ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دوره پهلوی اول در استان اردبیل

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
 
 
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
  
 +
مخالفت علما
 +
 +
خطه آذربايجان خصوصا منطقه اردبيل به لحاظ موقعيت جغرافيايى و سياسى از اهميت بسيار زيادى در تحولات تاريخ معاصر ايران برخوردار بوده است. اين منطقه در همسايگى قفقاز قرار داشت و افكار سياسى و آزاديخواهانه پيش از آنكه به ديگر نقاط كشور برسد، به اينجا مى‏رسيد.
 +
روحانيون آذربايجان خصوصا منطقه اردبيل در نهضت مشروطه و حوادث پس از آن كما بيش فعالتر از روحانيون نقاط ديگر ايران بودند.
 +
رضاشاه تا روزى كه نفوذ خود را بحد اعلى و كامل در تمام نقاط ايران مستحكم نكرده بود، از سياست مخصوص پيروى مى‏كرد. يعنى متنفذين محل را مورد محبت قرار مى‏داد و از جنبه‏هاى مختلف اشخاص استفاده مى‏كرد.
 +
 +
ميرزا على اكبر مجتهد در شهرستان اردبيل و مخصوصا نواحى مرزى نفوذ و قدرت عجيبى داشت و مردم، عالما و عامدا گفته‏هاى اين مرد روحانى را بمنزله وحى منزل اجراء مى‏كردند. رضاشاه علاوه بر قدرت عشاير و ايلات اين ناحيه مجبور بود نفوذ اين مجتهد را نيز بحساب آورد.
 +
پس سردار سپه سياسى و مآل انديش حق داشت هنگام ورود به اردبيل از احوال اين آقا سؤال كند و براى استفاده از وجود چنين مرد مقتدرى در اجراى نقشه‏هاى بعدى خود راه دوستى و همكارى باز گذارد. اما اين مجتهد از پذيرش رضاشاه خوددارى كرد. رضاشاه نيز پس از رسيدن به قدرت بناى مخالفت با وى را گذاشت و سعى در منزوى كردن او داشت. در اين راستا در اولين سال حكومت خود ميرزا على اكبر مجتهد اردبيلى را تبعيد نمود.
 +
بدنبال آن اعتراض علما به رضا شاه شروع شد و آيت الله كاشانى در نامه‏اى به رئيس الوزراء چنين آورده است:
 +
به موجب اخبار وثيقه، حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا على اكبر آقا اردبيلى را كه مطاع مطلق در آنجا و در كليه عشاير شاهسون و همه جا معروف هستند تبعيد نمودند، اين عمليات علاوه بر آنكه مخالف امنيت است عواطف مسلمانان را جريحه دار مى‏نمايد. و نتيجه‏اى جز انزجار عموم ندارد.
 +
 +
به هر حال با افشاى ماهيت ضد اسلامى رضاشاه برخى ازروحانيون منطقه آذربايجان درگير با رژيم رضاشاه شدند و تعدادى از آنان به اطراف اردبيل تبعيد شدند و گروهى نيز فرار كرده و مخفى گرديدند.
 +
برخى از تبعيديان مورد حمايت آيت الله سيد يونس اردبيلى قرار داشتند. بعدها با فشار رژيم آيت الله سيد يونس اردبيلى منطقه را ترك و در مشهد اقامت گزيد.
 +
 +
تخته قاپو كردن عشاير شاهسون
 +
 +
يكى از اقدامات دولت رضاشاه در اسكان عشاير در سال 1313 در منطقه دشت مغان اردبيل صورت گرفت. نيروهاى رژيم در جهت اسكان عشاير اقداماتى خشن و جنايت بار را انجام دادند و قصد داشتند تا بازور سرنيزه مردم چادر نشين و دامدار را به يك زارع مقيد به زمين تبديل كنند. خاطرات آن روزهاى خشونت بار هنوز كه در اذهان مردم منطقه زنده است.
 +
مشهور است نيروهاى رضاشاه آلاچيق عشاير را پاره كرده، آتش مى‏زدند و چادرنشين‏ها را به باد كتك مى‏گرفتند و در نتيجه فشار و اجبار توانستند عده‏اى از شاهسون‏ها را اسكان بدهند. تنها چوپان‏ها حق داشتند كه گوسفندها را به صحرا ببرند و بقيه مجبور بودند كه در يك جا مخصوصا در حومه مشگين شهر و دشت مغان ساكن باشند و به كار و زراعت بپردازند. اما بعد از دوره بيست ساله و سقوط رضاخان از زور و فشار تا حدودى كاسته شد و طايفه‏هاى شاهسون دوباره توانستند كوچ نشينى خود را آغاز كنند و مناطق اسكان را به سرعت خالى كردند.
 +
 +
واقعه كشف حجاب
 +
 +
رضا شاه بعد از بازگشت از سفر تركيه فرمان كشف حجاب را صادر كرد. اين كار روز 17 دى‏ماه با تشكيل مجالس جشنى در سراسر ايران به اجرا درآمد و در اردبيل نيز چنين مجلسى در فرماندارى برگزار گرديد.
 +
 +
از يك هفته قبل از جشن، از تجّار و رؤساى ادارات و محترمين شهر براى شركت در اين مجلس همراه با همسرانشان دعوت به عمل آورده بودند.
 +
در اسنادى كه در خصوص كشف حجاب در منطقه اردبيل موجود است، مشخص مى‏شود كه كشف حجاب در اين استان نيز مانند استان‏هاى ديگر پيشرفتى نداشته است و با صدها ترفندى كه بكار مى‏بردند حتى مأمورين و كارمندان دولتى نيز از اجراى آن سرباز زده، طفره مى‏رفتند و يا با آن مخالفت مى‏كردند.
 +
اين روند در استان اردبيل بعد از كشف حجاب در سال 1314 همچنان ادامه مى‏يابد، تا اينكه رئيس الوزرا دستور شدت عمل در برخورد با اينگونه كارمندان را داده و دستور مى‏دهد كه متخلفين از كشف حجاب، منفصل و اخراج شوند.
 +
 +
به قسمتى از متن يك سند در اين مورد توجه كنيد:
 +
 +
«پيشگاه اعليحضرت همايون شاهنشاهى
 +
 +
راپرت كميسر اردبيلى به لشگر نمره 4 شمال غرب حاكى است كه: در عين حالى كه موضوع نهضت بانوان و كشف حجاب به طور كامل در منطقه سرحدى آستارا و نمين عملى گرديده، مع هذا از طرف امير ابراهيمى (سالار محتشم سابق) حكومت و رئيس بلديه كه از عناصر كهنه پرست مى‏باشد از ايجاد مشكلات در اين زمينه خوددارى ننموده واز هيچ گونه تحريكات و توليد نفاق بين مأمورين مضايقه ندارد. كميسر مزبور ضمنا پيشنهاد نموده كه يا حكومت مشار اليه از خدمات فعلى تعويض و يا به وسايل مقتضيه مقرر گردد مشار اليه را به وضعيت كنونى آشنا نمايند. محض استحضار خاطر خطير شاهانه راپرت گرديد.
 +
فرمودند: به وزارت داخله نوشته شود از حكومت فورا او را بردارند.
 +
17/12/14»
 +
 +
اين قانون ظالمانه مدتى ادامه داشت و حادثه سوم شهريور 1320 (جنگ جهانى دوم) بانوان را در برخى از نقاط ايران از جمله اردبيل به دوران حجاب رجعت داد.
  
== واقعه کشف حجاب ==
 
  
== جنگ جهانی دوم ==
 
  
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:دوره پهلوی اول]]
 
[[رده:دوره پهلوی اول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۳۰

مخالفت علما

خطه آذربايجان خصوصا منطقه اردبيل به لحاظ موقعيت جغرافيايى و سياسى از اهميت بسيار زيادى در تحولات تاريخ معاصر ايران برخوردار بوده است. اين منطقه در همسايگى قفقاز قرار داشت و افكار سياسى و آزاديخواهانه پيش از آنكه به ديگر نقاط كشور برسد، به اينجا مى‏رسيد. روحانيون آذربايجان خصوصا منطقه اردبيل در نهضت مشروطه و حوادث پس از آن كما بيش فعالتر از روحانيون نقاط ديگر ايران بودند. رضاشاه تا روزى كه نفوذ خود را بحد اعلى و كامل در تمام نقاط ايران مستحكم نكرده بود، از سياست مخصوص پيروى مى‏كرد. يعنى متنفذين محل را مورد محبت قرار مى‏داد و از جنبه‏هاى مختلف اشخاص استفاده مى‏كرد.

ميرزا على اكبر مجتهد در شهرستان اردبيل و مخصوصا نواحى مرزى نفوذ و قدرت عجيبى داشت و مردم، عالما و عامدا گفته‏هاى اين مرد روحانى را بمنزله وحى منزل اجراء مى‏كردند. رضاشاه علاوه بر قدرت عشاير و ايلات اين ناحيه مجبور بود نفوذ اين مجتهد را نيز بحساب آورد. پس سردار سپه سياسى و مآل انديش حق داشت هنگام ورود به اردبيل از احوال اين آقا سؤال كند و براى استفاده از وجود چنين مرد مقتدرى در اجراى نقشه‏هاى بعدى خود راه دوستى و همكارى باز گذارد. اما اين مجتهد از پذيرش رضاشاه خوددارى كرد. رضاشاه نيز پس از رسيدن به قدرت بناى مخالفت با وى را گذاشت و سعى در منزوى كردن او داشت. در اين راستا در اولين سال حكومت خود ميرزا على اكبر مجتهد اردبيلى را تبعيد نمود. بدنبال آن اعتراض علما به رضا شاه شروع شد و آيت الله كاشانى در نامه‏اى به رئيس الوزراء چنين آورده است: به موجب اخبار وثيقه، حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا على اكبر آقا اردبيلى را كه مطاع مطلق در آنجا و در كليه عشاير شاهسون و همه جا معروف هستند تبعيد نمودند، اين عمليات علاوه بر آنكه مخالف امنيت است عواطف مسلمانان را جريحه دار مى‏نمايد. و نتيجه‏اى جز انزجار عموم ندارد.

به هر حال با افشاى ماهيت ضد اسلامى رضاشاه برخى ازروحانيون منطقه آذربايجان درگير با رژيم رضاشاه شدند و تعدادى از آنان به اطراف اردبيل تبعيد شدند و گروهى نيز فرار كرده و مخفى گرديدند. برخى از تبعيديان مورد حمايت آيت الله سيد يونس اردبيلى قرار داشتند. بعدها با فشار رژيم آيت الله سيد يونس اردبيلى منطقه را ترك و در مشهد اقامت گزيد.

تخته قاپو كردن عشاير شاهسون

يكى از اقدامات دولت رضاشاه در اسكان عشاير در سال 1313 در منطقه دشت مغان اردبيل صورت گرفت. نيروهاى رژيم در جهت اسكان عشاير اقداماتى خشن و جنايت بار را انجام دادند و قصد داشتند تا بازور سرنيزه مردم چادر نشين و دامدار را به يك زارع مقيد به زمين تبديل كنند. خاطرات آن روزهاى خشونت بار هنوز كه در اذهان مردم منطقه زنده است. مشهور است نيروهاى رضاشاه آلاچيق عشاير را پاره كرده، آتش مى‏زدند و چادرنشين‏ها را به باد كتك مى‏گرفتند و در نتيجه فشار و اجبار توانستند عده‏اى از شاهسون‏ها را اسكان بدهند. تنها چوپان‏ها حق داشتند كه گوسفندها را به صحرا ببرند و بقيه مجبور بودند كه در يك جا مخصوصا در حومه مشگين شهر و دشت مغان ساكن باشند و به كار و زراعت بپردازند. اما بعد از دوره بيست ساله و سقوط رضاخان از زور و فشار تا حدودى كاسته شد و طايفه‏هاى شاهسون دوباره توانستند كوچ نشينى خود را آغاز كنند و مناطق اسكان را به سرعت خالى كردند.

واقعه كشف حجاب

رضا شاه بعد از بازگشت از سفر تركيه فرمان كشف حجاب را صادر كرد. اين كار روز 17 دى‏ماه با تشكيل مجالس جشنى در سراسر ايران به اجرا درآمد و در اردبيل نيز چنين مجلسى در فرماندارى برگزار گرديد.

از يك هفته قبل از جشن، از تجّار و رؤساى ادارات و محترمين شهر براى شركت در اين مجلس همراه با همسرانشان دعوت به عمل آورده بودند. در اسنادى كه در خصوص كشف حجاب در منطقه اردبيل موجود است، مشخص مى‏شود كه كشف حجاب در اين استان نيز مانند استان‏هاى ديگر پيشرفتى نداشته است و با صدها ترفندى كه بكار مى‏بردند حتى مأمورين و كارمندان دولتى نيز از اجراى آن سرباز زده، طفره مى‏رفتند و يا با آن مخالفت مى‏كردند. اين روند در استان اردبيل بعد از كشف حجاب در سال 1314 همچنان ادامه مى‏يابد، تا اينكه رئيس الوزرا دستور شدت عمل در برخورد با اينگونه كارمندان را داده و دستور مى‏دهد كه متخلفين از كشف حجاب، منفصل و اخراج شوند.

به قسمتى از متن يك سند در اين مورد توجه كنيد:

«پيشگاه اعليحضرت همايون شاهنشاهى

راپرت كميسر اردبيلى به لشگر نمره 4 شمال غرب حاكى است كه: در عين حالى كه موضوع نهضت بانوان و كشف حجاب به طور كامل در منطقه سرحدى آستارا و نمين عملى گرديده، مع هذا از طرف امير ابراهيمى (سالار محتشم سابق) حكومت و رئيس بلديه كه از عناصر كهنه پرست مى‏باشد از ايجاد مشكلات در اين زمينه خوددارى ننموده واز هيچ گونه تحريكات و توليد نفاق بين مأمورين مضايقه ندارد. كميسر مزبور ضمنا پيشنهاد نموده كه يا حكومت مشار اليه از خدمات فعلى تعويض و يا به وسايل مقتضيه مقرر گردد مشار اليه را به وضعيت كنونى آشنا نمايند. محض استحضار خاطر خطير شاهانه راپرت گرديد. فرمودند: به وزارت داخله نوشته شود از حكومت فورا او را بردارند. 17/12/14»

اين قانون ظالمانه مدتى ادامه داشت و حادثه سوم شهريور 1320 (جنگ جهانى دوم) بانوان را در برخى از نقاط ايران از جمله اردبيل به دوران حجاب رجعت داد.



منابع