ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

دوره پهلوی دوم در استان یزد

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
 
(۲ ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
1ـ كشف حجاب
 
  
حكومت رضا شاه براى رسيدن به كمال و ترقى جامعه ايران كشورهاى غربى را الگو قرار داد و در اين بين تركيه كه وجه تشابهى با ايران داشت بهترين الگو براى رضاشاه گرديد.
+
1ـ قيام سى تير
  
رضاشاه ابتدا در سال 1307 قانونى را وضع كرد كه به موجب آن به جز هشت طبقه از روحانيان، كليه اتباع ذكور ايرانى موظف شدند به لباس متحدالشكل درآمده و كلاه خاصى به نام كلاه پهلوى بر سر بگذارند.
+
به دنبال جريان ملى شدن صنعت نفت، در تيرماه 1331 ه .ش دكتر مصدق از مجلس تقاضاى اعطاى اختيارات كامل و پست وزارت جنگ را كرد. ولى مجلس اين تقاضا را رد كرد و به دنبال آن مصدق در 25 تير 1331 ه .ش استعفا داد. در نتيجه در 30 تير 1331 ه .ش مجددا احمد قوام (قوام السلطنه) به سمت رياست وزراء منصوب گرديد. در اثر استعفا دكتر مصدق، هيجان عمومى در تمامى شهرستان‏هاى اين استان همانند ديگر مناطق كشور بروز كرد.
 +
 +
در همين ايام، مردم يزد در اعتراض به اين عمل در مصلاّى اين شهر براى استماع سخنرانى، اجتماع كرده بودند كه ناگهان اجتماع آنان با حمله مزدوران وابسته به حكومت، به خاك و خون كشيده شد و عده زيادى زخمى و چند نفر نيز كشته شدند.  
  
با اجراى اين قانون در طول سالهاى بعد، سختگيرى به روحانيت شدت يافت و به تدريج از تعداد افراد مجاز براى استفاده از لباس روحانيت كاسته شد.
+
پس از جريان قيام 30 تير ماه و نخست وزيرى دكتر مصدق بار ديگر حزب توده ميدان دار شد و ميتينگ‏هاى مفصلى برگزار مى‏نمود و در جريان فرار شاه از ايران تظاهرات مفصلى چه از طرف حزب توده و چه از طرف ساير گروههاى مخالف شاه در استان يزد خصوصا در شهر اردكان برگزار گرديد و يكى از شعارهاى تظاهر كنندگان اين بود:
  
رضا شاه پس از مسافرت به تركيه در سال 1313، كلاه پهلوى را به كلاه شاپو تغيير داد.
+
ما ملت بيداريم ما شاه نمى‏خواهيم
  
با اجراى قانون اتحاد شكل و حملات مكرر مأموران و رنج و آزار روحانيون تعدادى از روحانيون يزد براى حفظ و بقاء روحانيت و مذهب لباس خود را در دستمال پيچيده و آنگاه كه در محراب عبادت به اقامه نماز جماعت مشغول مى‏شوند آنها را به تن كنند.
+
اما به علت حمايت حزب توده از دكتر مصدق جناح آيت الله كاشانى و مذهبيون و روحانيون از مصدق حمايت نكردند و حزب توده هم منتظر دستور مسكو بود و شوروى هم به علت مرگ استالين درگير مسائل داخلى بود.
  
در اين زمان آيت الله حاج سيد محمد مدرسى كه در آن زمان جوانى بيش نبود عازم تهران شده و آيت الله بهبهانى و آيت الله سيد ابوالقاسم حسينى كاشانى را از وضعيت نگران كننده‏اى كه نظام سلطنتى براى روحانيت يزد ايجاد كرده است مطلع مى‏ساخت و كاشانى نيز بى درنگ در نامه‏اى به وزير وقت على‏اصغر حكمت چنين نگاشت:
+
اين امر سبب گرديد در روز 28 مرداد هيچ گروهى از مصدق حمايت نكند و پس از پيروزى كودتاگران سران تظاهر كننده هر يك در محلى مخفى شدند و تعدادى به حمايت از شاه پرداختند.
  
«به عرض عالى مى‏رساند، ان شاء ا... وجود مسعود عالى، از كليه بليات مصون و به عنايات الهيه مقرون است. در يزد معلوم نيست به چه جهت به معمرين و محترمين علماى آن جا از حيث لباس قبلاً فشار آورده‏اند، البته نظر دولت آن نيست به كلى روحانيين اسلام و شرع قلع و قمع شوند و اشخاصى كه استحقاق اين مقام را دارند از بين بروند، ده نفر از معمرين و محترمين كه همه مهذب الاخلاق و مجد در تهذيب اخلاق مردم و دعاگوى مخصوص اعليحضرت اقدس شاهنشاهى هستند، مستدعى است مشمول عواطف خداپسندانه بشوند و مقرر فرمائيد، مطابق موازين و مقررات جواز آقايان را پس بدهند و متعرض نشوند.
+
2ـ قيام 15 خرداد
  
اين قبيل اقدامات خدا پسندانه موجب خير در اين است. انتظار نتيجه عافيت را دارم».
+
در مهر ماه سال 1341 لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى به تصويب رسيد. به موجب اين لايحه قيد اسلام از شرايط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان حذف شد. كلمه قرآن در مراسم سوگند حذف و كتاب آسمانى جايگزين آن شد و به زنان حق رأى اعطا شد.
  
ايام جلالت مستدام باد.
+
با تصويب اين لايحه و موضع‏گيرى حضرت امام خمينى(ره)، علما و روحانيون شهرستانهاى مختلف كشور نيز موضع‏گيرى نمودند. در اين زمان آيت الله صدوقى كه در يزد بودند با امام خمينى تماس مستقيم داشتند و منزلشان محل رفت و آمد مخالفين رژيم بود.
  
سياهه آقايان ده تن از علماى مذكور در نامه پيوست مى‏باشد.
+
از سوى ايشان در يزد مجالس مختلفى در زمينه مخالفت با لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى تشكيل مى‏شد. اين مجالس تقريبا هر روز شكل مى‏گرفت و از طريق اين جلسات پيام امام به گوش مردم مى‏رسيد.
  
سيد ابوالقاسم الحسينى كاشانى
+
در روز 26 آبان در مسجد حظيره مجلس روضه خوانى برپا شد و در اين مجلس متن تلگراف امام خمينى(ره) كه به عنوان نخست وزير مخابره شده بود براى مردم قرائت گرديد.
  
پس از وساطت مرحوم كاشانى بزرگان روحانيت يزد از آسايش و امنيت نسبى برخوردار شدند هر چند اين  قضيه ديرى نپائيد و تغيير لباس در يزد با شدت و حدت بيشترى به مرحله اجرا درآمد.  
+
سرانجام با فراگير شدن حركت اعتراض‏آميز مردم و روحانيت و تداوم فشار امام خمينى، سرانجام در دهم دى ماه غير قابل اجرا بودن تصويبنامه از سوى دولت اعلام شد.  
  
پس از مسافرت رضا شاه به تركيه، فعاليت حكومت در زمينه كشف حجاب آغاز شد و اقدامات وسيع تبليغاتى به منظور آماده سازى افكار عمومى براى كشف حجاب انجام شد.
+
پس از شكست رژيم در لايحه مذكور، طرح جديدى به عنوان انقلاب سفيد در تاريخ 19/10/1341 مطرح شد كه اين طرح در ششم بهمن همان سال به رفراندوم گذاشته شد.
 +
بدنبال انجام اين رف
 +
راندوم امام خمينى به مخالفت با لوايح ششگانه آن پرداخت و بدنبال آن نيز علما و روحانيون از ساير نقاط كشور به مخالفت با رژيم و حمايت از امام پرداختند.
  
از آغاز 1315 تا 1317 اقدامات انتظامى ابتدا در كنار اقدامات تبليغى صورت گرفت و بعد از مدتى به مهمترين ابزار اجراى كشف حجاب تبديل شد.
+
در يزد آيت الله صدوقى از طرف روحانيت يزد تلگراف‏هايى مخابره نمود و اطلاعيه‏هايى عليه رژيم صادر نمود و بعد از اين جريانات وى از سوى ساواك تحت مراقبت قرار گرفت.  
از اواسط سال 1317 بى نتيجه بودن كاربرد اقدامات انتظامى روشن شد و تركيبى از روش‏هاى ادارى و تلاش‏هاى تبليغى در كنار برخوردهاى خشن مورد استفاده قرار گرفت.  
+
  
در يزد نيز همچون ساير نقاط ايران اين قانون اعمال گرديد و به تمامى بخشدارى‏ها و فرماندارى‏هاى استان ابلاغ گرديد.
+
صبح روز دوم فروردين سال 1342 كه مصادف با سالگرد شهادت حضرت امام صادق عليه‏السلامبود به دستور شاه صدها مأمور مسلح راهى شهر قم گرديدند و بعدازظهر همان روز به مدرسه فيضيه كه مجلس سوگوارى حضرت امام صادق عليه‏السلام در آن برگزار بود حمله نموده و ضمن دادن شعارهاى جاويد شاه و مرگ بر روحانيت به طلاب و مردم بى‏دفاع حمله كردند. آنان به شكستن درب و پنجره‏هاى مدرسه پرداخته و به جان طلاب افتادند و كردند آنچه نبايست مى‏كردند.
  
براى اجراى بهتر اين قانون در 23 دى ماه 1314 حكومت يزد پيشنهاد تغيير حاكم يزد را داد. انجام اين قانون را منوط به وجود حاكم مقتدرى دانست كه با مردم ارتباط صميمانه نداشته باشد.
+
اين عمل ددمنشانه مزدوران با عكس العمل شديد علما و مردم سراسر ايران خصوصا علماى استان يزد و مردم متدين آن روبه‏رو شد و در همين راستا اعلاميه‏اى بدين شرح به محضر مراجع عظام و تقليد به ويژه امام امت مخابره شد:
  
بر اساس اين نامه مى‏توان دريافت كه تا پايان سال 1314 كشف حجاب در يزد عملى نشده و يا اينكه حكومت در انجام آن موفق نبوده است. از سويى، حكومت مركزى نيز خواهان انجام سريعتر اين قانون شده و اعلان مى‏دارد كه:
+
بسم الله الرحمن الرحيم
  
«موضوع نسوان هيچگونه پيشرفتى در يزد ندارد. با توأم بودن مسئوليت حكومت و نظميه اين رويه مايه تعجب است متذكر مى‏شود هرگونه تعلل در اسباب موجب مؤاخذه شديد خواهد بود».
+
محضر مبارك آيات الله العظام و مراجع تقليد قم
  
حكومت يزد در بهمن ماه 1314 چند نفر كلاه مال را مأمور تهيه كلاه‏هايى با قيمت ارزان براى زنها نمود و جلسه‏اى در اداره حكومتى تشكيل داد و از تجار و محترمين دعوت كرد كه به اتفاق همسرشان حضور يابند و در آن جلسه خانمهايى كه كلاه مزبور را پوشيده بود تشويق گرديدند.
+
مخصوصا حضرت آيت الله العظمى خمينى ادام الله
  
اسناد و مدارك موجود نشان مى‏دهد كه در جلساتى كه از سوى حكومت تشكيل مى‏شده، حتى خود مأمورين حكومتى خانمهايشان را شركت نمى‏دادند.
+
ظلهم العالى انا لله و انا اليه راجعون
  
سند ذيل بيانگر اين موضوع است:
+
«رزيه مولمه و ضرب و شتم و نهب و قتل عده‏اى از محصلين علوم دينيه در مدرسه فيضيه قضيه‏اى نيست كه زود از خاطر مسلمين محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور ايام التيام پذيرد. از فرط رنج و تعب جانها به لب رسيد چندانكه تاكنون موفق به عرض تسليت نگرديده به همان تاثرات و تالمات روحى قناعت نموده‏ايم. اينك در ضمن عرض همدردى خاطر آقايان محترم را مستحضر مى‏داريم كه مادامى كه روح در بدن و نيم جانى در تن است طبق تصميمات علماى اعلام و راهنمائيهاى آيات الله العظام از هيچ گونه اقدامى به منظور حفظ احكام و شعائر اسلام فروگذار نخواهيم كرد و مطمئن باشيد كه بالاخره خيالات خام و ناتمام خواهد ماند و از توجهات ولى عصر(عج) نتايج وخيمه مخالفت با دين و قرآن و ايجاد نفرت و انزجار در قلوب مسلمانان گوشزد خاص و عام خواهد گشت (و سيعلم الذّين ظلموا اى منقلب ينقلبون).
  
«طبق راپرتى كه به وزارت داخله رسيده رئيس عدليه و اعضاء عدليه يزد در نهضت اخير شركت ننموده و در مجالسى كه تشكيل مى‏شود به عذر فراهم نبودن لباس خانم‏ها حاضر نمى‏شوند.
+
اسد اللّه آيت اللّهى. اقلّ الحاج شيخ احمد علومى. سيّد على محمد وزيرى. اقلّ الحاج ميرزا سيد على محمد كازرونى. الاحقر الحاج شيخ على علومى. حررّه الاحقر شيخ جلال علومى. حررّه الاحقر محمد الصدوقى. الاحقر الحاج شيخ محمود الاردكانى فرساد. الاحقر سيد محمد مدرّسى. سيد جواد مدرّسى. جلال آيت اللّهى».
  
به مراسله حكومت راجع به ارسال صورت اعضاء متاهل عدليه جواب منفى داده‏اند و اخيرا رئيس عدليه خانم خود را به عنوان كسالت مزاج به اصفهان فرستاده است...».
+
حضرت امام(ره) نيز در پاسخ به نامه علماى اعلام و حجج اسلام چنين نگاشتند:
  
در اين سال‏ها حكومت در تلاش براى كشف حجاب است و مردم و روحانيت در مبارزه با اين قانون تلاش مى‏كنند. در جريان مبارزات روحانيت تعدادى از آنها دستگير و روانه زندان شده‏اند.
+
بسم الله الرحمن الرحيم
  
در سال 1314 سيد محمد زارچى در يزد در بالاى منبر به زنها فرمود كه روبندها را پايين بياندازيد و به اين جهت مورد تعقيب واقع شد و به كرمان تبعيد شد.
+
«محترما معروض مى‏دارد: از خداوند تعالى سلامت و عظمت و توفيق حضرات آقايان را در اعلاى كلمه اسلام و تشييد مبانى دين مبين خواستار است. لازم است توجه حضرات آقايان را جلب كنم به اعمال گذشته و حاضر. دستگاه جبار در گذشته به اسلام و قرآن اهانت كرد و خواست قرآن را در رديف كتب ضاله قرار دهد. اكنون با اعلام تساوى حقوق، چندين حكم ضرورى اسلام محو مى‏شود. اخيرا وزير دادگسترى در طرح خود شرط اسلام و ذكوريت را از شرائط قضات لغو كرد. از چيزهايى كه سوء نيت دولت حاضر را اثبات مى‏كند تسهيلاتى است كه براى مسافرت 2000 نفر يا بيشتر از فرق ضاله قائل شده است. به هر يك 500 دلار ارز داده‏اند و قريب 1200 تومان تخفيف در بليط هواپيما داده‏اند به مقصد آنكه اين عده در محفلى كه در لندن از آنها تشكيل مى‏شود و صددرصد ضد اسلامى است شركت كنند. در مقابل براى زيارت حجاج بيت الله الحرام چه مشكلات كه ايجاد نمى‏كنند و چه اجحافات و خرج تراشى‏ها كه مى‏شود.
  
يك سال بعد به يزد بازگردانده شد و در زندان شهربانى توقيف گرديد.  
+
آقايان بايد توجه فرمايند كه بسيارى از پست‏هاى حساس به دست اين فرقه است كه حقيقتا عمّال اسرائيل هستند. خطر اسرائيل براى اسلام و ايران بسيار نزديك است، پيمان با اسرائيل در مقابل دول اسلامى يا بسته شده يا مى‏شود. لازم است علماى اعلام و خطباى محترم، ساير طبقات را آگاه فرمائيد كه در موقعش بتوانيم جلوگيرى كنيم، امروز روزى نيست كه بسيره سلف صالح بتوان رفتار كرد. با سكوت و كناره‏گيرى همه چيز را از دست خواهيم داد. اسلام به ما حق دارد، پيغمبر اسلام حق دارد، بايد در اين زمان كه زحمات جانفرساى آن سرور در معرض زوال است علماى اسلام و وابستگان به ديانت مقدسه دين خود را ادا نمايند. من مصمم هستم كه از پا ننشينم تا دستگاه فاسد را به جاى خود بنشانم و يا در پيشگاه مقدس حق تعالى با عذر وفود كنم، شما هم اى علماى اسلام مصمّم شويد و بدانيد پيروزى با شما است (واللّه متّم نوره و لو كره الكافرون). خداوندا عظمت اسلام و علماى اسلام را روز افزون فرما.
  
از ديگر روحانيونى كه در يزد به علت مخالفت با قانون كشف حجاب دستگير و زندانى شد، سيد محمد دعايى بود.
+
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
  
او پس از ده ماه زندانى، علت زندانى شدن خود را فهميد.  
+
روح اللّه الموسوى الخمينى».  
  
در اواخر سال 1316 نيز حكومت در اجراى كشف حجاب موفق نبوده است و در نامه‏اى به شهربانى خواهان پى‏گيرى جدى اوامر دولت مى‏شود.
+
هم‏زمان با تظاهرات پرشكوه و عظيم تهران و شهرستان‏ها، ملت خشمگين و به تنگ آمده اين استان هم پاى ديگر مردم در روز پانزدهم محرم سال 1342 با قاطعيت و شدت هرچه تمامتر به خيابانها ريختند. رژيم كه از موج مردمى به هراس آمده بود امام را شبانه دستگير و به تهران انتقال داد و اعتراضات مردمى در پانزده خرداد به خون نشست و رژيم اعلام كرد در جهت مجازات متهمين، محاكمه و اعدام را مد نظر دارد.
 +
از آنجا كه احساس خطر جدّى براى زندانيان خصوصا حضرت امام وجود داشت عده‏اى از علماى شهرهاى مختلف به تهران هجرت كرده تا از يك سو به اعتراض خود صورت جدى‏تر بدهند و از سوى ديگر اقدام عملى نيز براى رهايى آنان انجام داده باشند. از استان يزد نيز آيت اللّه صدوقى(ره) و آيت اللّه خاتمى بدين منظور روانه تهران شدند.  
  
در اين زمان هنوز زنها محجبه و با چادر وارد كوچه و بازار مى‏شوند.
+
با گسترش اعتراضات مردمى و مهاجرت علماى بسيارى از شهرها به تهران، رژيم كه تحت فشار قرار گرفته بود در 18 فروردين ماه 1343 امام خمينى را آزاد و شبانه به قم منتقل كرد.
  
بنابراين حكومت يزد در تاريخ 20 اسفند 1316 به شهربانى مى‏نويسد:
+
خبر آزادى حضرت امام غرور آفرين بود و حيات تازه‏اى به توده‏هاى مردم در اين استان بخشيد. در آن زمان تعداد زيادى از اهالى شهرستان‏هاى اين استان از جمله اهالى شهرستان اردكان با چند تن از روحانيون اين شهرستان به منظور تجديد عهد و ديدار با امام، رهسپار قم شدند. همچنين از شهرستان يزد آيت الله صدوقى و عده‏اى ديگر از مردم يزد به قم رفته و پشتيبانى خود را از امام خمينى اعلام كردند. آيت الله صدوقى پس از چند روز توقف در نزد امام خمينى روانه مكه شدند. پس از بازگشت نيز در قم خدمت امام بودند. گروهى از مردم يزد خدمت امام رسيده و آيت الله صدوقى را با خود به يزد بردند.
  
«... به طورى كه مذاكره شده و استحضار دارند موضوع كشف حجاب و جلوگيرى از زنهايى كه با چادر نماز و غيره وارد كوچه‏ها مى‏شوند و همين طور تقليل عمده معممين و منسوخ نمودن روضه خوانى حتى در خانه‏ها از وظايف اوليه بوده و مخصوصا مأمورين دولت وظيفه دار هستند كه موهومات را از سر مردم خارج و آنها را به اجراى تمدن امروزه آشنا سازند... امر است كه با جديت كامل اوامر دولت عملى شده و در سال 1317 بتوان گزارش جامعى از اصلاح وضعيت يزد به مركز تقديم داشت».  
+
ولى رژيم كه با اجراى طرح كاپيتولاسيون و اعتراض امام سخت وحشت كرده بود در شب 13 آبان 1343 به وسيله صدها كماندو خانه ايشان را در قم محاصره كرد و پس از دستگيرى مستقيما ايشان را به تركيه و از آنجا به عراق تبعيد نمود.  
  
وزارت داخله (كشور) هم در ايام تعطيل نوروز طى نامه‏اى به حكومت يزد، تمام بخشدارى‏ها را موظف به اجراى اوامر دولت مى‏نمايد و از فرماندارى‏ها هم مى‏خواهد كه با جديت كامل اوامر دولت را عملى سازند.
+
به گزارش ساواك بدنبال خبر تبعيد امام علماى يزد از خواندن نماز جماعت در مساجد خوددارى و مؤذنين نيز از اذان گفتن خوددارى كرده‏اند.
 +
آيت الله صدوقى نيز در پى اين جريان از اقامه نماز جماعت خوددارى نمود و چند روز از منزل خارج نشد هر چند رئيس ساواك با كمال وقاحت اين حركت را به عنوان اينكه چون پولى به ايشان نمى‏رسد تلقى كرد.  
  
متن نامه وزارت داخله به حكومت يزد بدين شرح است:
+
پيرو اين حركت رژيم، نامه‏اى سرگشاده توسط فضلا و محصلين يزدى به محضر حضرت آيت الله خمينى، ارسال شد. در قسمتى از اين نامه آمده است:
  
«... نظر به اينكه مسئله كشف حجاب و تقليل ارباب عمائم و جلوگيرى از روضه خوانى و خارج كردن موهومات از سر مردم و آشنا نمودن اهالى [را] به اجراى تمدن امروزه سياست اساسى داخلى دولت است و بخشدارى هر محلى موظف است با نهايت جديت در اجراى منويات دولت اقدام و اين موهومات را از سر اهالى خارج كنند و بديهى است هر كدام از مأمورين در اين باب غفلت و مسامحه كنند شديدا مورد تعقيب واقع خواهند شد [در] اداره فرماندارى ابدا منظور نيست كه به جواب و سئوال اتلاف وقت بشود بلكه بايد منظور اصلى در حفظ سياست و منويات دولت اجرا گردد البته در تقليل ارباب عمائم و اجراى امر حجاب و جلوگيرى از روضه خوانى و خارج كردن موهومات از سر مردم اداى وظيفه خود دانسته به معيت امنيه محل با كمال جديت اقدام و نتيجه مطلوبه را گزارش دهند».  
+
«... گرچه انتقال آن حضرت به عتبات عاليات و اقامت در جوار حلاّل مشكلات، قلب‏هاى افسرده را تسليتى است، اما محروميت ملت شريف ايران مخصوصا تربيت شدگان مكتب روح پرور، از افاضات آن مرجع عظيم الشأن بلائى دردناك و فراموش ناشدنى است. (اللّهم انت كشّاف الكرب و البلوى). اميدواريم در آتيه نزديك با تشريف فرمايى آن مهر درخشان به پايگاه علم و دانش مسند علم مزيّن گردد ...».
  
در سال 1317 همچنان سخت‏گيرى حكومت در زمينه اتحاد شكل و كشف حجاب ادامه يافت.
+
طلاب علوم دينيه يزد  
 
+
در ارديبهشت اين سال از 120 نفر روحانى فقط براى 16 نفر پروانه موقت عمامه صادر شد و عده‏اى هم اجبارا به لباس متحدالشكل ملبس شدند و به صاحبان پروانه موقت هم يك ماه مهلت داده شد تا براى خود لباس متحد الشكل تهيه كنند و پس از مدتى از 16 نفر كه در روز 15/2/1317 در اداره فرماندارى حاضر شده بودند تعهد گرفتند كه ظرف مدت 15 روز به لباس متحدالشكل درآيند و قرار شد از اول خرداد در شهر يزد فقط سيد على مجتهد داراى عمامه باشد.
+
 
+
در شهر اردكان در ميان تمامى علماى شناخته شده فقط دو روحانى توانستند لباس خود را حفظ كنند يكى حاج ملا محمد حائرى و ديگرى حاج سيد محمد رضا خاتمى و در يزد تمامى علما حتى شيخ غلامرضا فقيه خراسانى را كه از علماى مشهور يزد بود تغيير لباس دادند و در مورد جلوگيرى از مجالس عزادارى باز هم شدت عمل مأمورين و خوش خدمتى آنها بسيار ناگوار بود مخصوصا كسانى كه نذر داشتند كه مجلس روضه خوانى بر پا كنند در اواخر شب بدون آنكه مأمورين متوجه شوند پشت درهاى بسته به عزادارى مى‏پرداختند و با اين وجود مأمورين آنان را مورد آزار و اذيت قرار داده و روحانيون را به نظميه مى‏بردند. در اين رابطه حتى ملا محمد قاضى روضه خوان و حاجى اعتماد صاحب عزا را از اردكان تبعيد نمودند.
+
 
+
با اجراى قانون كشف حجاب براى هر صنفى رئيسى معين نمودند و روساى اصناف مى‏بايد تمامى اعضا صنف را به اتفاق زنانشان به خانه يا محل ديگرى كه معين مى‏كردند دعوت نمايد. حضور در آن جلسه براى همه حتى زنان و دختران جوان اجبارى بود و اگر زن يا دخترى در آن جلسه حضور نمى‏يافت او را با زور بيرون مى‏آوردند و سپس بخشدار يا رئيس صنف برايشان سخنرانى مى‏كرد و آنان مجبور به برداشتن چادر و راه پيمايى بدون حجاب در بازار مى‏شدند.
+
زنان مسلمانى كه به علت وضع بد اقتصادى كه در كارگاه‏هاى كرباس بافى كار مى‏كردند ناگزير پالتوهايى با يقه‏هاى بلند مى‏دوختند و با يقه پالتو پشت گردن خود را مى‏پوشاندند و كلاهى نيز به سر مى‏گذاشتند تا سر و گردن آنها ظاهر نباشد و گاهى در زير كلاه روسرى به سر مى‏كردند اما متأسفانه شدت عمل مأمورين بسيار ناجوانمردانه بود و چه بسا ساعت 2 الى 3 بامداد در جلو حمام زنانه در تاريكى مى‏ايستادند تا اگر زنى از حمام بيرون آمد و روسرى در زير كلاه به سر داشت آنرا بردارند و اين حركت گاهى منجر به درگيرى بين زنان و مأمورين مى‏گرديد.
+
 
+
روستاها استان يزد نيز از تعرض ماموران دولتى بى نصيب نماند و در اجراى كامل كشف حجاب و اتحاد شكل ماموران دولتى در روستاها و آبادى‏ها مى‏گشتند و در صورت مشاهده اشخاص با عمامه يا زنها با چادر، ضمن آزار و اذيت آن افراد كدخداى روستا را نيز سخت تنبيه مى‏كردند.
+
 
+
مثلاً در بازرسى مهدى آباد بعضى از اشخاص با عمامه‏هاى يزدى و زنهايى با چادر نماز را مشاهده نمودند و فرماندارى يزد به بخشدارى حومه دستور داد كه از اين اقدام جلوگيرى شود و كدخداى مهدى آباد را بخواهند و سخت تنبيه نمايند.
+
 
+
در نهايت اين ستم‏ها به حدى رسيد كه نامه‏اى از طرف زن‏هاى استان به نمايندگان مجلس شوراى ملى نوشته شد و از ضرب و شتم توسط مامورين شكايت شد و در اين نامه اين چنين آمده است:
+
 
+
«بعد العنوان به عرض مى‏رسانيم در اين موقع كه اراده شاهنشاه بر پايه قانون مشروطيت استوار زبان و قلم آزاد [است،] شما نمايندگان مى‏توانيد براى بيچارگان و ستمديدگان دادرسى فرماييد. متأسفانه آنچه در راديوها شنيده و [در] روزنامه‏ها مطالعه مى‏شود، هيچ اسمى از ظلم و ستم‏هايى كه چندين سال است به ما بيچارگان شده، نيست كه به واسطه يك روسرى و چادر نماز در محله‏ها حتى از خانه به خانه همسايه طورى در فشار پاسبان و مأمورين شهربانى واقع بوده و هنوز هم هستيم كه خدا شاهد است از فحاشى و كتك زدن و لگد زدن هيچ مضايقه نكرده و نمى‏كنند و اگر تصديق حكما آزاد بود از آمار معلوم مى‏شد كه تا به حال چقدر زن حامله يا مريضه به واسطه تظلمات و صدمات كه از طرف پاسبان‏ها به آنها رسيده، جان سپردند و چقدر از ترس فلج شدند و چقدر مال ما را به اسم روسرى يا چادر نماز به غارت بردند و چه پول‏هايى از ما به هر اسمى و رسمى گرفته شده.
+
خدا مى‏داند اگر يك نفر از ماها با روسرى يا چادر نماز به دست يك پاسبان مى‏افتاد مثل اسراى شام با ماها رفتار مى‏كردند.
+
 
+
بهترين رفتار آنها با ماها همان چكمه‏ها لگد بر دل و پهلوى ما بود و اگر به پول گرفتن قانع نمى‏شدند يا پولى نداشتيم به آنها بدهيم ما را به شهربانى و كميسر مى‏بردند.
+
 
+
اذيت ما بيشتر و مخارج ما زيادتر، لذا استدعاى عاجزانه داريم اولاً انتقام ما ستمديدگان را از اين جابران بكشيد و بعد هم آزادى حجاب به ما بدهيد، كما اين كه در ممالك اسلامى حجاب معمول است ...».
+
 
+
اين قانون ظالمانه تا پايان حكومت رضاشاه و فرار وى ادامه داشت.
+
  
 +
بعد از تبعيد حضرت امام خمينى(ره) كم كم جو خفقان بر سراسر ايران حاكم گرديد و ساواك چون هنوز گسترش نيافته بود در يزد شعبه‏اى نداشت و بالطبع كسانى كه بر ضد رژيم فعاليتى داشتند به ساواك اصفهان احضار مى‏شدند و فشار چندانى نبود اما از سال 1348 با استقرار ساواك يزد فشارها بسيار زياد شد.
  
 +
با تسلط بيشتر ساواك در برگزارى مراسم مذهبى و جشنهاى اسلامى ممانعت‏هايى به وجود مى‏آوردند و هر روز به نحوى در كم رنگ كردن آن مى‏كوشيدند و مرتب روحانيون و سران هيئت‏هاى مذهبى را به شهربانى مى‏بردند و از آنها تعهد مى‏گرفتند و از اضافه شدن دستجات عزادارى به شدت جلوگيرى مى‏نمودند.
  
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:دوره پهلوی دوم]]
 
[[رده:دوره پهلوی دوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۴۵

1ـ قيام سى تير

به دنبال جريان ملى شدن صنعت نفت، در تيرماه 1331 ه .ش دكتر مصدق از مجلس تقاضاى اعطاى اختيارات كامل و پست وزارت جنگ را كرد. ولى مجلس اين تقاضا را رد كرد و به دنبال آن مصدق در 25 تير 1331 ه .ش استعفا داد. در نتيجه در 30 تير 1331 ه .ش مجددا احمد قوام (قوام السلطنه) به سمت رياست وزراء منصوب گرديد. در اثر استعفا دكتر مصدق، هيجان عمومى در تمامى شهرستان‏هاى اين استان همانند ديگر مناطق كشور بروز كرد.

در همين ايام، مردم يزد در اعتراض به اين عمل در مصلاّى اين شهر براى استماع سخنرانى، اجتماع كرده بودند كه ناگهان اجتماع آنان با حمله مزدوران وابسته به حكومت، به خاك و خون كشيده شد و عده زيادى زخمى و چند نفر نيز كشته شدند.

پس از جريان قيام 30 تير ماه و نخست وزيرى دكتر مصدق بار ديگر حزب توده ميدان دار شد و ميتينگ‏هاى مفصلى برگزار مى‏نمود و در جريان فرار شاه از ايران تظاهرات مفصلى چه از طرف حزب توده و چه از طرف ساير گروههاى مخالف شاه در استان يزد خصوصا در شهر اردكان برگزار گرديد و يكى از شعارهاى تظاهر كنندگان اين بود:

ما ملت بيداريم ما شاه نمى‏خواهيم

اما به علت حمايت حزب توده از دكتر مصدق جناح آيت الله كاشانى و مذهبيون و روحانيون از مصدق حمايت نكردند و حزب توده هم منتظر دستور مسكو بود و شوروى هم به علت مرگ استالين درگير مسائل داخلى بود.

اين امر سبب گرديد در روز 28 مرداد هيچ گروهى از مصدق حمايت نكند و پس از پيروزى كودتاگران سران تظاهر كننده هر يك در محلى مخفى شدند و تعدادى به حمايت از شاه پرداختند.

2ـ قيام 15 خرداد

در مهر ماه سال 1341 لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى به تصويب رسيد. به موجب اين لايحه قيد اسلام از شرايط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان حذف شد. كلمه قرآن در مراسم سوگند حذف و كتاب آسمانى جايگزين آن شد و به زنان حق رأى اعطا شد.

با تصويب اين لايحه و موضع‏گيرى حضرت امام خمينى(ره)، علما و روحانيون شهرستانهاى مختلف كشور نيز موضع‏گيرى نمودند. در اين زمان آيت الله صدوقى كه در يزد بودند با امام خمينى تماس مستقيم داشتند و منزلشان محل رفت و آمد مخالفين رژيم بود.

از سوى ايشان در يزد مجالس مختلفى در زمينه مخالفت با لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى تشكيل مى‏شد. اين مجالس تقريبا هر روز شكل مى‏گرفت و از طريق اين جلسات پيام امام به گوش مردم مى‏رسيد.

در روز 26 آبان در مسجد حظيره مجلس روضه خوانى برپا شد و در اين مجلس متن تلگراف امام خمينى(ره) كه به عنوان نخست وزير مخابره شده بود براى مردم قرائت گرديد.

سرانجام با فراگير شدن حركت اعتراض‏آميز مردم و روحانيت و تداوم فشار امام خمينى، سرانجام در دهم دى ماه غير قابل اجرا بودن تصويبنامه از سوى دولت اعلام شد.

پس از شكست رژيم در لايحه مذكور، طرح جديدى به عنوان انقلاب سفيد در تاريخ 19/10/1341 مطرح شد كه اين طرح در ششم بهمن همان سال به رفراندوم گذاشته شد. بدنبال انجام اين رف راندوم امام خمينى به مخالفت با لوايح ششگانه آن پرداخت و بدنبال آن نيز علما و روحانيون از ساير نقاط كشور به مخالفت با رژيم و حمايت از امام پرداختند.

در يزد آيت الله صدوقى از طرف روحانيت يزد تلگراف‏هايى مخابره نمود و اطلاعيه‏هايى عليه رژيم صادر نمود و بعد از اين جريانات وى از سوى ساواك تحت مراقبت قرار گرفت.

صبح روز دوم فروردين سال 1342 كه مصادف با سالگرد شهادت حضرت امام صادق عليه‏السلامبود به دستور شاه صدها مأمور مسلح راهى شهر قم گرديدند و بعدازظهر همان روز به مدرسه فيضيه كه مجلس سوگوارى حضرت امام صادق عليه‏السلام در آن برگزار بود حمله نموده و ضمن دادن شعارهاى جاويد شاه و مرگ بر روحانيت به طلاب و مردم بى‏دفاع حمله كردند. آنان به شكستن درب و پنجره‏هاى مدرسه پرداخته و به جان طلاب افتادند و كردند آنچه نبايست مى‏كردند.

اين عمل ددمنشانه مزدوران با عكس العمل شديد علما و مردم سراسر ايران خصوصا علماى استان يزد و مردم متدين آن روبه‏رو شد و در همين راستا اعلاميه‏اى بدين شرح به محضر مراجع عظام و تقليد به ويژه امام امت مخابره شد:

بسم الله الرحمن الرحيم

محضر مبارك آيات الله العظام و مراجع تقليد قم

مخصوصا حضرت آيت الله العظمى خمينى ادام الله

ظلهم العالى انا لله و انا اليه راجعون

«رزيه مولمه و ضرب و شتم و نهب و قتل عده‏اى از محصلين علوم دينيه در مدرسه فيضيه قضيه‏اى نيست كه زود از خاطر مسلمين محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور ايام التيام پذيرد. از فرط رنج و تعب جانها به لب رسيد چندانكه تاكنون موفق به عرض تسليت نگرديده به همان تاثرات و تالمات روحى قناعت نموده‏ايم. اينك در ضمن عرض همدردى خاطر آقايان محترم را مستحضر مى‏داريم كه مادامى كه روح در بدن و نيم جانى در تن است طبق تصميمات علماى اعلام و راهنمائيهاى آيات الله العظام از هيچ گونه اقدامى به منظور حفظ احكام و شعائر اسلام فروگذار نخواهيم كرد و مطمئن باشيد كه بالاخره خيالات خام و ناتمام خواهد ماند و از توجهات ولى عصر(عج) نتايج وخيمه مخالفت با دين و قرآن و ايجاد نفرت و انزجار در قلوب مسلمانان گوشزد خاص و عام خواهد گشت (و سيعلم الذّين ظلموا اى منقلب ينقلبون).

اسد اللّه آيت اللّهى. اقلّ الحاج شيخ احمد علومى. سيّد على محمد وزيرى. اقلّ الحاج ميرزا سيد على محمد كازرونى. الاحقر الحاج شيخ على علومى. حررّه الاحقر شيخ جلال علومى. حررّه الاحقر محمد الصدوقى. الاحقر الحاج شيخ محمود الاردكانى فرساد. الاحقر سيد محمد مدرّسى. سيد جواد مدرّسى. جلال آيت اللّهى».

حضرت امام(ره) نيز در پاسخ به نامه علماى اعلام و حجج اسلام چنين نگاشتند:

بسم الله الرحمن الرحيم

«محترما معروض مى‏دارد: از خداوند تعالى سلامت و عظمت و توفيق حضرات آقايان را در اعلاى كلمه اسلام و تشييد مبانى دين مبين خواستار است. لازم است توجه حضرات آقايان را جلب كنم به اعمال گذشته و حاضر. دستگاه جبار در گذشته به اسلام و قرآن اهانت كرد و خواست قرآن را در رديف كتب ضاله قرار دهد. اكنون با اعلام تساوى حقوق، چندين حكم ضرورى اسلام محو مى‏شود. اخيرا وزير دادگسترى در طرح خود شرط اسلام و ذكوريت را از شرائط قضات لغو كرد. از چيزهايى كه سوء نيت دولت حاضر را اثبات مى‏كند تسهيلاتى است كه براى مسافرت 2000 نفر يا بيشتر از فرق ضاله قائل شده است. به هر يك 500 دلار ارز داده‏اند و قريب 1200 تومان تخفيف در بليط هواپيما داده‏اند به مقصد آنكه اين عده در محفلى كه در لندن از آنها تشكيل مى‏شود و صددرصد ضد اسلامى است شركت كنند. در مقابل براى زيارت حجاج بيت الله الحرام چه مشكلات كه ايجاد نمى‏كنند و چه اجحافات و خرج تراشى‏ها كه مى‏شود.

آقايان بايد توجه فرمايند كه بسيارى از پست‏هاى حساس به دست اين فرقه است كه حقيقتا عمّال اسرائيل هستند. خطر اسرائيل براى اسلام و ايران بسيار نزديك است، پيمان با اسرائيل در مقابل دول اسلامى يا بسته شده يا مى‏شود. لازم است علماى اعلام و خطباى محترم، ساير طبقات را آگاه فرمائيد كه در موقعش بتوانيم جلوگيرى كنيم، امروز روزى نيست كه بسيره سلف صالح بتوان رفتار كرد. با سكوت و كناره‏گيرى همه چيز را از دست خواهيم داد. اسلام به ما حق دارد، پيغمبر اسلام حق دارد، بايد در اين زمان كه زحمات جانفرساى آن سرور در معرض زوال است علماى اسلام و وابستگان به ديانت مقدسه دين خود را ادا نمايند. من مصمم هستم كه از پا ننشينم تا دستگاه فاسد را به جاى خود بنشانم و يا در پيشگاه مقدس حق تعالى با عذر وفود كنم، شما هم اى علماى اسلام مصمّم شويد و بدانيد پيروزى با شما است (واللّه متّم نوره و لو كره الكافرون). خداوندا عظمت اسلام و علماى اسلام را روز افزون فرما.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمينى».

هم‏زمان با تظاهرات پرشكوه و عظيم تهران و شهرستان‏ها، ملت خشمگين و به تنگ آمده اين استان هم پاى ديگر مردم در روز پانزدهم محرم سال 1342 با قاطعيت و شدت هرچه تمامتر به خيابانها ريختند. رژيم كه از موج مردمى به هراس آمده بود امام را شبانه دستگير و به تهران انتقال داد و اعتراضات مردمى در پانزده خرداد به خون نشست و رژيم اعلام كرد در جهت مجازات متهمين، محاكمه و اعدام را مد نظر دارد. از آنجا كه احساس خطر جدّى براى زندانيان خصوصا حضرت امام وجود داشت عده‏اى از علماى شهرهاى مختلف به تهران هجرت كرده تا از يك سو به اعتراض خود صورت جدى‏تر بدهند و از سوى ديگر اقدام عملى نيز براى رهايى آنان انجام داده باشند. از استان يزد نيز آيت اللّه صدوقى(ره) و آيت اللّه خاتمى بدين منظور روانه تهران شدند.

با گسترش اعتراضات مردمى و مهاجرت علماى بسيارى از شهرها به تهران، رژيم كه تحت فشار قرار گرفته بود در 18 فروردين ماه 1343 امام خمينى را آزاد و شبانه به قم منتقل كرد.

خبر آزادى حضرت امام غرور آفرين بود و حيات تازه‏اى به توده‏هاى مردم در اين استان بخشيد. در آن زمان تعداد زيادى از اهالى شهرستان‏هاى اين استان از جمله اهالى شهرستان اردكان با چند تن از روحانيون اين شهرستان به منظور تجديد عهد و ديدار با امام، رهسپار قم شدند. همچنين از شهرستان يزد آيت الله صدوقى و عده‏اى ديگر از مردم يزد به قم رفته و پشتيبانى خود را از امام خمينى اعلام كردند. آيت الله صدوقى پس از چند روز توقف در نزد امام خمينى روانه مكه شدند. پس از بازگشت نيز در قم خدمت امام بودند. گروهى از مردم يزد خدمت امام رسيده و آيت الله صدوقى را با خود به يزد بردند.

ولى رژيم كه با اجراى طرح كاپيتولاسيون و اعتراض امام سخت وحشت كرده بود در شب 13 آبان 1343 به وسيله صدها كماندو خانه ايشان را در قم محاصره كرد و پس از دستگيرى مستقيما ايشان را به تركيه و از آنجا به عراق تبعيد نمود.

به گزارش ساواك بدنبال خبر تبعيد امام علماى يزد از خواندن نماز جماعت در مساجد خوددارى و مؤذنين نيز از اذان گفتن خوددارى كرده‏اند. آيت الله صدوقى نيز در پى اين جريان از اقامه نماز جماعت خوددارى نمود و چند روز از منزل خارج نشد هر چند رئيس ساواك با كمال وقاحت اين حركت را به عنوان اينكه چون پولى به ايشان نمى‏رسد تلقى كرد.

پيرو اين حركت رژيم، نامه‏اى سرگشاده توسط فضلا و محصلين يزدى به محضر حضرت آيت الله خمينى، ارسال شد. در قسمتى از اين نامه آمده است:

«... گرچه انتقال آن حضرت به عتبات عاليات و اقامت در جوار حلاّل مشكلات، قلب‏هاى افسرده را تسليتى است، اما محروميت ملت شريف ايران مخصوصا تربيت شدگان مكتب روح پرور، از افاضات آن مرجع عظيم الشأن بلائى دردناك و فراموش ناشدنى است. (اللّهم انت كشّاف الكرب و البلوى). اميدواريم در آتيه نزديك با تشريف فرمايى آن مهر درخشان به پايگاه علم و دانش مسند علم مزيّن گردد ...».

طلاب علوم دينيه يزد

بعد از تبعيد حضرت امام خمينى(ره) كم كم جو خفقان بر سراسر ايران حاكم گرديد و ساواك چون هنوز گسترش نيافته بود در يزد شعبه‏اى نداشت و بالطبع كسانى كه بر ضد رژيم فعاليتى داشتند به ساواك اصفهان احضار مى‏شدند و فشار چندانى نبود اما از سال 1348 با استقرار ساواك يزد فشارها بسيار زياد شد.

با تسلط بيشتر ساواك در برگزارى مراسم مذهبى و جشنهاى اسلامى ممانعت‏هايى به وجود مى‏آوردند و هر روز به نحوى در كم رنگ كردن آن مى‏كوشيدند و مرتب روحانيون و سران هيئت‏هاى مذهبى را به شهربانى مى‏بردند و از آنها تعهد مى‏گرفتند و از اضافه شدن دستجات عزادارى به شدت جلوگيرى مى‏نمودند.


منابع