ضرب المثلها در استان قم
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) جز (۱ نسخه) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | مردم قم علاوه بر ضربالمثلها، باورهايى نيز دارند كه در زندگى اجتماعى آنها مؤثر است و نوعا به آن اعتقاد دارند. | ||
+ | |||
+ | در زير به چند نمونه از اين باورها اشاره مىشود: | ||
+ | |||
+ | ـ كف دست اگر بخارد معتقدند كه پولى به دستشان مىرسد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر در استكان چاى، تفالهاى ايستاده باشد معتقدند كه ميهمان مىآيد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر استكانهاى چاى پشت سر هم قرار گيرند، مىگويند مهمان مىآيد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر موقع تحويل سال خواب بروند، مىگويند تا آخر سال دچار سستى خواهند شد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر كسى به گربه آب بپاشد، روى دستش زگيل درمىآيد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر موقع پخش رب گوجه، كسى نجس (جُنُب) باشد و به آن نگاه كند رب سياه مىشود. | ||
+ | |||
+ | ـ جارو كردن موقع شب را بد مىدانند و مىگويند نحسى مىآورد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر گوش كسى زنگ بزند مىگويند پشت سر او دارند صحبت مىكنند. | ||
+ | |||
+ | ـ آب نيم خورده ديگران را نبايد خورد، مىگويند ميان آن دو كدورت ايجاد مىشود. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر كسى به ظرف آب برخورد كند و آب بريزد، مىگويند علامت روشنايى است. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر شب بخواهند آب داغ را روى زمين بريزند، بايد بسمالله بگويند، چون معتقدند از ما بهتران (جنها) صدمه مىبينند. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر كسى در خواب ببيند كه مرده است، عمرش طولانى خواهد شد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر دود آتش به طرف كسى برود، آن شخص پولدار خواهد شد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر دو لنگه كفش روى هم بيفتد، صاحب آن به مسافرت خواهد رفت. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر كلاغ روى ديوار خانه كسى بنشيند و قارقار كند به زودى نامه يا خبر خوشى براى آن شخص مىرسد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر لقمه در گلوى كسى گير كند، برايش سوغات مىآورند. | ||
+ | |||
+ | ـ پشت سر مسافر آب مىپاشند تا به سلامت برگردد. | ||
+ | |||
+ | ـ سه روز پس از رفتن مسافر آش مىپزند تا مسافر از بلاها محفوظ بماند. (به اين آش، آش پشت پا مىگويند) | ||
+ | |||
+ | ـ نانوا در شب آرد يا خمير نمىفروشد، چون بركت دكان مىرود. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر كسى در آستانه در بايستد و دستهايش رابه چارچوب بگيرد، در آن خانه دعوا خواهد شد. | ||
+ | |||
+ | ـ كف پا اگر بخارد، كفش نو مىپوشد. | ||
+ | |||
+ | ـ اگر تخممرغ دو زردهاى نصيب كسى شود، مىگويند آمدِ كار است. (يعنى كارش رونق مىگيرد). | ||
+ | |||
+ | ـ بىمورد قيچى را باز و بسته كردن، باعث دعوا مىشود. | ||
+ | |||
+ | ==ضرب المثلها== | ||
+ | |||
+ | در ميان همه اقوام و ملل، با هر آيين و عقيدهاى، از ديرباز تاكنون «مَثَل» رايج بوده و هست، به طورى كه بخش عمدهاى از فرهنگ هر ملت را تشكيل داده است. مردم هميشه سعى مىكنند سخنان حكمتآميز، پند و موعظه را در قالب «مَثَل» بيان كنند؛ زيرا مثل به خاطر اختصار، فهم معانى بلند در عبارتى كوتاه، سهلالحفظ بودن، قدرت جذب بيشتر افكار و سرعت انتقال معانى تأثير بسيارى در اذهان مردم دارد. | ||
+ | |||
+ | در زير به برخى از ضرب المثلهايى كه در سطح استان قم رايج مىباشد اشاره مىگردد. لازم به ذكر است كه بعضى از اين مثلها در شهرستانهاى ديگر با بيانى متفاوت به كار گرفته مىشود. | ||
+ | |||
+ | ـ آدم خوش حساب شريك مال مردم است. | ||
+ | |||
+ | ـ آخر گذر پوست به دباغخانه مىافتد. | ||
+ | |||
+ | ـ آتش كه بگيرد، خشك و تر مىسوزد. | ||
+ | |||
+ | ـ آفتابه خرج لحيمِ. | ||
+ | |||
+ | ـ آنقدر مار خورده كه افعى شده. | ||
+ | |||
+ | ـ از هر دستى كه بدهى از همان دست مىگيرى. | ||
+ | |||
+ | ـ با زبانش مار را از لانه درمىآورد. | ||
+ | |||
+ | ـ اين شترى است كه درِ خانه همه مىخوابد. | ||
+ | |||
+ | ـ از حول حليم توى ديگ افتاد. | ||
+ | |||
+ | ـ هر چه سنگه مال پاى لنگه. | ||
+ | |||
+ | ـ ميوه خوب نصيب شغال مىشود. | ||
+ | |||
+ | ـ عقل مردم به چشم آنهاست. | ||
+ | |||
+ | ـ با آل على هر كه در افتاد ور افتاد. | ||
+ | |||
+ | ـ ديوارى از ديوار ما كوتاهتر پيدا نكردى. | ||
+ | |||
+ | ـ براى كسى بمير كه برايت تب كند. | ||
+ | |||
+ | ـ برادريم، كيسهمان جداست. | ||
+ | |||
+ | ـ با سيلى صورت خود را سرخ نگه مىدارد. | ||
+ | |||
+ | ـ با يك گل بهار نمىشه. | ||
+ | |||
+ | ـ با يك تير دو نشانه زدن. | ||
+ | |||
+ | ـ بگذار خود را جا كنم، آن وقت ببين چهها كنم. | ||
+ | |||
+ | ـ بار كج به منزل نمىرسد. | ||
+ | |||
+ | ـ پا را به اندازه گليم خودت دراز كن. | ||
+ | |||
+ | ـ پيش قاضى، ملّق بازى. | ||
+ | |||
+ | ـ كارد دسته خودش را نمىبرد. | ||
+ | |||
+ | ـ تا تنور گرم است نون را بچسبان. | ||
+ | |||
+ | ـ توبه گرگ مرگ است. | ||
+ | |||
+ | ـ توى دعوا نان و حلوا تقسيم نمىكنند. | ||
+ | |||
+ | ـ اول چاه را بكن بعد منار را بدزد. | ||
+ | |||
+ | ـ اين گوى و اين ميدان. | ||
+ | |||
+ | ـ اين تو بميرى از آن تو بميرىها نيست. | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:ضرب المثلها]] | [[رده:ضرب المثلها]] |
نسخهٔ ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۹
مردم قم علاوه بر ضربالمثلها، باورهايى نيز دارند كه در زندگى اجتماعى آنها مؤثر است و نوعا به آن اعتقاد دارند.
در زير به چند نمونه از اين باورها اشاره مىشود:
ـ كف دست اگر بخارد معتقدند كه پولى به دستشان مىرسد.
ـ اگر در استكان چاى، تفالهاى ايستاده باشد معتقدند كه ميهمان مىآيد.
ـ اگر استكانهاى چاى پشت سر هم قرار گيرند، مىگويند مهمان مىآيد.
ـ اگر موقع تحويل سال خواب بروند، مىگويند تا آخر سال دچار سستى خواهند شد.
ـ اگر كسى به گربه آب بپاشد، روى دستش زگيل درمىآيد.
ـ اگر موقع پخش رب گوجه، كسى نجس (جُنُب) باشد و به آن نگاه كند رب سياه مىشود.
ـ جارو كردن موقع شب را بد مىدانند و مىگويند نحسى مىآورد.
ـ اگر گوش كسى زنگ بزند مىگويند پشت سر او دارند صحبت مىكنند.
ـ آب نيم خورده ديگران را نبايد خورد، مىگويند ميان آن دو كدورت ايجاد مىشود.
ـ اگر كسى به ظرف آب برخورد كند و آب بريزد، مىگويند علامت روشنايى است.
ـ اگر شب بخواهند آب داغ را روى زمين بريزند، بايد بسمالله بگويند، چون معتقدند از ما بهتران (جنها) صدمه مىبينند.
ـ اگر كسى در خواب ببيند كه مرده است، عمرش طولانى خواهد شد.
ـ اگر دود آتش به طرف كسى برود، آن شخص پولدار خواهد شد.
ـ اگر دو لنگه كفش روى هم بيفتد، صاحب آن به مسافرت خواهد رفت.
ـ اگر كلاغ روى ديوار خانه كسى بنشيند و قارقار كند به زودى نامه يا خبر خوشى براى آن شخص مىرسد.
ـ اگر لقمه در گلوى كسى گير كند، برايش سوغات مىآورند.
ـ پشت سر مسافر آب مىپاشند تا به سلامت برگردد.
ـ سه روز پس از رفتن مسافر آش مىپزند تا مسافر از بلاها محفوظ بماند. (به اين آش، آش پشت پا مىگويند)
ـ نانوا در شب آرد يا خمير نمىفروشد، چون بركت دكان مىرود.
ـ اگر كسى در آستانه در بايستد و دستهايش رابه چارچوب بگيرد، در آن خانه دعوا خواهد شد.
ـ كف پا اگر بخارد، كفش نو مىپوشد.
ـ اگر تخممرغ دو زردهاى نصيب كسى شود، مىگويند آمدِ كار است. (يعنى كارش رونق مىگيرد).
ـ بىمورد قيچى را باز و بسته كردن، باعث دعوا مىشود.
ضرب المثلها
در ميان همه اقوام و ملل، با هر آيين و عقيدهاى، از ديرباز تاكنون «مَثَل» رايج بوده و هست، به طورى كه بخش عمدهاى از فرهنگ هر ملت را تشكيل داده است. مردم هميشه سعى مىكنند سخنان حكمتآميز، پند و موعظه را در قالب «مَثَل» بيان كنند؛ زيرا مثل به خاطر اختصار، فهم معانى بلند در عبارتى كوتاه، سهلالحفظ بودن، قدرت جذب بيشتر افكار و سرعت انتقال معانى تأثير بسيارى در اذهان مردم دارد.
در زير به برخى از ضرب المثلهايى كه در سطح استان قم رايج مىباشد اشاره مىگردد. لازم به ذكر است كه بعضى از اين مثلها در شهرستانهاى ديگر با بيانى متفاوت به كار گرفته مىشود.
ـ آدم خوش حساب شريك مال مردم است.
ـ آخر گذر پوست به دباغخانه مىافتد.
ـ آتش كه بگيرد، خشك و تر مىسوزد.
ـ آفتابه خرج لحيمِ.
ـ آنقدر مار خورده كه افعى شده.
ـ از هر دستى كه بدهى از همان دست مىگيرى.
ـ با زبانش مار را از لانه درمىآورد.
ـ اين شترى است كه درِ خانه همه مىخوابد.
ـ از حول حليم توى ديگ افتاد.
ـ هر چه سنگه مال پاى لنگه.
ـ ميوه خوب نصيب شغال مىشود.
ـ عقل مردم به چشم آنهاست.
ـ با آل على هر كه در افتاد ور افتاد.
ـ ديوارى از ديوار ما كوتاهتر پيدا نكردى.
ـ براى كسى بمير كه برايت تب كند.
ـ برادريم، كيسهمان جداست.
ـ با سيلى صورت خود را سرخ نگه مىدارد.
ـ با يك گل بهار نمىشه.
ـ با يك تير دو نشانه زدن.
ـ بگذار خود را جا كنم، آن وقت ببين چهها كنم.
ـ بار كج به منزل نمىرسد.
ـ پا را به اندازه گليم خودت دراز كن.
ـ پيش قاضى، ملّق بازى.
ـ كارد دسته خودش را نمىبرد.
ـ تا تنور گرم است نون را بچسبان.
ـ توبه گرگ مرگ است.
ـ توى دعوا نان و حلوا تقسيم نمىكنند.
ـ اول چاه را بكن بعد منار را بدزد.
ـ اين گوى و اين ميدان.
ـ اين تو بميرى از آن تو بميرىها نيست.