژيم و عوامل اطلاعاتى در بين مردم و مجامع دينى به گونه‏اى عوام فريبانه نفوذ كرده بودند و سعى در انحراف مردم از مسير اصلى مبارزات داشتند، ولى مبارزات ملت مسلمان ايران با داشتن ريشه‏هاى تاريخى سرانجام در خرداد 1342 با قيام همه جانبه مردم به رهبرى آيه‏الله العظمى امام خمينى به هويت اصلى خود دست يافت.

در جريان قيام اسلامى مردم، از طرف حضرت امام در جهت پيشبرد اهداف نهضت، حضرت آيه‏الله اشرفى اصفهانى به عنوان نماينده ايشان در آن استان تعيين گرديدند و با همكارى ايشان و آيه‏الله جليلى و ديگر بزرگان، شور مبارزه و نهضت ادامه يافت.

در پى درگذشت حاج آقا مصطفى خمينى در سال 1356، اولين واكنش عمومى مردم كرمانشاه بر عليه رژيم شاهنشاهى به وقوع پيوست و آنان مخالفت خود را با رژيم پهلوى همانند مردم ساير نقاط به صورت تظاهرات و همچنين ايراد سخنرانى در مساجد اعلام كردند.

در كرمانشاه، به دعوت آيت الله اشرفى اصفهانى در تاريخ پنجم آبان 1356 مجلس بزرگداشت باشكوهى به مناسبت گرامى‏داشت خاطره آيت الله شهيد مصطفى خمينى در مسجد آيت الله بروجردى و با حضور هزاران تن از مردم اين شهر برگزار شد.

در پايان مجلس، مأموران ساواك به مسجد يورش بردند و مردم و سخنرانان را مورد تعقيب قرار دادند.

در روز پانزدهم خردادماه 1357 به مناسبت پانزدهمين سالگرد شهداى پانزده خرداد 1342 در كرمانشاهان، تظاهراتى عليه رژيم برپا شد و بعضى از شهرهاى استان در تعطيل عمومى به سر بردند.

به دنبال ايجاد محدوديت نظامى دولت عراق براى حضرت امام، در روز نهم مهرماه 1357، روحانيون كرمانشاه از عموم مردم دعوت به عمل آوردند تا در مسجد آيت الله بروجردى جمع شده و نسبت به اقدام دولت عراق اعتراض كنند.

سخنرانان يكى پس از ديگرى نطق‏هايى ايراد كردند. پس از اعلام ختم مجلس، جمعيت در حالى كه شعار سر مى‏دادند، از مسجد به سوى ميدان مصدق (شاه سابق) به راه افتادند.

سپس از ميدان مزبور به سوى ميدان شهردارى حركت كردند. ولى هنوز به ميدان شهردارى نرسيده بودند كه با سه واحد نفربر نظامى مواجه شدند و نظاميان به سوى تظاهر كنندگان آتش گشوده، عده‏اى را به خاك و خون كشيدند. در مقابل، مردم كه به خشم آمده بودند، سينما مهتاب و بانك ملى را آتش زدند.

بعدازظهر روز يازده مهرماه 1357، مجلس ياد بود شهداء در مسجد بروجردى برگزار شد. با اينكه روحانيون حاضر در مسجد مردم را به آرامش دعوت مى‏كردند، ولى مردم از مسجد بيرون آمده و به سوى باغ فردوس به راه افتادند. به نزديكى مسجد حاج شهبازخان كه مى‏رسند ناگهان مأموران نظامى سر رسيده و شروع به تيراندازى نموده عده‏اى را كشته و تعدادى را نيز زخمى كردند.

به دنبال آن در روز جمعه 14/7/1375 در اعتراض به واقعه خونين كرمانشاه اولين راهپيمائى در شهر پاوه صورت گرفت. در جريان اين راهپيمايى كه از ساعت ده و نيم بامداد آغاز شده بود، حدود پانصد نفر از فرهنگيان و دانش آموزان و گروههاى مختلف مردم شركت داشتند.

در ميدان مولوى پاوه فرماندار اورامانات در اجتماع آنان حضور يافت و با آنها به گفتگو پرداخت. در اين اجتماع شركت كنندگان تقاضاهاى خود را در مورد انجام خواسته‏هاى فرهنگيان استان، اجراى قانون اساسى و رفع نيازهاى منطقه مطرح كردند و در پايان آقاى عبدالكريم فرهادى دبير دبيرستانهاى پاوه قطعنامه راهپيمايى را قرائت كرد.

با گسترش مبارزات مردم مسلمان منطقه اورامانات عليه نظام استبدادى شاهنشاهى و فعاليت وسيع روحانيون در اين حركت، ساواك با كمك عوامل خود در منطقه اقدام به توزيع پولهاى فراوان (حق سكوت) در ميان روحانيون اهل سنت نمود.

اما اين تلاش ساواك و مقامهاى امنيتى با مخالفت 80 درصد روحانيون مواجه شد كه در اين ميان مخالفت روحانيون مدرسه قرآن پاوه قابل ستايش خاص و عام بود و در سطح منطقه انعكاس والايى داشت.

به دنبال اين حركت رژيم كه در جهت به انحراف كشاندن روحانيون و چهره‏هاى درخشان مذهبى صورت مى‏گرفت، فرهنگيان و جوانان پاوه طى ديدارهايى با روحانيون مدرسه قرآن، هزينه‏هاى روحانيون و كلاسهاى قرآن را تقبل نمودند و با اين اقدام ايثارگرانه، بر عليه ساواك و حركات مذبوحانه آن به قيام عملى دست زدند. از اين پس، مبارزات مردم مسلمان منطقه وارد مرحله‏اى جديد شد و انعكاس آنها در مطبوعات و رسانه‏هاى گروهى جامعه مطرح شد.

در روز چهارم آبان 1357 ه .ش مردم كرمانشاهان همه سياه پوش شدند و اهالى كرمانشاه به ويژه دانش آموزان دبيرستانهاى امام خمينى، حكيم نظامى، ابن سينا و هنرستان صنعتى در خيابانها به حركت درآمدند و شعار مى‏دادند:

«بيا خمينى وطن انقلاب است، نقشه دشمنان تو بر آب است.»

صداى جمعيت در شهر طنين انداخته و تظاهر كنندگان به طور منظم پيش رفته و يك صدا فرياد مى‏زدند: برقرار مى‏كنيم حكومت على را، سرنگون مى‏كنيم رژيم پهلوى را، مرگ بر شاه، مرگ بر شاه. اين تظاهرات پس از اقامه نماز در ميدان مصدق، پايان پذيرفت.

همچنين در روز جمعه 5/8/1357 به دعوت روحانيون مدرسه قرآن پاوه، مراسم سخنرانى در محل مسجد جامع برگزار شد كه با آمادگى قبلى روحانيون و فرهنگيان و اجتماع عظيم و به ياد ماندنى در مسجد جامع صورت گرفت و براى اولين بار مسجد جامع مملو از جمعيت مردمى آماده و همراه با تعصب مذهبى و دينى از پاوه و روستاهاى حومه شد كه نفس اجتماع، مسئولين طاغوت را در پاوه سردرگم كرد.

در اين مراسم ملكوتى و حماسه ساز چهار نفر از روحانيون جوان، بلند انديشه و آگاه به مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى جامعه، سخنان بسيار مهم و روشنگرانه‏اى هر يك در يك بعد از قضايا ايراد كردند.

مسئولان رژيم طاغوت در پاوه كه توان شنيدن اين سخنرانى‏هاى حماسه‏ساز را نداشتند با تجمع نيروهاى سركوبگر ضمن يورش وحشيانه به مسجد جامع و زيرپا گذاشتن قرآن‏ها، به ضرب و شتم روحانيون و مردم حاضر در مسجد پرداختند و وحشيانه‏ترين حركات ضد انسانى را عملى كردند.

مردم حاضر در مسجد كه اين اعمال ضد بشرى را مشاهده كردند به عنوان اعتراض، با شعارهاى كوبنده (مردم چرا نشستين ـ ايران شده فلسطين ـ مرگ بر شاه ـ مرگ بر دشمنان دين ـ زنده باد اسلام ـ مرگ بر ارتجاع) و دشنام عليه مامورين ساواك و شهربانى به كوههاى اطراف پاوه (بانه مران ـ گه رنه ـ كه ريسان) پناهنده شدند و در آنجا دست به اعتصاب زدند تا در مقابل ستمگرى‏هاى مامورين ساواك و شهربانى و ژاندارمرى در امان باشند.

عده‏اى از روحانيون و فرهنگيان نيز به هنگام حمله ماموران به منزل امام جمعه وقت پاوه، حاج ملا زاهد ضيائى كه در جنب مسجد جامع بود، پناه برده بودند كه به محاصره مامورين شهربانى و ساواك درآمدند و از بيرون آمدن آنها جلوگيرى به عمل آمد.

در آن شب تاريخى، روحانيون از طريق تلفن با ارسال پيامهايى براى روحانيون قم، كرمانشاه و سنندج نداى مظلوميت مردم مسلمان را به اطلاع آنها رساندند و از طرفى به ساكنين شهر پيام دادند كه به تداركات غذايى و پوشاكى متحصنين در كوه بپردازند.

همچنين دانش آموزان و كارمندان روستاهاى حومه پاوه و باقيمانده شهر روز شنبه 6/8/1357 به مدارس و ادارات مراجعه مى‏كنند و خواستار تحقق خواسته‏هاى متحصنين و شكسته شدن محاصره روحانيون مى‏شوند.

در نهايت، تلاش و مبارزه مردم به نتيجه رسيد و فرماندار و مسئولين شهر (صمدى) عازم كوه مارانى و محل تجمع متحصنين شدند.

در اين ملاقات، ابتدا ملا ناصر سبحانى يكى از روحانيون پاوه، ضمن قرائت آياتى از قرآن مجيد در باب مبارزه با ستمگران و اجراى عدالت اسلامى در جامعه، خواسته‏هاى متحصنين را در نوزده ماه قرائت كرد.

فرماندار پاوه ضمن قبول درخواست‏هاى متحصنين، از آنان خواست تا به تحصن خود پايان دهند و بدين ترتيب پس از يك شبانه روز، در ميان استقبال مردم پاوه وارد اين شهر شدند.

اما در حالى كه مردم انقلابى هنوز خستگى اين دو روز تاريخى را بر تن داشتند با دستور ساواك و هماهنگى سالارجاف نماينده پاوه و اورامانات در مجلس شوراى ملى، مسئولان شهر پاوه تصميم بر يك حركت در مقابل خروش مردم گرفته شد و همان روز شايعه حمله چماق به دستان و طرفداران طاغوت به پاوه در سطح منطقه پخش شد.

در يكشنبه شب 7/8/1357 مردم با اجتماع در محل مسجد جامع به چاره‏جويى در مقابل اين ترفند دولت پرداختند و تصميم گرفته شد تا شهر را ترك و به كوهستان پناه ببرند.

صبح آن روز در حالى كه سردمداران رژيم در پاوه از نحوه قضايا باخبر بودند، مانع بيرون رفتن مردم شدند اما روحانيون و فرهنگيان انقلابى اين طرح را رد و از مردم خواستند كه به كوهستان بروند و در حالى كه مردم در پشت سراب هولى و بيميرى بسر مى‏بردند دستور حمله به مردم از سوى سردمداران رژيم به سركردگى مسئولان شهر و نماينده پاوه آغاز شد ولى مردم مظلوم و بى‏دفاع در مقابل اين همه اسلحه و چوب و چماق مظلومانه مقاومت و ايستادگى نمودند و شجاعانه آنان را به سزاى اعمال خود رساندند.

چماق به دستان در حالى كه از روستاهاى اطراف و شهر به محاصره درآمده بودند مجبور به فرار شدند و شهر را ترك نمودند كه تعداد حدود 20 نفر از آنان به درك واصل شد و سه نفر از اهالى پاوه به شهادت رسيده و تعداد 15 نفر مجروح شدند.

انعكاس اين فاجعه ابعاد گوناگونى در جامعه ايران به همراه داشت و همه را به اعتراض واداشت. حتى مسئولين مملكتى كه خود مجرى طرح بودند به خاطر سرپوش گذاشتن به اين حادثه دلخراش و غير انسانى ساكت ننشستند و به موضع‏گيرى پرداختند.

در روز يازدهم آبان ماه 1357، هيأتى از سوى دولت، به منظور تحقيق پيرامون كشتار مردم و خسارتهاى مالى كه به اهالى اين منطقه وارد آمده بود، وارد كرمانشاه شد. پس از بازديد از محلهاى آسيب ديده با آيت الله عبدالجليل جليلى ملاقات كردند.

در جريان اين بررسى‏ها هزاران تن از مردم كرمانشاه، سرپل ذهاب، پاوه، سنقر، كنگاور، كرند، اسلام آباد گرد آمده و درباره وقايع اخير و كشتار مردم استان بويژه مردم پاوه به دست عوامل سالارجاف سخن گفتند.

همچنين در اين روز به منظور اعتراض به رويدادهاى اخير در غرب ايران كه منجر به كشتار و وارد آمدن خسارتهاى مالى به مردم شهرهاى اسلام آباد، سرپل‏ذهاب، كرمانشاه، پاوه و سنندج گرديده بود، آيت الله حاج آقا عبدالجليل جليلى به همراه عده‏اى از علماء و روحانيون، فرهنگيان، تجار و اصناف كرمانشاه از ساعت 9 صبح به مدت 48 ساعت در مدرسه بروجردى متحصن شدند.

در تاريخ پنجم دى ماه 1357 فرهنگيان استان كرمانشاه به ويژه شهر پاوه ساعت 9 صبح در يك راهپيمايى آرام شركت كردند و شعارهايى عليه نظام شاهنشاهى سردادند كه با دخالت مأموران انتظامى مواجه شده و عده‏اى مجروح شدند.

روز دهم دى ماه 1357 مردم كرمانشاه به دعوت استادان، دانشجويان و كاركنان دانشگاه رازى به مناسبت شهادت استاد كامران نجات اللهى، دسته دسته به طرف ميدان گاراژ سرازير شدند تا در يك راهپيمايى بزرگ شركت كنند.

جمعيت ابتدا به سه راه نواب و سپس به ميدان امام خمينى (ميدان شاه سابق) رسيده شعار مى‏دادند:

«شاه جنايت مى‏كند ـ ارتش حمايت مى‏كند»

مأموران نظامى به مردم تيراندازى كردند و شهر كرمانشاه به آتش كشيده شد. تظاهر كنندگان به حوالى خيابان چراغ برق نزديك مسجد بروجردى رسيده و متوقف گشته و چند دقيقه بعد به سوى ميدان فردوسى به راه افتاده و مى‏گفتند:

«قسم به خون شهدا ـ شاه ترا مى‏كشيم ...»

مأموران بار ديگر به سوى مردم شليك كردند و عده‏اى را به خاك و خون كشيدند. دور ميدان فردوسى تانكها و نفربرها مستقر بود و به سوى مردم تيراندازى مى‏كردند. جمعيتى انبوه به سوى كاخ استاندارى عقب نشسته و استاندارى را محاصره كرده و بالاخره به داخل آن يورش بردند و چند نفر از آنان شهيد شدند، ولى جمعيت، مأموران را خلع سلاح كرده و كاخ استاندارى سقوط مى‏كند.

سرانجام ارتش شهر را قرق كرد و هر كس را كه در خيابان مى‏ديدند، به قتل مى‏رساندند. در اين روز كه به يكشنبه سياه معروف است بيش از 200 نفر كشته و حدود 1000 نفر زخمى شدند.

در روز دوازدهم دى ماه 1357 مردم استان كرمانشاهان دست به راهپيمايى زدند و در كرمانشاه ارتش بار ديگر به تظاهر كنندگان شليك كرد و اين رويارويى 54 كشته و 100 مجروح به جا گذاشت.

در روز 26 دى ماه 1357 با اعلام فرار شاه از ايران، مردم استان كرمانشاهان به خيابانها ريختند و اين روز بزرگ را جشن گرفته و به هم تبريك مى‏گفتند.

به هر حال، تاريخ ايران ورق ديگرى خورد و نظام شاهنشاهى برچيده شد و خونهاى ريخته شده و تلاشهاى جانكاه به ثمر رسيد و سخنان امام دلهاى ملتهب را آرام كرد و در حالى كه رژيم نفس‏هاى آخر را مى‏كشيد، مردم در روز 21 بهمن ماه 1357 به زندان ديزل آباد هجوم بردند و زندانيان سياسى را آزاد ساختند.

حوادث سياسى از پيروزى انقلاب اسلامى تاكنون

1ـ نقش مردم و نهادهاى انقلابى در مبارزه با ضد انقلاب

در روز سه شنبه اول اسفند 1357، كميته انقلاب اسلامى مركب از واحدهاى انتظامات، تداركات، تبليغات، اطلاعات و رفاه و خدمات در مركز استان و شهرستانهاى تابعه تشكيل گرديد. اين كميته به عزل و نصب كاركنان ادارات دولتى پرداخت.

كميته انقلاب با تشكيلات جديد خود موفق شد تعدادى از ساواكيها و قاچاقچيان مواد مخدر را دستگير كند ولى اشرار و ضد انقلاب كه هميشه در كمين انقلاب نشسته بودند با قصد صدمه زدن به اين نهال نوپا، از همان روزهاى اول پيروزى وارد عمل شدند و با تحريك عشاير اورامان و شهرهاى مرزى استان غائله عظيمى را دامن زدند و باعث ناامنى وسيع آن مناطق شدند.

در پى انتشار خبرهاى مربوط به فعاليت‏هاى ضد انقلابى در نواحى كردنشين اين استان از سوى عوامل ساواك، ارتشيان اخراجى و تصفيه شده و طرفداران خانواده جاف در روز پنج شنبه 16 فروردين 1358، ستوان يكم پوركندى افسر عملياتى كميته انقلاب اسلامى كرمانشاه با يك فروند هلى كوپتر عازم شهرستان پاوه شدند.

افسر عملياتى كميته با اعضاى كميته انقلاب اسلامى پاوه مذاكراتى به منظور مقابله با حمله ضد انقلابيون انجام داد. از سوى ديگر پاسداران انقلاب اسلامى پاوه و عشاير منطقه اورامانات براى سركوبى ضد انقلابيون آماده شدند و در مدت كوتاهى در ارتفاعات شهرستان پاوه سنگر گرفتند.

حزب دموكرات كه از سال‏ها قبل در پى تجزيه مناطق كردنشين از كشور اسلامى ايران بود بهمراه احزاب چپ نماى ديگر رسما عليه حكومت مركزى به پا خاست.

در تاريخ 14/8/58، يعنى يك هفته قبل از شروع انفجار پاوه، حزب دموكرات در يك اقدام عوام فريبانه، ضمن ارسال نامه‏اى سرگشاده به حضرت امام خمينى، در آن به شدت به ارتش حمله كرد.

در قسمتى از اين نامه آمده است: «قرائن و شواهد نشان مى‏دهد كه فاجعه نزديك است. ... اگر نيروهاى ضد انقلابى كه اكنون دارند از هر طرف به سوى كردستان ارتش گسيل مى‏دارند به دستاوردهاى انقلابى ما حمله كنند، اگر به روى خلق ما اسلحه بكشند يقين داشته باشيد كه خلق ما و زحمتكشان كردستان يكپارچه و متحد از انقلاب و دستاوردهاى آن دفاع خواهد كرد».

اين در حالى بود كه حزب دموكرات خود مسئول و طراح اين فاجعه بود و بيش از هر كس به جزئيات آن آگاهى داشت، ولى دست پيش گرفت كه پس نيفتد.

در جريان انفجار پاوه، نيروهاى زيادى از جمله عده‏اى از ايل قلخانى، ايل جوانرود، طرفداران سالارجاف و پاليزبان و عده از كامياران از يك طرف و حزب دموكرات، حزب كومله، چريكهاى فدائى خلق، طرفداران جلال طالبانى از طرف ديگر دست اتحاد بهم داده و همه نيروهاى خود را براى محاصره پاوه تجهيز كرده بودند.

در تاريخ 20/5/58 عده‏اى از چپى‏ها و طرفداران حزب دموكرات در قريه «قورى قلعه» متحصن شدند و قطعنامه‏اى در دوازده ماده بر پايه تشكيل شوراى شهرستان پاوه، تصفيه سپاه پاسداران پاوه، حق خود مختارى كردستان، و غيره انتشار دادند.

عشاير مسلح اطراف نيز به تحريك حزب دموكرات همه راهها را به تصرف خود درآورده، پاوه را محاصره كردند و چند كاميون خواروبار را كه از كرمانشاه به پاوه مى‏رفت تصرف نمودند.

براى جلوگيرى از آشوب، «سرهنگ كريمى» فرمانده هنگ ژاندارمرى كرمانشاهان به قورى قلعه رفت و خواستار حل مشكلات از راه مذاكره شد و از نمايندگان آنها دعوت كرد كه به كرمانشاه بروند و خود آنها نيز به خانه‏هاى خود بازگردند. از طرف ديگر «محمد سپهر پور» استاندار كرمانشاه نيز به اتفاق دو تن از علما و نماينده لشگر 81 زرهى و تنى چند از نمايندگان اقشار مردم با هليكوپتر به پاوه رفت و وعده كمك و مساعدت كرد و از مردم خواست كه دست از تحصن بردارند.

به دنبال حوادث خونين پاوه، از طرف حضرت امام خمينى(ره)، در تاريخ 26/5/1358، اعلاميه‏اى تاريخى صادر شد و طى آن فرمان داد كه ارتش بايد در عرض 24 ساعت خود را به پاوه برساند و ضد انقلاب را قلع و قمع كند.

امام توسط اين اعلاميه كه اساس بزرگترين تحولات انقلابى كشور به شمار مى‏رفت، توانست سرنوشت كردستان و ايران را دگرگون سازد و نيروهاى نظامى، انتظامى و مردمى را به سوى پاوه گسيل دارد تا كار دشمنان قسم خورده اسلام و ايران را يكسره نمايند.

2ـ نقش احزاب و گروهكهاى سياسى در استان

با واژگونى رژيم پهلوى و بازشدن افق سياسى در كشور، گروههاى مختلفى در استان پا گرفتند كه شامل جريان چپ مانند تشكيلات متمايل به شوروى (حزب توده)، تشكيلات متمايل به چين (حزب رنجبران ايران)، تشكيلات متمايل به آلمان (حزب توفان يا حزب كار ايران)، ناسيوناليست مانند جبهه ملى ايران، جاما يا جنبش مسلمانان مبارز و مختلط مانند جنبش مجاهدين خلق، سازمان مجاهدين خلق ايران بوده‏اند.

اين جريانات بدنبال سخنان حضرت امام در سال 1360 و غيرقانونى اعلام شدن اين گروهها با همت مردم مسلمان استان از صحنه خارج شدند.

در كنار اين گروهها دو تا از گروهكها كه از بدو پيروزى تبديل به يك گروه مسلح با تشكيلات سياسى علنى شدند و با تكيه بر تمايلات مليت گرايى (كردى) وارد عمل شدند عبارت بودند از حزب دموكرات و حزب كوموله (كومله).

اين احزاب داراى فعاليت در شهرها و نواحى مرزى استان بودند و از حمايت مخفيانه برخى گروهكهاى داخلى همچون سازمان پيكار و چريكهاى فدايى خلق اقليت برخوردار بودند و به صورت آلت دست استكبار درآمده بودند.

بدنبال تصرف مناطق و اغتشاش و ناامنى در مناطق نوسود، نودشه و پاوه و حمله اعضاى حزب دموكرات به پاوه و شرارت آن، امام رسما حزب دموكرات را منحل اعلام كردند و دستور سركوب اعضاى آن حزب و ديگر اشرار را به قواى مسلح اعلام كردند.

با پيگيرى نيروهاى مسلح و حمايت بى‏دريغ مردم، نقشه مزدوران استكبار مبنى بر تصرف استان و ايجاد اسرائيلى ديگر در اين منطقه عقيم ماند.

در اين قسمت به گوشه‏اى از فعاليت اين احزاب كه چندين سال باعث ناامنى منطقه گرديدند اشاره مى‏كنيم:

جمهورى اسلامى سه شنبه 13/3/1359:

«محاصره شهر باينگان كه توسط قواى مشترك بعث، دموكرات و فدائيان خلق انجام شده بود شكسته شد و در پى آن مهاجمين از ساعت 16 روز دهم تا دوازدهم خرداد ماه، صدها گلوله آرپى‏جى هفت و بيش از 500 خمپاره به خانه‏ها و حومه شهر باينگان و مواضع سپاه پاسداران، پيشمرگان مسلمان كرد و روستاهاى اطراف پرتاپ كردند.

در اثر اين حمله آسيبهاى زيادى به منطقه وارد شد كه از جمله ساختمان بخشدارى، حمام شهردارى، درمانگاه باينگان، 20 خانه مسكونى و چند مدرسه شهر ويران شد. 12 نفر از مهاجمين كشته و 14 نفر زخمى شدند كه 3 نفر از زخمى‏ها توسط نيروهاى ايران دستگير شدند. از دستگير شده‏ها، پول، مدارك، شناسنامه عراقى بدست آمد.

در اثر همين درگيريها متقابلاً 4 پاسدار و يك پيشمرگ مسلمان كرد كه از اهالى باينگان بودند شربت شهادت نوشيدند. همچنين 13 نفر از پاسداران، پيشمرگان و افراد غيرنظامى از جمله دو زن زخمى شدند.

طبق بازجويى‏هاى انجام شده از اسيران، متجاوزين و مهاجمين حدود 600 نفر بودند كه 200 نفر آنها عراقى و عضو حزب بعث و بقيه از افراد دموكرات و چريكهاى فدائى خلق بودند كه مشتركا باينگان را تحت حمله قرار داده بودند و مدارك آنها موجود است.

از اين مهاجمين كه از حمايت مستقيم ارتش بعث عراق برخوردار بودند سلاحهاى زيادى بدست آمد. از جمله يك قبضه آرپى‏جى هفت، انواع خمپاره و نارنجك و فشنگ‏هايى كه مارك اسرائيلى داشت».

علاوه بر اين، از ابتداى انقلاب شهر نوسود كه يك شهر مرزى و منطقه بسيار مهمى بود توسط نيروهاى عراقى تصرف و تحويل گروهك‏هاى ضد انقلاب داده بودند تا كانونى براى فعاليت نيروهاى ضد انقلاب باشد و احزابى چون دمكرات، كومله رزگارى در اين مكان فعاليت مى‏كردند و در زمان حمله نيروهاى عراقى با آنها همكارى مى‏كردند.

اين شهر در آخرين روزهاى سال 1366 طى عمليات والفجر 10 از دست عناصر گروهكى آزاد گرديد.

لازم به ذكر است با سركوب اين احزاب و گروهكهاى غير قانونى هم اكنون در خاك عراق داراى پايگاه مى‏باشند و هر از چند گاه به صورت مخفيانه وارد خاك ميهن اسلامى مى‏شوند و دست به شرارت مى‏زنند.

نماز جمعه

با توجه به جوّ مذهبى استان كرمانشاهان خصوصا مركز استان، اسامى ائمه جمعه شهرستان كرمانشاه از زمان كريم خان زند تا به حال حاضر به شرح ذيل است:

قبل از انقلاب

1ـ مرحوم آيت‏الله آقا محمدعلى بهبهانى (آل‏آقا) امام جمعه كرمانشاه، متوفى به سال 1216 ه .ق.

2ـ مرحوم آيت‏الله آقا محمد جعفر آل آقا امام جمعه كرمانشاه، متوفى به سال 1257 ه .ق.

3ـ مرحوم آيت‏الله آقا عبد الله آل آقا امام جمعه كرمانشاه، متوفى به سال 1289 ه .ق.

4ـ مرحوم آيت‏الله آقا اسد الله آل آقا امام جمعه كرمانشاه، متوفى به سال 1324 ه .ق.

5ـ مرحوم آيت‏الله آقا ابو على آل آقا امام جمعه كرمانشاه، متوفى به سال 1357 ه .ق.

6ـ مرحوم حجت‏الاسلام آقا قاسم آل آقا از سال 1357 ه .ق مطابق با 1317 شمسى بمدت كوتاهى امام جمعه كرمانشاه بودند.

پس از انقلاب

اسامى ائمه جمعه كرمانشاه پس از پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى ايران به رهبرى زعيم عاليقدر و بنيانگذار كبير جمهورى اسلامى

ايران، كه از سوى حضرت امام خمينى(ره) انتخاب و منصوب گرديدند به شرح زير است:

اسلام‏آباد غرب: حجت الاسلام سيد اسماعيل حسينى مقدم،

سر پل ذهاب: حجت الاسلام سيد محمود حسينى زيدآباد،

سنقر: حجت الاسلام محمد على حسينى مقدم،

صحنه: حجت الاسلام عزيزمراد منصورى،

قصر شيرين: حجت الاسلام على برغمدى،

كرمانشاه: حجت الاسلام حسين زرندى،

گيلانغرب: حجت الاسلام موسى سالمى،

هرسين: حجت الاسلام محمد ايوبى.

شايان ذكر است اولين نماز جمعه رسمى ايشان در روز قدس همان سال و با شركت جمع كثيرى از نمازگزاران اين شهرستان همزمان با اوج گيرى و شدت بمباران هوائى و پرتاب موشك دشمن بعثى در آن روز تاريخى، در بلوار طاق بستان برگزار گرديد و تا اين تاريخ نيز معظم له در اين سنگر الهى مشغول بخدمت روحى و معنوى هستند.

در ديگر شهرستان‏هاى اين استان شامل شهرهاى و بخش‏هاى شيعه و سنى نشين نيز ائمه جمعه تعيين گرديدند و تا اين تاريخ نمازهاى جمعه هر هفته برگزار و سنگرهاى نماز جمعه شاهد حضور پرشكوه مردم هميشه در صحنه استان مى‏باشد.

البته در حال حاضر بعضى نماز جمعه‏هاى داير در استان نسبت به اوايل انقلاب داراى شركت كننده كمترى است كه علل عمده آن عبارت است از:

الف) فروكش نمودن احساسات انقلابى مردم.

ب) تورم و گرانى و فشارهاى جانبى.

ج) اختلاف بين جناحين روحانيت و افشاگريهاى بعمل آمده از سوى يكديگر.

د) تكرارى بودن محتواى خطبه‏ها و عدم مطالعه قبل از خطبه‏ها.

ه) پراكنده شدن قشر جوان از اطراف ائمه جمعه.

و) روى آوردن به كسوت غير معمول زندگى ائمه جمعه.

ز) انجام امورى كه قانونا و شرعا مجاز است ولى عرف نمى‏پسندد.

دفاع مقدس

نقش مردم در جنگ تحميلى

هم‏زمان با آغاز جنگ تحميلى و تجاوز رژيم صدام و گروههاى وابسته به استكبار جهانى به خاك كشور اسلاميمان، مردم اين استان مانند ديگر امت ايثارگر و قهرمان راهى خطوط مقدم جبهه‏ها شده و مرد و زن و پيروجوان در برابر مزدوران استكبار جهانى و صداميان ايستادند.

حملات هوايى و زمينى عراق به مناطق مسكونى و پاسگاههاى مرزى اين استان كه از ابتداى سال 1359 شروع شده بود، در روز 31/6/1359 به اوج خود رسيد. در ساعت 15/14 دقيقه اين روز فرودگاه كرمانشاه و پايگاه هوانيروز همزمان با شهرهاى ديگر كشور مورد تهاجم ميگهاى عراقى واقع و در ساعت 18، شهر اسلام‏آباد غرب به شدت بمباران گرديد.

در روز سه‏شنبه 1/7/1359 شهرهاى خسروى، سومار، نفت شهر و سرپل ذهاب از اين استان به اشغال نيروهاى دشمن درآمد و قواى عراقى در ادامه تجاوزات خود از طريق جاده قصر شيرين به سمت گيلانغرب پيشروى نمودند. در اين روز در حالى كه دشمن مشغول پيشروى به سوى گيلان غرب بود با اولين مقاومت مردم و عشاير كلهر مواجه و در نتيجه بدون توفيق در امر پيشروى در منطقه مذكور متوقف شد.

گذشته از اين، تعدادى از شهرهاى استان همچون اسلام‏آباد غرب، كرمانشاه، هرسين، پاوه، نودشه، جوانرود و كنگاور در زير حملات توپخانه و موشكى و بمباران شديد نيروهاى ارتش بعث و حملات مزدوران استكبار قرار گرفت.

مردم اين استان در مصاف با دشمن متجاوز از هزاران تن از بهترين و فداكارترين جوانان اعم از زنان و مردان خود را در راه اسلام و پاسدارى از انقلاب اسلامى در مصاف با عناصر گروهكى و منافقين و صداميان تقديم كردند.

در طول جنگ، مردم كرمانشاه و همچنين سازمانها و ستادهاى اين منطقه به منظور دفاع از كيان اسلام و سرزمين اجدادى خود در كنار نيروهاى دلير ارتش، سپاه، ژاندارمرى، شهربانى و ساير نهادها در چندين عمليات در اين استان شركت جستند كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

1ـ عمليات مسلم بن عقيل

اين عمليات در 9 مهر 1361 آغاز شد و نيروهاى دلاور ايران با رمز يا ابوالفضل العباس(ع) در ناحيه ميان تنگه در غرب سومار، 150 كيلومترمربع را آزاد ساختند و پاسگاههاى سومار، كانى، ميان تنگه، سلمان كشته، قلعه جو و سان‏بابا را به تصرف خود درآوردند و بر شهر مندلى عراق اشراف كامل پيدا كردند.

ارتش متجاوز بعث عراق، 52 تانك و نفربر، دهها دستگاه خودرو، 4 قبضه خمپاره، چند انبار مهمات و چندين قبضه تفنگ 106 خود را در جريان اين عمليات از دست داد. همچنين در اين عمليات حدود 1500 تن از افراد عراقى كشته و زخمى شدند و 1500 نفر به اسارت درآمدند.

2ـ عمليات ظفر 4

عمليات ظفر 4 در ساعت 2 بامداد روز 9 تير 1364 در غرب كشور آغاز شد. در اين عمليات نفوذى نيروى ايران به طور غافلگيرانه پس از پشت سر گذاشتن ميدانهاى وسيع مين و دور زدن مواضع دشمن از چهارسو در جنوب شرقى پاسگاه «دوله شريف» در مجموعه ارتفاعات مشرف به پاسگاههاى كومه سنگ و زرده شهر مندلى با هدف انهدام نيروهاى دشمن، ضربات سختى بر پيكر ارتش بعثى عراق وارد كردند و يك گردان را به طور كامل متلاشى نمودند.

در اين عمليات متجاوز از 300 نفر از افراد دشمن كشته و مجروح شدند و چندين تن نيز به اسارت درآمدند و رزمندگان اسلام پس از نيل به هدفهاى مورد نظر با غنايم جنگى قابل توجهى به مواضع خويش بازگشتند.

3ـ عمليات محور مرخيل ـ گزيل

در ساعت يك بامداد روز 17 شهريور 1364 عمليات مشترك ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در منطقه غرب كشور آغاز و طى اين عمليات ضربات و ضايعات سنگينى به دشمن بعثى وارد شد. در اين عمليات پيروزمندانه، رزمندگان سلحشور ايران از جمله نيروهاى مردمى استان كرمانشاهان، موفق شدند با تكيه بر عنايات الهى و بهره‏گيرى از تاكتيك‏هاى رزم كوهستانى، از محور مرخيل ـ گزيل بر دشمن متجاوز و عناصر وابسته به آن يورش برند و بخشى از ميهن اسلامى را كه از آغاز جنگ تحميلى در تصرف دشمن بود، آزاد سازند.

در اين عمليات نيروهاى ايران با عبور از موانع صعب‏العبور طى يك نبرد سنگين با دشمن ضمن كشتن و زخمى كردن تعداد زيادى از مزدوران صدامى ارتفاع سوق‏الجيشى گزيل و جاده مرزى نوسود ـ سرپل ذهاب را به كنترل خود درآورند.


در پى اين عمليات، محورهاى پاوه و جوانرود به يكديگر متصل و پايگاه مرخيل به همراه روستاهاى ورامچه، ژاله رحمان بك، ژاله عثمان بك، ژاله فواد بك، لانه دان، انجيرك زدولى، انجيرك، ايغايى و گشته را آزاد و مجموعا بيش از 34 كيلومترمربع از خاك ميهن اسلامى كه در تصرف دشمن متجاوز بود به دست نيروهاى اسلام افتاد. به دنبال اين عمليات محور مهم نفوذ اشرار و ضدانقلابيون بسته شد و پايگاههاى آنان به دست رزمندگان اسلام افتاد.

4ـ عمليات سرپل ذهاب

عمليات سرپل ذهاب در ساعت 21 شب 30 شهريور 1364 آغاز شد. يگانهايى از ارتش جمهورى اسلامى ايران پس از گذشتن از ميادين مين، سيم خاردار، كانالهاى ارتباطى و شبكه‏هاى انفجارى، از سه طرف ارتفاع 654 واقع در ناحيه آهنگران، سرپل ذهاب را به محاصره خود درآوردند و دو گروهان از يك گردان پياده كوهستانى از لشكر 21 سپاه دوم عراق را درهم كوبيدند.

در ادامه اين عمليات نيروهاى سلحشور ارتش با يورش به مواضع صداميان، 40 سنگر انفرادى و اجتماعى، يك پل بزرگ تداركاتى، 2 آتشبار توپخانه، 10 قبضه خمپاره‏انداز، 9 دستگاه خودروهاى مختلف و يك انبار بزرگ مهمات دشمن را در هم كوبيدند و مقادير معتنابهى جنگ‏افزار و مهمات آنان را به غنيمت درآوردند.

5ـ عمليات شمال سومار

عمليات شمال سومار در ساعت 35/1 دقيقه بامداد 15 آبان 1364 آغاز گرديد. نيروهاى ايران در ناحيه‏اى به عمق 2 كيلومتر در شمال سومار حدفاصل بين سومار و نفت شهر در ارتفاعات 300 و 350 موسوم به كله‏قندى و كاليبر، ضربات كوبنده‏اى به دشمن وارد كردند. در اين عمليات يگانهايى از ارتش جمهورى اسلامى ايران موفق شدند نيروهاى گردان 304 تيپ 99 از لشكر 22 سپاه دوم عراق را درهم بكوبند و متجاوز از 70 نفر از مزدوران بعثى عراق را به هلاكت رسانده يا مجروح كنند.

6ـ عمليات كربلاى 6

عمليات كربلاى 6 در 23 دى 1365 با رمز يا فاطمه‏الزهرا در شمال سومار آغاز و طى آن ضربات سنگينى به مزدوران بعثى عراق وارد آمد.

ارتش متجاوز عراق، در جريان اين عمليات 20 دستگاه تانك و نفربر، تعداد زيادى خودرو، 2 هلى‏كوپتر و 11 هواپيماى خود را از دست داد. همچنين 1500 تن از نيروهاى بعثى كشته و زخمى شدند و تعدادى نيز به اسارت درآمدند.

7ـ عمليات كربلاى 9

عمليات كربلاى 9 در 20 فروردين 1336 با رمز يا مهدى(عج) ادركنى در ناحيه قصر شيرين شروع شد.

در اين عمليات 4 ارتفاع آزاد شد و 3 گردان از نيروى مخصوص عراق منهدم گرديد. به علاوه حدود 1800 نفر از نظاميان عراقى كشته و زخمى شدند و 50 نفر نيز به اسارت درآمدند.

تأثيرات جنگ بر ساكنان

بزرگترين حادثه تلخ در دهه اخير، براى مردم اين استان، جنگ تحميلى عراق عليه ايران اسلامى بود كه با هجوم ناجوانمردانه به مرزهاى ايران و از جمله اين استان حدود 3500 كيلومتر مربع از اراضى اين استان را به اشغال خود درآوردند. اين اشغال وحشيانه منجر به مهاجرت اجبارى افزون بر 200 هزار نفر از شهروندان قصر شيرين، سرپل ذهاب، سومار، نفت شهر، نوسود و قراء و قصبات تابعه گرديد.

نيروهاى متجاوز اموال آنان را به يغما برده و منازل مسكونى آنان را ويران كردند و با بمباران‏هاى هوايى و پرتاب موشك شهرهاى عمقى استان، را نيز دچار آسيب و صدمه نمودند.

اين جنگ آثار مثبتى چون انسجام و وحدت و بالا رفتن روحيه ايستادگى و مقاومت و حركت به سوى خودكفايى و اثرات منفى ناشى از استرسهاى روانى و تبعات آن در روحيات مردم داشته است. آلوده بودن مناطق مرزى به مين و مسلح شدن مردم نواحى مرزى نيز هنوز آثار منفى بر امنيت منطقه دارد.

مشاركت سياسى

مردم استان كرمانشاه همچون ساير مردم ايران اسلامى از آغاز مبارزات حضرت امام خمينى(ره) در صحنه‏هاى مختلف حضور چشمگيرى داشته‏اند.

مردم اين استان با شركت گسترده خود در دفاع مقدس و تقديم هزاران شهيد و جانباز و آزاده حمايت خود را از انقلاب و نهضت حضرت‏امام خمينى(ره) نشان داده‏اند. هم‏اكنون نيز با شركت گسترده خود در راهپيماييها، نماز جمعه و انتخابات حمايت خود را از رهبرى و نظام اعلام مى‏دارند. در ششمين دوره انتخابات رياست جمهورى حدود 57 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت نموده‏اند.

در دوره هفتم ميزان مشاركت مردم به شكل خاصى افزايش پيدا كرد و به 15/75 درصد رسيد. در دوره هشتم رياست جمهورى حدود 6/63 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت نموده‏اند.

در انتخابات ادوار مختلف مجلس شوراى اسلامى نيز مردم اين استان حضورى چشمگير و گسترده داشته‏اند.

در اولين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى حدود 200 هزار نفر از واجدين شرايط در انتخابات شركت نموده‏اند. در اين دوره ميزان مشاركت مردمى حدود 40 درصد بوده است.

در دومين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى تعداد آراء استان به 280 هزار رأى رسيد. در اين دوره 7/46 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت نموده‏اند.

در سومين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى بيش از 374 هزار نفر در پاى صندوق‏هاى رأى حاضر شده‏اند و ميزان مشاركت در اين دوره به 3/52 درصد افزايش يافت.

در چهارمين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى حدود 466 هزار نفر در انتخابات شركت نموده‏اند. ميزان مشاركت در اين دوره به 1/55 درصد رسيده است.

در پنجمين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى بيش از 620 هزار نفر راى خود را به صندوق ريخته‏اند. ميزان مشاركت در اين دوره به 1/62 درصد افزايش يافته است.

در ششمين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى ميزان مشاركت مردم به 4/58 درصد كاهش يافته است.

لازم به ذكر است در اين دوره شهرهاى سنقر كليايى و اسلام آباد غرب فاقد نماينده بوده‏اند.

تعداد آراء و ميزان مشاركت مردم استان كرمانشاه در انتخابات ادوار مختلف مجلس شوراى اسلامى

دورهجمعيت واجد شرايطتعداد آراءميزان مشاركت

اول546/501719/1999/39

دوم061/599633/2797/46

سوم605/715022/3743/52

چهارم900/845960/4651/55

پنجم635/007/1640/6201/62

ششم 545/991146/5794/58

آراء مردم استان كرمانشاه در انتخابات مختلف مجلس شوراى اسلامى به تفكيك شهرستان

شهرستاندوره اولدوره دومدوره سومدوره چهارمدوره پنجمدوره ششم

كرمانشاه730/89092/68089/97407/127227/208370/350

سنقر كليايى060/35083/39243/29898/42940/52ــ

اسلام‏آبادغرب947/34370/44998/69321/95006/88ــ

قصر شيرين525/31191/56602/72935/61571/77771/68

كنگاور457/18599/36149/57481/88521/116903/96

پاوهــ298/35941/47918/49375/77102/63

جمع719/199633/279022/374960/465640/620146/579

مأخذ: اداره تبليغات و انتشارات، معرفى نمايندگان مجلس شوراى اسلامى از آغاز انقلاب شكوهمند اسلامى ايران تا پايان دوره پنجم قانونگذارى؛ اداره تبليغات و انتشارات، معرفى نمايندگان مجلس شوراى اسلامى ـ دوره ششم.

پس از نگاهى گذرا به ميزان مشاركت مردم در انتخابات، در ذيل به اسامى نمايندگان مجلس شوراى اسلامى كه از اين استان به مجلس راه يافته‏اند اشاره مى‏شود:

ـ دوره اول

اولين دوره مجلس شوراى ملى در تاريخ 7 خرداد 1359 آغاز به كار كرد و افراد ذيل از اين استان به مجلس راه يافتند:

1ـ حسين جعفرى باختران

2ـ سيد جليل سيد زاده باختران

3ـ ارسلان صفايى پور زمانى باختران

4ـ لطيف صفرى اسلام آباد غرب

5ـ مرتضى محمودى قصر شيرين

6ـ احمد بهرامى پاوه

7ـ سيد عباس مير يونسى كنگاور

اين دوره از مجلس در تاريخ 6 خرداد 1363 پايان پذيرفت.

ـ دوره دوم

دومين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد 1363 گشايش يافت و نمايندگان استان بدينقرار به مجلس راه يافتند:

1ـ محمد اشرفى اصفهانى باختران

2ـ رحمان رحيمى پاوه

3ـ سيد جليل سيد زاده باختران

4ـ مرتضى شيرزادى قصر شيرين

5ـ ارسلان صفايى پور زمانى باختران

6ـ لطيف صفرى اسلام آباد غرب

7ـ مرادعلى احمدى باختران

اين دوره از مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 5 خرداد 1367 پايان پذيرفت.

ـ دوره سوم

دوره سوم مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد 1367 آغاز به كار كرد و افراد ذيل به مجلس راه يافتند:

1ـ وحيد احمدى كنگاور ـ هرسين ـ صحنه

2ـ نعمت اله اسدى اسلام آباد غرب

3ـ محمد اشرفى اصفهانى باختران

4ـ على محمد باباخاص پاوه و اورامانات

5ـ محمد حسين جهانگيرى قصر شيرين

6ـ سيد جليل سيد زاده باختران

7ـ ارسلان صفايى پور زمانى باختران

دومين دوره از مجلس در تاريخ 6 خرداد 1371 پايان يافت.

ـ دوره چهارم

چهارمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد 1371 گشايش يافت و نمايندگان استان بدينقرار به مجلس راه يافتند:

1ـ سيد فتح اله حسينى پاوه و اورامانات

2ـ اختر درخشنده كرمانشاه

3ـ حسن سليمانى كنگاور

4ـ اسماعيل ططرى كرمانشاه

5ـ براتعلى محمدى فر سنقر كليايى

6ـ سيد آيت الله موسوى اجاق كرمانشاه

7ـ امان نريمانى اسلام آباد غرب

اين دوره از مجلس در تاريخ 6 خرداد 1375 پايان يافت.

ـ دوره پنجم دوره پنجم مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 12 خرداد 1375 آغاز به كار كرد و افراد ذيل به مجلس راه يافتند: 1ـ منوچهر بهنيا كرمانشاه 2ـ همت بيگمرادى قصر شيرين 3ـ ايرج جمشيد نژاد اسلام آباد غرب 4ـ ابراهيم عزيزى كرمانشاه 5ـ محمد رئوف قادرى پاوه و جوانرود 6ـ سيد مجتبى موسوى اجاق كرمانشاه 7ـ قدرت الله نظرى كنگاور پنجمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 6 خرداد 1379 پايان يافت.

ـ دوره ششم

ششمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7 خرداد 1379 آغاز بكار كرد و افراد زير به نمايندگى از مردم استان به مجلس راه يافتند:

1ـ ـــ اسلام آباد غرب

2ـ مصطفى محمدى پاوه

3ـ ـــ سنقر و كليايى

4ـ مرتضى سيرزادى قصر شيرين

5ـ اسماعيل ططرى كرمانشاه

6ـ سيد مجتبى موسوى اجاق كرمانشاه

7ـ عباسعلى اللهيارى كرمانشاه

8ـ قدرت الله نظرى نيا كنگاور، صحنه و هرسين

ـ دوره هفتم

نمايندگان فعلى استان (دوره هفتم مجلس شوراى اسلامى):

1ـ حشمت الله فلاحت پيشه اسلام‏آباد غرب

2ـ مصطفى محمدى پاوه، جوانرود و ثلاث باباجانى

3ـ بهمن الياسى سنقر

4ـ سيد حشمت‏الله جاسمى قصر شيرين، سرپل‏ذهاب و گيلانغرب

5ـ عباس على الله‏يارى كرمانشاه

6ـ جهانبخش امينى كرمانشاه

7ـ حسن سليمانى كنگاور، صحنه و هرسين

مواضع سياسى مردم و روحانيون اهل سنت منطقه

مواضع سياسى اهل سنت نسبت به انقلاب اسلامى و مسؤلين و نظام به سه قسمت تقسيم مى‏شود:

نخست: طرفداران انقلاب كه بخش عظيمى از مردم و بخشى از روحانيت اهل تسنن را شامل مى‏شود.

دوم: جناح بى‏تفاوت كه عمدتا كسانى هستند كه بر اساس حب نفس و با عملكرد گذشته خود به بى‏تفاوتى گرفتار شده‏اند كه بعضى از روحانيون و خويشاوندان سببى و نسبى آنان را شامل مى‏گردد.

سوم: جناحى كه انقلاب و نظام را به عنوان حكومت شيعى تلقى مى‏كند و آن را وابسته به بيگانگان مى‏پندارد كه اين جناح اخير تعدادشان اندك و از نظر فكرى و سياسى گرايش به وهابيت دارند.

سازمان روحانيت اهل سنت منطقه فاقد تشكيلات منسجم بوده و بيشتر اسير فردگرايى است و صرفا جناح وابسته به وهابيت داراى تشكيلاتى هستند كه عمدتا از اخوان المسلمين به صورت آشكار و پنهان خط مى‏گيرند. در ابتداى انقلاب آنان تحت عنوان «شوراى شمس» تحت پوشش مكتب‏هاى قرآن، از بقيه جدا و با سنگ مفتى‏زاده را به سينه‏زدن، حجابى بر وابستگى هويتى خود كشيدند و در بين طرفداران نيز آنان كه از قدرت طلبى خاصى برخوردارند سعى در داير كردن تشكيلاتى براى رسيدن، به مقصود داشته‏اند كه هيچگاه نتوانسته‏اند به اهداف خود برسند.

در اين استان عمدتا رهبران مذهبى به صورت منطقه‏اى تعيين مى‏شوند و رهبر عمده‏اى وجود ندارد مگر در قسمت مشايخ كه عمدتا از طريقت‏هاى قادرى و نقشبندى و طالبانى و حامى هستند كه اقطاب آنان مانند شيخ عثمان نقشبندى و شيخ هادى هاشمى متوارى و در اروپا به سر مى‏برند و در بين گرايش يافتگان به وهابيت نيز ارتباطى با گروهكهاى ضد انقلاب وجود نداشته بلكه با عوامل اخوان المسلمين مصر و عربستان مرتبط هستند.

ميزان نفوذ روحانيت شيعه

در اوايل انقلاب اسلامى روحانيت در منطقه از پايگاهى ويژه برخوردار بود به گونه‏اى كه هر كس در كسوت روحانيت بود از نظر افكار عمومى مثل امام به شمار مى‏رفت ليكن درگيريهاى جناحى و پخش شايعات عليه يكديگر، استفاده از بعضى روشهاى ناپسند در تبليغاتهاى انتخاباتى، حمايت بعضى از سرمايه‏داران و قاچاقچيان و اصولاً اقشار غير خوشنام از آنان، دست يازيدن بعضى از روحانيون به تعدد زوجات عواملى هستند كه به شدت از ميزان نفوذ روحانيت در استان كاسته است. عمده‏ترين مفسده‏اى‏كه وجود داردگرايش از امر تبليغات دينى بسوى فزون‏طلبى‏هاى سياسى و قدرتى است كه باعث پراكندگى نسل جوان از اطراف آنها و عدم تحمل همديگر شده است.



منابع