ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

عزاداری‌های استان اردبیل

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
 
 
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
==عزادارى ماه محرم==
  
 +
سوگوارى‏هاى مذهبى در اردبيل تشريفات و مراسم خاصى دارد و بررسى آنها ما را با آداب و سنن اين استان آشنا مى‏سازد.
  
== عزاداری ماه محرم ==
+
معمولاً يك ماه قبل از حلول ماه محرم به خصوص از فرداى عيد قربان، با تشكيل دسته‏هاى شاه حسينى، كه در محل به شكل «شاخسه‏ى» عنوان مى‏شد، مراسم عزادارى را آغاز مى‏كردند و آن چنان بود كه در هر كوى و برزنى رؤسا و ريش سفيدان، مشعل آهنى بزرگى تهيه نموده آن را بر سر چوب قطور و بلندى در مركز محله نصب مى‏كردند و اين مركز نيز معمولاً در ميدان‏گاهى مقابل مساجد بود.
  
== مجالس ترحیم ==
+
هر مشعل مأمور مخصوصى داشت و او مواظب بود كه قبل از غروب آفتاب مشعلها را با پارچه‏هاى كهنه و گاهى نيز با چوب و هيزم پر كرده آماده سازد.
  
 +
چون غروب مى‏شد جوانان و مردان محله در آن ميدان حاضر مى‏شدند و هر يك چوب‏دستى بلند و محكمى همراه مى‏آوردند. در بعضى از محلات انبار مخصوصى براى اين كار داشتند و چوب دستى‏ها را در آنجا نگهدارى مى‏نمودند.
 +
 +
تقريبا يك ساعت از شب گذشته، با دستور رئيس شاه حسينى‏ها صف بسته مى‏شد و در حالى كه حاضرين چوب دستى را مثل شمشير در دست راست مى‏گرفتند دست چپ را از پشت بر كمر نفر سمت چپ خود قرار مى‏دادند و بدين طريق صف فشرده و مرتبى به وجود مى‏آوردند.
 +
 +
اين كار موقعى صورت مى‏گرفت كه به مشعل يا مشعلهاى آماده هم مقدارى نفت ريخته، آتش مى‏زدند.
 +
 +
شعله‏هاى آتش مشعل اطراف را روشن مى‏كرد و در پرتو نور آن صف مردان به صورت محيط دايره بزرگى درآمده به دور مشعل مى‏گشت و در جواب اشعار و ابياتى كه رئيس دسته با آهنگ تحريك كننده‏اى مى‏خواند همه با هم كلمه شاه حسين را كه به صورت «شاخسه‏ى» تلفظ مى‏كردند با صداى بلند و آتشينى بر زبان مى‏راندند.
 +
 +
اشعار سردسته كه بيشتر جنبه حماسى داشت و آمادگى گويندگان را براى فداكارى در راه حضرت حسين بن على عليه‏السلام بيان مى‏داشت با آهنگ هيجان انگيز گفته مى‏شد و حركت پاى افراد نيز با آن موزون بود.
 +
 +
چند شب اول مخصوص تمرين و يادگيرى بود و در همان محله صورت مى‏گرفت و پس از چند روز كه افراد خوب ورزيده مى‏شدند برنامه گردش در محلات آغاز مى‏گشت. مشعلها بر چهارپايه‏هاى چرخدار نصب مى‏گرديد و هر دسته در مسير خاصى حركت مى‏كرد.
 +
 +
بعضى از اين دسته‏ها براى آنكه شكوه و جلال خاصى داشته باشند اطاقكهاى مجلل چوبى نيز تهيه كرده با انواع پارچه و آينه و لاله مزين مى‏نمودند و به نام «اطاق قاسم» در بين دسته خود حمل مى‏كردند.
 +
 +
اين مراسم تا سه روز به آغاز محرم مانده ادامه داشت و شب چهارم قبل از محرم پايان مى‏يافت زيرا در آن سه روز مراسم ديگرى در پيش بود و عزادارى با طشت گذارى در مساجد و تكايا، شكل ديگرى به خود مى‏گرفت.
 +
 +
مراسم ديگرى مربوط به هيئت‏هاى مرسوم به هفته‏خوانى قبل از ايام ماه محرم و در تمام محلات شهر از يازدهم ذيحجه آغاز و به صورت روزانه در منازل برگزار مى‏گردد و اهالى محله در اين مراسم كه توأم با نوحه‏خوانى، سينه‏زنى و زنجيرزنى شركت كرده و به عزادارى مى‏پردازند و تركيب جمعيتى اين هيئت‏ها را اغلب جوانان و ميانسالان تشكيل مى‏دهند.
 +
 +
در اينگونه مجالس مبلغى نيز توسط شركت كنندگان به عنوان «خرجى» پرداخت مى‏شود. اين مجالس تا آخر ماه صفر ادامه مى‏يابد.
 +
 +
==طشت‏گذارى در اردبيل==
 +
 +
از مراسم ديگر عزادارى كه خاص اردبيل است و در جاهاى ديگر ديده نمى‏شود طشت‏گذارى در مساجد و تكايا است.
 +
 +
ريشه و مبناى آن و تاريخ رواج اين مراسم، معلوم نيست ولى تعبير ظاهرى آن چنين است كه چون حضرت حسين بن على عليه‏السلام در كربلا تشنه به شهادت رسيده است به ياد بود تشنگى آن شخصيت بزرگ، سكنه اردبيل در مساجد و تكايا طشت‏هاى پر از آب مى‏گذارند تا تشنگان از آن آب بنوشند و به عنوان احسان، رفع عطش نمايند.
 +
 +
طشت‏گذارى سه روز به آغاز محرم مانده شروع مى‏شد و طشت‏ها از برنز يا مس و به شكل دايره بود و قطر بعضى از آنها گاهى به يك متر و نيم مى‏رسيد.
 +
 +
اين طشتها غالبا از قديم مانده و كناره‏هاى آنها حاوى نوشته‏هايى دال بر وقفيت آنها بدين امر بوده است. از چند روز پيش از طشت گذارى آنها را تميز مى‏شستند و طشتهاى مسين را با قلع سفيد مى‏نمودند و در جايى خارج از مسجد، آماده حمل به مسجد مى‏كردند.
 +
 +
بارى طشت و آبى كه در آن مى‏ريزند در نظر مردم اين شهر مظهر مظلوميت حضرت حسين عليه‏السلام و عيالات و كسان او در كربلا تصور مى‏شود و به عقيده آنان كنار آن، از جمله مراكز توسل و استجابت دعا در پيشگاه خدا مى‏باشد. از اين رو در مقابل آن به خدا متوسل مى‏شوند و حاجات خود را مى‏خواهند و گاهى بيماران صعب العلاج و كسانى را كه به كلى درمانده شده‏اند در آنجا دخيل مى‏بندند.
 +
 +
انجام مراسم طشت گذارى به منزله اعلام رسمى شروع سوگوارى است. از آن روز مساجد و تكايا سياه پوش مى‏شوند و در بازار و كاروانسراها و خيابانها، پرچمهاى سياه به اهتزاز درمى‏آيد. جشن و شادمانى‏ها تعطيل مى‏گردد و تفريحات معمولى كمتر مى‏شود.
 +
 +
عزادارى ماه محرم به صورت مختلف انجام مى‏گيرد. يكى از آنها برگزارى مجالس روضه‏خوانى است و اين مجالس علاوه بر مساجد و تكايا گاهى در منازل اشخاص منعقد مى‏گردد. موقع برگزارى آن يا صبح زود است تا مردم پس از پايان مجلس، به كسب و كار خود برسند و يا هنگام عصر است تا آنها پس از تعطيل كسب و كار، در آن شركت نمايند.
 +
 +
در اين مجالس، از حاضرين با چاى پذيرايى مى‏شود و اگر مجلس روضه صبح زود باشد به آنان كلوچه و چاى شيرين مى‏دهند و پس از آن، روضه‏خوانها به نوبت بالاى منبر مى‏روند و درباره مسائل مختلف سخنرانى مى‏كنند.
 +
 +
طريق ديگر عزادارى، سينه زنى و زنجير زنى است كه خاص ده روزه اول ماه محرم مى‏باشد. هر دسته از آنها مركزى به نام حسينيه دارند كه شبهاى جمعه ايام سال در آنجا جمع شده تمرين مى‏نمايند ولى پس از حلول ماه محرم، عزادارى به مساجد كشيده مى‏شود و هر دسته يك روز معين نيز در بازار عزادارى مى‏كند.
 +
 +
روزى كه نوبت عزادارى محله‏اى در بازار مى‏رسد جوانان و مردان، در حالى كه پيراهن سياه بلندى پوشيده و سر خود را نيز با دستمال سياهى بسته‏اند، از ظهر در حسينيه يا مسجد خود جمع مى‏شوند و پس از آنكه ترتيبات لازم از طرف رئيس و ريش سفيد محله داده شد حركت مى‏نمايند. جلوتر از همه و در پيشاپيش دسته بيرق محله حمل مى‏شود. اين بيرق نماينده آبرو و احترام محله و شعبات آن است.
 +
 +
وقتى دسته جلوى مسجد محله ديگر مى‏رسد بزرگان و ريش سفيدان آن محله در حالى كه بيرق محله را همراه دارند، به استقبال مى‏آيند. حد اين استقبال از قديم الايام معلوم است و نبايد كمتر و بيشتر از آن باشد. آنگاه بيرق اين محله پشت سر بيرق محله دسته قرار مى‏گيرد و به طرف ميدان گاهى مسجد حركت مى‏كنند. طبل و شيپور زنان در اين لحظه از طرف دسته نسبت به محله‏اى كه وارد مى‏شوند اداى احترام مى‏كنند و با آهنگ مخصوصى كه مى‏نوازند سلام مى‏گويند.
 +
 +
هر يك از دو دسته زنجيرزن‏ها و سينه‏زن‏ها پس از ورود به ميدان جلوى مسجد به ترتيب نوحه خوانى و عزادارى مى‏كنند و پس از پايان آن از طرف محله‏اى كه وارد آن شده‏اند با چاى و شربت و در تابستان با بستنى و شربت پذيرايى مى‏شوند، آنگاه با آهنگ طبل و شيپور به طرف محله ديگر حركت مى‏نمايند.
 +
ريش سفيدان محله مهماندار اين بار نيز آنها را به همان شكل كه استقبال كرده بودند بدرقه مى‏كنند و اين مراسم در محلات ديگر، كه در معبر دسته قرار دارند، تكرار مى‏شود.
 +
 +
شبهاى محرم نيز دسته‏هايى حركت مى‏كنند ولى در يك محيط محدود و غالبا به مساجد مى‏روند و عزادارى مى‏نمايند.
 +
اين مراسم مثل دسته‏هاى روز، تشريفات خاصى ندارد و چون حفظ آسايش مردم مورد توجه است، از اين رو در كوى و برزن نوحه‏خوانى نمى‏كنند بلكه به طور عادى و آرام از كوچه‏ها مى‏گذرند و وقتى به مساجد مى‏رسند در مدخل آن صفها را مرتب مى‏كنند و داخل مسجد شده عزادارى مى‏نمايند. پس از آنكه عزادارى و نوحه خوانى به پايان رسيد با چاى و گاهى با شير و كاكائو از آنان پذيرايى مى‏كنند.
 +
 +
روز نهم محرم يعنى تاسوعا مراسم ديگرى دارد. در اين روز اردبيليان در 41 مسجد شمع روشن مى‏كنند. اين شمعها نذرى است و معمولاً اشخاص براى برآورده شدن حاجات خود چنين نذرى مى‏نمايند. [كه در اصطلاح محلى شام پايلاماق گويند ]
 +
 +
براى انجام اين كار معمولاً مردم دسته دسته در تمام نقاط به حركت درمى‏آيند. آشنايى به 41 مسجد و طى فاصله آنها كار مشكلى است و چون تا غروب معمولاً بايد شمعها بين مساجد تقسيم شود از اين رو سرعت حركت لازمه كار است و بنابراين دسته‏هاى شمع‏گذاران از چند نفر تجاوز نمى‏كند.
 +
 +
وقتى افراد چنين دسته‏اى به مسجدى مى‏رسند در كنار طشت آن در ظرفهاى مخصوص شمع سوز، شمع‏ها را روشن مى‏كنند و طشت را مى‏بوسند و حاجت خود را طلب مى‏نمايند و در عين حال دو سه قطره از آب طشت در شيشه‏اى كه همراه دارند مى‏ريزند آنگاه براى رفتن به مسجد ديگرى به راه مى‏افتند. اين آب عنوان شفا دارد و بيشتر براى بيماران مورد استفاده قرار مى‏گيرد.
 +
 +
در اردبيل چند سالى است كه در بعدازظهر روز تاسوعا (همانند صبح تاسوعا) دسته‏هاى عزادار محلات مختلف شهر در خيابانهاى اصلى به عزادارى مى‏پردازند و به تبع پيام مقام معظم رهبرى مبنى بر ضرورت پرهيز از قمه‏زنى، دسته‏هاى قمه‏زن كفن پوش با تابلوهاى مخصوص خويش حضور خود را در عصر عاشورا به منزله آمادگى اجراى قمه‏زنى در صبح عاشورا به نمايش مى‏گذاشتند.
 +
 +
از ديگر مراسم و وقايع عزادارى روز تاسوعا، دخيل نشستن مى‏باشد. به اين معنا كسانى كه دچار بيماريهاى صعب العلاج شده‏اند معمولاً در مساجد دخيل مى‏نشستند. در اين خصوص زنان پيشقدم‏تر بوده و براى گرفتن حاجات خويش عده‏اى از آنان روسرى خود را در سقاخانه يا محل قرار گرفتن طشت‏ها در مسجد، گره مى‏زنند و معتقدند كه باز شدن گره روسرى‏ها يا لباس افراد حاجتمند گواهى برآورده شدن حاجات آنهاست.
 +
 +
اين دسته‏ها موقع حركت در كوچه‏ها و مدخل مساجد اشعار تأثر آورى درباره شب عاشورا مى‏خوانند و چون دو دسته به هم مى‏رسند با صداى بلند از همديگر التماس دعا مى‏نمايند.
 +
 +
يكى از اشعارى كه بيشتر دسته‏ها در اين روز مى‏خوانند چنين است:
 +
 +
بير بو گجه اكبر دو سنه يار سكينه
 +
 +
صباح اولو سان شمره گرفتار سكينه
 +
 +
وقتى كه آفتاب غروب مى‏كند و شب آغاز مى‏گردد در بيشتر مساجد، مردم و دسته‏هاى شمع‏گذار در كنار طشت گرد مى‏آيند و فاتحه مى‏خوانند.
 +
 +
اين فاتحه طلب حاجت و دعا از پيشگاه خداوند متعال است. هر جمله‏اى از دعا كه به پايان مى‏رسد همه حاضران با هم و با صداى بلند آمين مى‏گويند.
 +
 +
==عاشورا در اردبيل==
 +
 +
روز عاشورا اردبيل نماى حزن انگيزى دارد. همه كس غمگين و ماتم زده است و گويى غم و اندوه از همه جا مى‏بارد. در اين روز مردها بيشتر پا برهنه مى‏شوند و سر و صورت خود را اصلاح نمى‏كنند.
 +
 +
غالبا صبح زود از خواب برمى‏خيزند و در بيشتر خانه‏ها به خواندن زيارت عاشورا مشغول مى‏گردند. چون از زيارتنامه و صرف صبحانه فارغ شدند براى شركت در دسته‏ها يا تماشاى آنها به مساجد مى‏روند.
 +
 +
ترتيب داخلى دسته‏ها امروزه نيز رعايت مى‏گردد و دسته‏ها با شور و حرارت بيشترى به عزادارى مى‏پردازند.
 +
در گذشته اجزاى ديگرى نظير اسرا، قمه‏زن‏ها و شبيه گردان‏ها هم بر آنها اضافه مى‏شد كه امروزه متروك يا ممنوع مى‏باشد.
 +
 +
مردم شهر غالبا در چنين روزى شربت و حلوا احسان مى‏كنند و عزادارى معمولاً حوالى ساعت يك بعد از ظهر پايان مى‏يابد و دسته‏ها براى صرف نهار به حسينيه‏ها و مساجد خود مى‏روند.
 +
 +
خوابيدن بعد از ظهر عاشورا را در اردبيل كار شايسته‏اى نمى‏دانند و چنين مى‏پندارند كه خواب بعد از ظهر آن روز بدبختى مى‏آورد، از اين رو مردم غالبا به مساجد مى‏روند يا با خواندن زيارتنامه و غيره روز را به شب مى‏رسانند.
 +
 +
شب يازدهم كه مصادف با شام غريبان امام حسين عليه‏السلام مى‏باشد در اول شب مردم در مساجد جمع مى‏شوند و در حالى كه چراغها را خاموش مى‏كنند عزادارى مى‏نمايند.
 +
 +
گاهى هم دسته‏هاى سينه زنى ترتيب مى‏دهند و براى عزادارى به چند مجلس مى‏روند و نوحه‏هاى مخصوصى مى‏خوانند.
 +
 +
اردبيليان رسم اختصاصى ديگرى نيز داشتند و آن صبح روز يازدهم محرم بود كه آنرا «سحر مزارى» مى‏گفتند.
 +
 +
اين از رسوم مربوط به مردگان خود آنها است كه فرداى روزى كه مرده‏اى را دفن كردند صبح زود مجلسى به نام سحر مزارى ترتيب مى‏دهند و با چاى شيرين و كلوچه و حلوا از واردين پذيرايى مى‏نمايند.
 +
 +
از اين رو در چنين روزى براى شهداى كربلا نيز مجلس سحر مزارى تشكيل مى‏دادند و جزوه‏هاى قرآن مى‏گذاشتند.
 +
 +
هر يك از واردين مقدارى قرآن مى‏خواند و پس از صرف صبحانه مجلس را ترك مى‏كرد.
 +
 +
پايان اين مجلس تقريبا يك ساعت بعد از طلوع آفتاب بود. در آن موقع واعظى بالاى منبر مى‏رفت و با روضه كوتاهى مجلس را ختم مى‏كرد. اين مراسم امروز نيز معمول است.
 +
 +
علاوه بر اين، در اردبيل روز رحلت حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، و شهادت امام حسن عليه‏السلام، و نيز ايام شهادت حضرت على و فاطمه عليهاالسلام و بعضى از ائمه را تعطيل مى‏كنند ولى به جز ايام محرم، كه تشريفات خاصى از جهت سينه‏زنى و دسته راه انداختن دارد، در ساير ايام عزادارى در مساجد جمع مى‏شوند و از گفتار وعاظ بهره‏مند مى‏گردند و يا در مجالس روضه‏خوانى كه در بعضى از خانه‏ها تشكيل مى‏شود شركت مى‏نمايند.
 +
 +
==مجالس ترحيم==
 +
 +
در استان اردبيل وقتى شخصى فوت مى‏كند اولين كار، آگاه كردن كسان و آشنايان مى‏باشد. بعد از جمع شدن آشنايان جنازه به غسالخانه حمل مى‏شود و بعد از غسل و كفن، جنازه را به مسجد محل يا به منزل متوفى مى‏آورند و از اين مكان به سمت قبرستان تشييع مى‏كنند.
 +
 +
جنازه را معمولاً فرزند ارشد يا نزديكترين شخص از كسان متوفى در قبر مى‏گذارد و بعد از خواندن دعاى تلقين روى قبر را با سنگ لحد و خاك مى‏پوشانند. ريختن خاك بر روى قبر را ثواب مى‏دانند و هر يك از تشييع كنندگان با بيل مقدارى خاك بر روى آن مى‏ريزد.
 +
 +
بعد از مراجعت از سر خاك، صاحبان عزا در خانه و يا مسجد محله مى‏نشينند و مردم دسته دسته براى گفتن تسليت نزد آنها مى‏آيند.
 +
 +
مجلس ختم رسمى، فرداى دفن به نام «سحر مزارى» در مسجد تشكيل مى‏شود. اين مجلس بح زود و قبل از طلوع آفتاب منعقد مى‏گردد و كسانى كه براى تسليت گفتن مى‏آيند جزءهايى از قرآن مجيد را مى‏خوانند و بعد از ختم جلسه با چاى و كلوچه و گاهى شير كاكائو از ميهمانان پذيرايى مى‏شود.
 +
 +
به عقيده ساكنان اردبيل شب اول قبر، بخصوص ساعات نزديك صبح براى مرده بسيار مخوف و وحشتناك است.
 +
 +
از اين رو در آن شب غالبا براى مردگان نماز وحشت مى‏خوانند و صبح زود نيز به عنوان سحر مزارى مجلسى براى قرائت قرآن ترتيب مى‏دهند تا به اين وسيله موجبات آسايش روح او را فراهم سازند.
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:عزاداری‌ها]]
 
[[رده:عزاداری‌ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۱۶

محتویات

عزادارى ماه محرم

سوگوارى‏هاى مذهبى در اردبيل تشريفات و مراسم خاصى دارد و بررسى آنها ما را با آداب و سنن اين استان آشنا مى‏سازد.

معمولاً يك ماه قبل از حلول ماه محرم به خصوص از فرداى عيد قربان، با تشكيل دسته‏هاى شاه حسينى، كه در محل به شكل «شاخسه‏ى» عنوان مى‏شد، مراسم عزادارى را آغاز مى‏كردند و آن چنان بود كه در هر كوى و برزنى رؤسا و ريش سفيدان، مشعل آهنى بزرگى تهيه نموده آن را بر سر چوب قطور و بلندى در مركز محله نصب مى‏كردند و اين مركز نيز معمولاً در ميدان‏گاهى مقابل مساجد بود.

هر مشعل مأمور مخصوصى داشت و او مواظب بود كه قبل از غروب آفتاب مشعلها را با پارچه‏هاى كهنه و گاهى نيز با چوب و هيزم پر كرده آماده سازد.

چون غروب مى‏شد جوانان و مردان محله در آن ميدان حاضر مى‏شدند و هر يك چوب‏دستى بلند و محكمى همراه مى‏آوردند. در بعضى از محلات انبار مخصوصى براى اين كار داشتند و چوب دستى‏ها را در آنجا نگهدارى مى‏نمودند.

تقريبا يك ساعت از شب گذشته، با دستور رئيس شاه حسينى‏ها صف بسته مى‏شد و در حالى كه حاضرين چوب دستى را مثل شمشير در دست راست مى‏گرفتند دست چپ را از پشت بر كمر نفر سمت چپ خود قرار مى‏دادند و بدين طريق صف فشرده و مرتبى به وجود مى‏آوردند.

اين كار موقعى صورت مى‏گرفت كه به مشعل يا مشعلهاى آماده هم مقدارى نفت ريخته، آتش مى‏زدند.

شعله‏هاى آتش مشعل اطراف را روشن مى‏كرد و در پرتو نور آن صف مردان به صورت محيط دايره بزرگى درآمده به دور مشعل مى‏گشت و در جواب اشعار و ابياتى كه رئيس دسته با آهنگ تحريك كننده‏اى مى‏خواند همه با هم كلمه شاه حسين را كه به صورت «شاخسه‏ى» تلفظ مى‏كردند با صداى بلند و آتشينى بر زبان مى‏راندند.

اشعار سردسته كه بيشتر جنبه حماسى داشت و آمادگى گويندگان را براى فداكارى در راه حضرت حسين بن على عليه‏السلام بيان مى‏داشت با آهنگ هيجان انگيز گفته مى‏شد و حركت پاى افراد نيز با آن موزون بود.

چند شب اول مخصوص تمرين و يادگيرى بود و در همان محله صورت مى‏گرفت و پس از چند روز كه افراد خوب ورزيده مى‏شدند برنامه گردش در محلات آغاز مى‏گشت. مشعلها بر چهارپايه‏هاى چرخدار نصب مى‏گرديد و هر دسته در مسير خاصى حركت مى‏كرد.

بعضى از اين دسته‏ها براى آنكه شكوه و جلال خاصى داشته باشند اطاقكهاى مجلل چوبى نيز تهيه كرده با انواع پارچه و آينه و لاله مزين مى‏نمودند و به نام «اطاق قاسم» در بين دسته خود حمل مى‏كردند.

اين مراسم تا سه روز به آغاز محرم مانده ادامه داشت و شب چهارم قبل از محرم پايان مى‏يافت زيرا در آن سه روز مراسم ديگرى در پيش بود و عزادارى با طشت گذارى در مساجد و تكايا، شكل ديگرى به خود مى‏گرفت.

مراسم ديگرى مربوط به هيئت‏هاى مرسوم به هفته‏خوانى قبل از ايام ماه محرم و در تمام محلات شهر از يازدهم ذيحجه آغاز و به صورت روزانه در منازل برگزار مى‏گردد و اهالى محله در اين مراسم كه توأم با نوحه‏خوانى، سينه‏زنى و زنجيرزنى شركت كرده و به عزادارى مى‏پردازند و تركيب جمعيتى اين هيئت‏ها را اغلب جوانان و ميانسالان تشكيل مى‏دهند.

در اينگونه مجالس مبلغى نيز توسط شركت كنندگان به عنوان «خرجى» پرداخت مى‏شود. اين مجالس تا آخر ماه صفر ادامه مى‏يابد.

طشت‏گذارى در اردبيل

از مراسم ديگر عزادارى كه خاص اردبيل است و در جاهاى ديگر ديده نمى‏شود طشت‏گذارى در مساجد و تكايا است.

ريشه و مبناى آن و تاريخ رواج اين مراسم، معلوم نيست ولى تعبير ظاهرى آن چنين است كه چون حضرت حسين بن على عليه‏السلام در كربلا تشنه به شهادت رسيده است به ياد بود تشنگى آن شخصيت بزرگ، سكنه اردبيل در مساجد و تكايا طشت‏هاى پر از آب مى‏گذارند تا تشنگان از آن آب بنوشند و به عنوان احسان، رفع عطش نمايند.

طشت‏گذارى سه روز به آغاز محرم مانده شروع مى‏شد و طشت‏ها از برنز يا مس و به شكل دايره بود و قطر بعضى از آنها گاهى به يك متر و نيم مى‏رسيد.

اين طشتها غالبا از قديم مانده و كناره‏هاى آنها حاوى نوشته‏هايى دال بر وقفيت آنها بدين امر بوده است. از چند روز پيش از طشت گذارى آنها را تميز مى‏شستند و طشتهاى مسين را با قلع سفيد مى‏نمودند و در جايى خارج از مسجد، آماده حمل به مسجد مى‏كردند.

بارى طشت و آبى كه در آن مى‏ريزند در نظر مردم اين شهر مظهر مظلوميت حضرت حسين عليه‏السلام و عيالات و كسان او در كربلا تصور مى‏شود و به عقيده آنان كنار آن، از جمله مراكز توسل و استجابت دعا در پيشگاه خدا مى‏باشد. از اين رو در مقابل آن به خدا متوسل مى‏شوند و حاجات خود را مى‏خواهند و گاهى بيماران صعب العلاج و كسانى را كه به كلى درمانده شده‏اند در آنجا دخيل مى‏بندند.

انجام مراسم طشت گذارى به منزله اعلام رسمى شروع سوگوارى است. از آن روز مساجد و تكايا سياه پوش مى‏شوند و در بازار و كاروانسراها و خيابانها، پرچمهاى سياه به اهتزاز درمى‏آيد. جشن و شادمانى‏ها تعطيل مى‏گردد و تفريحات معمولى كمتر مى‏شود.

عزادارى ماه محرم به صورت مختلف انجام مى‏گيرد. يكى از آنها برگزارى مجالس روضه‏خوانى است و اين مجالس علاوه بر مساجد و تكايا گاهى در منازل اشخاص منعقد مى‏گردد. موقع برگزارى آن يا صبح زود است تا مردم پس از پايان مجلس، به كسب و كار خود برسند و يا هنگام عصر است تا آنها پس از تعطيل كسب و كار، در آن شركت نمايند.

در اين مجالس، از حاضرين با چاى پذيرايى مى‏شود و اگر مجلس روضه صبح زود باشد به آنان كلوچه و چاى شيرين مى‏دهند و پس از آن، روضه‏خوانها به نوبت بالاى منبر مى‏روند و درباره مسائل مختلف سخنرانى مى‏كنند.

طريق ديگر عزادارى، سينه زنى و زنجير زنى است كه خاص ده روزه اول ماه محرم مى‏باشد. هر دسته از آنها مركزى به نام حسينيه دارند كه شبهاى جمعه ايام سال در آنجا جمع شده تمرين مى‏نمايند ولى پس از حلول ماه محرم، عزادارى به مساجد كشيده مى‏شود و هر دسته يك روز معين نيز در بازار عزادارى مى‏كند.

روزى كه نوبت عزادارى محله‏اى در بازار مى‏رسد جوانان و مردان، در حالى كه پيراهن سياه بلندى پوشيده و سر خود را نيز با دستمال سياهى بسته‏اند، از ظهر در حسينيه يا مسجد خود جمع مى‏شوند و پس از آنكه ترتيبات لازم از طرف رئيس و ريش سفيد محله داده شد حركت مى‏نمايند. جلوتر از همه و در پيشاپيش دسته بيرق محله حمل مى‏شود. اين بيرق نماينده آبرو و احترام محله و شعبات آن است.

وقتى دسته جلوى مسجد محله ديگر مى‏رسد بزرگان و ريش سفيدان آن محله در حالى كه بيرق محله را همراه دارند، به استقبال مى‏آيند. حد اين استقبال از قديم الايام معلوم است و نبايد كمتر و بيشتر از آن باشد. آنگاه بيرق اين محله پشت سر بيرق محله دسته قرار مى‏گيرد و به طرف ميدان گاهى مسجد حركت مى‏كنند. طبل و شيپور زنان در اين لحظه از طرف دسته نسبت به محله‏اى كه وارد مى‏شوند اداى احترام مى‏كنند و با آهنگ مخصوصى كه مى‏نوازند سلام مى‏گويند.

هر يك از دو دسته زنجيرزن‏ها و سينه‏زن‏ها پس از ورود به ميدان جلوى مسجد به ترتيب نوحه خوانى و عزادارى مى‏كنند و پس از پايان آن از طرف محله‏اى كه وارد آن شده‏اند با چاى و شربت و در تابستان با بستنى و شربت پذيرايى مى‏شوند، آنگاه با آهنگ طبل و شيپور به طرف محله ديگر حركت مى‏نمايند. ريش سفيدان محله مهماندار اين بار نيز آنها را به همان شكل كه استقبال كرده بودند بدرقه مى‏كنند و اين مراسم در محلات ديگر، كه در معبر دسته قرار دارند، تكرار مى‏شود.

شبهاى محرم نيز دسته‏هايى حركت مى‏كنند ولى در يك محيط محدود و غالبا به مساجد مى‏روند و عزادارى مى‏نمايند. اين مراسم مثل دسته‏هاى روز، تشريفات خاصى ندارد و چون حفظ آسايش مردم مورد توجه است، از اين رو در كوى و برزن نوحه‏خوانى نمى‏كنند بلكه به طور عادى و آرام از كوچه‏ها مى‏گذرند و وقتى به مساجد مى‏رسند در مدخل آن صفها را مرتب مى‏كنند و داخل مسجد شده عزادارى مى‏نمايند. پس از آنكه عزادارى و نوحه خوانى به پايان رسيد با چاى و گاهى با شير و كاكائو از آنان پذيرايى مى‏كنند.

روز نهم محرم يعنى تاسوعا مراسم ديگرى دارد. در اين روز اردبيليان در 41 مسجد شمع روشن مى‏كنند. اين شمعها نذرى است و معمولاً اشخاص براى برآورده شدن حاجات خود چنين نذرى مى‏نمايند. [كه در اصطلاح محلى شام پايلاماق گويند ]

براى انجام اين كار معمولاً مردم دسته دسته در تمام نقاط به حركت درمى‏آيند. آشنايى به 41 مسجد و طى فاصله آنها كار مشكلى است و چون تا غروب معمولاً بايد شمعها بين مساجد تقسيم شود از اين رو سرعت حركت لازمه كار است و بنابراين دسته‏هاى شمع‏گذاران از چند نفر تجاوز نمى‏كند.

وقتى افراد چنين دسته‏اى به مسجدى مى‏رسند در كنار طشت آن در ظرفهاى مخصوص شمع سوز، شمع‏ها را روشن مى‏كنند و طشت را مى‏بوسند و حاجت خود را طلب مى‏نمايند و در عين حال دو سه قطره از آب طشت در شيشه‏اى كه همراه دارند مى‏ريزند آنگاه براى رفتن به مسجد ديگرى به راه مى‏افتند. اين آب عنوان شفا دارد و بيشتر براى بيماران مورد استفاده قرار مى‏گيرد.

در اردبيل چند سالى است كه در بعدازظهر روز تاسوعا (همانند صبح تاسوعا) دسته‏هاى عزادار محلات مختلف شهر در خيابانهاى اصلى به عزادارى مى‏پردازند و به تبع پيام مقام معظم رهبرى مبنى بر ضرورت پرهيز از قمه‏زنى، دسته‏هاى قمه‏زن كفن پوش با تابلوهاى مخصوص خويش حضور خود را در عصر عاشورا به منزله آمادگى اجراى قمه‏زنى در صبح عاشورا به نمايش مى‏گذاشتند.

از ديگر مراسم و وقايع عزادارى روز تاسوعا، دخيل نشستن مى‏باشد. به اين معنا كسانى كه دچار بيماريهاى صعب العلاج شده‏اند معمولاً در مساجد دخيل مى‏نشستند. در اين خصوص زنان پيشقدم‏تر بوده و براى گرفتن حاجات خويش عده‏اى از آنان روسرى خود را در سقاخانه يا محل قرار گرفتن طشت‏ها در مسجد، گره مى‏زنند و معتقدند كه باز شدن گره روسرى‏ها يا لباس افراد حاجتمند گواهى برآورده شدن حاجات آنهاست.

اين دسته‏ها موقع حركت در كوچه‏ها و مدخل مساجد اشعار تأثر آورى درباره شب عاشورا مى‏خوانند و چون دو دسته به هم مى‏رسند با صداى بلند از همديگر التماس دعا مى‏نمايند.

يكى از اشعارى كه بيشتر دسته‏ها در اين روز مى‏خوانند چنين است:

بير بو گجه اكبر دو سنه يار سكينه

صباح اولو سان شمره گرفتار سكينه 

وقتى كه آفتاب غروب مى‏كند و شب آغاز مى‏گردد در بيشتر مساجد، مردم و دسته‏هاى شمع‏گذار در كنار طشت گرد مى‏آيند و فاتحه مى‏خوانند.

اين فاتحه طلب حاجت و دعا از پيشگاه خداوند متعال است. هر جمله‏اى از دعا كه به پايان مى‏رسد همه حاضران با هم و با صداى بلند آمين مى‏گويند.

عاشورا در اردبيل

روز عاشورا اردبيل نماى حزن انگيزى دارد. همه كس غمگين و ماتم زده است و گويى غم و اندوه از همه جا مى‏بارد. در اين روز مردها بيشتر پا برهنه مى‏شوند و سر و صورت خود را اصلاح نمى‏كنند.

غالبا صبح زود از خواب برمى‏خيزند و در بيشتر خانه‏ها به خواندن زيارت عاشورا مشغول مى‏گردند. چون از زيارتنامه و صرف صبحانه فارغ شدند براى شركت در دسته‏ها يا تماشاى آنها به مساجد مى‏روند.

ترتيب داخلى دسته‏ها امروزه نيز رعايت مى‏گردد و دسته‏ها با شور و حرارت بيشترى به عزادارى مى‏پردازند. در گذشته اجزاى ديگرى نظير اسرا، قمه‏زن‏ها و شبيه گردان‏ها هم بر آنها اضافه مى‏شد كه امروزه متروك يا ممنوع مى‏باشد.

مردم شهر غالبا در چنين روزى شربت و حلوا احسان مى‏كنند و عزادارى معمولاً حوالى ساعت يك بعد از ظهر پايان مى‏يابد و دسته‏ها براى صرف نهار به حسينيه‏ها و مساجد خود مى‏روند.

خوابيدن بعد از ظهر عاشورا را در اردبيل كار شايسته‏اى نمى‏دانند و چنين مى‏پندارند كه خواب بعد از ظهر آن روز بدبختى مى‏آورد، از اين رو مردم غالبا به مساجد مى‏روند يا با خواندن زيارتنامه و غيره روز را به شب مى‏رسانند.

شب يازدهم كه مصادف با شام غريبان امام حسين عليه‏السلام مى‏باشد در اول شب مردم در مساجد جمع مى‏شوند و در حالى كه چراغها را خاموش مى‏كنند عزادارى مى‏نمايند.

گاهى هم دسته‏هاى سينه زنى ترتيب مى‏دهند و براى عزادارى به چند مجلس مى‏روند و نوحه‏هاى مخصوصى مى‏خوانند.

اردبيليان رسم اختصاصى ديگرى نيز داشتند و آن صبح روز يازدهم محرم بود كه آنرا «سحر مزارى» مى‏گفتند.

اين از رسوم مربوط به مردگان خود آنها است كه فرداى روزى كه مرده‏اى را دفن كردند صبح زود مجلسى به نام سحر مزارى ترتيب مى‏دهند و با چاى شيرين و كلوچه و حلوا از واردين پذيرايى مى‏نمايند.

از اين رو در چنين روزى براى شهداى كربلا نيز مجلس سحر مزارى تشكيل مى‏دادند و جزوه‏هاى قرآن مى‏گذاشتند.

هر يك از واردين مقدارى قرآن مى‏خواند و پس از صرف صبحانه مجلس را ترك مى‏كرد.

پايان اين مجلس تقريبا يك ساعت بعد از طلوع آفتاب بود. در آن موقع واعظى بالاى منبر مى‏رفت و با روضه كوتاهى مجلس را ختم مى‏كرد. اين مراسم امروز نيز معمول است.

علاوه بر اين، در اردبيل روز رحلت حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، و شهادت امام حسن عليه‏السلام، و نيز ايام شهادت حضرت على و فاطمه عليهاالسلام و بعضى از ائمه را تعطيل مى‏كنند ولى به جز ايام محرم، كه تشريفات خاصى از جهت سينه‏زنى و دسته راه انداختن دارد، در ساير ايام عزادارى در مساجد جمع مى‏شوند و از گفتار وعاظ بهره‏مند مى‏گردند و يا در مجالس روضه‏خوانى كه در بعضى از خانه‏ها تشكيل مى‏شود شركت مى‏نمايند.

مجالس ترحيم

در استان اردبيل وقتى شخصى فوت مى‏كند اولين كار، آگاه كردن كسان و آشنايان مى‏باشد. بعد از جمع شدن آشنايان جنازه به غسالخانه حمل مى‏شود و بعد از غسل و كفن، جنازه را به مسجد محل يا به منزل متوفى مى‏آورند و از اين مكان به سمت قبرستان تشييع مى‏كنند.

جنازه را معمولاً فرزند ارشد يا نزديكترين شخص از كسان متوفى در قبر مى‏گذارد و بعد از خواندن دعاى تلقين روى قبر را با سنگ لحد و خاك مى‏پوشانند. ريختن خاك بر روى قبر را ثواب مى‏دانند و هر يك از تشييع كنندگان با بيل مقدارى خاك بر روى آن مى‏ريزد.

بعد از مراجعت از سر خاك، صاحبان عزا در خانه و يا مسجد محله مى‏نشينند و مردم دسته دسته براى گفتن تسليت نزد آنها مى‏آيند.

مجلس ختم رسمى، فرداى دفن به نام «سحر مزارى» در مسجد تشكيل مى‏شود. اين مجلس بح زود و قبل از طلوع آفتاب منعقد مى‏گردد و كسانى كه براى تسليت گفتن مى‏آيند جزءهايى از قرآن مجيد را مى‏خوانند و بعد از ختم جلسه با چاى و كلوچه و گاهى شير كاكائو از ميهمانان پذيرايى مى‏شود.

به عقيده ساكنان اردبيل شب اول قبر، بخصوص ساعات نزديك صبح براى مرده بسيار مخوف و وحشتناك است.

از اين رو در آن شب غالبا براى مردگان نماز وحشت مى‏خوانند و صبح زود نيز به عنوان سحر مزارى مجلسى براى قرائت قرآن ترتيب مى‏دهند تا به اين وسيله موجبات آسايش روح او را فراهم سازند.


منابع