جنگ جهانی اول در استان هرمزگان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) جز (۱ نسخه) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | در آستانه جنگ جهانى اول، قرار داد 1907 مبنى بر تقسيم ايران به سه منطقه تحت نفوذ روس، انگليس و بىطرف بين دو دولت روسيه و انگليس بسته شد. بر اين اساس، دولت انگليس كه مدت سه قرن خليجفارس را درياچه انگليسى مىخواند، علىرغم ادعاى عدم دخالت در امور داخلى ايران، اقدام به تشكيل پليس جنوب كرد. | ||
+ | |||
+ | در بيست و سوم تير ماه 1294 متفقين تصميم گرفتند در جلوگيرى از نفوذ آلمانها روسها نيروهاى مستقر در انزلى را تقويت كرده و انگليسىها نيز بندرعباس، بندر لنگه، هرمز، بوشهر و محمره را تصرف نمايند. | ||
+ | |||
+ | گرچه جنگ جهانى اول در سال 1918 خاتمه يافت ولى در اثر پيش آمد انقلاب كبير روسيه و عملياتى كه در نتيجه آن در جبهه ايران و قفقاز لزوم پيدا كرد، نيروهاى انگليس تا پايان سال 1920 در خاك ايران باقى ماندند. | ||
+ | |||
+ | در جريان جنگ جهانى اول (1918ـ1914 .م) دولت انگليس براى مقابله با خطر نفوذ شوروى و عثمانى در ايران و هندوستان و حفظ منافع خود، ظاهرا به بهانه كمك به ايجاد امنيت در ايران و فرو نشاندن درگيرىها و اغتشاشات محلى نيرويى در ايران به وجود آورد كه اسپيار ناميده شد. | ||
+ | |||
+ | در 16 مارس 1916 ميلادى برابر با 1295 خورشيدى سر پرسى سايكس همراه با 3 نفر انگليسى و 3 نفر افسر و 20 درجهدار هندى و 25 نفر سواره از بخش مركزى نظام هند با دو توپ قديمى سر پر، از راه دريا وارد بندرعباس شد. هنگام ورود آنان 11 گلوله توپ شليك شد و بازار و گمرك ظاهرا تعطيل شد و فرماندار كل بنادر جنوب، ميرزا احمد خان دريا بيگى و شجاع نظام نايب الحكومه بندرعباس و نمايندگان كنسولگرى انگليس در بوشهر و بندرعباس و جمعى از مردم براى استقبال صف كشيده بودند در ميان استقبال كنندگان جز جمعى از ارامنه كه از ورود آنان شادمان بودند، بقيه مردم مخصوصا مردم محلى، بىتفاوت و آرام، تماشاگر جريان بودند. اسپيار پس از ورود به بندرعباس، اردويى در ناى بند 3 كيلومترى شرق بندرعباس آن روز برپا كردند و از داوطلبان خدمت شروع به ثبت نام نمودند و ظرف يكماه حدود 300 نفر ثبت نام كردند. ثبت نام كنندگان و داوطلبان خدمت عمدتا تركيبى از عربهاى مقيم بندرعباس و بلوچها و جوانان روستاهاى حوزه شرقى بندرعباس بودند. | ||
+ | |||
+ | اسپيار در طول 5 سال اقامت در ايران، در بسيارى از درگيرىهاى مسلحانه با اشرار و راهزنان شركت داشت. پايگاههاى اصلى آنان در بندرعباس، سيرجان، كرمان، شيراز، اصفهان، يزد و تهران بود و در مسير راه بندرعباس تا سيرجان دو واحد اطلاعاتى نيرومند يكى در طارم از توابع شهرستان حاجى آباد و يكى در فين داشتند. | ||
+ | |||
+ | علاوه بر اين پاسگاههايى در گنو، سزر، آب شيرين، آب ماه، گهلم برقرار كردند و بر اوضاع و احوال مناطق نظارت مىنمودند. اولين واحد نظامى اسپيار كه در ناى بند تشكيل گرديد رژيمان يا هنگ «احمد شاهى» نام داشت. هر چند كه جنگ جهانى اول در 1918 به پايان رسيد اما نيروهاى انگليسى تا سال 1920 در ايران باقى ماندند و در امور ايران دخالت مىكردند. | ||
+ | دولت ايران در زمان وثوق الدوله پليس جنوب ايران را به رسميت شناخت و وثوق الدوله از خدمات و زحمات سر پرسى سايكس در اعاده نظم و امنيت قدردانى كرد. | ||
+ | |||
+ | پليس جنوب پس از استقرار در بندرعباس شروع به مطالعه و نقشهبردارى براى احداث راه شوسه بين شهرها نمودند. در «ناى بند» يك بارانداز چوبى جهت استفاده خودشان ساختند و يك جاده شوسه در اردوگاه به وجود آوردند. ناى بند را از آن جهت براى استقرار خود انتخاب كردند كه داراى چاههاى آب شيرينى بود و آب مصرفى مردم شهر نيز از آنجا تأمين مىگرديد. | ||
+ | اسپيار سرانجام در سال 1921 ميلادى برابر با 1300 خورشيدى منحل گرديد و افراد آن ايران را ترك گفتند. | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:جنگ جهانی اول]] | [[رده:جنگ جهانی اول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۱۳
در آستانه جنگ جهانى اول، قرار داد 1907 مبنى بر تقسيم ايران به سه منطقه تحت نفوذ روس، انگليس و بىطرف بين دو دولت روسيه و انگليس بسته شد. بر اين اساس، دولت انگليس كه مدت سه قرن خليجفارس را درياچه انگليسى مىخواند، علىرغم ادعاى عدم دخالت در امور داخلى ايران، اقدام به تشكيل پليس جنوب كرد.
در بيست و سوم تير ماه 1294 متفقين تصميم گرفتند در جلوگيرى از نفوذ آلمانها روسها نيروهاى مستقر در انزلى را تقويت كرده و انگليسىها نيز بندرعباس، بندر لنگه، هرمز، بوشهر و محمره را تصرف نمايند.
گرچه جنگ جهانى اول در سال 1918 خاتمه يافت ولى در اثر پيش آمد انقلاب كبير روسيه و عملياتى كه در نتيجه آن در جبهه ايران و قفقاز لزوم پيدا كرد، نيروهاى انگليس تا پايان سال 1920 در خاك ايران باقى ماندند.
در جريان جنگ جهانى اول (1918ـ1914 .م) دولت انگليس براى مقابله با خطر نفوذ شوروى و عثمانى در ايران و هندوستان و حفظ منافع خود، ظاهرا به بهانه كمك به ايجاد امنيت در ايران و فرو نشاندن درگيرىها و اغتشاشات محلى نيرويى در ايران به وجود آورد كه اسپيار ناميده شد.
در 16 مارس 1916 ميلادى برابر با 1295 خورشيدى سر پرسى سايكس همراه با 3 نفر انگليسى و 3 نفر افسر و 20 درجهدار هندى و 25 نفر سواره از بخش مركزى نظام هند با دو توپ قديمى سر پر، از راه دريا وارد بندرعباس شد. هنگام ورود آنان 11 گلوله توپ شليك شد و بازار و گمرك ظاهرا تعطيل شد و فرماندار كل بنادر جنوب، ميرزا احمد خان دريا بيگى و شجاع نظام نايب الحكومه بندرعباس و نمايندگان كنسولگرى انگليس در بوشهر و بندرعباس و جمعى از مردم براى استقبال صف كشيده بودند در ميان استقبال كنندگان جز جمعى از ارامنه كه از ورود آنان شادمان بودند، بقيه مردم مخصوصا مردم محلى، بىتفاوت و آرام، تماشاگر جريان بودند. اسپيار پس از ورود به بندرعباس، اردويى در ناى بند 3 كيلومترى شرق بندرعباس آن روز برپا كردند و از داوطلبان خدمت شروع به ثبت نام نمودند و ظرف يكماه حدود 300 نفر ثبت نام كردند. ثبت نام كنندگان و داوطلبان خدمت عمدتا تركيبى از عربهاى مقيم بندرعباس و بلوچها و جوانان روستاهاى حوزه شرقى بندرعباس بودند.
اسپيار در طول 5 سال اقامت در ايران، در بسيارى از درگيرىهاى مسلحانه با اشرار و راهزنان شركت داشت. پايگاههاى اصلى آنان در بندرعباس، سيرجان، كرمان، شيراز، اصفهان، يزد و تهران بود و در مسير راه بندرعباس تا سيرجان دو واحد اطلاعاتى نيرومند يكى در طارم از توابع شهرستان حاجى آباد و يكى در فين داشتند.
علاوه بر اين پاسگاههايى در گنو، سزر، آب شيرين، آب ماه، گهلم برقرار كردند و بر اوضاع و احوال مناطق نظارت مىنمودند. اولين واحد نظامى اسپيار كه در ناى بند تشكيل گرديد رژيمان يا هنگ «احمد شاهى» نام داشت. هر چند كه جنگ جهانى اول در 1918 به پايان رسيد اما نيروهاى انگليسى تا سال 1920 در ايران باقى ماندند و در امور ايران دخالت مىكردند. دولت ايران در زمان وثوق الدوله پليس جنوب ايران را به رسميت شناخت و وثوق الدوله از خدمات و زحمات سر پرسى سايكس در اعاده نظم و امنيت قدردانى كرد.
پليس جنوب پس از استقرار در بندرعباس شروع به مطالعه و نقشهبردارى براى احداث راه شوسه بين شهرها نمودند. در «ناى بند» يك بارانداز چوبى جهت استفاده خودشان ساختند و يك جاده شوسه در اردوگاه به وجود آوردند. ناى بند را از آن جهت براى استقرار خود انتخاب كردند كه داراى چاههاى آب شيرينى بود و آب مصرفى مردم شهر نيز از آنجا تأمين مىگرديد. اسپيار سرانجام در سال 1921 ميلادى برابر با 1300 خورشيدى منحل گرديد و افراد آن ايران را ترك گفتند.