دانشمندان حوزه و دانشگاه استان مرکزی
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | |||
+ | ابوسعيد آوى | ||
+ | |||
+ | ابوسعيد (سعد) منصوربن حسين آوى، فقيه، شاعر، تاريخ نگار و دولتمرد امامى مذهب نامدار در اوايل قرن پنجم هجرى است. وى در آوه ساوه زاده شد، و اوايل عمر را در آنجا مىزيست. سپس به قصد كسب علم و دانش به شهر رى مهاجرت كرد. در آن جا محضر استادانى فرزانه چون شيخ صدوق (م.381 ه .ق)، و شيخ الطائفه طوسى (م. 460 ه .ق) را دريافت و از آنها روايت و حديث شنيد. | ||
+ | پس از مدتى در رديف دانشمندان بزرگ عصر خود در آمد و خود شاگردانى چون استاد عبدالرحمان مفيد نيشابورى را تربيت نمود. | ||
+ | |||
+ | ابو سعد در سال 421 ه .ق دار فانى را وداع گفته است. | ||
+ | |||
+ | برخى از آثار وى عبارتند از: «نَثْرُ الدُرَرْ و نَفايسُ الجوهر فى المحاضرات» كه آنرا «نُزهة الأَدَب» نيز مىگويند، «تاريخ رى»، «الانس و العرس»، «النظم الحسن» و ... . | ||
+ | |||
+ | حكيم ابن سهلان ساوى | ||
+ | |||
+ | قاضى زين الدين عمربن سهلان ساوجى، از دانشمندان بزرگ ايران در قرن ششم هجرى است. او در ساوه متولد شد و از همان اوان كودكى به طلب علم مشغول شد. | ||
+ | |||
+ | وى زمانى شاگرد امير سيد امام شرف الزمان محمد بن يوسف ايلاقى، پزشك و فيلسوف (م. 536 ه .ق)، از شاگردان حكيم عمر خيام نيشابورى، بوده است. | ||
+ | |||
+ | ابن سهلان پس از سالها قضاوت در ساوه يكباره شغل و زادگاه خويش را ترك كرد و در نيشابور رحل اقامت افكند. حكيم فرزانه ساوجى، كه آوازه علم وى همه جا رسيده بود، در نيشابور هم گوشه عزلت اختيار كرد. | ||
+ | |||
+ | وى كه خود شارح آثار و افكار بوعلى سينا بود، در كنج انزوا در شهر نيشابور، با استنساخ از كتاب «شفاء» بوعلى روزگار مىگذراند، او به خط خود از روى شفا مىنوشت و نسخهاى از آن را به صد دينار مىفروخت و بدينسان از دست رنج خود زندگى مىكرد. | ||
+ | |||
+ | حكيم ساوجى، با دانشمندان بزرگ عصر خويش مرابطه، مكاتبه و مناظره داشت. از جمله آنان مىتوان به ابوالفتح اسعد بن محمد ميهنى مدرس نظاميه بغداد (م. 527 ه .ق) و تاج الدين ابوالفتح محمد بن عبدالكريم شهرستانى صاحب ملل و نحل (479 ـ 548) اشاره كرد. | ||
+ | |||
+ | ابن سهلان در سال 540 ه .ق (برخى نيز سال 550 ه .ق را ذكر كردهاند) دار فانى را وداع گفت. | ||
+ | |||
+ | برخى از آثار ايشان عبارتند از: البصائر النصيريه (در منطق)، شرح رسالة الطير ابن سينا، تبصره در منطق (به فارسى)، رساله نقيض مطلقه، رساله در منطق، رساله التوطئه، جوابٌ على الشهرستانى، نهج التقديس (عربى)، الرسالة السنجريه فى الكائنات العنصريه. | ||
+ | |||
+ | قائم مقام فراهانى | ||
+ | |||
+ | ميرزا ابوالقاسم قائم مقام هزاوهاى فراهانى از وزيران نامى دوره قاجار است كه در تجديد حيات سياسى ايران و در تجديد سبك ادبى دوره بازگشت نقشى اساسى را عهده دار بود. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1193 ه .ق تولد يافت و در جوانى به آموختن مقدمات، آموزش ادبيات عرب، عرفان، حكمت الهى، طبيعى، رياضيات، كلام، تفسير و اخلاق پرداخت. قائم مقام فراهانى در تجديد سبك ادبى جسارت به خرج داد و با رها كردن شيوه نامطلوب متداول در ادبيات (تركيبها و عبارتهاى عربى مهجور، كلمههاى نامأنوس، استعاره، كنايه و ...)، روش ساده نويسى را ابداع نمود. معروفترين اثر وى «منشأآت» مىباشد. | ||
+ | |||
+ | اين سياستمدار، اديب، نويسنده و شاعر والا مقام در نيمه آخرين شب ماه صفر 1251 به دستور محمد شاه قاجار در باغ نگارستان به قتل رسيد. | ||
+ | |||
+ | امير كبير | ||
+ | |||
+ | ميرزا محمد تقى خان فرزند كربلايى محمد قربان، يكى از نامدارترين رجال ترقى خواه ايران در دوره اخير و صدر اعظم ناصر الدين شاه قاجار، در سال 1222 ه .ق متولد شد. پدرش از مردم هزاوه فراهان و نخست آشپز و در اواخر عمر ناظر و ريش سفيد ميرزا عيسى قائم مقام معروف به ميرزا بزرگ بود. | ||
+ | |||
+ | امير در دستگاه قائم مقام پرورش يافت و در اوايل جوانى منشى و محرم راز ميرزا بزرگ گرديد. پس از چندى به معرفى قائم مقام بزرگ امير به خدمت محمد خان زنگنه، امير نظام، درآمد و لقب وزير نظام يافت. | ||
+ | |||
+ | در پى قتل گريبايدوف همراه خسرو ميرزا، پسر عباس ميرزا وليعهد براى پوزش خواهى از قتل سفير روسيه به اين كشور سفر كرد. با درگذشت امير نظام زنگنه اداره نظام آذربايجان و شغل امير نظامى به او سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | در كنفرانس ارزنة الروم كه به منظور رفع اختلافات مرزى ميان ايران و عثمانى تشكيل گرديد با عنوان وكيل مختار سرپرستى هيأت نمايندگى ايران را عهده دار بود و تلاش و زيركى او در بستن قراردادى كه در آن سود ايران منظور باشد، نام او را بر زبانها انداخت و نمايندگان روس و انگليس را كه به عنوان ناظر در كنفرانس حضور داشتند به تعجب و تحسين واداشت. | ||
+ | |||
+ | با مرگ محمد شاه ميرزا تقى خان وزير نظام، ناصرالدين ميرزا وليعهد را در تبريز بر تخت نشاند و به سرعت مقدمات انتقال او را به پايتخت فراهم ساخت. | ||
+ | |||
+ | ناصرالدين شاه در ميانه راه ميرزا تقى خان را به امير نظام و در ورود به تهران او را به امير كبير و اتابك اعظمى ملقب ساخت و وزارت خويش به او داد. | ||
+ | |||
+ | امير كبير در مدتى كوتاه دستگاه فرو پاشيده دولت را كه نتيجه بى كفايتى محمد شاه و وزيرش حاج ميرزا آغاسى بود، سامان بخشيد و فتنه مدعيان قدرت از جمله شورش ابيان را فرو نشاند. | ||
+ | |||
+ | وى در مدت سه سال و سه ماهى كه سمت صدر اعظمى ايران را داشت دست به اصلاحات اجتماعى و سياسى عميقى زد، وضع آشفته نظام را سامان داد و به تأسيس نيروى بحريه پرداخت، دست قدرتهاى بيگانه را از دخالت در امور داخلى ايران كوتاه كرد، القاب و عناوين مفتخوران را برداشت. | ||
+ | |||
+ | سفر امير كبير به روسيه و عثمانى و آشنايى او با پيشرفتهاى كشورهاى اروپايى انگيزه او در ساختن كارخانهها، ترجمه كتب اروپايى، تأسيس مدرسه دارالفنون، اعزام محصل به اروپا و داير كردن روزنامه وقايع اتفاقيه در پايتخت گرديد. | ||
+ | |||
+ | با آغاز اقدامات اصلاحى امير كبير، بلافاصله سفارت انگليس، مهدعليا مادر شاه، ميرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران و آقا خان نورى مدعى صدارت در سرنگون ساختن او متحد گرديدند. | ||
+ | |||
+ | به تحريك اين دشمنان اندكى پس از ازدواج امير كبير با عزت الدوله خواهر شاه، عدهاى از سربازان آذربايجانى مقيم پايتخت سر به شورش برداشتند و خواستار بركنارى او از مقام صدارت شدند. | ||
+ | |||
+ | ناصر الدين شاه كه تا مدتى در برابر تحريكات و القاآت دشمنان امير در ايستاد، سرانجام تسليم آنان گرديد و در جمعه 20 محرم وى را از وزارت برداشت، اما مقام امارت نظام را همچنان در عهده او گذاشت. | ||
+ | ناصر الدين شاه اندكى بعد امير را به كاشان تبعيد كرد ولى در آنجا نيز دشمنانش وى را راحت نگذاشته با گرفتن فرمان قتل او از پادشاه در 18 ربيع الاول 1268 ه .ق در حمام فين كاشان به قتلش آوردند و سرانجام كارزار تاريك دشمنان امير كبير به زيان او و ايران پايان گرفت. امير را پس از قتل در كاشان به خاك سپردند، اما چند ماه بعد عزت الدوله بقاياى پيكرش را به كربلا انتقال داد و در جوار مرقد امام حسين عليهالسلام مدفون ساخت. | ||
+ | |||
+ | شمس العلماء | ||
+ | |||
+ | حاج ميرزا محمد حسين شمس العلما قريب گركانى در سال 1262 ه .ق متولد شد. او مقدمات را در زادگاه خود گركان آموخت سپس براى تكميل تحصيلات به قم رفت به آموختن فقه، اصول، حديث و تفسير پرداخت و از آنجا سفرى به عتبات كرد و سه سال در محضر ميرزاى شيرازى و ديگر علماى عصر به تحصيل و تكميل اشتغال داشت. او سپس به ايران مراجعت كرد و مدتى به تدريس و مطالعه مشغول بود و در تعليم خط كوشش نمود و از خوشنويسان عصر گرديد. | ||
+ | |||
+ | از سال 1266 تا 1275 ه .ش به هندوستان مسافرت نمود و در آنجا مدتى معلم آقاخان محلاتى بود. او پس از مراجعت به ايران در مدرسه علوم سياسى و دارالفنون تدريس داشته است. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1345 ه .ق به سراى باقى شتافت. | ||
+ | |||
+ | ايشان تأليفات زيادى داشتهاند كه برخى از آنها عبارتند از: ابداع البديع در فن بديع، كتابى در معانى و بيان، تاريخ خطاطان ايران، منظومهاى در فقه و اصول، رساله مقصد الطالب، نور الحديقه. | ||
+ | |||
+ | مدايح نگار | ||
+ | |||
+ | ميرزا محمد ابراهيم مدايح نگار فرزند ميرزا مهدى سر رشته دار تفرشى، از نويسندگان و دانشمندان عصر ناصرالدين شاه قاجار بود كه در سال 1325 ه .ق چشم از جهان فرو بست. | ||
+ | |||
+ | وى تأليفات زيادى دارد كه برخى از آنها عبارتند از: انجمن ناصرى (شامل اشعار ناصر الدين شاه، شاهزادگان، وزرا، امراء و صاحب منصبان با تصاوير صاحبان تراجم اثر نقاش مشهور زمان ابوتراب غفارى)، تذكره مجديه (در ذكر حال شعرا)، تذكره قدسيه (در شرح حال 26 شاعر)، كتاب گلستان، سفرنامه «دقايق النظر فى حقايق السفر». | ||
+ | |||
+ | ميرزا حسن تفرشى | ||
+ | |||
+ | ميرزا حسن خان تفرشى از دانشمندان عصر قاجار بود. وى مديريت اولين مدرسهى دورهى مظفرالدين شاه، مدرسه «شرف مظفريه» را به عهده داشت. | ||
+ | |||
+ | ايشان در سال 1335 ه .ق فوت نموده است. | ||
+ | |||
+ | تأليفات زيادى از او به جاى مانده كه برخى از آنها عبارتند از: مجمع الجواهر، حيات جاويد، حساب براى مدراس، مفتاح اللسان، جغرافيا براى مدارس، روح الايمان. | ||
+ | |||
+ | حاج محمد ابراهيم خوانسارى | ||
+ | |||
+ | حاج محمد ابراهيم فرزند حاج على اكبر خوانسارى در سال 1232 ه .ش متولد گرديد. او از بازرگانان معروف ايران در عصر قاجار و مردى خير بود. | ||
+ | |||
+ | او در سال 1297 ه .ش به رحمت ايزدى پيوست. | ||
+ | |||
+ | آثار زيادى از او به جاى مانده كه عبارتند از: | ||
+ | |||
+ | 1ـ مسجد معروف به مسجد حاج محمد ابراهيم: كه علاوه بر مسجد مدرسهاى هم براى طلاب در آن ساخته شده كه مرجع در حال حاضر و مدرسين در آن تدريس مىكنند. | ||
+ | |||
+ | 2ـ حمام مردانه و زنانه: كه حمام مردانه آن از نظر فن معمارى و كاشيكارى جزو آثار باستانى ايران است و در اختيار فرهنگ و هنر شهر اراك قرار دارد. | ||
+ | |||
+ | 3ـ حمام يهوديها: در گذشته اقليت يهودى در اراك زياد بودند و حمام نداشتند و در نتيجه با نبودن وسائل با مشكلاتى در منزل استحمام مىكردند به خصوص در فصل زمستان سرد اراك كه بىنهايت در مضيقه بودند. مرحوم خوانسارى حمامى مخصوص براى اين اقليت ساخت كه هنوز داير است. | ||
+ | |||
+ | 4ـ آب انبار حاج محمد ابراهيم: مرحوم خوانسارى در جنب مدرسه و مسجد حاج محمد ابراهيم يك آب انبار بزرگ ساخته كه اهل محل از آن استفاده مىكردند و الان جزو آثار باستانى است. | ||
+ | |||
+ | شيخ محمد رضا دروديان | ||
+ | |||
+ | شيخ محمد رضا دروديان تفرشى در سال 1284 ه .ق به دنيا آمد و در هيجده ماهگى بر اثر بيمارى آبله نابينا شد. شيخ محمد رضا از همان دوره كودكى صاحب استعداد سرشار و حافظه فوق العاده بود. | ||
+ | دروس فارسى و عربى را به نحو اكمل فرا گرفت و تحصيلات فقهى ايشان در حوزه علميه اراك و قم به پايان رسيد و صاحب درجه اجتهاد شد. | ||
+ | |||
+ | ايشان تأليفات زيادى از خود به يادگار گذاشتهاند كه برخى از آنها عبارتند از: رساله مستقلى در فرايض و احكام، شرح سفينة النجاة مرحوم فيض كاشانى، حاشيه بر نجاة العباد، ديوان اشعار فارسى و عربى به نام درر الاشعار، نحو منظوم به فارسى، كتاب خلاصة النحو. | ||
+ | |||
+ | سحاب تفرشى | ||
+ | |||
+ | ابوالقاسم سحاب تفرشى در سال 1304 ه .ق در خانوادهاى كشاورز در روستاى فم تفرش به دنيا آمد. وى از دانشمندان و نويسندگان بزرگ قرن چهارده ايران است. او به زبانهاى فرانسه، انگليسى و عربى تسلط داشت و در زبان فارسى اديب بود و شعر مىگفت. | ||
+ | |||
+ | او به تدريس در مدارس تهران براى چندين سال مشغول بود. همچنين براى بسيارى از نشريات آن روزگار همچون طوفان هفتگى تهران، ستاره جهان، رستاخيز، عصر گلشن تهران و غيره مقاله مىنگاشت. | ||
+ | شادروان سحاب در سال 1335 ه .ش ديده از جهان فرو بست و پيكرش در كنار حرم حضرت معصومه عليهاالسلام دفن شد. | ||
+ | |||
+ | تأليفات و ترجمههاى وى به بيش از 50 جلد مىرسد كه برخى از آنها عبارتند از: مفتاح الاعلام (در 7 جلد)، تاريخ خجسته، فرهنگ خاور شناسان، ترجمه رساله حى بن يقطان (پسر طبيعت)، ترجمه آداب نماز جمعه اثر شهيد ثانى، ترجمه تاريخ قرآن، هنر اسلامى. | ||
+ | |||
+ | استاد ابراهيم دهگان | ||
+ | |||
+ | ابراهيم دهگان در 1307 ه .ق در روستاى مرزگران اراك در خانودهاى توانگر روستايى چشم به جهان گشود. در سالهاى كودكى، نوشتن و خواندن را در مكتب خانه روستا فرا گرفت. وى پس از تحصيلات مقدماتى به مدرسه آقا ضياء الدين اراكى در سلك طلاب وارد گرديد و تا سال 1347 ه .ق به تحصيلات خود ادامه داد و سپس به خدمت فرهنگ در آمد و به كار آموزش پرداخت. | ||
+ | |||
+ | استاد دهگان نزديك به 20 عنوان كتاب تأليف، تصحيح و تحشيه و گردآورى كرده كه برخى از آنها عبارتند از: تاريخ اراك، نورمبين (شرح زندگى آقا نورالدين اراكى)، تصحيح و تحشيه عباسنامه (تأليف محمد طاهر وحيد قزوينى)، تصحيح و تحشيه تاريخ الدخانيه (تأليف شيخ حسن كربلايى)، تصحيح و تحشيه تاريخ صفويان. | ||
+ | |||
+ | سرانجام استاد دهگان در مرداد ماه 1363 ه .ش در سن 95 سالگى چشم از جهان فروبست. | ||
+ | |||
+ | دكتر سياسى | ||
+ | |||
+ | دكتر على اكبر سياسى، در سال 1274 متولد شد. وى روانشناس و استاد دانشگاه بود. ايشان در سال 1310 ه .ش از آكادمى فرانسه به مناسبت رساله دكتراى خود جايزه گرفت. | ||
+ | |||
+ | دكتر سياسى در سال 1331 وزير فرهنگ و بعد نيز رئيس دانشگاه تهران شد. | ||
+ | |||
+ | برخى از تأليفات وى عبارتند از: از يونسكو تا برلن، روانشناسى پرورشى، علم اخلاق نظرى و علمى، مبانى فلسفه، علم النفس ابن سينا و تطبيق آن با روانشناسى جديد، علم النفس يا روانشناسى از لحاظ تربيت و .... | ||
+ | |||
+ | عباس اقبال آشتيانى | ||
+ | |||
+ | عباس اقبال آشتيانى در سال 1276 ه .ق در آشتيان چشم به جهان گشود. او در آغاز جوانى در كارگاه درودگرى به شاگردى اشتغال داشت وليكن به دليل استعداد و علاقهاى كه در خود مىديد با به كار بستن همت خويش به كسب دانش مشغول شد و به سرعت مدارج تحصيلى را طى كرد. پس از گذراندن دوره متوسطه به تدريس در مدارس گوناگون تهران پرداخت. | ||
+ | |||
+ | در 1304 ه .ش با سمت منشى هيأت نظامى ايران به فرانسه عزيمت كرد و ضمن اشتغال به كارهاى دولتى موفق به اخذ درجه ليسانس از دانشگاه سوربن شد. | ||
+ | |||
+ | وى در فرانسه با روش تحقيق اروپايى آشنايى يافت و خود از پيشروان پژوهش انتقادى در ايران گرديد. | ||
+ | اقبال در بازگشت به ايران به استادى دانشگاه تهران برگزيده شد و به عضويت دائمى فرهنگستان ايران درآمد. | ||
+ | |||
+ | در 1324 ه .ش به انتشار مجله ادبى و تاريخى يادگار پرداخت كه نشر آن تا 1328 ادامه يافت. | ||
+ | |||
+ | در همين سال سمت نمايندگى فرهنگى ايران در تركيه و ايتاليا يافت. | ||
+ | |||
+ | او در 21 بهمن 1334 ه .ش در رم درگذشت و سپس پيكرش را به ايران آورده و در كنار مرقد شيخ ابوالفتوح رازى، در جوار بارگاه حضرت عبدالعظيم، به خاك سپردند. | ||
+ | |||
+ | برخى از آثار اقبال عبارتند از: خاندان نوبختى، وزارت در عهد سلاطين بزرگ سلجوقى، ميرزا تقى خان اميركبير، خاطرات مأموريت ژنرال گاردان در ايران (ترجمه)، حدائق السحر فى دقايق الشعر (تصحيح)، تجارب السلف (تصحيح). | ||
+ | |||
+ | دكتر حسابى | ||
+ | |||
+ | دكتر محمود حسابى فرزند عباس خان معتبر السلطنة در سال 1281 ه .ش متولد شد. پس از تكميل تحصيلات در ايران، ليسانس ادبيات و علوم، مهندسى راه و ساختمان و ليسانس ستارهشناسى و نجوم را از دانشگاه بيروت و مهندسى برق را و معدن را از فرانسه بدست آورد. | ||
+ | |||
+ | وى از دانشگاه سوربون پاريس درجه دكترا در فيزيك گرفت و پس از مراجعت به ايران به سمت استاد دانشگاه تهران انتخاب گرديد. | ||
+ | |||
+ | در سال 1325 براى مطالعه و تحقيق به آمريكا مسافرت كرد و مدتى با «انيشتين» در آنجا همكارى داشت و تنها شاگرد ايرانى او بود. دكتر حسابى مقالات زيادى درباره ساختمان ذرات اصلى ماده و ارتباط آن با نظريه انيشتين در مجلات فيزيك آمريكا منتشر كرد و معروف به انيشتين ايران گرديد. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1328 به ايران مراجعت نمود و رئيس دانشكده علوم دانشگاه تهران شد و به نمايندگى «مجلس سنا» انتخاب شد. در زمينه تحقيق علمى تاكنون 23 مقاله، رساله و كتاب به وسيله استاد چاپ شده است كه در برگيرنده زمينههاى مختلف به ويژه فيزيك مدرن، واژههاى علمى، زبان فارسى و مباحث علمى گوناگون مىباشد. تئورى «بىنهايت بودن ذرات» اين دانشمند ايرانى در ميان فيزيكدانان جهان شناخته شده است. نشان «كوماندور دولاژيون دونور» بزرگترين نشان علمى كشور فرانسه به همين مناسب به ايشان اهدا گرديد. | ||
+ | |||
+ | وى مؤسس مراكز مختلف پيشرفته كشور مانند: دانشگاه تهران، سازمان انرژى اتمى، مؤسسه ژئوفيزيك، مؤسسه استاندارد، مركز مدرن تعقيب ماهواره، مركز عدسى سازى ـ ديدگانى اپتيك كاربرديأ، انجمن موسيقى ايران بود. | ||
+ | |||
+ | همچنين اولين مدرسه عشايرى، اولين رصدخانه نوين، اولين ايستگاه هواشناسى ايران، اولين بيمارستان خصوصى ايران (بيمارستان گوهرشاد) و اولين دستگاه راديولوژى را راه اندازى كرد. او پايهگذار مركز تحقيقات اتمى و مؤسس رآكتور اتمى بود. همچنين او وزير فرهنگ دكتر مصدق بود. | ||
+ | |||
+ | اين شخصيت برجسته ايران و جهان در دوازده شهريور 1371 هنگام معالجه بيمارى قلبى در بيمارستان دانشگاه ژنو بدرود حيات گفت. آرامگاه وى در تفرش واقع است. | ||
+ | |||
+ | دكتر پارسا | ||
+ | |||
+ | دكتر احمد پارسا در سال 1286 ه .ش در تفرش متولد شد. پس از تكميل تحصيلات در ايران، براى ادامه تحصيل به فرانسه رفت و در پاريس موفق به اخذ درجه دكترا در علوم طبيعى و دريافت جايزه درجه اول (بورهآ) گرديد. | ||
+ | |||
+ | وى پس از مراجعت به ايران به سمت استاد دانشگاه انتخاب گرديد و ضمن تدريس مشغول تأليف كتاب گرديد كه اهم آنها عبارتند از: تحقيق در گياه (به زبان فارسى)، گياهان شمال ايران (به فارسى)، دارونامه (به زبانهاى فارسى، فرانسه، لاتين)، فِلُوِر ايران (در 5 جلد و هفت هزار صفحه به زبان فرانسه و لاتين)، تيره شناسى گياه، اندام شناسى. | ||
+ | |||
+ | برپايى موزه علوم طبيعى در تهران از يادگارهاى دكتر پارسا مىباشد. | ||
+ | |||
+ | وثوق الدوله | ||
+ | |||
+ | ميرزا حسن خان وثوق پسر ميرزا ابراهيم خان معتمد السلطنه آشتيانى در 1292 ه .ق متولد و در سال 1329 ه .ش فوت كرد. وثوق در جوانى عربى، فارسى، فرانسه و انگليسى را مىدانست و در 1310 ه .ق مستوفى آذربايجان شد. | ||
+ | |||
+ | در سال 1311 ه .ق لقب «جناب» و در سال 1312 لقب «وثوق الملك» و در سال 1314 ه .ق لقب «وثوق الدوله» يافت. | ||
+ | |||
+ | در دوره اول مجلس شورا نماينده مجلس شوراى ملى و پس از فتح تهران به وسيله مهاجرين و طرفداران مشروطيت و خلع محمد على ميرزا، رئيس هيئت مديره كشور گرديد. | ||
+ | |||
+ | وى چهاردهمين نخست وزير ايران مىباشد كه از هفتم شهريور 1295 تا ششم خرداد 1296 و از پانزدهم مرداد 1295 تا تيرماه 1299 به رياست وزرا منصوب گرديد. | ||
+ | |||
+ | در اين دوره بود كه قرارداد معروف و منحوس 1919 را با انگلستان امضاء كرد و از 1308 خدمات دولتى را ترك كرد. | ||
+ | |||
+ | او در سال 1314 شمسى به رياست فرهنگستان منصوب گرديد. | ||
+ | |||
+ | دكتر خزائلى | ||
+ | |||
+ | دكتر محمد خزائلى فرزند رضا در سال 1293 ه .ش در دهستان كرهرود اراك چشم به جهان گشود و در هيجده ماهگى بر اثر ابتلاء به بيمارى آبله بينايى خود را از دست داد. | ||
+ | |||
+ | دكتر خزائلى با اينكه نابينا بود به تحصيل ادامه داد و شيوه تحصيل او بدين گونه بود كه در سر كلاس هر چه استاد مىگفت به حافظه مىسپرد و در موقع امتحان پاسخ پرسش را او مىگفت و يك نفر (امين) مىنوشت. | ||
+ | |||
+ | به اين ترتيب دوره دبيرستان را طى كرد و در دانشگاه تهران شركت نمود و در رشتههاى ادبيات و حقوق موفق به اخذ درجه دكترى شد. در ضمن ايشان به زبانهاى فارسى، عربى، آلمانى، فرانسه و انگليسى تسلط كامل داشت. | ||
+ | |||
+ | او يكى از نوابغ جهان است كه با وجود نابينايى توانست كارهاى زير را انجام دهد: تأسيس مركز آموزش خزائلى (دوره دبيرستان و كلاسهاى كنكور دانشگاه) [براى اولين بار در ايران]، ايجاد مدرسه نابينايان، انتشار مجله روشندلان، شركت در كنگرههاى جهانى نابينايان و ارائه پيشنهادات مفيد براى كار و رفاه نابينايان جهان و.... | ||
+ | |||
+ | دكتر خزائلى در سال 1353 ه .ش دار فانى را وداع گفت. | ||
+ | |||
+ | وى داراى تأليفات متعددى در رشتههاى مختلف است كه برخى از آنها عبارتند از: احكام قرآن، اعلام قرآن، دستور جاويدان، شرح بر گلستان سعدى، شرح بر بوستان سعدى، خودآموز حكمت مشاء (در فلسفه)، مسئوليت مدنى كارفرما ناشى از عمل كارگر، تاريخ مختصر فلسفه و زيبائى شناسى، مختصر روانشناسى، الاسلوب الحديث و.... | ||
+ | |||
+ | لازم به ذكر است كه دكتر خزائلى با اينكه نابينا بود نوشتههاى خود را به وسيله ماشين تحرير انجام مى داد و احتياج به منشى نداشت. البته ناگفته نماند كه همسر وى در تأليفات و مطالعات وى كمكهاى شايانى به او كرد. | ||
+ | |||
+ | دكتر صناعى | ||
+ | |||
+ | دكتر محمود صناعى، نويسنده، دانشمند، محقق و استاد دانشگاه در سال 1298 ه .ش در اراك متولد شد. دوره عالى تحصيلات او در روانشناسى و فلسفه است. | ||
+ | |||
+ | ايشان تأليفات متعددى دارند از جمله: آزادى و تربيت، چهار رساله افلاطون، اصول روانشناسى مان (ترجمه)، آزادى فرد و قدرت دولت. | ||
+ | |||
+ | استاد فولادوند | ||
+ | |||
+ | مهدى فولادوند فرزند حسين خان فولادوند ملقب به (سالار مقتدر) است كه پدران او از ايل چهار لنگ مىباشند و از طرف مادر نوه حاج آقا محسن عراقى است. | ||
+ | |||
+ | وى تحصيلات ابتدايى و دبيرستان را در زادگاهش اراك به پايان رساند؛ سپس به تهران رفت و پس از مدتى براى ادامه تحصيل عازم فرانسه شد. | ||
+ | |||
+ | ايشان مردى اديب، دانشمند و آشنا به زبانهاى عربى و انگليسى مىباشد. ترجمه قرآن او به فارسى يكى از زيباترين و متقنترين ترجمهها به زبان فارسى است. | ||
+ | |||
+ | آقاى فولادوند سالها عضو دائمى انجمن نويسندگان فرانسه زبان و عضو انجمن شاعران فرانسه بوده كه متجاوز از 7 جلد كتاب به زبان فرانسه نگاشته و قريب 20 تأليف نيز به زبان فارسى دارد. | ||
+ | |||
+ | از جمله تأليفات و ترجمههاى وى مىتوان از كتابهاى زير نام برد: خيام شناسى ضميمه ترجمه رباعيات خيام به زبان فرانسه، ترجمه المنقذ غزالى (راهنماى گمراهان)، زن در انديشه خدا (به زبان فرانسه)، چگونه قرآن را به فارسى ترجمه كنيم. | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:دانشمندان حوزه و دانشگاه]] | [[رده:دانشمندان حوزه و دانشگاه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۵۵
ابوسعيد آوى
ابوسعيد (سعد) منصوربن حسين آوى، فقيه، شاعر، تاريخ نگار و دولتمرد امامى مذهب نامدار در اوايل قرن پنجم هجرى است. وى در آوه ساوه زاده شد، و اوايل عمر را در آنجا مىزيست. سپس به قصد كسب علم و دانش به شهر رى مهاجرت كرد. در آن جا محضر استادانى فرزانه چون شيخ صدوق (م.381 ه .ق)، و شيخ الطائفه طوسى (م. 460 ه .ق) را دريافت و از آنها روايت و حديث شنيد. پس از مدتى در رديف دانشمندان بزرگ عصر خود در آمد و خود شاگردانى چون استاد عبدالرحمان مفيد نيشابورى را تربيت نمود.
ابو سعد در سال 421 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.
برخى از آثار وى عبارتند از: «نَثْرُ الدُرَرْ و نَفايسُ الجوهر فى المحاضرات» كه آنرا «نُزهة الأَدَب» نيز مىگويند، «تاريخ رى»، «الانس و العرس»، «النظم الحسن» و ... .
حكيم ابن سهلان ساوى
قاضى زين الدين عمربن سهلان ساوجى، از دانشمندان بزرگ ايران در قرن ششم هجرى است. او در ساوه متولد شد و از همان اوان كودكى به طلب علم مشغول شد.
وى زمانى شاگرد امير سيد امام شرف الزمان محمد بن يوسف ايلاقى، پزشك و فيلسوف (م. 536 ه .ق)، از شاگردان حكيم عمر خيام نيشابورى، بوده است.
ابن سهلان پس از سالها قضاوت در ساوه يكباره شغل و زادگاه خويش را ترك كرد و در نيشابور رحل اقامت افكند. حكيم فرزانه ساوجى، كه آوازه علم وى همه جا رسيده بود، در نيشابور هم گوشه عزلت اختيار كرد.
وى كه خود شارح آثار و افكار بوعلى سينا بود، در كنج انزوا در شهر نيشابور، با استنساخ از كتاب «شفاء» بوعلى روزگار مىگذراند، او به خط خود از روى شفا مىنوشت و نسخهاى از آن را به صد دينار مىفروخت و بدينسان از دست رنج خود زندگى مىكرد.
حكيم ساوجى، با دانشمندان بزرگ عصر خويش مرابطه، مكاتبه و مناظره داشت. از جمله آنان مىتوان به ابوالفتح اسعد بن محمد ميهنى مدرس نظاميه بغداد (م. 527 ه .ق) و تاج الدين ابوالفتح محمد بن عبدالكريم شهرستانى صاحب ملل و نحل (479 ـ 548) اشاره كرد.
ابن سهلان در سال 540 ه .ق (برخى نيز سال 550 ه .ق را ذكر كردهاند) دار فانى را وداع گفت.
برخى از آثار ايشان عبارتند از: البصائر النصيريه (در منطق)، شرح رسالة الطير ابن سينا، تبصره در منطق (به فارسى)، رساله نقيض مطلقه، رساله در منطق، رساله التوطئه، جوابٌ على الشهرستانى، نهج التقديس (عربى)، الرسالة السنجريه فى الكائنات العنصريه.
قائم مقام فراهانى
ميرزا ابوالقاسم قائم مقام هزاوهاى فراهانى از وزيران نامى دوره قاجار است كه در تجديد حيات سياسى ايران و در تجديد سبك ادبى دوره بازگشت نقشى اساسى را عهده دار بود.
وى در سال 1193 ه .ق تولد يافت و در جوانى به آموختن مقدمات، آموزش ادبيات عرب، عرفان، حكمت الهى، طبيعى، رياضيات، كلام، تفسير و اخلاق پرداخت. قائم مقام فراهانى در تجديد سبك ادبى جسارت به خرج داد و با رها كردن شيوه نامطلوب متداول در ادبيات (تركيبها و عبارتهاى عربى مهجور، كلمههاى نامأنوس، استعاره، كنايه و ...)، روش ساده نويسى را ابداع نمود. معروفترين اثر وى «منشأآت» مىباشد.
اين سياستمدار، اديب، نويسنده و شاعر والا مقام در نيمه آخرين شب ماه صفر 1251 به دستور محمد شاه قاجار در باغ نگارستان به قتل رسيد.
امير كبير
ميرزا محمد تقى خان فرزند كربلايى محمد قربان، يكى از نامدارترين رجال ترقى خواه ايران در دوره اخير و صدر اعظم ناصر الدين شاه قاجار، در سال 1222 ه .ق متولد شد. پدرش از مردم هزاوه فراهان و نخست آشپز و در اواخر عمر ناظر و ريش سفيد ميرزا عيسى قائم مقام معروف به ميرزا بزرگ بود.
امير در دستگاه قائم مقام پرورش يافت و در اوايل جوانى منشى و محرم راز ميرزا بزرگ گرديد. پس از چندى به معرفى قائم مقام بزرگ امير به خدمت محمد خان زنگنه، امير نظام، درآمد و لقب وزير نظام يافت.
در پى قتل گريبايدوف همراه خسرو ميرزا، پسر عباس ميرزا وليعهد براى پوزش خواهى از قتل سفير روسيه به اين كشور سفر كرد. با درگذشت امير نظام زنگنه اداره نظام آذربايجان و شغل امير نظامى به او سپرده شد.
در كنفرانس ارزنة الروم كه به منظور رفع اختلافات مرزى ميان ايران و عثمانى تشكيل گرديد با عنوان وكيل مختار سرپرستى هيأت نمايندگى ايران را عهده دار بود و تلاش و زيركى او در بستن قراردادى كه در آن سود ايران منظور باشد، نام او را بر زبانها انداخت و نمايندگان روس و انگليس را كه به عنوان ناظر در كنفرانس حضور داشتند به تعجب و تحسين واداشت.
با مرگ محمد شاه ميرزا تقى خان وزير نظام، ناصرالدين ميرزا وليعهد را در تبريز بر تخت نشاند و به سرعت مقدمات انتقال او را به پايتخت فراهم ساخت.
ناصرالدين شاه در ميانه راه ميرزا تقى خان را به امير نظام و در ورود به تهران او را به امير كبير و اتابك اعظمى ملقب ساخت و وزارت خويش به او داد.
امير كبير در مدتى كوتاه دستگاه فرو پاشيده دولت را كه نتيجه بى كفايتى محمد شاه و وزيرش حاج ميرزا آغاسى بود، سامان بخشيد و فتنه مدعيان قدرت از جمله شورش ابيان را فرو نشاند.
وى در مدت سه سال و سه ماهى كه سمت صدر اعظمى ايران را داشت دست به اصلاحات اجتماعى و سياسى عميقى زد، وضع آشفته نظام را سامان داد و به تأسيس نيروى بحريه پرداخت، دست قدرتهاى بيگانه را از دخالت در امور داخلى ايران كوتاه كرد، القاب و عناوين مفتخوران را برداشت.
سفر امير كبير به روسيه و عثمانى و آشنايى او با پيشرفتهاى كشورهاى اروپايى انگيزه او در ساختن كارخانهها، ترجمه كتب اروپايى، تأسيس مدرسه دارالفنون، اعزام محصل به اروپا و داير كردن روزنامه وقايع اتفاقيه در پايتخت گرديد.
با آغاز اقدامات اصلاحى امير كبير، بلافاصله سفارت انگليس، مهدعليا مادر شاه، ميرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران و آقا خان نورى مدعى صدارت در سرنگون ساختن او متحد گرديدند.
به تحريك اين دشمنان اندكى پس از ازدواج امير كبير با عزت الدوله خواهر شاه، عدهاى از سربازان آذربايجانى مقيم پايتخت سر به شورش برداشتند و خواستار بركنارى او از مقام صدارت شدند.
ناصر الدين شاه كه تا مدتى در برابر تحريكات و القاآت دشمنان امير در ايستاد، سرانجام تسليم آنان گرديد و در جمعه 20 محرم وى را از وزارت برداشت، اما مقام امارت نظام را همچنان در عهده او گذاشت. ناصر الدين شاه اندكى بعد امير را به كاشان تبعيد كرد ولى در آنجا نيز دشمنانش وى را راحت نگذاشته با گرفتن فرمان قتل او از پادشاه در 18 ربيع الاول 1268 ه .ق در حمام فين كاشان به قتلش آوردند و سرانجام كارزار تاريك دشمنان امير كبير به زيان او و ايران پايان گرفت. امير را پس از قتل در كاشان به خاك سپردند، اما چند ماه بعد عزت الدوله بقاياى پيكرش را به كربلا انتقال داد و در جوار مرقد امام حسين عليهالسلام مدفون ساخت.
شمس العلماء
حاج ميرزا محمد حسين شمس العلما قريب گركانى در سال 1262 ه .ق متولد شد. او مقدمات را در زادگاه خود گركان آموخت سپس براى تكميل تحصيلات به قم رفت به آموختن فقه، اصول، حديث و تفسير پرداخت و از آنجا سفرى به عتبات كرد و سه سال در محضر ميرزاى شيرازى و ديگر علماى عصر به تحصيل و تكميل اشتغال داشت. او سپس به ايران مراجعت كرد و مدتى به تدريس و مطالعه مشغول بود و در تعليم خط كوشش نمود و از خوشنويسان عصر گرديد.
از سال 1266 تا 1275 ه .ش به هندوستان مسافرت نمود و در آنجا مدتى معلم آقاخان محلاتى بود. او پس از مراجعت به ايران در مدرسه علوم سياسى و دارالفنون تدريس داشته است.
وى در سال 1345 ه .ق به سراى باقى شتافت.
ايشان تأليفات زيادى داشتهاند كه برخى از آنها عبارتند از: ابداع البديع در فن بديع، كتابى در معانى و بيان، تاريخ خطاطان ايران، منظومهاى در فقه و اصول، رساله مقصد الطالب، نور الحديقه.
مدايح نگار
ميرزا محمد ابراهيم مدايح نگار فرزند ميرزا مهدى سر رشته دار تفرشى، از نويسندگان و دانشمندان عصر ناصرالدين شاه قاجار بود كه در سال 1325 ه .ق چشم از جهان فرو بست.
وى تأليفات زيادى دارد كه برخى از آنها عبارتند از: انجمن ناصرى (شامل اشعار ناصر الدين شاه، شاهزادگان، وزرا، امراء و صاحب منصبان با تصاوير صاحبان تراجم اثر نقاش مشهور زمان ابوتراب غفارى)، تذكره مجديه (در ذكر حال شعرا)، تذكره قدسيه (در شرح حال 26 شاعر)، كتاب گلستان، سفرنامه «دقايق النظر فى حقايق السفر».
ميرزا حسن تفرشى
ميرزا حسن خان تفرشى از دانشمندان عصر قاجار بود. وى مديريت اولين مدرسهى دورهى مظفرالدين شاه، مدرسه «شرف مظفريه» را به عهده داشت.
ايشان در سال 1335 ه .ق فوت نموده است.
تأليفات زيادى از او به جاى مانده كه برخى از آنها عبارتند از: مجمع الجواهر، حيات جاويد، حساب براى مدراس، مفتاح اللسان، جغرافيا براى مدارس، روح الايمان.
حاج محمد ابراهيم خوانسارى
حاج محمد ابراهيم فرزند حاج على اكبر خوانسارى در سال 1232 ه .ش متولد گرديد. او از بازرگانان معروف ايران در عصر قاجار و مردى خير بود.
او در سال 1297 ه .ش به رحمت ايزدى پيوست.
آثار زيادى از او به جاى مانده كه عبارتند از:
1ـ مسجد معروف به مسجد حاج محمد ابراهيم: كه علاوه بر مسجد مدرسهاى هم براى طلاب در آن ساخته شده كه مرجع در حال حاضر و مدرسين در آن تدريس مىكنند.
2ـ حمام مردانه و زنانه: كه حمام مردانه آن از نظر فن معمارى و كاشيكارى جزو آثار باستانى ايران است و در اختيار فرهنگ و هنر شهر اراك قرار دارد.
3ـ حمام يهوديها: در گذشته اقليت يهودى در اراك زياد بودند و حمام نداشتند و در نتيجه با نبودن وسائل با مشكلاتى در منزل استحمام مىكردند به خصوص در فصل زمستان سرد اراك كه بىنهايت در مضيقه بودند. مرحوم خوانسارى حمامى مخصوص براى اين اقليت ساخت كه هنوز داير است.
4ـ آب انبار حاج محمد ابراهيم: مرحوم خوانسارى در جنب مدرسه و مسجد حاج محمد ابراهيم يك آب انبار بزرگ ساخته كه اهل محل از آن استفاده مىكردند و الان جزو آثار باستانى است.
شيخ محمد رضا دروديان
شيخ محمد رضا دروديان تفرشى در سال 1284 ه .ق به دنيا آمد و در هيجده ماهگى بر اثر بيمارى آبله نابينا شد. شيخ محمد رضا از همان دوره كودكى صاحب استعداد سرشار و حافظه فوق العاده بود. دروس فارسى و عربى را به نحو اكمل فرا گرفت و تحصيلات فقهى ايشان در حوزه علميه اراك و قم به پايان رسيد و صاحب درجه اجتهاد شد.
ايشان تأليفات زيادى از خود به يادگار گذاشتهاند كه برخى از آنها عبارتند از: رساله مستقلى در فرايض و احكام، شرح سفينة النجاة مرحوم فيض كاشانى، حاشيه بر نجاة العباد، ديوان اشعار فارسى و عربى به نام درر الاشعار، نحو منظوم به فارسى، كتاب خلاصة النحو.
سحاب تفرشى
ابوالقاسم سحاب تفرشى در سال 1304 ه .ق در خانوادهاى كشاورز در روستاى فم تفرش به دنيا آمد. وى از دانشمندان و نويسندگان بزرگ قرن چهارده ايران است. او به زبانهاى فرانسه، انگليسى و عربى تسلط داشت و در زبان فارسى اديب بود و شعر مىگفت.
او به تدريس در مدارس تهران براى چندين سال مشغول بود. همچنين براى بسيارى از نشريات آن روزگار همچون طوفان هفتگى تهران، ستاره جهان، رستاخيز، عصر گلشن تهران و غيره مقاله مىنگاشت. شادروان سحاب در سال 1335 ه .ش ديده از جهان فرو بست و پيكرش در كنار حرم حضرت معصومه عليهاالسلام دفن شد.
تأليفات و ترجمههاى وى به بيش از 50 جلد مىرسد كه برخى از آنها عبارتند از: مفتاح الاعلام (در 7 جلد)، تاريخ خجسته، فرهنگ خاور شناسان، ترجمه رساله حى بن يقطان (پسر طبيعت)، ترجمه آداب نماز جمعه اثر شهيد ثانى، ترجمه تاريخ قرآن، هنر اسلامى.
استاد ابراهيم دهگان
ابراهيم دهگان در 1307 ه .ق در روستاى مرزگران اراك در خانودهاى توانگر روستايى چشم به جهان گشود. در سالهاى كودكى، نوشتن و خواندن را در مكتب خانه روستا فرا گرفت. وى پس از تحصيلات مقدماتى به مدرسه آقا ضياء الدين اراكى در سلك طلاب وارد گرديد و تا سال 1347 ه .ق به تحصيلات خود ادامه داد و سپس به خدمت فرهنگ در آمد و به كار آموزش پرداخت.
استاد دهگان نزديك به 20 عنوان كتاب تأليف، تصحيح و تحشيه و گردآورى كرده كه برخى از آنها عبارتند از: تاريخ اراك، نورمبين (شرح زندگى آقا نورالدين اراكى)، تصحيح و تحشيه عباسنامه (تأليف محمد طاهر وحيد قزوينى)، تصحيح و تحشيه تاريخ الدخانيه (تأليف شيخ حسن كربلايى)، تصحيح و تحشيه تاريخ صفويان.
سرانجام استاد دهگان در مرداد ماه 1363 ه .ش در سن 95 سالگى چشم از جهان فروبست.
دكتر سياسى
دكتر على اكبر سياسى، در سال 1274 متولد شد. وى روانشناس و استاد دانشگاه بود. ايشان در سال 1310 ه .ش از آكادمى فرانسه به مناسبت رساله دكتراى خود جايزه گرفت.
دكتر سياسى در سال 1331 وزير فرهنگ و بعد نيز رئيس دانشگاه تهران شد.
برخى از تأليفات وى عبارتند از: از يونسكو تا برلن، روانشناسى پرورشى، علم اخلاق نظرى و علمى، مبانى فلسفه، علم النفس ابن سينا و تطبيق آن با روانشناسى جديد، علم النفس يا روانشناسى از لحاظ تربيت و ....
عباس اقبال آشتيانى
عباس اقبال آشتيانى در سال 1276 ه .ق در آشتيان چشم به جهان گشود. او در آغاز جوانى در كارگاه درودگرى به شاگردى اشتغال داشت وليكن به دليل استعداد و علاقهاى كه در خود مىديد با به كار بستن همت خويش به كسب دانش مشغول شد و به سرعت مدارج تحصيلى را طى كرد. پس از گذراندن دوره متوسطه به تدريس در مدارس گوناگون تهران پرداخت.
در 1304 ه .ش با سمت منشى هيأت نظامى ايران به فرانسه عزيمت كرد و ضمن اشتغال به كارهاى دولتى موفق به اخذ درجه ليسانس از دانشگاه سوربن شد.
وى در فرانسه با روش تحقيق اروپايى آشنايى يافت و خود از پيشروان پژوهش انتقادى در ايران گرديد. اقبال در بازگشت به ايران به استادى دانشگاه تهران برگزيده شد و به عضويت دائمى فرهنگستان ايران درآمد.
در 1324 ه .ش به انتشار مجله ادبى و تاريخى يادگار پرداخت كه نشر آن تا 1328 ادامه يافت.
در همين سال سمت نمايندگى فرهنگى ايران در تركيه و ايتاليا يافت.
او در 21 بهمن 1334 ه .ش در رم درگذشت و سپس پيكرش را به ايران آورده و در كنار مرقد شيخ ابوالفتوح رازى، در جوار بارگاه حضرت عبدالعظيم، به خاك سپردند.
برخى از آثار اقبال عبارتند از: خاندان نوبختى، وزارت در عهد سلاطين بزرگ سلجوقى، ميرزا تقى خان اميركبير، خاطرات مأموريت ژنرال گاردان در ايران (ترجمه)، حدائق السحر فى دقايق الشعر (تصحيح)، تجارب السلف (تصحيح).
دكتر حسابى
دكتر محمود حسابى فرزند عباس خان معتبر السلطنة در سال 1281 ه .ش متولد شد. پس از تكميل تحصيلات در ايران، ليسانس ادبيات و علوم، مهندسى راه و ساختمان و ليسانس ستارهشناسى و نجوم را از دانشگاه بيروت و مهندسى برق را و معدن را از فرانسه بدست آورد.
وى از دانشگاه سوربون پاريس درجه دكترا در فيزيك گرفت و پس از مراجعت به ايران به سمت استاد دانشگاه تهران انتخاب گرديد.
در سال 1325 براى مطالعه و تحقيق به آمريكا مسافرت كرد و مدتى با «انيشتين» در آنجا همكارى داشت و تنها شاگرد ايرانى او بود. دكتر حسابى مقالات زيادى درباره ساختمان ذرات اصلى ماده و ارتباط آن با نظريه انيشتين در مجلات فيزيك آمريكا منتشر كرد و معروف به انيشتين ايران گرديد.
وى در سال 1328 به ايران مراجعت نمود و رئيس دانشكده علوم دانشگاه تهران شد و به نمايندگى «مجلس سنا» انتخاب شد. در زمينه تحقيق علمى تاكنون 23 مقاله، رساله و كتاب به وسيله استاد چاپ شده است كه در برگيرنده زمينههاى مختلف به ويژه فيزيك مدرن، واژههاى علمى، زبان فارسى و مباحث علمى گوناگون مىباشد. تئورى «بىنهايت بودن ذرات» اين دانشمند ايرانى در ميان فيزيكدانان جهان شناخته شده است. نشان «كوماندور دولاژيون دونور» بزرگترين نشان علمى كشور فرانسه به همين مناسب به ايشان اهدا گرديد.
وى مؤسس مراكز مختلف پيشرفته كشور مانند: دانشگاه تهران، سازمان انرژى اتمى، مؤسسه ژئوفيزيك، مؤسسه استاندارد، مركز مدرن تعقيب ماهواره، مركز عدسى سازى ـ ديدگانى اپتيك كاربرديأ، انجمن موسيقى ايران بود.
همچنين اولين مدرسه عشايرى، اولين رصدخانه نوين، اولين ايستگاه هواشناسى ايران، اولين بيمارستان خصوصى ايران (بيمارستان گوهرشاد) و اولين دستگاه راديولوژى را راه اندازى كرد. او پايهگذار مركز تحقيقات اتمى و مؤسس رآكتور اتمى بود. همچنين او وزير فرهنگ دكتر مصدق بود.
اين شخصيت برجسته ايران و جهان در دوازده شهريور 1371 هنگام معالجه بيمارى قلبى در بيمارستان دانشگاه ژنو بدرود حيات گفت. آرامگاه وى در تفرش واقع است.
دكتر پارسا
دكتر احمد پارسا در سال 1286 ه .ش در تفرش متولد شد. پس از تكميل تحصيلات در ايران، براى ادامه تحصيل به فرانسه رفت و در پاريس موفق به اخذ درجه دكترا در علوم طبيعى و دريافت جايزه درجه اول (بورهآ) گرديد.
وى پس از مراجعت به ايران به سمت استاد دانشگاه انتخاب گرديد و ضمن تدريس مشغول تأليف كتاب گرديد كه اهم آنها عبارتند از: تحقيق در گياه (به زبان فارسى)، گياهان شمال ايران (به فارسى)، دارونامه (به زبانهاى فارسى، فرانسه، لاتين)، فِلُوِر ايران (در 5 جلد و هفت هزار صفحه به زبان فرانسه و لاتين)، تيره شناسى گياه، اندام شناسى.
برپايى موزه علوم طبيعى در تهران از يادگارهاى دكتر پارسا مىباشد.
وثوق الدوله
ميرزا حسن خان وثوق پسر ميرزا ابراهيم خان معتمد السلطنه آشتيانى در 1292 ه .ق متولد و در سال 1329 ه .ش فوت كرد. وثوق در جوانى عربى، فارسى، فرانسه و انگليسى را مىدانست و در 1310 ه .ق مستوفى آذربايجان شد.
در سال 1311 ه .ق لقب «جناب» و در سال 1312 لقب «وثوق الملك» و در سال 1314 ه .ق لقب «وثوق الدوله» يافت.
در دوره اول مجلس شورا نماينده مجلس شوراى ملى و پس از فتح تهران به وسيله مهاجرين و طرفداران مشروطيت و خلع محمد على ميرزا، رئيس هيئت مديره كشور گرديد.
وى چهاردهمين نخست وزير ايران مىباشد كه از هفتم شهريور 1295 تا ششم خرداد 1296 و از پانزدهم مرداد 1295 تا تيرماه 1299 به رياست وزرا منصوب گرديد.
در اين دوره بود كه قرارداد معروف و منحوس 1919 را با انگلستان امضاء كرد و از 1308 خدمات دولتى را ترك كرد.
او در سال 1314 شمسى به رياست فرهنگستان منصوب گرديد.
دكتر خزائلى
دكتر محمد خزائلى فرزند رضا در سال 1293 ه .ش در دهستان كرهرود اراك چشم به جهان گشود و در هيجده ماهگى بر اثر ابتلاء به بيمارى آبله بينايى خود را از دست داد.
دكتر خزائلى با اينكه نابينا بود به تحصيل ادامه داد و شيوه تحصيل او بدين گونه بود كه در سر كلاس هر چه استاد مىگفت به حافظه مىسپرد و در موقع امتحان پاسخ پرسش را او مىگفت و يك نفر (امين) مىنوشت.
به اين ترتيب دوره دبيرستان را طى كرد و در دانشگاه تهران شركت نمود و در رشتههاى ادبيات و حقوق موفق به اخذ درجه دكترى شد. در ضمن ايشان به زبانهاى فارسى، عربى، آلمانى، فرانسه و انگليسى تسلط كامل داشت.
او يكى از نوابغ جهان است كه با وجود نابينايى توانست كارهاى زير را انجام دهد: تأسيس مركز آموزش خزائلى (دوره دبيرستان و كلاسهاى كنكور دانشگاه) [براى اولين بار در ايران]، ايجاد مدرسه نابينايان، انتشار مجله روشندلان، شركت در كنگرههاى جهانى نابينايان و ارائه پيشنهادات مفيد براى كار و رفاه نابينايان جهان و....
دكتر خزائلى در سال 1353 ه .ش دار فانى را وداع گفت.
وى داراى تأليفات متعددى در رشتههاى مختلف است كه برخى از آنها عبارتند از: احكام قرآن، اعلام قرآن، دستور جاويدان، شرح بر گلستان سعدى، شرح بر بوستان سعدى، خودآموز حكمت مشاء (در فلسفه)، مسئوليت مدنى كارفرما ناشى از عمل كارگر، تاريخ مختصر فلسفه و زيبائى شناسى، مختصر روانشناسى، الاسلوب الحديث و....
لازم به ذكر است كه دكتر خزائلى با اينكه نابينا بود نوشتههاى خود را به وسيله ماشين تحرير انجام مى داد و احتياج به منشى نداشت. البته ناگفته نماند كه همسر وى در تأليفات و مطالعات وى كمكهاى شايانى به او كرد.
دكتر صناعى
دكتر محمود صناعى، نويسنده، دانشمند، محقق و استاد دانشگاه در سال 1298 ه .ش در اراك متولد شد. دوره عالى تحصيلات او در روانشناسى و فلسفه است.
ايشان تأليفات متعددى دارند از جمله: آزادى و تربيت، چهار رساله افلاطون، اصول روانشناسى مان (ترجمه)، آزادى فرد و قدرت دولت.
استاد فولادوند
مهدى فولادوند فرزند حسين خان فولادوند ملقب به (سالار مقتدر) است كه پدران او از ايل چهار لنگ مىباشند و از طرف مادر نوه حاج آقا محسن عراقى است.
وى تحصيلات ابتدايى و دبيرستان را در زادگاهش اراك به پايان رساند؛ سپس به تهران رفت و پس از مدتى براى ادامه تحصيل عازم فرانسه شد.
ايشان مردى اديب، دانشمند و آشنا به زبانهاى عربى و انگليسى مىباشد. ترجمه قرآن او به فارسى يكى از زيباترين و متقنترين ترجمهها به زبان فارسى است.
آقاى فولادوند سالها عضو دائمى انجمن نويسندگان فرانسه زبان و عضو انجمن شاعران فرانسه بوده كه متجاوز از 7 جلد كتاب به زبان فرانسه نگاشته و قريب 20 تأليف نيز به زبان فارسى دارد.
از جمله تأليفات و ترجمههاى وى مىتوان از كتابهاى زير نام برد: خيام شناسى ضميمه ترجمه رباعيات خيام به زبان فرانسه، ترجمه المنقذ غزالى (راهنماى گمراهان)، زن در انديشه خدا (به زبان فرانسه)، چگونه قرآن را به فارسى ترجمه كنيم.