فقیهان و مفسران استان هرمزگان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | سعد الدين ارشد | ||
+ | |||
+ | امام سعد الدين ارشد، از مردم كيش بود. در آغاز ايجاد حكومت خاندان بنى قيصر (حدود 433 ه .ق) امامت جزيره كيش را داشت و خاندان وى نيز سالها اين سمت را بر عهده داشتند. امام سعد الدين، از دانشمندان و نويسندگان آن دوران بود و تاريخ خاندان بنى قيصر را در كتابى به نام «قرآن السعدين» نوشته است. | ||
+ | |||
+ | شمس الدين محمد كيشى | ||
+ | |||
+ | مولانا شمس الدين محمد بن احمد، حكيم كيشى، از حكما و عرفاى بزرگ اواخر سده هفتم هجرى است. وى دانشمندى صوفى مشرب و عارفى نيكو سيرت و جامع معقول و منقول بود. | ||
+ | |||
+ | كيشى در شعر و شاعرى استاد بود و به زبانهاى عربى و فارسى شعر مىسرود و كتابى به نام الهادى فى النحو، كه مختصر و مفيد است، نوشته است. رسالهاى نيز در شرح گفته حسن ابن منصور حلاج بيضاوى «اقتلونى يا ثقاقى، ان فى قتل حياتى»، نوشته است و نيز رسالهاى به نام روضة المناظره، كه در شرح رساله نفس الامر خواجه نصير است، از اوست. | ||
+ | |||
+ | وى با خواجه نصير الدين طوسى معاصر بود و مولانا قطب الدين مصلح شيرازى (634ـ720 ه .ق) از شاگردان اوست. از شمس الدين محمد كيشى است: | ||
+ | |||
+ | دى مرا گفت رفيقى كه فلان در حق تو ناسزا گفت درين هفته به هرجا كه نشست | ||
+ | زجر آن ابله دون گر نكنى جايز نيست دفع آن سفله فريضه است به هر چاره كه هست | ||
+ | گفتم اى دوست بدينها دل خود خسته مدار كه ز بيهوده دونان دل پرمايه نخست | ||
+ | |||
+ | شمس الدين محمد كيشى در 694 ه .ق، در شيراز درگذشت و در خانهاش كه در كوى سردزك بود، به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | ملك قطب الدين تهمتن | ||
+ | |||
+ | ملك قطب¬الدين تهمتن، پسر گردان شاه، امير كيش و هرمز بود. وى پس از درگذشت پدرش در 717 ه .ق به حكومت كيش دست يافت. ملك قطب¬الدين از اميران مدبر، مدير، نيك¬سرشت و خيرخواه بود و به خوبى حكومت كرد. ابن بطوطه در سفر نامه خود از وى به نيكى ياد كرده و او را متواضع و نيك خوى دانسته و گفته است، هرگاه فقيه يا صالح يا سيدى به جزيره كيش وارد مىشد، ملك قطب الدين به ديدارش مىرفت و با هر كس، در خور قدر و منزلتش رفتار مىكرد. قطب الدين تهمتن، در 747 ه .ق درگذشته است. | ||
+ | |||
+ | امامقلى خان | ||
+ | |||
+ | بدون شك از نام آورترين و لايقترين اميران و دولتمردان شاه عباس صفوى، بايد از الله وردى خان و پسرش امامقلى خان نام برد كه با شايستگى نقش تاريخ ساز خود را در عرصههاى نظامى، سازندگى و توسعه فرهنگى ايفا كردند. هنگامى كه شاه عباس به امامقلى خان دستور داد، به هر ترتيب پرتغاليها را از جزيره قشم و هرمز بيرون كند، او در نزديكى قلعه «گمبرون» قلعهيى وسيع و باشكوه به سبك قلعه اروپايى و چند خانه پيرامون آن ساخت و آنجا را به نام شاه عباس، «بندرعباس» ناميد. بعد از مرگ شاه عباس، نوهاش «شاه صفى» كه مردى خونخوار و سفاك بود بر تخت نشست و چون از قدرت و محبوبيت امامقلى خان ترس داشت تصميم گرفت تا او را نابود كند. به همين منظور دستور داد تمام حكام با سپاهيان خود به قزوين آمدند. در آن ميان امامقلى خان و على قلى خان نيز بودند. | ||
+ | |||
+ | طبق دستور شاه صفى تا سه شبانه روز شهر را آذين بستند و شب سوم، در حالى كه سه پسر امامقلى خان در چادر بودند، دژخيمان وارد شدند و هر سه را سر بريدند و سپس به خانه امامقلى خان رفتند و او را نيز كه مشغول نماز بود كشتند و سرش را براى شاه صفى بردند. به اين ترتيب خدمات 40 ساله اين سردار نامى ايران كه قوام حكومت صفوى به لياقت و فداكارى آنان بستگى داشت به قساوت و زشتى پاداش داده شد. امامقلى خان سردارى شجاع، حاكمى دادگستر، مسلمانى پاك اعتقاد، توانگرى گشاده دست، ادب دوست و حامى دانشمندان بود. قلمرو حكومت او شامل تمام خاك فارس، كهگيلويه، شوشتر، دزفول، بهبهان، بحرين، تمام جزاير پيرامون خليجفارس از تنگه هرمز و دماغه جاسك تا بصره بود. | ||
+ | |||
+ | سديد السلطنة كبابى | ||
+ | |||
+ | محمد على سديد السلطنه كبابى فرزند حاج احمد خان سرتيپ كبابى بندر عباسى در سال 1291 ه .ق / 1252 ه .ش در بغداد ديده به جهان گشود. پدرش، حاج احمد خان از كارگزاران دولت ايران در بنادر و جزاير خليجفارس بود و مدتى در بوشهر عهدهدار حكومت بود. | ||
+ | |||
+ | سديد السلطنة دوران نخست تحصيل را در بوشهر گذراند. او نزد سيد جواد مجتهد تبريزى، امام جمعه بوشهرى و سيد جمال الدين اسد آبادى در بوشهر به تحصيل پرداخت. | ||
+ | |||
+ | سديد السلطنة خدمات دولتى خود را در مشاغل مختلف و مانند: رياست تذكره (گذرنامه) خليجفارس، كارگزارى بنادر، معاونت حكومت بنادر جنوب انجام داده و در اثر كاردانى از سوى ناصر الدين شاه و مظفر الدين شاه، نشان لياقت دريافت نمود و از سوى مظفر الدين شاه ملقب به سديد السلطنه گشت. | ||
+ | |||
+ | وى علاوه بر موفقيت در حكومت از رجال عملى دوران خود محسوب مىگردد و با بسيارى از روشنفكران ايرانى از جمله سيد جمال الدين اسد آبادى ارتباط داشته است. علاوه بر آن داراى طبعى روان بود و در اشعار خود به «عارى» تخلص مىجست. | ||
+ | |||
+ | سديد السلطنة سرانجام در سال 1320 ه .ش در بندرعباس ديده از جهان فروبست. | ||
+ | |||
+ | از سديد السلطنة تعداد زيادى كتاب، رساله، سفرنامه و اوراق پراكنده برجاى مانده است كه برخى از آنها عبارتند از: اعلام الناس فى احوال بندرعباس (بندرعباس و خليجفارس)، التدقيق فى سير الطريق (سفرنامه)، مفاتيح الادب فى تواريخ العرب (در 4 جلد)، برهان سديد، صيد مرواريد (المناص فى الاحوال الغوص و الغوّاص). | ||
+ | |||
+ | ميرزا محمد انوارى | ||
+ | |||
+ | ميرزا محمد انوارى فرزند محمد باقر در سال 1298 ه .ش در روستاى كِسْنويه از توابع شهر يزد به دنيا آمد. دوران كودكى و نوجوانى ايشان در همان روستا سپرى شد. دروس صرف، نحو، منطق، معانى و بيان و شرح لمعه را نزد پدر فرا گرفت و مقدارى از رسايل و مكاسب و كفايه را نزد علماء يزد نظير آقاى فرساد، ميرزا آقا مدرسى و شيخ غلامرضا فقيه خراسانى آموخت. سپس به مشهد رفت و در درس خارج شيخ هاشمى قزوينى شركت كرد و از آنجا به قم آمد و در دروس آيت الله محمد تقى خوانسارى، آقاى حجت و آيت الله بروجردى حاضر گرديد و از آنها كسب فيض نمود. سپس براى تبليغ با دعوت قبلى به دو شهر پونه و بمبئى هندوستان رفت. | ||
+ | |||
+ | او سرانجام در سال 1344 ه .ش به امر آيت الله حكيم براى تبليغ و رسيدگى به امور دينى مردم به بندرعباس رفت و در مسجد كوفه و مسجد يزدىهاى مقيم بندرعباس به ارشاد و هدايت مردم پرداخت. | ||
+ | وى در سال 1356 ه .ش پس از اهانت به امام خمينى(ره) او به همراه ديگر روحانيون واكنش نشان داد و در راهپيمايى حاضر مىشد. پس از پيروزى انقلاب به تدريس احكام در نيروى هوايى بندرعباس مشغول شد. | ||
+ | |||
+ | نامبرده از سال 1358 ه .ش در سه دوره متوالى به نمايندگى مجلس خبرگان از جانب مردم بندرعباس برگزيده شد. | ||
+ | |||
+ | احمد سايبانى | ||
+ | |||
+ | احمد سايبانى فرزند على در سال 1312 ه .ش در بندرعباس چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايى را در بندرعباس و دوره دانشسراى مقدماتى و ششم متوسطه را در كرمان گذراند و در مهرماه سال 1331 ه .ش به خدمت آموزش و پرورش درآمد. | ||
+ | |||
+ | در مهرماه سال 1338 به دانشسراى عالى تهران راه يافت و پس از اخذ ليسانس و فراغت از تحصيل براى ادامه خدمات فرهنگى و آموزشى به بندرعباس بازگشت تا زمان بازنشستگى در مشاغل مختلف آموزشى و ادارى خدمت كرد. علاوه بر سمتهاى آموزشى در خدمات اجتماعى ديگر نيز فعاليت داشته كه اهم آنها عبارتند از: مشاور دادگاه اطفال، بازرس انجمن حمايت از زندانيان، مدير عامل باشگاه معلمان، عضو انجمن آثار ملى و شهردار بندرعباس. | ||
+ | |||
+ | از نامبرده علاوه بر مقالات متعدد كه در روزنامههاى تهران و شيراز و روزنامههاى محلى استان چاپ شده تاكنون دو كتاب بنام فين بندرعباس، از بندر جرون تا بندرعباس. | ||
+ | |||
+ | حجت الاسلام عباس متين | ||
+ | |||
+ | حجت الاسلام عباس متين در سال 1328 ه .ش در بندرعباس متولد شد. تحصيلات ابتدايى و بخشى از متوسطه را در زادگاه خود به پايان رساند و سپس براى آموزش علوم اسلامى راهى حوزه علميه يزد شد. مقدمات و بخشى از دوره سطح را در اين حوزه آموخت و سپس به حوزه علميه قم رفت. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1352 توسط ساواك دستگير و در قم زندانى شد و از آنجا به زندان قزل قلعه تهران و سپس اوين منتقل شد. يك سال بعد از زندان آزاد شد و فعاليتهايش را پى گرفت. در سال 1355 به عنوان امام جماعت مسجد فاطميه به بندرعباس آمد و به تبليغ دين پرداخت. وى يك بار نيز در زمان تصدى حاكمان نظامى در دولت ازهارى دستگير شد و با پيروزى انقلاب اسلامى آزاد گرديد. وى نماينده دور اول مجلس شوراى اسلامى از بندرعباس بود و در آن منطقه با حزب جمهورى اسلامى و نهضت سوادآموزى و سازمان تبليغات اسلامى همكارى داشت. | ||
+ | |||
+ | ملا عبدالرحمان فضلى | ||
+ | |||
+ | امام جمعه كيش از مردان بزرگ و فاضل جزيره كيش بود. وى علاوه بر امامت جمعه كيش، به راهنمايى و ارشاد مردم اين جزيره و جزيرههاى پيرامون كيش مىپرداخت و مورد احترام مردم اين ناحيه بود. | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:فقیهان و مفسران]] | [[رده:فقیهان و مفسران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۵۹
سعد الدين ارشد
امام سعد الدين ارشد، از مردم كيش بود. در آغاز ايجاد حكومت خاندان بنى قيصر (حدود 433 ه .ق) امامت جزيره كيش را داشت و خاندان وى نيز سالها اين سمت را بر عهده داشتند. امام سعد الدين، از دانشمندان و نويسندگان آن دوران بود و تاريخ خاندان بنى قيصر را در كتابى به نام «قرآن السعدين» نوشته است.
شمس الدين محمد كيشى
مولانا شمس الدين محمد بن احمد، حكيم كيشى، از حكما و عرفاى بزرگ اواخر سده هفتم هجرى است. وى دانشمندى صوفى مشرب و عارفى نيكو سيرت و جامع معقول و منقول بود.
كيشى در شعر و شاعرى استاد بود و به زبانهاى عربى و فارسى شعر مىسرود و كتابى به نام الهادى فى النحو، كه مختصر و مفيد است، نوشته است. رسالهاى نيز در شرح گفته حسن ابن منصور حلاج بيضاوى «اقتلونى يا ثقاقى، ان فى قتل حياتى»، نوشته است و نيز رسالهاى به نام روضة المناظره، كه در شرح رساله نفس الامر خواجه نصير است، از اوست.
وى با خواجه نصير الدين طوسى معاصر بود و مولانا قطب الدين مصلح شيرازى (634ـ720 ه .ق) از شاگردان اوست. از شمس الدين محمد كيشى است:
دى مرا گفت رفيقى كه فلان در حق تو ناسزا گفت درين هفته به هرجا كه نشست زجر آن ابله دون گر نكنى جايز نيست دفع آن سفله فريضه است به هر چاره كه هست گفتم اى دوست بدينها دل خود خسته مدار كه ز بيهوده دونان دل پرمايه نخست
شمس الدين محمد كيشى در 694 ه .ق، در شيراز درگذشت و در خانهاش كه در كوى سردزك بود، به خاك سپرده شد.
ملك قطب الدين تهمتن
ملك قطب¬الدين تهمتن، پسر گردان شاه، امير كيش و هرمز بود. وى پس از درگذشت پدرش در 717 ه .ق به حكومت كيش دست يافت. ملك قطب¬الدين از اميران مدبر، مدير، نيك¬سرشت و خيرخواه بود و به خوبى حكومت كرد. ابن بطوطه در سفر نامه خود از وى به نيكى ياد كرده و او را متواضع و نيك خوى دانسته و گفته است، هرگاه فقيه يا صالح يا سيدى به جزيره كيش وارد مىشد، ملك قطب الدين به ديدارش مىرفت و با هر كس، در خور قدر و منزلتش رفتار مىكرد. قطب الدين تهمتن، در 747 ه .ق درگذشته است.
امامقلى خان
بدون شك از نام آورترين و لايقترين اميران و دولتمردان شاه عباس صفوى، بايد از الله وردى خان و پسرش امامقلى خان نام برد كه با شايستگى نقش تاريخ ساز خود را در عرصههاى نظامى، سازندگى و توسعه فرهنگى ايفا كردند. هنگامى كه شاه عباس به امامقلى خان دستور داد، به هر ترتيب پرتغاليها را از جزيره قشم و هرمز بيرون كند، او در نزديكى قلعه «گمبرون» قلعهيى وسيع و باشكوه به سبك قلعه اروپايى و چند خانه پيرامون آن ساخت و آنجا را به نام شاه عباس، «بندرعباس» ناميد. بعد از مرگ شاه عباس، نوهاش «شاه صفى» كه مردى خونخوار و سفاك بود بر تخت نشست و چون از قدرت و محبوبيت امامقلى خان ترس داشت تصميم گرفت تا او را نابود كند. به همين منظور دستور داد تمام حكام با سپاهيان خود به قزوين آمدند. در آن ميان امامقلى خان و على قلى خان نيز بودند.
طبق دستور شاه صفى تا سه شبانه روز شهر را آذين بستند و شب سوم، در حالى كه سه پسر امامقلى خان در چادر بودند، دژخيمان وارد شدند و هر سه را سر بريدند و سپس به خانه امامقلى خان رفتند و او را نيز كه مشغول نماز بود كشتند و سرش را براى شاه صفى بردند. به اين ترتيب خدمات 40 ساله اين سردار نامى ايران كه قوام حكومت صفوى به لياقت و فداكارى آنان بستگى داشت به قساوت و زشتى پاداش داده شد. امامقلى خان سردارى شجاع، حاكمى دادگستر، مسلمانى پاك اعتقاد، توانگرى گشاده دست، ادب دوست و حامى دانشمندان بود. قلمرو حكومت او شامل تمام خاك فارس، كهگيلويه، شوشتر، دزفول، بهبهان، بحرين، تمام جزاير پيرامون خليجفارس از تنگه هرمز و دماغه جاسك تا بصره بود.
سديد السلطنة كبابى
محمد على سديد السلطنه كبابى فرزند حاج احمد خان سرتيپ كبابى بندر عباسى در سال 1291 ه .ق / 1252 ه .ش در بغداد ديده به جهان گشود. پدرش، حاج احمد خان از كارگزاران دولت ايران در بنادر و جزاير خليجفارس بود و مدتى در بوشهر عهدهدار حكومت بود.
سديد السلطنة دوران نخست تحصيل را در بوشهر گذراند. او نزد سيد جواد مجتهد تبريزى، امام جمعه بوشهرى و سيد جمال الدين اسد آبادى در بوشهر به تحصيل پرداخت.
سديد السلطنة خدمات دولتى خود را در مشاغل مختلف و مانند: رياست تذكره (گذرنامه) خليجفارس، كارگزارى بنادر، معاونت حكومت بنادر جنوب انجام داده و در اثر كاردانى از سوى ناصر الدين شاه و مظفر الدين شاه، نشان لياقت دريافت نمود و از سوى مظفر الدين شاه ملقب به سديد السلطنه گشت.
وى علاوه بر موفقيت در حكومت از رجال عملى دوران خود محسوب مىگردد و با بسيارى از روشنفكران ايرانى از جمله سيد جمال الدين اسد آبادى ارتباط داشته است. علاوه بر آن داراى طبعى روان بود و در اشعار خود به «عارى» تخلص مىجست.
سديد السلطنة سرانجام در سال 1320 ه .ش در بندرعباس ديده از جهان فروبست.
از سديد السلطنة تعداد زيادى كتاب، رساله، سفرنامه و اوراق پراكنده برجاى مانده است كه برخى از آنها عبارتند از: اعلام الناس فى احوال بندرعباس (بندرعباس و خليجفارس)، التدقيق فى سير الطريق (سفرنامه)، مفاتيح الادب فى تواريخ العرب (در 4 جلد)، برهان سديد، صيد مرواريد (المناص فى الاحوال الغوص و الغوّاص).
ميرزا محمد انوارى
ميرزا محمد انوارى فرزند محمد باقر در سال 1298 ه .ش در روستاى كِسْنويه از توابع شهر يزد به دنيا آمد. دوران كودكى و نوجوانى ايشان در همان روستا سپرى شد. دروس صرف، نحو، منطق، معانى و بيان و شرح لمعه را نزد پدر فرا گرفت و مقدارى از رسايل و مكاسب و كفايه را نزد علماء يزد نظير آقاى فرساد، ميرزا آقا مدرسى و شيخ غلامرضا فقيه خراسانى آموخت. سپس به مشهد رفت و در درس خارج شيخ هاشمى قزوينى شركت كرد و از آنجا به قم آمد و در دروس آيت الله محمد تقى خوانسارى، آقاى حجت و آيت الله بروجردى حاضر گرديد و از آنها كسب فيض نمود. سپس براى تبليغ با دعوت قبلى به دو شهر پونه و بمبئى هندوستان رفت.
او سرانجام در سال 1344 ه .ش به امر آيت الله حكيم براى تبليغ و رسيدگى به امور دينى مردم به بندرعباس رفت و در مسجد كوفه و مسجد يزدىهاى مقيم بندرعباس به ارشاد و هدايت مردم پرداخت. وى در سال 1356 ه .ش پس از اهانت به امام خمينى(ره) او به همراه ديگر روحانيون واكنش نشان داد و در راهپيمايى حاضر مىشد. پس از پيروزى انقلاب به تدريس احكام در نيروى هوايى بندرعباس مشغول شد.
نامبرده از سال 1358 ه .ش در سه دوره متوالى به نمايندگى مجلس خبرگان از جانب مردم بندرعباس برگزيده شد.
احمد سايبانى
احمد سايبانى فرزند على در سال 1312 ه .ش در بندرعباس چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايى را در بندرعباس و دوره دانشسراى مقدماتى و ششم متوسطه را در كرمان گذراند و در مهرماه سال 1331 ه .ش به خدمت آموزش و پرورش درآمد.
در مهرماه سال 1338 به دانشسراى عالى تهران راه يافت و پس از اخذ ليسانس و فراغت از تحصيل براى ادامه خدمات فرهنگى و آموزشى به بندرعباس بازگشت تا زمان بازنشستگى در مشاغل مختلف آموزشى و ادارى خدمت كرد. علاوه بر سمتهاى آموزشى در خدمات اجتماعى ديگر نيز فعاليت داشته كه اهم آنها عبارتند از: مشاور دادگاه اطفال، بازرس انجمن حمايت از زندانيان، مدير عامل باشگاه معلمان، عضو انجمن آثار ملى و شهردار بندرعباس.
از نامبرده علاوه بر مقالات متعدد كه در روزنامههاى تهران و شيراز و روزنامههاى محلى استان چاپ شده تاكنون دو كتاب بنام فين بندرعباس، از بندر جرون تا بندرعباس.
حجت الاسلام عباس متين
حجت الاسلام عباس متين در سال 1328 ه .ش در بندرعباس متولد شد. تحصيلات ابتدايى و بخشى از متوسطه را در زادگاه خود به پايان رساند و سپس براى آموزش علوم اسلامى راهى حوزه علميه يزد شد. مقدمات و بخشى از دوره سطح را در اين حوزه آموخت و سپس به حوزه علميه قم رفت.
وى در سال 1352 توسط ساواك دستگير و در قم زندانى شد و از آنجا به زندان قزل قلعه تهران و سپس اوين منتقل شد. يك سال بعد از زندان آزاد شد و فعاليتهايش را پى گرفت. در سال 1355 به عنوان امام جماعت مسجد فاطميه به بندرعباس آمد و به تبليغ دين پرداخت. وى يك بار نيز در زمان تصدى حاكمان نظامى در دولت ازهارى دستگير شد و با پيروزى انقلاب اسلامى آزاد گرديد. وى نماينده دور اول مجلس شوراى اسلامى از بندرعباس بود و در آن منطقه با حزب جمهورى اسلامى و نهضت سوادآموزى و سازمان تبليغات اسلامى همكارى داشت.
ملا عبدالرحمان فضلى
امام جمعه كيش از مردان بزرگ و فاضل جزيره كيش بود. وى علاوه بر امامت جمعه كيش، به راهنمايى و ارشاد مردم اين جزيره و جزيرههاى پيرامون كيش مىپرداخت و مورد احترام مردم اين ناحيه بود.