پیشینه مذهبی استان آذربایجان شرقی
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
پيشينه مذهبى
آذربايجان پيش از آنكه به قلمرو اسلام درآيد، در قلمرو آيين زرتشتى بوده است. در آن عصر ستايش آتش بيش از عقايد ديگر رواج داشت و در هر گوشه اين سرزمين آتشكدهاى برپا شده بود.
در اين دوره موضوع تشتت آراء و عقايد در امور مذهبى يكى از بارزترين مشكلات بوده است.
چون دين رسمى و عمومى يعنى مذهب زرتشت به چندين شعبه منقسم شده بود و هر شعبه از آن با ديگرى در ستيز بود و از طرفى مذاهب ديگرى چون مانى و مزدك در اين ميان سر برآوردند و به نوبه خود بر تشتت و تفرقه مىافزودند و از اين رهگذر تعليمات عجيبى شيوع يافته بود.
لازم به ذكر است كه پيش از آيين زرتشتى و انتشار آن در آذربايجان، كيشهاى توتميستى و آنيميستى، مبتنى بر پرستش نيروها و موجودات طبيعى در اين سرزمين متداول بوده است.
پس از فتوحات مسلمانان و تسلط آنان بر آذربايجان بخشى از مردم اين منطقه از قبول اسلام سرباز زدند و با تن دادن به پرداخت جزيه در شمار اهل ذمه درآمدند.
پيروزىهاى سرداران عرب سيلى از تازيان را از شهرهاى كوفه، بصره و شام به آذربايجان سرازير ساخت.
اين گروهها در نواحى گوناگون آذربايجان سكونت گزيدند و پارهاى از آنها (رواديان، هاشميان، يزيديان) بعدها دولتهاى محلى كوچكى در اين ناحيه به وجود آوردند.
نخستين فرمانرواى نيمه مستقل آذربايجان پس از ورود اسلام، محمد ساجى بود.
محمد، مراغه را تختگاه خويش قرار داد و از فرستادن خراج به دربار خلافت سرباز زد و در سال 258 ه .ق به نام خويش سكه زد. تا اين زمان از مردم آذربايجان آنانى كه به دين اسلام درآمده بودند پيرو مذهب اهل سنت بودند و مذهب شيعه هنوز در اين سرزمين رسوخ نكرده بود.
اما از اوايل سده چهارم هجرى كه امراى مسافرى (سلارى) متصرفاتى در آذربايجان به دست آوردند، مذاهب زيدى و اسماعيلى رفته رفته در اين سرزمين راه يافتند و در همين دوره، حمدانيان موصل نيز كه تمايلات شيعى داشتند بر بخش غربى آذربايجان استيلا يافتند.
همزمان با حمله غارتگران مغول و تحت سلطه قرار دادن آذربايجان، گرچه هلاكو خود پيرو كيش بودايى بود، اما همسر او دوقوز خاتون از آئين عيسوى پيروى مىكرد.
نفوذ خاتون در ايلخان سبب بنياد گرفتن كليساهايى در آذربايجان گرديد. در دوره ايلخانان حتى براى نخستين بار معابد بودايى و بت پرستى نيز در آذربايجان سر برآوردند، اما با گرايش تدريجى مغولان به اسلام، كليساها و معابد و نيز بتخانهها رونق خود را از دست دادند تا اينكه سرانجام غازان خان دستور داد تا همه آنها را ويران سازند.
در اين دوره پاى علماى شيعه به دربارهاى اوجان و مراغه و سلطانيه باز شد و نفوذ آنان در ميان امراى مغول چندان افزايش يافت كه اولجايتو (سلطان محمد خدابنده) رسما به مذهب شيعه درآمد و آن را در سرتاسر ايران رسميت بخشيد و سكه به نام معصومين عليهمالسلام زد.
در سدههاى هفتم و هشتم هجرى كه دوره قوت گرفتن مذهب شيعه بود، در آذربايجان نيز شيعيان رفته رفته نفوذ بيشترى يافتند و در پى فروپاشى دولت ايلخانان، دودمان چوپانيان و آل جلاير در آذربايجان قدرت يافتند كه چوپانيان سنى مذهب و جلايريان شيعى مذهب بودند و در ترويج اين مذهب مىكوشيدند.
تيموريان كه در پى بيرون راندن آل جلاير از آذربايجان، بر اين سرزمين استيلا يافتند به هوادارى از تشيع تظاهر مىكردند و تركمنان قراقويونلو كه پس از مرگ تيمور در آذربايجان قدرت يافتند مذهب شيعى داشتند و برخى از آنان بناهاى تازهاى بر مشاهد ائمه اطهار عليهمالسلام ساختند.
تركمنان آق قويونلو گرچه از مذهب اهل سنت پيروى مىكردند، اما عداوت خاصى با شيعيان نداشتند.
در دوره صفويه اكثريت مردم آذربايجان به مذهب شيعه درآمدند و شمار زيادى از شيعيان آسياى صغير نيز كه زير فشار دولت عثمانى بودند به اين منطقه كوچ كردند.
از آن پس مذهب اهل سنت تنها در ميان كردان و برخى عشاير محدود ماند كه اينان بيشتر در مغرب و جنوب غربى آذربايجان زندگى مىكردند.
بر اساس سرشمارى عمومى نفوس و مسكن 1375، از 3325540 نفر جمعيت استان آذربايجان شرقى، 3318744 نفر مسلمان، 631 نفر زرتشتى، 1199 نفر مسيحى، 854 نفر ساير و 4112 نفر نيز اظهار نشده بودهاند.
از جمعيت مسلمان 1999121 نفر در نقاط شهرى و 1319355 نفر در نقاط روستايى ساكن بودهاند. لازم به ذكر است كه از كل جمعيت مسلمان، 1678608 نفر مرد و 1640136 نفر زن بودهاند.
جدول 1ـ5ـ توزيع نسبى جمعيت بر حسب دين به تفكيك ساكن و غير ساكن
ديناستانساكنغيرساكن
نقاطشهرىنقاطروستايى
جمع00/10000/10000/10000/100
مسلمان80/9973/9989/9900/100
زرتشتى02/002/002/000/0
مسيحى04/006/000/000/0
كليمى00/000/000/000/0
ساير و اظهار نشده15/019/009/000/0
مأخذ: سرشمارى عمومى نفوس و مسكن 1375، نتايج تفصيلى استان آذربايجان شرقى.