دوران جمهوری اسلامی در استان آذربایجان غربی
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
سطر ۲۶۳: | سطر ۲۶۳: | ||
ليكن اين همه فشار ومصائب گوناگون از اراده و پشتكار مردم آذربايجان غربى در حمايت از رزمندگان و اعزام نيرو و پشتيبانى از آنان نكاست و پس از پايان جنگ اقدام به باز سازى مناطق جنگى اين استان نمودند. | ليكن اين همه فشار ومصائب گوناگون از اراده و پشتكار مردم آذربايجان غربى در حمايت از رزمندگان و اعزام نيرو و پشتيبانى از آنان نكاست و پس از پايان جنگ اقدام به باز سازى مناطق جنگى اين استان نمودند. | ||
− | == | + | == مجلس شورای اسلامی== |
نظام سياسى به عنوان مجموعه به هم پيوستهاى از نقشهاى سياسى به عنوان يكى از عناصر مهم نظام اجتماعى محسوب مىشود. لذا به بررسى يكى از مهمترين عوامل تشكيل دهنده شرايط سياسى يعنى مشاركت در امور سياسى، و در اين راستا به نماد اصلى آن «انتخابات» مىپردازيم. بر اساس اطلاعات موجود در ششمين دوره انتخابات رياست جمهورى در حدود 28/53 درصد واجدين شرايط در پاى صندوقهاى رأى حاضر شدند و با راى خود، وظيفه شرعى و ملى خود را انجام دادند. | نظام سياسى به عنوان مجموعه به هم پيوستهاى از نقشهاى سياسى به عنوان يكى از عناصر مهم نظام اجتماعى محسوب مىشود. لذا به بررسى يكى از مهمترين عوامل تشكيل دهنده شرايط سياسى يعنى مشاركت در امور سياسى، و در اين راستا به نماد اصلى آن «انتخابات» مىپردازيم. بر اساس اطلاعات موجود در ششمين دوره انتخابات رياست جمهورى در حدود 28/53 درصد واجدين شرايط در پاى صندوقهاى رأى حاضر شدند و با راى خود، وظيفه شرعى و ملى خود را انجام دادند. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۰۵
محتویات |
دوران جمهوری اسلامی =
مردم قهرمان و سلحشور منطقه مرزى در طول تاريخ حوادث و جريانات متعددى را به خود ديدهاند. در دوران انقلاب اسلامى، مردم خطه اروميه همانند ساير هموطنان مسلمان خود در صفوف بهم فشرده يكدل و يك زبان بر عليه رژيم طاغوت به پا خواست. انقلاب اسلامى ايران با فداكارى و همبستگى تمام طبقات و اقشار ملت تحت رهبرى زعيم عاليقدر حضرت امام خمينى(ره) و با هدايت روشنگرانه علما و روحانيت متعهد استان از جمله حضرت حجت الاسلام و المسلمين سيد علىاكبر قرشى و حجت الاسلام و المسلمين حسنى و ساير علماى متعهد در اين استان به بار نشست مردم شريف اروميه نيز با حضور در راهپيمايىها و تظاهرات گسترده و اعتصابات پى در پى در اين انقلاب نقش بسزايى داشتند.
از سال 1357 كه مبارزات مردم ايران بر عليه حكومت ستم شاهى وارد مرحله نوينى شده بود مردم شهر با تعطيل نمودن ادارات و بازار، به كشتار مردم شهرها به وسيله ايادى رژيم پهلوى اعتراض نمودند.
دانش آموزان و فرهنگيان در اين نهضت مقدس همگانى نقش اساسى داشتند. مدارس شهر در اعتراض به رژيم تعطيل گرديد. اعلاميههاى رهبران مخالف شاه به خصوص حضرت آيت الله العظمى خمينى دست به دست در كوچهها و خيابانهاى شهر پخش مىگرديد.
صداى اعتراض بر عليه شاه از هر كوى و برزن بلند بود. تودههاى مردم هماهنگ با تهران و ساير شهرها در تظاهرات خيابانى شركت داشتند. دانش آموزان و فرهنگيان همراه با روحانيت شهر در تشكل مردم و كشاندن آنان به صف مخالفين نقش اساسى ايفا مىكردند، اين پيكار مقدس هر روز با شدت تمام ادامه داشت.
يكى از نقاط برجسته مبارزات در مركز اين استان نسبت به ساير شهرهاى ايران انجام مبارزات مسلحانه به سركردگى روحانى مبارز حاج غلامرضا حسنى بود كه ضمن سازماندهى و انسجام ياران انقلاب، خود مسلحانه با عمال رژيم در سالهاى قبل از پيروزى انقلاب به مبارزه علنى مبادرت ورزيد و به عنوان اولين شهر آغاز كننده عمليات مسلحانه بر عليه رژيم هميشه در تاريخ خونين انقلاب اسلامى درخشش خاصى يافت.
در اين مبارزه مسلحانه، مسجد اعظم اروميه در تاريخ بيست و سوم آذر ماه 1357 هدف تيراندازى قرار گرفت.
لازم به ذكر است كه در جريان مبارزه مردم آذربايجان غربى، ابتدا قشر فرهنگى و سپس ساير ادارات و صنوف و بازاريان به انقلاب پيوستند و با تعطيل نمودن محل كار و پيشه خود به طور مستمر و يا به مناسبتهاى گوناگون راهپيمايىهاى متعددى ترتيب داده و در شهرستان اروميه در خيابانهاى امام، خيام، امينى به دادن شعارهاى انقلابى مانند:
سكوت هر مسلمان خيانت است به قرآن كرد و عجم فرق نيه رهبر ما خمينيه
مىپرداختند.
در مقابل، دولت موقت بختيار براى مقابله با حركت مردم، با تحريك اهالى روستاها و در اختيار گذاردن اسلحه، زمينه هجوم آنها را به شهرها فراهم آورد.
چنانچه در خوى آنها در قالب دستجات با سلاح گرم و سرد به شهر ريختند و شعارهايى به نفع رژيم مىدادند و شب هنگام با بىرحمى و قساوت تمام به خانههاى مردم وارد شده و بزور اسلحه، اموال مردم را تاراج مىكردند.
هر چند مردم در مقابل آنان مسلح شدند، اما نيروها و سلاحهاى مردمى به اندازهاى نبود كه بتواند جلوى اشرار را بگيرد.
در اين ميان در شهرستان خوى روحانى مبارز حجت الاسلام و المسلمين شيخ مسعود خضرلو براى ارشاد و آگاهى دادن به مردم روستاى بدل آباد كه مركز تجمع و تصميم گيرى اشرار بود، به آن روستا مسافرت مىكرد ولى سران اشرار اين روحانى را دستگير و با بىرحمانهترين وجهى به شهادت رساندند.
آنها به اين اعمال اكتفا نكرده و راههاى ارتباطى خوى را تحت كنترل خود درآوردند و طرح حمله به خوى را ريختند و چند روز قبل از پيروزى انقلاب آنها به خوى حمله كردند و خيابان محله امامزاده را به آتش كشيده و به مغازهها و اموال مردم خسارات كلى وارد و باقيمانده اموال را نيز غارت كردند.
با پيروزى انقلاب اسلامى مردم آذربايجان غربى از شنيدن خبر پيروزى انقلاب در روز 22 بهمن 57 به خيابانها ريخته و نقل و شيرينى بين يكديگر توزيع كردند.
گروهى از مردم مجسمههاى شاه و بيانيههاى ميدان يادبود را كنده و به جاى آن عكس امام خمينى و پرچم پيروزى را نصب كردند. سربازان و كليه پرسنل ارتش و ژاندارمرى با در دست داشتن عكسهايى از امام خمينى سوار بر خودروهاى ارتش و يا پياده وارد شهر شده و با شركت در و جشن و شادمانىهاى مردم، پيروزى انقلاب را به آنان تبريك گفتند.
حوادث سياسى از پيروزى انقلاب تا كنون
1ـ نقش مردم و نهادهاى انقلابى در مبارزه با ضد انقلاب
استان آذربايجان غربى به علت قرار گرفتن بين چهار كشور تركيه، عراق، جمهورى آذربايجان و ارمنستان از موقعيت حساس امنيتى برخوردار بوده است با پيروزى انقلاب اسلامى و سقوط كلانترىها و اماكن نظامى و ساواك سيستم امنيتى رژيم در استان به طور كل از هم پاشيده شد و مردم مسلح شدند در اين ميان گروههاى غير اسلامى و منحرف مانند منافقين، فدائيان خلق، تودهائىها، پيكاريها، به صفوف مردم رخنه كردند. و اين استان جولانگاه برخى از گروهكهاى مخالف انقلاب اسلامى گرديد.
آنان به جاى همكارى و همراهى با انقلاب در صدد مقاومت در برابر حكومت نوپاى جمهورى اسلامى برآمده و با خلع سلاح پاسگاههاى ژاندارمرى و حمله به پادگان مهاباد و تخليه انبارهاى سلاح و مهمات پادگان پسوه و تسخير شهرستان اشنويه، نقده، بوكان و روستاهاى اطراف بر اوضاع مسلط شدند. احزاب چپ در تاريخ 31 فروردين 1358 نيروهاى مسلح خود را به نقده برده و قريب بيست هزار كرد مسلح در وسط اين شهر ترك نشين به تظاهرات پرداختند.
آنان مىخواستند مسلحانه بر نقده مسلط شوند زيرا نقده دروازه آذربايجان و براى تسلط به اشنويه، جلديان و پيرانشهر حياتى بود. لذا مسلحانه وارد نقده شدند و قدرتنمايى نموده و روستاهاى زيادى را در اطراف نقده مورد هجوم و كشتار قرار دادند.
تا آنكه ارتش وارد عمل شد و با استقرار سپاه در نقده آرامش به آن شهر بازگشت. اين احزاب، بعد از خلع سلاح نيروهاى انتظامى و قتل و غارت در پادگان مهاباد، پادگان بانه و پادگان سردشت، و بعد از نابودى نيروهاى دولتى در منطقه، دست به تصفيه نيروهاى مذهبى مخالف خود زدند. در مهاباد، سقز و اشنويه، جلديان و در بوكان به مكتبهاى قرآن حمله كردند، رگبار گلوله بر آنها گشودند و اين مراكز را به آتش كشيدند، زيرا جرم آنها فقط تفسير قرآن در شبهاى جمعه بود.
عاقبت وضع به جايى رسيد كه اگر جوان مسلمانى مىخواست فعاليت ايدئولوژيك بكند مجبور بود زيرزمينى كار كند، زيرا فعاليت ايدئولوژيك اسلامى ممنوع بود.
با تسلط كامل گروههاى چپ بر شهرها و روستاها آنان به دنبال تسخير مركز استان «شهرستان اروميه» برآمدند كه با از جان گذشتگى جوانان مبارز و دلاور، با دادن عدهاى كشته ناچار به عقب نشينى گرديدند.
همچنين در تاريخ 20/4/59 با تسلط اشرار بر شهر مرزى سرو قسمتى از نيروهاى ژاندارمرى اجبارا به خاك تركيه عقب نشينى كردند و عدهاى به شهادت رسيدند سپس ژاندارمرى اروميه عدهاى از ژاندارمها و نيروهاى داوطلب محلى اروميه را به شهر سرو فرستاد، ولى در گردنه سخت «قلعه حصار» در وسط راه اروميه به سرو آنها را محاصره كردند و 8 نفر را كشتند و چند كاميون را آتش زدند و نيروهاى ژاندامرى پس از تلفات زياد به اروميه بازگشتند.
در تاريخ 27/4/59 با حمله ضد انقلاب تعدادى از پاسداران در منطقه بند اروميه به شهادت رسيدند.
با پاكسازى منطقه بند از ضد انقلابيون توسط ارتش ضد انقلاب همه جا شايع كرد كه ارتش مىخواهد زنها و بچهها را بكشد و حتى در پادگانها سربازان و درجه داران را به عدم اطاعت از فرماندهان خود تحريك مىكردند كه فرمانده لشگر 64 با قاطعيت تمام آنها را از ارتش اخراج كرد.
عاقبت ضد انقلاب كه از عوامل اخراجى خود در لشگر اروميه نا اميد گشته بود با استقرار در اماكن خاصى در شهر اروميه در تاريخ 19/7/59 اقدام به حمله به پادگان اروميه كرد كه با مقاومت شديد و به موقع ارتشيان دلاور و كمك مردم هميشه در صحنه شكست خورده و متوارى شدند. در اين زمان عراق تا ارتفاعات پيرانشهر را اشغال نمود و دست ضد انقلاب هم براى قتل و غارت و جنايت باز شد. ضد انقلاب نيز با استقرار در روستاهاى اطراف اروميه به حادثه آفرينى مىپرداخت.
در چنين شرايطى حجت الاسلام محلاتى نماينده حضرت امام همراه هيئتى براى سر و سامان دادن به سپاه به اروميه آمدند و طى جلساتى براى تجديد حيات سپاه فرماندهى عمليات سپاه را به مهدى امينى محول كردند در اين شرايط هولناك حتى كسى نبود تا از ساختمان سپاه حفاظت كند. سپاه اروميه با شايستگى تمام وارد ميدان نبرد شد و دارلك (اردوگاه آموزشى حزب دمكرات) و گوى تپه محل استقرار عوامل ضد انقلاب را پاكسازى كرد.
نقش احزاب و گروهكهاى سياسى
با پيروزى انقلاب اسلامى كه با واژگونى نظام و تحولى كه در ساختار سياسى كشور همراه بود، برخى از احزاب و تشكيلات سياسى قبلى احيا شدند، اين بار نه تنها نيروهاى سياسى پيشين همچون دمكرات وكومله تحديد حيات كردند بلكه نيروها، احزاب و گروههاى سياسى جديدى پا به ميدان گذاشتند. گروههاى فعال با نام خلق كرد طيف وسيعى را در منطقه جنوب آذربايجان غربى تشكيل مىدادند كه از هواداران ناسيوناليزم كرد گرفته تا ماركسيستهاى افراطى را در بر مىگرفت و از طرفداران چين و شوروى (سابق) تا دشمنان به ظاهر سر سخت آمريكا، چين، شوروى در ميان آنها ديده مىشود.
اينك به صورت اختصار به نقش دو گروه عمده و فعال اشاره خواهيم داشت:
حزب دمكرات
چنانچه قبلاً گفته شد اين حزب در بحبوحه جنگ جهانى دوم با شعار خودمختارى براى كردستان، دموكراسى براى ايران تشكيل شد. مقايسه مواضع حزب دموكرات در روزهاى آخر حكومت شاه و اقدامات پس از پيروزى انقلاب اسلامى ماهيت آن را روشن مىسازد. چهار روز پس از فرار شاه از كشور حزب دموكرات اعلام مىكند كه خواستهاى ملى خلق كرد در چارچوب ايران آزاد قابل حل است. بلافاصله پس از پيروزى انقلاب مواضع سياسى كارانه حزب دموكرات مسلحانه و نظامى مىشود. از راديو مهاباد كه در جريان انقلاب به دست ايشان افتاد، مرتبا همه نيروهاى ضد انقلاب و به اصطلاح مترقى را به مبارزه مسلحانه عليه انقلاب دعوت مىكند.
على قاضى فرزند قاضى محمد در آلمان حكومت خودمختار در تبعيد را تشكيل مىدهد. كميته انقلاب مهاباد به رياست امام جمعه آريامهرى شيخ عزالدين حسينى نام «دفتر ماموستا» مىگيرد و شيخ عزالدين با اسكورت مسلح گروه پيكار در خيابانها حركت مىكند.
يكى از برنامههاى ديرين حزب دموكرات، نفوذ به آذربايجان و اتصال دو منطقه بحرانى مهم بود. بحران كردستان از تاريخ 20 تيرماه به آذربايجان غربى كشيده شد و عدهاى از فئودالهاى منطقه عليه انقلاب و دولت مركزى قيام كردند و حزب دموكرات نيز به پشتيبانى از اين فئودالها وارد معركه شد.
سازمان انقلابى زحمتكشان كردستان كومله
اين حزب كه نخستين حزب سياسى به معناى كامل كلمه در نواحى كردنشين ايران بود كه بر پايه ملى گرائى كردى شكل گرفته بود وبعدها بنابه ضروريات زمان با ايجاد تغييراتى در برنامهها و خط مشى خود به حزب دمكرات تبديل شد. با پيروزى انقلاب اسلامى دوباره اين حزب با عنوان سازمان انقلابى زحمتكشان كردستان ـ كومله پاى به عرضه ظهور گذاشت. نشريه «شورش» ارگان سازمانى اين گروه بود.
هدف كومله تأسيس حكومت ماركسيستى از طريق قيام مسلّحانه دهقانان بود و در راه رسيدن به اين هدف اميدوار بود كه از شورش دهقانان كردستان آغاز نموده سپس با بهرهگيرى از اختلافات و خصوصيات قومى مردم عرب و ترك و غيره آتشى را در تمام كشور برافروزد.
بنيانگذاران كومله عمدتا از اعضاى ساواك منحله و يا از ساير وابستگان رژيم سابق بودهاند كه در ميان آنها صلاح الدين مهتدى، ملا سعيد رسولى بهتر شناخته شدهاند.
موضعگيرى كومله در برابر جمهورى اسلامى ايران آشتى ناپذير و دشمنانه بود و بارها اعلام نموده:
«رژيم كنونى و در رأس آن خمينى ... رژيمى است ارتجاعى و ضد خلق و طبيعى است كه اين رژيم را بايد سرنگون كرد».
ديگر سازمانها و گروههاى موجود در منطقه عبارت بودند از:
سازمان چريكهاى فدائى خلق ايران، سازمان رزگارى. مهمترين حادثهاى كه اين گروهكها باعث و بانى آن شدند، حادثه قارنه بود. قارنه دهى كوچك و كردنشين بين نقده و جلديان است كه حزب دموكرات و يا احزاب چپ در آن قدرت داشتند. در جلديان و اشنويه و پيرانشهر پادگانها و پاسگاههاى ارتش و ژاندارمرى وجود داشت و عدهاى از جوانمردان ترك و ژاندارمها و ارتشيها براى رفتن به سر كار خود بايد اين روستاى قارنه مىگذشتند. اما در مدت شش ماه عوامل مزدور در اطراف قارنه كمين كرده بودند و رهگذران را گرفته و مىكشتند و غارت مىكردند و سر مىبريدند. حتى كار بجايى رسيده بود هنگامى كه كسى مىخواست از نقده به جلديان برود، مجبور بود كه در پناه يك تانك در جلو و يا تانك در عقب حركت كند تا در اطراف قارنه مورد كمين قرار نگيرد.
به مدت شش ماه اين حملهها و هجومها در اطراف قارنه عليه تركها و سربازان و ژاندارمها در خط نقده به جلديان صورت مىگيرد. آخرين بار هنگامى كه هيجده نفر از تركهاى نقده از جلديان برمىگشتند در نزديكىهاى قارنه به آنها حمله مىشود و هر هيجده نفر را مىكشند و سر آنها را مىبرند و بدنشان را قطعه قطعه مىكنند و در وسط جاده مىاندازند. فقط يكى از آنها جان سالم به در مىبرد و خود را به نقده مىرساند و از جنايتى كه گذشته است مردم را آگاه مىكند. زن و بچه، كوچك و بزرگ از شهر نقده به طرف قتلگاه سرازير مىشوند. هنگامى كه برادران و شوهران و بستگان خود را قطعه قطعه مىبينند تحريك مىشوند، شيون و داد و فرياد بلند مىشود. اين داغديدگان ترك عدهاى به نقده مىروند و عدهاى به جلديان و پيرانشهر، و اقوام خود را خبر مىكنند كه چنين جنايتى در گرفته است. اطرافيان و كسان اين كشته شدگان بيگناه جمع مىشوند، و به قارنه حمله مىكنند و سى و سه نفر را در قارنه مىكشند و بدين ترتيب انتقام مىگيرند.
نماز جمعه
همزمان با پيروزى انقلاب اسلامى و به موازات استقرار نهادهاى انقلابى در استان، مردم شهرستانهاى هميشه در صحنه استان خواستار بر پائى نماز دشمنشكن جمعه و تعيين امام جمعه از سوى حضرت امام(ره) شدند كه از سوى دفتر حضرت امام علما و بزرگانى چند بدين منظور تعيين گرديدند و نمازهاى دشمنشكن جمعه تا به حال در اين استان بر پا و جايگاههايى نماز جمعه در هر جمعه ميعادگاه مردان، زنان و جوانان هميشه در صحنه است. اسامى ائمه جمعه استان در حال حاضر عبارت است از:
اروميه: حجت الاسلام غلامرضا حسنى،
پلدشت: حجت الاسلام سيد تقى دوز دوزانى،
تكاب: حجت الاسلام على مرادى،
چالدران (سيه چشمه): حجت الاسلام سيفعلى محمدزاده،
خوى: حجت الاسلام سيد رضى شكورى،
سلماس: حجت الاسلام سيد محمد موسوى،
شاهين دژ: حجت الاسلام صفر يوسفزاده،
ماكو: حجت الاسلام سيد حيدر موسوى،
محمديار: حجت الاسلام محمود ابراهيمى،
مياندوآب: حجت الاسلام محمود اصغرى،
نقده: حجت الاسلام محمد حيدرى زاد.
همچنين در شهرستانهاى سنى نشين جنوب اين استان نيز هر جمعه نماز جمعه به امامت ائمه جمعه برادران اهل سنت اقامه مىگردد.
دفاع مقدّس
دولت بعثى عراق در 31 شهريور 1359 ه .ش به خاك مقدس ايران اسلامى، تجاوز كرد و در اوايل جنگ شهرهاى مهم و مرزى استان همچون سردشت، پيرانشهر، اشنويه را آماج گلولههاى توپخانه خود قرار داد و بخشهايى از اين استان به اشغال متجاوزان عراقى در آمد. در اين جنگ ناخواسته كه به ملت ايران تحميل شد، مردم رشيد و دلاور استان آذربايجان غربى در قالب لشگر 64 اروميه، لشگر عاشورا و لشگر 3 نيروى مخصوص حمزه و همچنين سازمانها و نهادهاى اين منطقه براى دفاع از سرزمين اجدادى خود در برابر دشمن مزدور بعثى با تقديم 919 شهيد، 285 مفقود الاثر، 1140 آزاده مردانه جنگيدند و حماسههاى جاويدان از خود به يادگار گذاشتند.
در طول 8 سال جنگ تحميلى عليه ايران، از سوى نيروهاى دلير ارتش، سپاه، بسيج، عشاير، ژاندارمرى، شهربانى و ساير نهادها، عمليات نظامى بسيارى در نواحى مرزى اين منطقه صورت گرفت كه در زير به برخى از آنها اشاره مىشود:
عمليات كربلاى 2
عمليات كربلاى 2، در ساعت يك بامداد در تاريخ 10/6/65 با رمز مبارك «يا اباعبدالله الحسين عليهالسلام» در منطقه عملياتى حاج عمران و با هدف انهدام نيروهاى دشمن، تسلط بر ارتفاعات حساس منطقه و كمك به تداوم مبارزه مسلمانان شمال عراق آغاز مىشود. با فشار رزمندگان اسلام، ارتفاعات گردكو و شهدا و چندين ارتفاع حساس محاصره و در تداوم هجوم آزاد شدند.
عمليات نامنظم فتح 1
عمليات فتح 1 ساعت 30/1 دقيقه بامداد در تاريخ 19/7/65 با رمز مبارك «يا زينب عليهاالسلام» در منطقه عملياتى كركوك، تحت فرماندهى قرارگاه رمضان آغاز شد.
در جريان اين عمليات تأسيسات نفتى و اقتصادى كركوك، سه پايگاه موشكى، ساختمان راديو و تلويزيون و سازمان امنيت كركوك به آتش كشيده شد.
برخى از عملياتهاى انجام شده در منطقه
رديفنام عملياتتاريخمنطقه عملياتى
1نامنظم فتح 28/8/65دوكان
2نامنظم فتح 324/8/65زاخو و دهوك
3نامنظم فتح 44/12/65ديانا
4كربلاى 712/12/65حاج عمران
5نامنظم فتح 525/1/66چورانه و ماووت
6نامنظم فتح 627/3/66مرگه سور
7نصر 53/4/66قلعه ديزه
8نصر 714/5/66سردشت
9فتح 1013/6/66سيدكان
10ظفر 127/6/66استان دهوك
11بيتالمقدس 225/10/66شهر ماووت
12ظفر 65/12/66شرق سنگاو
برخى از سرداران و فرماندهان شهيد استان
نام ونام خانوادگىآخرين مسئوليتمحل شهادتتاريخ شهادت
عسگر رحيمىفرمانده سپاه خوىقطور خوى27/3/59
على علمى نيكفرمانده سپاه نقدهنقده4/4/59
شعبان مسافرىمسئول اطلاعات نقدهاشنويه4/4/59
على رمضانىجانشين عملياتكردستان26/9/59
ابوالفضل پرچمىمسئول واحد اطلاعاتجاده سنندج14/5/60
باب الله براتىفرمانده عملياتجاده سنندج14/5/60
غلامعلى مهدى زادهمسئول واحد بسيججاده خوى16/9/60
فريدون كشتگرفرمانده مهندسى مهابادشلمچه21/2/61
كاظم سيفىمسئول اطلاعات عملياتجنوب11/7/61
بايرامعلى ورمزيارىفرمانده گردانمجنون4/12/62
بهمن خليل زادهمسئول مخابرات تيپاشنويه27/3/63
اسدالله خسرو زادقائم مقام سپاه شاهيندژبوكان29/3/63
مهدى باكرىفرمانده لشگر عاشورارود دجله25/11/63
على حاج حسينلوفرمانده تيپفاو21/11/64
قنبر جعفرپورمعاون اطلاعات عملياتسردشت18/9/66
يعقوب حيدرىفرمانده گردانبوكان12/7/74
قاسم نصراللهىفرمانده سپاه بانهبانهــ
ملا محمد عظيمىامام جمعه سردشتسردشتــ
مأخذ: بنياد حفظ آثار و ارزشهاى دفاع مقدس استان آذربايجان غربى.
تأثيرات جنگ بر ساكنان
آذربايجان غربى منطقهاى است پر ماجرا كه در طول تاريخ بارها مورد تاخت و تاز آشوبگران داخلى و تجاوزگران خارجى قرار گرفته است. چه بسا آباديها و مردم آن در اثر نبردهاى بىرحمانه از بين رفتهاند. اما پس از فرو نشستن هر يورشى سربلند كرده و سازندگى و آبادانى جريان پيدا كرده است. با پيروزى انقلاب اسلامى گروه و جمعيتى به نام مردم مظلوم كردستان اسلحه به دست گرفته و به مانند لشگريان مغول در صدد فتح اغلب شهرهاى اين استان برآمدند، اگر چه هيچوقت به مقصود پليد خود نائل نيامدند اما در حمله و تجاوز عدهاى از اهالى منطقه كشته و مجروح شدند. چه خونهاى بىگناهان كه در اين ديار به زمين نريخته است. گروهكها در لباس دموكرات و كومله بعد از پيروزى انقلاب شهرهاى مهاباد، بوكان را متصرف و براى تسخير بقيه شهرها در تلاش بودند، ولى پايدارى و ايستادگى مردم مانع شد كه آنان به اهداف شوم خود برسند، لذا براى انتقام گرفتن از مردم اقدام به گلولهباران برخى از شهرهاى استان كردند. چنانكه در هفتم ارديبهشت ماه 1361 محلات مسكونى زرندى و خيابان تختى شهرستان مياندوآب توسط ايادى دموكرات و كومله گلولهباران شد كه تعدادى از مردم شهيد و 14 نفر مجروح گرديدند.
در طول اين مدت راهها ناامن و دشمن در پشت دروازههاى شهرهاى جنوبى و مركز استان كمين كرده بود، تعدادى از مردم بىگناه در جريان مسافرتهاى عادى به گروگان گرفته شدند و يا در جادههاى منطقه كشته شدند. علاوه بر آن، قبل از شروع و با شروع جنگ تحميلى شهرستانهاى اين استان آماج حملات توپخانه و بمباران رژيم بعثى عراق قرار داشت. در سال 1358 اولين بمب خوشهاى دشمن به شهرستان اروميه اصابت و عدهاى مجروح بر جاى گذارد و مرزهاى ايران با عراق در اين خطه و شهرها و روستاهاى نواحى مرزى آن پيوسته مورد تجاوز و تعدى دشمن قرار داشت.
به طورى كه در يك بمباران شديد هوايى كه در سال 1365 توسط هواپيماهاى دشمن انجام گرفت تعداد پانصد و بيست نفر زن و بچه و پير زن و پير مرد زير آوارهاى منازلشان به شهادت رسيدند و در گورستان باغ رضوان اروميه دفن شدهاند.
آمار ديگر شهداى بمباران استان به تفكيك شهرستان عبارت است از:
بوكان: 19 شهيد
پيرانشهر: 191 شهيد
تكاب: 1 شهيد
خوى: 1 شهيد
سلماس: 117 شهيد
شاهين دژ: 2 شهيد
مهاباد: 72 شهيد
مياندوآب: 87 شهيد
نقده: 1 شهيد
اشنوه: 6 شهيد
سردشت (بمباران شيميائى): 193 شهيد
ليكن اين همه فشار ومصائب گوناگون از اراده و پشتكار مردم آذربايجان غربى در حمايت از رزمندگان و اعزام نيرو و پشتيبانى از آنان نكاست و پس از پايان جنگ اقدام به باز سازى مناطق جنگى اين استان نمودند.
مجلس شورای اسلامی
نظام سياسى به عنوان مجموعه به هم پيوستهاى از نقشهاى سياسى به عنوان يكى از عناصر مهم نظام اجتماعى محسوب مىشود. لذا به بررسى يكى از مهمترين عوامل تشكيل دهنده شرايط سياسى يعنى مشاركت در امور سياسى، و در اين راستا به نماد اصلى آن «انتخابات» مىپردازيم. بر اساس اطلاعات موجود در ششمين دوره انتخابات رياست جمهورى در حدود 28/53 درصد واجدين شرايط در پاى صندوقهاى رأى حاضر شدند و با راى خود، وظيفه شرعى و ملى خود را انجام دادند.
در دوره هفتم رياست جمهورى ميزان مشاركت مردم به 71/73 درصد رسيد.
در دوره هشتم رياست جمهورى هر چند كه حضور مردم در پاى صندوقهاى رأى چشمگير و گسترده بود اما نسبت به دوره قبل حدود 17 درصد كاهش داشت. در اين دوره 41/56 درصد واجدين شرايط رأى خود را به صندوق انداختهاند.
در انتخابات مجلس شوراى اسلامى نيز مردم اين استان حضورى فعال داشتهاند. در اولين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى 14/37 درصد واجدين شرايط در پاى صندوقهاى راى حاضر شدند. در اين دوره هفت حوزه انتخابيه در استان وجود داشت كه در دورههاى بعد به 9 حوزه افزايش يافت. در دوره دوم ميزان مشاركت سياسى مردم به 18/55 درصد افزايش يافت. در اين دوره 534300 نفر به پاى صندوقهاى راى حاضر شده و نماينده خود را انتخاب نمودند.
در دوره سوم مجلس شوراى اسلامى ميزان مشاركت مردمى به 25/62 درصد رسيد كه نسبت به دوره قبل حدود 7 درصد افزايش داشته است. تعداد آراء مأخوذه در اين دوره 651078 راى گزارش شده است. در دوره چهارم مجلس شوراى اسلامى 49/49 درصد واجدين شرايط در پاى صندوقهاى راى حاضر شدند كه نسبت به دوره قبل حدود 25 درصد از ميزان مشاركت مردمى كاسته شده است. به عبارتى در اين دوره اكثريت مطلق واجدين شرايط در انتخابات شركت نكردهاند. در دوره پنجم مجلس شوراى اسلامى 26/64 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت نمودهاند و در مجموع در كل 9 حوزه انتخابيه آراء مأخوذه 957696 راى بوده است. در اين دوره شاهد افزايش مشاركت سياسى مردم بودهايم.
لازم به ذكر است كه تاكنون (تير 1381) شهرستانهاى خوى و نقده و اشنويه در ششمين دوره مجلس شوراى اسلامى نمايندهاى ندارند. انتخابات اين دو حوزه توسط شوراى نگهبان باطل اعلام شد.
ميزان مشاركت مردم استان آذربايجان غربى در انتخابات مختلف مجلس شوراى اسلامى
دورهجمعيتواجد شرايط راىدادنكل آراميزان مشاركت
اول166/920776/34114/37
دوم329/968300/53418/55
سوم849/045/1078/65125/62
چهارم241027/1224/61449/49
پنجم419/490/1696/95726/64
ششم315/351/1089/58959/43
در ذيل ضمن گذرى بر تاريخ شروع وخاتمه پنج دوره مجلس شوراى اسلامى به اسامى نمايندگان هر دوره اشارهاى خواهيم داشت:
ـ دوره اول
اولين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ هفتم خردادماه 1359 افتتاح شد و نمايندگان مردم استان بدين قرار به مجلس راه يافتند:
1ـ غلامرضا حسنى بزرگ آباد اروميه
2ـ على حقيقت افشار اروميه
3ـ ميراكبر غفارى قرهباغ اروميه
4ـ سيد حسن واعظ موسوى انزابى اروميه (مياندورهاى 1361)
5ـ احمد علىپور پيرانشهر و سردشت (مياندورهاى1362)
6ـ كامل عابدينزاده خوى
7ـ محمد غفارى سلماس
8ـ هاشم حجازىفر ماكو (مياندورهاى 1360)
9ـ محمد على خسروى مياندوآب
10ـ محسن رائى مياندوآب
11ـ اصغر رستمى نقده
اين دوره از مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 6 خرداد 1363 پايان پذيرفت.
ـ دوره دوم
دومين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ هفتم خردادماه 1363 گشايش يافت و منتخبين مردم استان بدين قرار به مجلس راه يافتند:
1ـ محمد على صاحب الزمانى اروميه
2ـ على عبدالعلى زاده اروميه
3ـ على كاميار اروميه
4ـ محمد شاورانى بوكان
5ـ مصطفى قادرى پيرانشهر و سردشت
6ـ هاشم حجازى فر خوى
7ـ قاسم مهرزاد صدقيانى سلماس
8ـ عزيز حجتى ماكو
9ـ احد انجيرى مطلق مهاباد
10ـ محسن رائى مياندوآب
11ـ فريدون سليمى مياندوآب
12ـ على پريزاد نقده
دومين دوره مجلس در تاريخ 5 خرداد 1367 پايان پذيرفت.
ـ دوره سوم
سومين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ هفتم خرداد 1367 آغاز به كار كرد و افراد ذيل از اين استان به مجلس راه يافتند:
1ـ على عبدالعلىزاده اروميه
2ـ على كاميار اروميه
3ـ احمد طه بوكان
4ـ قادر شريف زاده پيرانشهر و سردشت
5ـ هاشم حجازىفر خوى
6ـ قاسم مهرزاد صدقيانى سلماس
7ـ بخشعلى رحيم نژادباغچه جوقى ماكو
8ـ سيدمحمد حسينى مهاباد
9ـ حسينعلى ضيايى مياندوآب
10ـ اسدالله تابع مياندوآب
11ـ عبدالرحمن حسينى برزنجى نقده
اين مجلس در تاريخ 6 خرداد 1371 پايان گرفت.
ـ دوره چهارم
چهارمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ هفتم خرداد 1371 آغاز شد و نمايندگان مردم استان بدين قرار به مجلس راه يافتند:
1ـ نصرت صمدزاده اروميه
2ـ على كاميار اروميه
3ـ بيت الله جعفرىلور اروميه
4ـ احمد طه بوكان
5ـ محمد كريميان پيرانشهر و سردشت
6ـ كامل عابدينزاده خوى
7ـ فتح الله رضايى درشكى سلماس
8ـ محمد عباسپور ماكو
9ـ عبدالرحيم نوربخش مهاباد
10ـ محسن رائى مياندوآب
11ـ جلال رسولى مياندوآب
12ـ رسول پور زمان نقده و اشنويه
اين مجلس در تاريخ 6 خرداد 1375 پايان پذيرفت.
ـ دوره پنجم
دوره پنجم مجلس شوراى اسلامى در تاريخ دوازدهم خرداد 1375 گشايش يافت و منتخبين استان بدين قرار به مجلس راه يافتند:
1ـ شهربانو امانى انگنه اروميه
2ـ محسن خادم عرب باغى اروميه
3ـ عليرضا غنى زاده اروميه
4ـ انور حبيب زاده بوكان
5ـ محمد كريميان پيرانشهر و سردشت
6ـ كامل عابدين زاده خوى
7ـ قاسم مهرزاد صدقيانى سلماس
8ـ على احمدى ماكو
9ـ عبدالرحيم نوربخش مهاباد
10ـ فريدون سليمى نيا مياندوآب
11ـ جهانبخش محبى مياندوآب
12ـ صالح اكبرى نقده
مجلس پنجم در تاريخ 6 خرداد 1379 پايان پذيرفت.
ـ دوره ششم
شمين دوره مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 7/3/1379 آغاز به كار كرد و افراد ذيل به عنوان نمايندگان مردم استان به مجلس راه يافتند:
1ـ كريم فتاح پور موانه اروميه
2ـ ميرمحمود يگانلى اروميه
3ـ شهربانو امان انگنه اروميه
4ـ رحمان نامجو بوكان
5ـ حاصل داسه پيرانشهر و سردشت
6ـ على اكبر آقائى مغانجوقى سلماس
7ـ محمد عباس پور ماكو
8ـ رحمان بهمنش مهاباد
9ـ شهباز حسين زاده تقى آباد مياندوآب
10ـ جهانبخش محبىنيا مياندوآب
ـ دوره هفتم
نمايندگان فعلى استان (دوره هفتم مجلس شوراى اسلامى):
1ـ كجواد جهانگيرزاده اروميه
2ـ محمد عباسپور اروميه
3ـ عابد فتاحى اروميه
4ـ انور حبيب زاده بوكانى بوكان
5ـ محمد كريميان پيرانشهر و سردشت
6ـ هاشم حجازىفر خوى
7ـ على اكبر آقائى مغانجوقى سلماس
8ـ سليمان جعفرزاده ماكو و چالدران
9ـ جعفر آئين پرست مهاباد
10ـ اسدالله تابع مياندوآب، شاهين دژ و تكاب
11ـ جهانبخش محبى نيا مياندوآب، شاهين دژ و تكاب
12ـ رسول پورزمان نقده و اشنويه