ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

جنگ جهانی اول در استان مرکزی

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
جز (۱ نسخه)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 +
 +
با شروع جنگ جهانى اول در محرم 1334 ه .ق / 1294 ه .ش و اشغال كشور به وسيله قواى متحدين، متفقين و گروههاى جاسوسى آلمان با فعاليت‏هاى گسترده در نواحى غرب كشور و ولايت عراق به تحريك مردم مشغول شدند.
 +
 +
عده‏اى از افسران وابسته به دولت آلمان نيز به قصد به دست گرفتن زمام ارتش ايران، از كرمانشاه به سوى تهران پيش آمدند و افسران سوئدى كه مربى ژاندارمرى ايران بودند ضمن تمايل به دولت آلمان، جبهه‏اى در مقابل انگليس و روسها تشكيل داده بودند. در چنين شرايطى بانك انگليس در مركز استان به وسيله قواى ژاندارمرى تصرف شد و وجوه نقدينه آنها تصاحب گرديد.
 +
 +
مبلغين آلمانى احساسات مردم را روز به روز بيشتر تحريك نموده و آنان را وادار به مقاومت در مقابل تهاجم دو دولت مجاور (روس و انگليس) مى‏نمودند. روحانيون اراك كه منورالفكرترين آنها آقا نورالدين و ميرزا محمد عليخان بودند و مساعدت مختصرى با مدافعين داشتند و ليكن حاضر به اقدامات عملى نبودند، در اين ايام به خاطر تحريك و ترغيب جنگجويان و مدافعين قصد حركت از شهر را نمودند.
 +
 +
اعلان حركت آنها در شهر موجب هيجان شد و رجال متمول ولايت عراق از قبيل سهم الملك و صمصام الملك (صمصام الممالك) و غيره براى مساعدت به ظاهر حاضر گشته و جمعى از مردم شهر خود را آماده كارزار كردند و عنوان دفاع ملى فى الجمله قوت گرفت.
 +
 +
[در اينجا لازم است درباره چگونگى حركت مردم و آقا نور براى جنگ و دفاع به سخنانِ حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا بادكوبه‏اى اشاره مى‏كنيم:
 +
 +
«جنگ بين الملل اول كه رخ مى‏دهد نتيجتا ايران مورد حمله انگليس‏ها و روس‏ها قرار مى‏گيرد و آقايان اعلام فتواى جهاد مى‏دهند. در آن زمان مرحوم آقاى، آقا نور كه مجتهد طراز اول بوده فتواى جهاد مى‏دهد. در يك مجلسى يك آدم گستاخى كه معلوم نيست چه كسى بوده به آقا نور رو كرده و مى‏گويد اين فتوا فقط براى ديگران است نه خودتان؟ ديگران را وادار كرديد رفتند جنگ ولى خودتان تكان نخورديد!؟ (مرحوم آقا نورالدين عراقى در رساله «بعض الحالات» خود به اين مطلب اشاره مى‏كند ولى از فردى كه اين حرف را زده بود اسم نمى‏برد.) آقا هم خودش با يك سرى اتباع حركت مى‏كند براى جبهه جنگ و جنگ با انگليس‏ها». ]
 +
 +
با رسيدن قواى روس و انگليس به استان مركزى و استقرار در سلطان آباد (اراك)، راهها ناامن شد و در نتيجه اقتصاد تجارى منطقه به طور ناگهانى دستخوش تغيير قرار گرفت.
 +
 +
مردم دچار قحطى و گرسنگى و مشكلات بسيار شدند  و اراك (مركز استان) در سالهاى سياه جنگ محل استقرار سربازان متجاوز متفقين گرديد و نظاميانِ بيگانه، عرصه را بر مردم محل تنگ ساختند.
  
  
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:جنگ جهانی اول]]
 
[[رده:جنگ جهانی اول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۶

با شروع جنگ جهانى اول در محرم 1334 ه .ق / 1294 ه .ش و اشغال كشور به وسيله قواى متحدين، متفقين و گروههاى جاسوسى آلمان با فعاليت‏هاى گسترده در نواحى غرب كشور و ولايت عراق به تحريك مردم مشغول شدند.

عده‏اى از افسران وابسته به دولت آلمان نيز به قصد به دست گرفتن زمام ارتش ايران، از كرمانشاه به سوى تهران پيش آمدند و افسران سوئدى كه مربى ژاندارمرى ايران بودند ضمن تمايل به دولت آلمان، جبهه‏اى در مقابل انگليس و روسها تشكيل داده بودند. در چنين شرايطى بانك انگليس در مركز استان به وسيله قواى ژاندارمرى تصرف شد و وجوه نقدينه آنها تصاحب گرديد.

مبلغين آلمانى احساسات مردم را روز به روز بيشتر تحريك نموده و آنان را وادار به مقاومت در مقابل تهاجم دو دولت مجاور (روس و انگليس) مى‏نمودند. روحانيون اراك كه منورالفكرترين آنها آقا نورالدين و ميرزا محمد عليخان بودند و مساعدت مختصرى با مدافعين داشتند و ليكن حاضر به اقدامات عملى نبودند، در اين ايام به خاطر تحريك و ترغيب جنگجويان و مدافعين قصد حركت از شهر را نمودند.

اعلان حركت آنها در شهر موجب هيجان شد و رجال متمول ولايت عراق از قبيل سهم الملك و صمصام الملك (صمصام الممالك) و غيره براى مساعدت به ظاهر حاضر گشته و جمعى از مردم شهر خود را آماده كارزار كردند و عنوان دفاع ملى فى الجمله قوت گرفت.

[در اينجا لازم است درباره چگونگى حركت مردم و آقا نور براى جنگ و دفاع به سخنانِ حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا بادكوبه‏اى اشاره مى‏كنيم:

«جنگ بين الملل اول كه رخ مى‏دهد نتيجتا ايران مورد حمله انگليس‏ها و روس‏ها قرار مى‏گيرد و آقايان اعلام فتواى جهاد مى‏دهند. در آن زمان مرحوم آقاى، آقا نور كه مجتهد طراز اول بوده فتواى جهاد مى‏دهد. در يك مجلسى يك آدم گستاخى كه معلوم نيست چه كسى بوده به آقا نور رو كرده و مى‏گويد اين فتوا فقط براى ديگران است نه خودتان؟ ديگران را وادار كرديد رفتند جنگ ولى خودتان تكان نخورديد!؟ (مرحوم آقا نورالدين عراقى در رساله «بعض الحالات» خود به اين مطلب اشاره مى‏كند ولى از فردى كه اين حرف را زده بود اسم نمى‏برد.) آقا هم خودش با يك سرى اتباع حركت مى‏كند براى جبهه جنگ و جنگ با انگليس‏ها». ]

با رسيدن قواى روس و انگليس به استان مركزى و استقرار در سلطان آباد (اراك)، راهها ناامن شد و در نتيجه اقتصاد تجارى منطقه به طور ناگهانى دستخوش تغيير قرار گرفت.

مردم دچار قحطى و گرسنگى و مشكلات بسيار شدند و اراك (مركز استان) در سالهاى سياه جنگ محل استقرار سربازان متجاوز متفقين گرديد و نظاميانِ بيگانه، عرصه را بر مردم محل تنگ ساختند.



منابع