عزاداریهای استان لرستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | عزادارى ماه محرم | ||
+ | مردم لرستان نيز همچون مردم بسيارى ديگر از نقاط كشور، عزادارى امام حسين عليهالسلام را با آيينهاى خاص برگزار مىكنند. بسيارى از اهالى روستاهاى منطقه كه در طول سال به شهرهاى ديگرى براى كار رفتهاند، دهه اول محرم را به موطن خود بازگشته و در قالب دستهجات و هيئتهاى مذهبى به عزادارى مىپردازند. | ||
− | + | به طور كلى مردم منطقه لرستان در چهار دسته كلى به عزادارى حسينى مىپردازند: | |
− | + | 1ـ دستهجات سينهزنى، | |
+ | |||
+ | 2ـ دستهجات زنجيرزنى، | ||
+ | |||
+ | 3ـ دستهجات شبيهخوانى و تعزيهگردانى، | ||
+ | |||
+ | 4ـ دستهجات قمهزنى. | ||
+ | |||
+ | معمولاً هر يك از محلاّت داراى دستهجات خاصّ سينهزنى و زنجيرزنى مىباشد. شبيهخوانى و تعزيهگردانى در وسعت كمترى اجرا شده و معمولاً قمهزنى، امروزه، تنها در سپيدهدم عاشورا در بعضى شهرهاى لرستان از جمله بروجرد اجرا مىشده است. | ||
+ | |||
+ | تشكيل گروههاى عزادار سينهزن و زنجيرزن، از نخستين روزهاى ايام محرم آغاز مىشود و در روز تاسوعا و عاشورا به اوج خود مىرسد. در بروجرد رسم است از چند روز مانده به حلول ماه محرم، اكثر خانوادهها، بهترين اتاق خانهشان را سياهپوش مىكنند؛ منبر كوچكى كه تنها جهت نهادن چراغ بر روى آن به كار مىآيد، در گوشهاى از اتاق گذاشته، روى آن را نيز با پارچه سياه مىپوشانند؛ آنگاه چراغهاى گردسوز، لوسترهاى تزئينى و گلابپاش و ... را به ترتيب روى پلههاى منبر مىچينند و آنها را در ايام دهه محرم روشن نگاه مىدارند. | ||
+ | |||
+ | با حلول ماه محرم، اين خانوادهها تا پاسى از شب در خانه را باز مىگذارند و از عزاداران عاشوراى حسينى پذيرايى مىكنند. ذكر مصيبت و نوحهخوانى مجلس را پر از شور و عشق مىسازد. اين رسم در بروجرد به نام «سقاخانه» معروف است و از ويژگىهاى اين شهرستان در مراسم سوگوارى سيدالشهدا عليهالسلام مىباشد. | ||
+ | |||
+ | بروجردىهاى معتقدند اگر كسى هفت سال پى در پى آيين خاص سقاخانه را به طور دقيق انجام دهد، حتما به مراد خود خواهد رسيد. اين آيين بدين صورت است كه صاحب نذر بايستى چهل شمع را برداشته و به نيتى كه دارد در چهل سقاخانه روشن نمايد. | ||
+ | |||
+ | در بعضى شهرستانهاى استان، به خصوص در خرمآباد، مردم در روز عاشورا در محلاّت مختلف «خَرَه» درست كرده و عزاداران خود را در آن مىغلتانند: خَرَه گِلِ رُس است كه در اصطلاح محلى به اين نام معروف است و سمبل غم و اندوه و عزادارى به شمار مىرود. مردم خرمآباد در روز عاشورا سراپا گلآلود به اجراى مراسم عزادارى حسينى مىپردازند. | ||
+ | |||
+ | مردم بعضى از نقاط، مانند بروجرد، سحرگاه عاشورا به حمامهاى شهر مىروند و پس از «خَرهگيرى» به سينهزنى و عزادارى مىپردازند. سپس صاحبان حمام از آنها پذيرايى مىكنند. با سرزدن سپيده، گروههاى عزادار در حالى كه سر و صورت خويش را با خاك و گل آغشتهاند، به خيابانها مىآيند. | ||
+ | |||
+ | در برخى نقاط استان مانند بروجرد رسم است هيأتها و دستههاى عزادارى از صبح عاشورا در خيابانها راه مىافتند و به زيارت امامزاده و علماى منطقه مىشتابند. در اين روز عبور از كوچهها، خيابانها و معابر اصلى به كندى صورت مىگيرد؛ چرا كه خيابانها از مردم آكنده است و شدت حضور مردم چنان است كه راه عبور و مرور بسته شده و عزاداران تا نزديكىهاى ظهر به زيارت علما و امامزادههاى شهر توفيق نمىيابند. | ||
+ | |||
+ | در برخى ديگر نقاط استان مردم به بستن تكايا مبادرت كرده و در آن به عزادارى مىپردازند. همچنين در بعضى مناطق، در روز عاشورا، خيمههاى حسين عليهالسلام را برپا كرده در عصر همان روز به آتش مىكشند. | ||
+ | همانطور كه گفته شد، در روز عاشورا اكثر مردم لرستان با ماليدن گل بر سر و روى خود به عزادارى مىپردازند و در ظهر عاشورا، بعد از به اجرا درآوردن اوج عزادارى كه حُسين حُسين گفتن است، تقريبا آيينها خاتمه يافته تلقى مىشود و آنچه مىماند مراسم «شام غريبان» است كه در بيشتر شهرستانهاى استان اجرا مىشود. | ||
+ | |||
+ | در اين مراسم، دستهها با به سركشيدن طبقهاى نان و خرما و با پاشيدن كاه بر سر و روى همراهان و خواندن آواز غمگين مانند: بُوَد امشب شب شام غريبان اسيران حسين نالان و گريان و ... به خانههايى كه در آن عزادارى بر سيدالشهداء برپا است مىروند و به مصيبت نوحهخوانان گوش فرا مىدهند. | ||
+ | |||
+ | يكى از رسوم ويژه ماه محرم پختن آش نذرى است. اين رسم تقريبا در همه شهرها و روستاهاى لرستان مرسوم است. در برخى از مناطق استان، دو روز اول دهه محرم و در برخى نقاط ديگر در روز ششم، خانوادهها به تهيه آشنذرى مبادرت مىورزند. | ||
+ | |||
+ | تعزيه و شبيهخوانى از آداب و رسوم ويژه ماه محرم است كه در برخى از شهرستانهاى اُستان از قبيل ازنا، اليگودرز، بروجرد و دورود رايج است. نمايش تعزيه در لرستان قدمتى بيش از 130 سال دارد. | ||
+ | |||
+ | بيشتر مجالس تعزيه مربوط به فجايع كربلاست كه از روزهاى آغازين تا آخر دهه اول محرم به ترتيب اجرا مىشود. در روز اول يا دوم مجالس «حجة الوداع»، در روزهاى سوم و چهارم مجالس شهادت حضرت مسلم عليهالسلام و دوطفلان مسلم، در روزهاى پنجم و ششم مجالس شهادت حارث و حضرت حمزه، در روزهاى هفتم و هشتم مجالس شهادت حُر و حضرت على اكبر عليهالسلام، در روز تاسوعا مجلس شهادت حضرت ابوالفضل عليهالسلام، در روز عاشورا و عصر آن، مجلس شهادت حضرت امام حسين عليهالسلام و حركت اُسرا به نمايش درمىآيند و نيز در ايام پس از دهه اول محرم مجلس خروج مختار برگزار مىشود كه معمولاً بيش از ساير مجالس مورد استقبال عُموم قرار مىگيرد. | ||
+ | |||
+ | همچنين در ايامى نظير بيست و هشتم صفر، مجالس رحلت پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآلهو شهادت حضرت امام حسن عليهالسلام برگزار مىگردد. | ||
+ | |||
+ | امروزه تعزيهخوانها از لباسهاى متداول تعزيه استفاده مىنمايند. براى تفكيك شخصيتها با به سر كردن سربندهايى با رنگها متفاوت (معمولاً سبز و سرخ)، «اوليا» و «اشقيا» را نشان مىدهند. | ||
+ | |||
+ | در برخى از مناطق استان (اليگودرز و ...) در اجراى تعزيه از سنج و طبل، نى، سرنا و كرنا استفاده مىشود تا تأثير صحنه را دو چندان كند. | ||
+ | |||
+ | در ديگر مناطق استان (ازنا، بروجرد و ...) از آلات موسيقى مثل ترومپت، سنج، نى، قرهنى، طبل و ... كمك گرفته مىشود. لازم به ذكر است كه در طى ايام محرم، قبل از اجراى تعزيه «كتل» راه مىاندازند (اسب با پارچههاى سياه و رنگى تزيين مىشود و لباس و يراق شبيه اوليا به آن آويخته مىگردد). همچنين نعش درست كرده، اقدام به دسته روى مىكنند كه در پيشاپيش اين دستهها، علمها و بيرقهاى رنگارنگ به چشم مىآيد. | ||
+ | |||
+ | استفاده از چمر با ساز و دهل تقريبا در تمامى مناطق لرستان رسم است. نوحههاى صامت بروجردى، مرثيه سراى دوره قاجار، از جمله مراثى است كه زبانزد اهل مصيبت بوده و مردم لُر كاملاً با آن آشنايند. | ||
+ | |||
+ | اما علاوه بر نوحههاى صامت، لُرستانىها به نقل مراثى مىپردازند كه مطلع يكى از آنها از اين قرار است: | ||
+ | |||
+ | بابا چرا سر از خاك، يك لحظه برندارى حق دارى پدرجان زيرا كه سر ندارى | ||
+ | |||
+ | از ديگر رسوم عزادارى دهه محرم كه تنها در سپيده دم عاشورا در بعضى شهرستانهاى استان لرستانى از جمله بروجرد اجرا مىشده مراسم قمهزنى است و اين مراسم بدين صورت بوده كه قمهزنها در حالى كه سرهاى خود را با تيغ تراشيده و لباسهاى سفيد پوشيدهاند، در دو رديف روبروى همديگر ايستاده و در حالى كه با شور و هيجان فرياد مىكشند حيدر! حيدر!، با قمه بر فرق سر خود مىزنند، البته كسانى از اهل هيئت با چوب در كنار دسته ايستاده و گاه چوبدست خود را بين قمه و سر قمهزن حايل كرده و از شدت ضربه مىكاهند. به هر حال خون از سر اكثر قمهزنها جارى شده و گاهى باعث بيهوشى و ... بعضى از آنان مىشود. | ||
+ | |||
+ | در اين استان برخى از افراد به خصوص زنان براى حل مشكلاتشان نذر مىكنند كه در روز تاسوعا يا عاشورا چهل منبر يا تكيه را گردش كنند و در آنها شمع روشن نمايند. بنابراين در اين روز پا برهنه و نقاب زده به چهل تكيه رفته و شمع روشن مىنمايند. در جريان گردش چهل منبر نبايستى با كسى سخن بگويند. | ||
+ | |||
+ | در روز اربعين حسينى نيز مردم استان غرق عزا شده و چهره شهر و روستا سياه پوش مىگردد. دستههاى سينه زن و زنجير زن و عزادار در مساجد و منازل بعضى افراد جمع شده و با انجام مراسم عزادارى به مجالس روضهاى كه در بعضى منازل تشكيل مىشود سر زده و به عزادارى مىپردازند. | ||
+ | |||
+ | در اين روز نيز برخى از مردم نذرهايى دارند كه حليم، حلوا، عدس پلو، برنج با گوشت و شله زرد از جمله نذرهاى اين روز مىباشند كه بين همسايگان تقسيم مىشوند. | ||
+ | |||
+ | 2ـ مجالس ترحيم | ||
+ | |||
+ | آيين سوگوارى بر مردگان در بخشهاى مختلف لرستان كمابيش به يك شيوه صورت مىگيرد. | ||
+ | |||
+ | در لرستان به هنگام سوگوارى، نخست زنانى كه با فرد متوفى خويشاوندى نزديك دارند (مانند زن، مادر و خواهر) و همچنين چند تن از زنان خويشاوند و همسايه، پيرامون جسد گرد مىآيند و به زارى و شيون مىپردازند. اين زنان بر بالين او مىنشينند و دستهاى از گيسوان بافته خود را مىبرند و بر روى جسد مىاندازند. خويشاوندان دور و همسايگان اين كار را بيشتر به پاس خويشان نزديك مىنمايند و اجبارى به بريدن گيسوى خود ندارند. | ||
+ | |||
+ | گاهى زنان ديگر هم كه با صاحبان سوگ دوستى يا خويشاوندى دارند، در اين آيين شركت مىكنند. مردان نيز در خانه مرده گرد مىآيند و «خَرَّ» (گل) به كلاه و شانههاى خود مىمالند. | ||
+ | |||
+ | در اين هنگام اسب سوارى متوفى را كه پوشاك و نرمافزارهاى جنگى و شكارى او را بر آن نهادهاند، مىآورند، روى پوشاك و افزارها، پارچههاى رنگين و روسريهاى زنانه انداخته و كلاه متوفى را بالاى همه آنها مىگذارند و همچنين گيسوان بريده زنان را با نخى به گردن اسب مىآويزند. اسب را در اين هنگام «كَتَلْ» مىنامند. | ||
+ | |||
+ | گاهى در اين گونه مراسم براى بزرگداشت متوفى چند كتل مىآرايند. همراه كتل يا كتلها نوازندگانى با سرنا و دهل به راه مىافتند. اين نوازندگان آهنگ غمانگيزى به نام «چَمَرْ» كه ويژه سوگوارى است، مىنوازند. در اين هنگام مرده را به شيوه معمول شست و شو و غسل مىدهند و در تابوت مىگذارند و سپس تابوت را مردان بر دوش مىگيرند و كتل يا كتلها را پيشاپيش آن به راه مىاندازند. | ||
+ | |||
+ | نخست نزديكترين خويشاوندان متوفى زير تابوت مىروند، سپس گروهى در پى آنان روانند، تا به گورستان دهكده برسند، نوازندگان نيز تا گورستان با نواختن آهنگ «چمر» آنان را همراهى مىكنند. در گورستان پس از به خاك سپردن و فاتحهخوانى، ميان حاضران از حلوايى كه در خانه مرده درست شده، پخش مىشود. در بازگشت از گورستان، نوازندگان، سوگداران و همراهان را تا خانه خويشاوند مرده مىرسانند، آنگاه يكى از بستگان، صاحبان عزا را براى شام يا ناهار به خانه خود دعوت مىكند. | ||
+ | |||
+ | در اين هنگام ديگران پراكنده مىشوند و نوازندگان نيز از نواختن آهنگ دست مىكشند. پس از خوردن غذا سوگواران به خانههاى خود باز مىگردند. صبح روز بعد كتلها را در حياط خانه مرده، و اگر حياط نبود يا كوچك بود به زمين هموار نزديك آن، مىآورند و نوازندگان براى آگاهى مردم از خبر مرگ، آهنگ «چمر» مىنوازند و خويشان مرده نيز آشنايان و خويشاوندانى كه در مناطق دورتر به سر مىبرند را از اين پيشامد بد آگاه مىكنند. | ||
+ | |||
+ | در همين صبح مردم دسته دسته براى «پُرسْ» (تعزيت و فاتحهخوانى) به خانه صاحب عزا مىآيند. اگر خانه گنجايش آنان را نداشته باشد، سياه چادر بزرگى در بيرون خانه مىزنند و در آن از مهمانان پذيرايى مىكنند. زنان در محل سوگوارى دو دسته مىشوند و در برابر هم مىايستند. بيشتر آنان پيراهن تيرهرنگ بلندى كه تا روى پا مىرسد در بر دارند و سربندهاى سياهى به سر بستهاند و پياپى با حركتهاى يكنواخت صورت خود را با پنجههاى دست مىخراشند و با هم به آرامى «وِىْ وِىْ» مىگويند. | ||
+ | |||
+ | در مناطق روستايى با صداى زنان عزادار، مردم ده و يا روستا دست از كار مىكشند و به محل سوگوارى مىشتابند، حتى كودكان نيز گرد مىآيند و مانند پدران و مادران خود گريه و شيون مىكنند. در اين هنگام گروهى از زنان روستاهاى نزديك كه با شنيدن آواز «چمر» براى سوگوارى از راه رسيدهاند، به صف زنان ايستاده نزديك مىشوند. دو دسته نخست در هم مىآميزند و به آهستگى به پيشواز آنها مىروند. | ||
+ | |||
+ | زنان تازه رسيده هم مانند ديگران شيون مىكنند و از كسانى كه بىتابى مىكنند، دلجويى مىكنند و بار ديگر همگى، دو دسته مىشوند و برابر هم مىايستند و به زارى و شيون مىپردازند. در گوشه ديگرى، مردان، جدا از زنان، در صفى مىايستند و هر چند دقيق يك بار با هم «اِىْ داىْ اِىْ بيياىْ» (اى داد اى بيداد) مىگويند و آهسته مىگريند. گاهى نيز مانند زنان چهره خود را مىخراشند. كسانى كه به وسيله پيك از روستاهاى دور يا نزديك آگاهى يافتهاند، اسبهاى خود را با پارچههاى سياه مىپوشانند و سرپرستان و بزرگان آنان پيراهن سياه در بر مىكنند و ديگران اگر پيراهن سياه نداشته باشند، يك تخته از پارچه «سياه چادر» (لُرها به چادرى كه در آن زندگى مىكنند سياه چادر مىگويند) بر دوش مىاندازند. | ||
+ | |||
+ | پوشيدن جامه سياه براى سرپرست و خان اجبارى است. پس از آن كه اين مردان رسيدند و به محل سوگوارى آمدند، از اسبهاى خود پياده مىشوند و از گِلى كه از پيش، روى زمين آماده شده، به كلاه و شانه خود مىمالند. آنگاه هر دو دسته (مردان خود ده و مردانى كه از روستاهاى ديگر آمدهاند) آهسته آهسته به پيشواز هم مىروند و زارى مىكنند و يكديگر را دلدارى مىدهند. سپس مهمانان براى پذيرايى به خانه يا چادر راهنمايى مىشوند. | ||
+ | |||
+ | در چادر يا اتاق پذيرايى، مهمانان كنار هم بر حسب سن و مقام مىنشينند و درباره مردانگى و نيكىهاى متوفى و بازماندگان و جانشينان گفت و گو مىكنند. در اين هنگام يكى از خويشاوندان متوفى با يك سينى كه كاردى در آن گذاشته شده به پيش مهمانان مىآيد و از خان يا بزرگ مجلس اجازه مىگيرد و گلها را از روى كلاه و شانههاى همه با كارد مىتراشد و در سينى مىريزد و بيرون مىبرد. | ||
+ | |||
+ | ميهمانانى كه بامداد به خانه صاحب عزا مىروند، تا نيمروز در آنجا مىمانند و پس از خوردن ناهار باز مىگردند و كسانى كه پس از ناهار مىروند، تا شامگاه مىنشينند و پس از خوردن شام به خانه باز مىگردند. | ||
+ | |||
+ | پس از ناهار يا شام يكى از بستگان متوفى سينى به دست در مجلس مىآيد و سينى را در پيش مهمانان مىگرداند و ميهمانان، هر يك در خور توانايى خود، پولى در آن مىريزند. اين پول را به گويش خود «پُرسان» مىنامند. | ||
+ | |||
+ | زنان، جدا از مردان در اتاقهاى ديگر يا در بخش ديگرى از چادر كه با «چيتْ» (چيزى است مانند پرده حصيرى) جدا شده، مىنشينند و بيشتر آنان همسايهها و بستگان نزديك متوفى هستند. | ||
+ | |||
+ | زنان آباديهاى دور كمتر براى پرس (فاتحهخوانى) مىآيند. آنان پس از ناهار، گرداگرد كتلها مىنشينند و آنها را در ميان مىگيرند و «مُورْ آرْ» (زنى كه كار او نوحهگرى در سوگوارىهاست) به خواندن آوازهاى غمانگيز آغاز مىكند و زنان، با او همآواز مىشوند و آهسته آهسته زير لب زمزمه و گريه مىكنند. | ||
+ | |||
+ | سوگوارى معمولاً سه روز طول مىكشد و گاهى براى آمدن خويشاوندانى كه در دهات دور زندگى مىكنند، چند روز ديگر هم ادامه مىيابد تا آنها بتوانند در مجلس «پُرس» حاضر شوند. | ||
+ | |||
+ | پس از اين گونه تشريفات، سوگوارى تقريبا پايان مىپذيرد، اما زنان و دخترانى كه خويشاوندى نزديك دارند يك سال جامه سياه مىپوشند و در جشنها و عروسىها حاضر نمىشوند. | ||
+ | |||
+ | در سالگرد متوفى همه خويشاوندان جمع مىشوند و به گورستان مىروند و قبر متوفى را اگر در اثر باران و برف خراب شده باشد، از نو مىسازند و در همان روز در گورستان پلو مىپزند و ناهار را در آنجا مىخورند و شامگاهان بازمىگردند و جامه سياه را از تن بيرون مىآورند. | ||
+ | |||
+ | سوگوارى كه عشاير استان انجام مىدهند، به همان سبك معمول عزادارى عموم مردم لرستان مىباشد. | ||
+ | البته رسوم خاصى نيز ديده مىشود كه در اينجا به چند مورد اشاره مىكنيم. عشاير برخى از مناطق (مثلاً عشاير منطقه چغلوندى) وقتى عزيزى را از دست مىدهند در صورتى كه فرد متوفى مرد باشد اسبش را تا يك هفته جلو چادر مىبندند. | ||
+ | |||
+ | مردان گوشههايى از سياه چادرها را پاره كرده و به گردن انداخته و آنگاه روى قبر مىاندازند و زنان گيسوان خود را بريده و روى قبر مىافكنند. كنار چادر وسايل متوفى از جمله لباس، كفش، تفنگ و فشنگها را تا چهل روز به صورت حجله تزيين مىكنند. | ||
+ | |||
+ | عصر روز خاكسپارى روى قبر آتشى برپا مىكنند، بدين معنى كه تو اجاقت هنوز روشن است. از طرفى مدعوين با اسبهاى كتل بسته مىآيند و در خود ايل نيز اسبى را به نشانه عزادارى كتل مىبندند. | ||
+ | |||
+ | يكى از رسوم مربوط به سوگوارى در ميان عشاير «شُوِ شام» مىباشد. شُوِ شام، همان شب خاكسپارى است. صاحبان عزا در اين شب گوسفندى را قربانى كرده از گوشت آن غذايى مهيا ساخته و با نان موسوم به «تيرى» (نانى است كه با خمير برنيامده و به شكل بسيار ساده و بر روى ساج پخته مىشود) مىخورند، به اين غذا شو شام مىگويند. كله همين گوسفند را تا سه روز نگاه مىدارند و در روز سوم پخته و صرف مىكنند. | ||
+ | |||
+ | عصر اولين روز خاكسپارى هفت نان نازك تيرى پخته و با حلوا مىخورند، روز دوم شش نان نازك پخته و با حلوا مىخورند، روز سوم پنج نان نازك تيرى پخته و با حلوا مىخورند و به همين ترتيب تا روز هفتم يك نان نازك تيرى طبخ كرده و با حلوا صرف مىنمايند و پس از روز هفتم اعلام مىكنند كه مراسم ترحيم ندارند (در اصطلاح محلى به مجلس ترحيم، سرسلامتى و يا عذرخواهى مىگويند) تا روز هفتم همه اهل ايل و فاميل و آشنايان از ديگر ايلات و طوايف به سرسلامتى گويان سرى به خانواده صاحب عزا زده و ناهارى صرف مىكنند و براى جبران ضررهايى كه بر اثر پذيرايى به خانواده متوفى وارد آمده گوسفند و يا پولى را (بر حسب شأن خود) به عنوان پرسونه براى خانواده عزا مىآورند. | ||
+ | |||
+ | در مرگ عزيز ايل ـ چه مرد و چه زن ـ كتل مىبندند و همچنين پذيرايى برگزار مىشود، روز هفتم همه مدعوين سر خاك رفته پس از فاتحهخوانى هر كدام به ديار خود باز مىگردند. | ||
+ | |||
+ | روز چهلم نيز ناهار را در منزل صاحبان عزا صرف نموده و به سر خاك متوفى رفته و فاتحه مىخوانند. | ||
+ | در اولين سالگرد نيز مراسم يادبودى سر خاك برپا مىشود و معمولاً مدعوين به ناهار دعوت مىشوند كه اين آخرين مراسم براى عزيز از دست رفته به شمار مىرود. | ||
+ | |||
+ | عشاير منطقه كوهدشت آيين خاصى در بزرگداشت عزيز از دست رفتهاى دارند كه به رقص مرگ موسوم است. رقص مرگ را معمولاً به همراه موسيقى «رارا» در روز تشييع جنازه و در كنار تابوت اجرا مىكنند. مردم با شنيدن آواى ساز و دهل از واقعه مطلع مىشوند و در كنار تابوت جمع شده روى دوش خود گل ماليده و كنار تابوت آتش افروخته و آيين را اجرا مىكنند. در اين روز نوازندگان موسيقى غمگينى مىنوازند كه به همراه اين موسيقى كه سرخونىوش نيز گفته مىشود سرخوان (جلودار رقص) همنواى بانگ ساز و دهل در مقام متوفى آوازى سر مىدهد كه همراهان ترجيعبند اين مرثيه را با هم سر داده و به اجراى رقص مىپردازند. | ||
+ | |||
+ | آواهاى عزاى لرستان به دو بخش تقسيم مىشوند: بخش اول آواهايى كه عموميت داشتهاند و از ديرباز براى كليه افرادى كه در مىگذشتهاند، خوانده مىشده است. اين آواها به مويهها معروفاند. در گويش لرى به مويهها «سرمور» مىگويند و در لكى «هور». | ||
+ | |||
+ | لاوَنَه Lavana در اصل لغت به معناى خواب كردن است و در اصطلاح، به خواندن اشعار مويه براى مرده اطلاق مىشود، بخصوص هنگامى كه فردى در حال سكرات مرگ است يا آنكه مدت كمى از مرگ او گذشته است بر بالاى سرش جمع شده و مويهها را با لحنى بسيار غمگينانه مىخوانند و به همين كار لفظ «لاونه» تعلق مىگيرد. مويهها اشعاريست در خصوصيات فرد در گذشته، در اين اشعار قد و بالاى متوفى توصيف مىشود. | ||
+ | |||
+ | سراينده خصوصيات اخلاقىاش را بازگو و شجاعتها و شهامتهاى او را به ويژه در هنگام جنگ بيان مىكند. در اين مويهها، حماسه، لطافت، شيوايى كلام و بار عاطفى قوى موج مىزند | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:عزاداریها]] | [[رده:عزاداریها]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۳۲
عزادارى ماه محرم
مردم لرستان نيز همچون مردم بسيارى ديگر از نقاط كشور، عزادارى امام حسين عليهالسلام را با آيينهاى خاص برگزار مىكنند. بسيارى از اهالى روستاهاى منطقه كه در طول سال به شهرهاى ديگرى براى كار رفتهاند، دهه اول محرم را به موطن خود بازگشته و در قالب دستهجات و هيئتهاى مذهبى به عزادارى مىپردازند.
به طور كلى مردم منطقه لرستان در چهار دسته كلى به عزادارى حسينى مىپردازند:
1ـ دستهجات سينهزنى،
2ـ دستهجات زنجيرزنى،
3ـ دستهجات شبيهخوانى و تعزيهگردانى،
4ـ دستهجات قمهزنى.
معمولاً هر يك از محلاّت داراى دستهجات خاصّ سينهزنى و زنجيرزنى مىباشد. شبيهخوانى و تعزيهگردانى در وسعت كمترى اجرا شده و معمولاً قمهزنى، امروزه، تنها در سپيدهدم عاشورا در بعضى شهرهاى لرستان از جمله بروجرد اجرا مىشده است.
تشكيل گروههاى عزادار سينهزن و زنجيرزن، از نخستين روزهاى ايام محرم آغاز مىشود و در روز تاسوعا و عاشورا به اوج خود مىرسد. در بروجرد رسم است از چند روز مانده به حلول ماه محرم، اكثر خانوادهها، بهترين اتاق خانهشان را سياهپوش مىكنند؛ منبر كوچكى كه تنها جهت نهادن چراغ بر روى آن به كار مىآيد، در گوشهاى از اتاق گذاشته، روى آن را نيز با پارچه سياه مىپوشانند؛ آنگاه چراغهاى گردسوز، لوسترهاى تزئينى و گلابپاش و ... را به ترتيب روى پلههاى منبر مىچينند و آنها را در ايام دهه محرم روشن نگاه مىدارند.
با حلول ماه محرم، اين خانوادهها تا پاسى از شب در خانه را باز مىگذارند و از عزاداران عاشوراى حسينى پذيرايى مىكنند. ذكر مصيبت و نوحهخوانى مجلس را پر از شور و عشق مىسازد. اين رسم در بروجرد به نام «سقاخانه» معروف است و از ويژگىهاى اين شهرستان در مراسم سوگوارى سيدالشهدا عليهالسلام مىباشد.
بروجردىهاى معتقدند اگر كسى هفت سال پى در پى آيين خاص سقاخانه را به طور دقيق انجام دهد، حتما به مراد خود خواهد رسيد. اين آيين بدين صورت است كه صاحب نذر بايستى چهل شمع را برداشته و به نيتى كه دارد در چهل سقاخانه روشن نمايد.
در بعضى شهرستانهاى استان، به خصوص در خرمآباد، مردم در روز عاشورا در محلاّت مختلف «خَرَه» درست كرده و عزاداران خود را در آن مىغلتانند: خَرَه گِلِ رُس است كه در اصطلاح محلى به اين نام معروف است و سمبل غم و اندوه و عزادارى به شمار مىرود. مردم خرمآباد در روز عاشورا سراپا گلآلود به اجراى مراسم عزادارى حسينى مىپردازند.
مردم بعضى از نقاط، مانند بروجرد، سحرگاه عاشورا به حمامهاى شهر مىروند و پس از «خَرهگيرى» به سينهزنى و عزادارى مىپردازند. سپس صاحبان حمام از آنها پذيرايى مىكنند. با سرزدن سپيده، گروههاى عزادار در حالى كه سر و صورت خويش را با خاك و گل آغشتهاند، به خيابانها مىآيند.
در برخى نقاط استان مانند بروجرد رسم است هيأتها و دستههاى عزادارى از صبح عاشورا در خيابانها راه مىافتند و به زيارت امامزاده و علماى منطقه مىشتابند. در اين روز عبور از كوچهها، خيابانها و معابر اصلى به كندى صورت مىگيرد؛ چرا كه خيابانها از مردم آكنده است و شدت حضور مردم چنان است كه راه عبور و مرور بسته شده و عزاداران تا نزديكىهاى ظهر به زيارت علما و امامزادههاى شهر توفيق نمىيابند.
در برخى ديگر نقاط استان مردم به بستن تكايا مبادرت كرده و در آن به عزادارى مىپردازند. همچنين در بعضى مناطق، در روز عاشورا، خيمههاى حسين عليهالسلام را برپا كرده در عصر همان روز به آتش مىكشند. همانطور كه گفته شد، در روز عاشورا اكثر مردم لرستان با ماليدن گل بر سر و روى خود به عزادارى مىپردازند و در ظهر عاشورا، بعد از به اجرا درآوردن اوج عزادارى كه حُسين حُسين گفتن است، تقريبا آيينها خاتمه يافته تلقى مىشود و آنچه مىماند مراسم «شام غريبان» است كه در بيشتر شهرستانهاى استان اجرا مىشود.
در اين مراسم، دستهها با به سركشيدن طبقهاى نان و خرما و با پاشيدن كاه بر سر و روى همراهان و خواندن آواز غمگين مانند: بُوَد امشب شب شام غريبان اسيران حسين نالان و گريان و ... به خانههايى كه در آن عزادارى بر سيدالشهداء برپا است مىروند و به مصيبت نوحهخوانان گوش فرا مىدهند.
يكى از رسوم ويژه ماه محرم پختن آش نذرى است. اين رسم تقريبا در همه شهرها و روستاهاى لرستان مرسوم است. در برخى از مناطق استان، دو روز اول دهه محرم و در برخى نقاط ديگر در روز ششم، خانوادهها به تهيه آشنذرى مبادرت مىورزند.
تعزيه و شبيهخوانى از آداب و رسوم ويژه ماه محرم است كه در برخى از شهرستانهاى اُستان از قبيل ازنا، اليگودرز، بروجرد و دورود رايج است. نمايش تعزيه در لرستان قدمتى بيش از 130 سال دارد.
بيشتر مجالس تعزيه مربوط به فجايع كربلاست كه از روزهاى آغازين تا آخر دهه اول محرم به ترتيب اجرا مىشود. در روز اول يا دوم مجالس «حجة الوداع»، در روزهاى سوم و چهارم مجالس شهادت حضرت مسلم عليهالسلام و دوطفلان مسلم، در روزهاى پنجم و ششم مجالس شهادت حارث و حضرت حمزه، در روزهاى هفتم و هشتم مجالس شهادت حُر و حضرت على اكبر عليهالسلام، در روز تاسوعا مجلس شهادت حضرت ابوالفضل عليهالسلام، در روز عاشورا و عصر آن، مجلس شهادت حضرت امام حسين عليهالسلام و حركت اُسرا به نمايش درمىآيند و نيز در ايام پس از دهه اول محرم مجلس خروج مختار برگزار مىشود كه معمولاً بيش از ساير مجالس مورد استقبال عُموم قرار مىگيرد.
همچنين در ايامى نظير بيست و هشتم صفر، مجالس رحلت پيامبر گرامى صلىاللهعليهوآلهو شهادت حضرت امام حسن عليهالسلام برگزار مىگردد.
امروزه تعزيهخوانها از لباسهاى متداول تعزيه استفاده مىنمايند. براى تفكيك شخصيتها با به سر كردن سربندهايى با رنگها متفاوت (معمولاً سبز و سرخ)، «اوليا» و «اشقيا» را نشان مىدهند.
در برخى از مناطق استان (اليگودرز و ...) در اجراى تعزيه از سنج و طبل، نى، سرنا و كرنا استفاده مىشود تا تأثير صحنه را دو چندان كند.
در ديگر مناطق استان (ازنا، بروجرد و ...) از آلات موسيقى مثل ترومپت، سنج، نى، قرهنى، طبل و ... كمك گرفته مىشود. لازم به ذكر است كه در طى ايام محرم، قبل از اجراى تعزيه «كتل» راه مىاندازند (اسب با پارچههاى سياه و رنگى تزيين مىشود و لباس و يراق شبيه اوليا به آن آويخته مىگردد). همچنين نعش درست كرده، اقدام به دسته روى مىكنند كه در پيشاپيش اين دستهها، علمها و بيرقهاى رنگارنگ به چشم مىآيد.
استفاده از چمر با ساز و دهل تقريبا در تمامى مناطق لرستان رسم است. نوحههاى صامت بروجردى، مرثيه سراى دوره قاجار، از جمله مراثى است كه زبانزد اهل مصيبت بوده و مردم لُر كاملاً با آن آشنايند.
اما علاوه بر نوحههاى صامت، لُرستانىها به نقل مراثى مىپردازند كه مطلع يكى از آنها از اين قرار است:
بابا چرا سر از خاك، يك لحظه برندارى حق دارى پدرجان زيرا كه سر ندارى
از ديگر رسوم عزادارى دهه محرم كه تنها در سپيده دم عاشورا در بعضى شهرستانهاى استان لرستانى از جمله بروجرد اجرا مىشده مراسم قمهزنى است و اين مراسم بدين صورت بوده كه قمهزنها در حالى كه سرهاى خود را با تيغ تراشيده و لباسهاى سفيد پوشيدهاند، در دو رديف روبروى همديگر ايستاده و در حالى كه با شور و هيجان فرياد مىكشند حيدر! حيدر!، با قمه بر فرق سر خود مىزنند، البته كسانى از اهل هيئت با چوب در كنار دسته ايستاده و گاه چوبدست خود را بين قمه و سر قمهزن حايل كرده و از شدت ضربه مىكاهند. به هر حال خون از سر اكثر قمهزنها جارى شده و گاهى باعث بيهوشى و ... بعضى از آنان مىشود.
در اين استان برخى از افراد به خصوص زنان براى حل مشكلاتشان نذر مىكنند كه در روز تاسوعا يا عاشورا چهل منبر يا تكيه را گردش كنند و در آنها شمع روشن نمايند. بنابراين در اين روز پا برهنه و نقاب زده به چهل تكيه رفته و شمع روشن مىنمايند. در جريان گردش چهل منبر نبايستى با كسى سخن بگويند.
در روز اربعين حسينى نيز مردم استان غرق عزا شده و چهره شهر و روستا سياه پوش مىگردد. دستههاى سينه زن و زنجير زن و عزادار در مساجد و منازل بعضى افراد جمع شده و با انجام مراسم عزادارى به مجالس روضهاى كه در بعضى منازل تشكيل مىشود سر زده و به عزادارى مىپردازند.
در اين روز نيز برخى از مردم نذرهايى دارند كه حليم، حلوا، عدس پلو، برنج با گوشت و شله زرد از جمله نذرهاى اين روز مىباشند كه بين همسايگان تقسيم مىشوند.
2ـ مجالس ترحيم
آيين سوگوارى بر مردگان در بخشهاى مختلف لرستان كمابيش به يك شيوه صورت مىگيرد.
در لرستان به هنگام سوگوارى، نخست زنانى كه با فرد متوفى خويشاوندى نزديك دارند (مانند زن، مادر و خواهر) و همچنين چند تن از زنان خويشاوند و همسايه، پيرامون جسد گرد مىآيند و به زارى و شيون مىپردازند. اين زنان بر بالين او مىنشينند و دستهاى از گيسوان بافته خود را مىبرند و بر روى جسد مىاندازند. خويشاوندان دور و همسايگان اين كار را بيشتر به پاس خويشان نزديك مىنمايند و اجبارى به بريدن گيسوى خود ندارند.
گاهى زنان ديگر هم كه با صاحبان سوگ دوستى يا خويشاوندى دارند، در اين آيين شركت مىكنند. مردان نيز در خانه مرده گرد مىآيند و «خَرَّ» (گل) به كلاه و شانههاى خود مىمالند.
در اين هنگام اسب سوارى متوفى را كه پوشاك و نرمافزارهاى جنگى و شكارى او را بر آن نهادهاند، مىآورند، روى پوشاك و افزارها، پارچههاى رنگين و روسريهاى زنانه انداخته و كلاه متوفى را بالاى همه آنها مىگذارند و همچنين گيسوان بريده زنان را با نخى به گردن اسب مىآويزند. اسب را در اين هنگام «كَتَلْ» مىنامند.
گاهى در اين گونه مراسم براى بزرگداشت متوفى چند كتل مىآرايند. همراه كتل يا كتلها نوازندگانى با سرنا و دهل به راه مىافتند. اين نوازندگان آهنگ غمانگيزى به نام «چَمَرْ» كه ويژه سوگوارى است، مىنوازند. در اين هنگام مرده را به شيوه معمول شست و شو و غسل مىدهند و در تابوت مىگذارند و سپس تابوت را مردان بر دوش مىگيرند و كتل يا كتلها را پيشاپيش آن به راه مىاندازند.
نخست نزديكترين خويشاوندان متوفى زير تابوت مىروند، سپس گروهى در پى آنان روانند، تا به گورستان دهكده برسند، نوازندگان نيز تا گورستان با نواختن آهنگ «چمر» آنان را همراهى مىكنند. در گورستان پس از به خاك سپردن و فاتحهخوانى، ميان حاضران از حلوايى كه در خانه مرده درست شده، پخش مىشود. در بازگشت از گورستان، نوازندگان، سوگداران و همراهان را تا خانه خويشاوند مرده مىرسانند، آنگاه يكى از بستگان، صاحبان عزا را براى شام يا ناهار به خانه خود دعوت مىكند.
در اين هنگام ديگران پراكنده مىشوند و نوازندگان نيز از نواختن آهنگ دست مىكشند. پس از خوردن غذا سوگواران به خانههاى خود باز مىگردند. صبح روز بعد كتلها را در حياط خانه مرده، و اگر حياط نبود يا كوچك بود به زمين هموار نزديك آن، مىآورند و نوازندگان براى آگاهى مردم از خبر مرگ، آهنگ «چمر» مىنوازند و خويشان مرده نيز آشنايان و خويشاوندانى كه در مناطق دورتر به سر مىبرند را از اين پيشامد بد آگاه مىكنند.
در همين صبح مردم دسته دسته براى «پُرسْ» (تعزيت و فاتحهخوانى) به خانه صاحب عزا مىآيند. اگر خانه گنجايش آنان را نداشته باشد، سياه چادر بزرگى در بيرون خانه مىزنند و در آن از مهمانان پذيرايى مىكنند. زنان در محل سوگوارى دو دسته مىشوند و در برابر هم مىايستند. بيشتر آنان پيراهن تيرهرنگ بلندى كه تا روى پا مىرسد در بر دارند و سربندهاى سياهى به سر بستهاند و پياپى با حركتهاى يكنواخت صورت خود را با پنجههاى دست مىخراشند و با هم به آرامى «وِىْ وِىْ» مىگويند.
در مناطق روستايى با صداى زنان عزادار، مردم ده و يا روستا دست از كار مىكشند و به محل سوگوارى مىشتابند، حتى كودكان نيز گرد مىآيند و مانند پدران و مادران خود گريه و شيون مىكنند. در اين هنگام گروهى از زنان روستاهاى نزديك كه با شنيدن آواز «چمر» براى سوگوارى از راه رسيدهاند، به صف زنان ايستاده نزديك مىشوند. دو دسته نخست در هم مىآميزند و به آهستگى به پيشواز آنها مىروند.
زنان تازه رسيده هم مانند ديگران شيون مىكنند و از كسانى كه بىتابى مىكنند، دلجويى مىكنند و بار ديگر همگى، دو دسته مىشوند و برابر هم مىايستند و به زارى و شيون مىپردازند. در گوشه ديگرى، مردان، جدا از زنان، در صفى مىايستند و هر چند دقيق يك بار با هم «اِىْ داىْ اِىْ بيياىْ» (اى داد اى بيداد) مىگويند و آهسته مىگريند. گاهى نيز مانند زنان چهره خود را مىخراشند. كسانى كه به وسيله پيك از روستاهاى دور يا نزديك آگاهى يافتهاند، اسبهاى خود را با پارچههاى سياه مىپوشانند و سرپرستان و بزرگان آنان پيراهن سياه در بر مىكنند و ديگران اگر پيراهن سياه نداشته باشند، يك تخته از پارچه «سياه چادر» (لُرها به چادرى كه در آن زندگى مىكنند سياه چادر مىگويند) بر دوش مىاندازند.
پوشيدن جامه سياه براى سرپرست و خان اجبارى است. پس از آن كه اين مردان رسيدند و به محل سوگوارى آمدند، از اسبهاى خود پياده مىشوند و از گِلى كه از پيش، روى زمين آماده شده، به كلاه و شانه خود مىمالند. آنگاه هر دو دسته (مردان خود ده و مردانى كه از روستاهاى ديگر آمدهاند) آهسته آهسته به پيشواز هم مىروند و زارى مىكنند و يكديگر را دلدارى مىدهند. سپس مهمانان براى پذيرايى به خانه يا چادر راهنمايى مىشوند.
در چادر يا اتاق پذيرايى، مهمانان كنار هم بر حسب سن و مقام مىنشينند و درباره مردانگى و نيكىهاى متوفى و بازماندگان و جانشينان گفت و گو مىكنند. در اين هنگام يكى از خويشاوندان متوفى با يك سينى كه كاردى در آن گذاشته شده به پيش مهمانان مىآيد و از خان يا بزرگ مجلس اجازه مىگيرد و گلها را از روى كلاه و شانههاى همه با كارد مىتراشد و در سينى مىريزد و بيرون مىبرد.
ميهمانانى كه بامداد به خانه صاحب عزا مىروند، تا نيمروز در آنجا مىمانند و پس از خوردن ناهار باز مىگردند و كسانى كه پس از ناهار مىروند، تا شامگاه مىنشينند و پس از خوردن شام به خانه باز مىگردند.
پس از ناهار يا شام يكى از بستگان متوفى سينى به دست در مجلس مىآيد و سينى را در پيش مهمانان مىگرداند و ميهمانان، هر يك در خور توانايى خود، پولى در آن مىريزند. اين پول را به گويش خود «پُرسان» مىنامند.
زنان، جدا از مردان در اتاقهاى ديگر يا در بخش ديگرى از چادر كه با «چيتْ» (چيزى است مانند پرده حصيرى) جدا شده، مىنشينند و بيشتر آنان همسايهها و بستگان نزديك متوفى هستند.
زنان آباديهاى دور كمتر براى پرس (فاتحهخوانى) مىآيند. آنان پس از ناهار، گرداگرد كتلها مىنشينند و آنها را در ميان مىگيرند و «مُورْ آرْ» (زنى كه كار او نوحهگرى در سوگوارىهاست) به خواندن آوازهاى غمانگيز آغاز مىكند و زنان، با او همآواز مىشوند و آهسته آهسته زير لب زمزمه و گريه مىكنند.
سوگوارى معمولاً سه روز طول مىكشد و گاهى براى آمدن خويشاوندانى كه در دهات دور زندگى مىكنند، چند روز ديگر هم ادامه مىيابد تا آنها بتوانند در مجلس «پُرس» حاضر شوند.
پس از اين گونه تشريفات، سوگوارى تقريبا پايان مىپذيرد، اما زنان و دخترانى كه خويشاوندى نزديك دارند يك سال جامه سياه مىپوشند و در جشنها و عروسىها حاضر نمىشوند.
در سالگرد متوفى همه خويشاوندان جمع مىشوند و به گورستان مىروند و قبر متوفى را اگر در اثر باران و برف خراب شده باشد، از نو مىسازند و در همان روز در گورستان پلو مىپزند و ناهار را در آنجا مىخورند و شامگاهان بازمىگردند و جامه سياه را از تن بيرون مىآورند.
سوگوارى كه عشاير استان انجام مىدهند، به همان سبك معمول عزادارى عموم مردم لرستان مىباشد. البته رسوم خاصى نيز ديده مىشود كه در اينجا به چند مورد اشاره مىكنيم. عشاير برخى از مناطق (مثلاً عشاير منطقه چغلوندى) وقتى عزيزى را از دست مىدهند در صورتى كه فرد متوفى مرد باشد اسبش را تا يك هفته جلو چادر مىبندند.
مردان گوشههايى از سياه چادرها را پاره كرده و به گردن انداخته و آنگاه روى قبر مىاندازند و زنان گيسوان خود را بريده و روى قبر مىافكنند. كنار چادر وسايل متوفى از جمله لباس، كفش، تفنگ و فشنگها را تا چهل روز به صورت حجله تزيين مىكنند.
عصر روز خاكسپارى روى قبر آتشى برپا مىكنند، بدين معنى كه تو اجاقت هنوز روشن است. از طرفى مدعوين با اسبهاى كتل بسته مىآيند و در خود ايل نيز اسبى را به نشانه عزادارى كتل مىبندند.
يكى از رسوم مربوط به سوگوارى در ميان عشاير «شُوِ شام» مىباشد. شُوِ شام، همان شب خاكسپارى است. صاحبان عزا در اين شب گوسفندى را قربانى كرده از گوشت آن غذايى مهيا ساخته و با نان موسوم به «تيرى» (نانى است كه با خمير برنيامده و به شكل بسيار ساده و بر روى ساج پخته مىشود) مىخورند، به اين غذا شو شام مىگويند. كله همين گوسفند را تا سه روز نگاه مىدارند و در روز سوم پخته و صرف مىكنند.
عصر اولين روز خاكسپارى هفت نان نازك تيرى پخته و با حلوا مىخورند، روز دوم شش نان نازك پخته و با حلوا مىخورند، روز سوم پنج نان نازك تيرى پخته و با حلوا مىخورند و به همين ترتيب تا روز هفتم يك نان نازك تيرى طبخ كرده و با حلوا صرف مىنمايند و پس از روز هفتم اعلام مىكنند كه مراسم ترحيم ندارند (در اصطلاح محلى به مجلس ترحيم، سرسلامتى و يا عذرخواهى مىگويند) تا روز هفتم همه اهل ايل و فاميل و آشنايان از ديگر ايلات و طوايف به سرسلامتى گويان سرى به خانواده صاحب عزا زده و ناهارى صرف مىكنند و براى جبران ضررهايى كه بر اثر پذيرايى به خانواده متوفى وارد آمده گوسفند و يا پولى را (بر حسب شأن خود) به عنوان پرسونه براى خانواده عزا مىآورند.
در مرگ عزيز ايل ـ چه مرد و چه زن ـ كتل مىبندند و همچنين پذيرايى برگزار مىشود، روز هفتم همه مدعوين سر خاك رفته پس از فاتحهخوانى هر كدام به ديار خود باز مىگردند.
روز چهلم نيز ناهار را در منزل صاحبان عزا صرف نموده و به سر خاك متوفى رفته و فاتحه مىخوانند. در اولين سالگرد نيز مراسم يادبودى سر خاك برپا مىشود و معمولاً مدعوين به ناهار دعوت مىشوند كه اين آخرين مراسم براى عزيز از دست رفته به شمار مىرود.
عشاير منطقه كوهدشت آيين خاصى در بزرگداشت عزيز از دست رفتهاى دارند كه به رقص مرگ موسوم است. رقص مرگ را معمولاً به همراه موسيقى «رارا» در روز تشييع جنازه و در كنار تابوت اجرا مىكنند. مردم با شنيدن آواى ساز و دهل از واقعه مطلع مىشوند و در كنار تابوت جمع شده روى دوش خود گل ماليده و كنار تابوت آتش افروخته و آيين را اجرا مىكنند. در اين روز نوازندگان موسيقى غمگينى مىنوازند كه به همراه اين موسيقى كه سرخونىوش نيز گفته مىشود سرخوان (جلودار رقص) همنواى بانگ ساز و دهل در مقام متوفى آوازى سر مىدهد كه همراهان ترجيعبند اين مرثيه را با هم سر داده و به اجراى رقص مىپردازند.
آواهاى عزاى لرستان به دو بخش تقسيم مىشوند: بخش اول آواهايى كه عموميت داشتهاند و از ديرباز براى كليه افرادى كه در مىگذشتهاند، خوانده مىشده است. اين آواها به مويهها معروفاند. در گويش لرى به مويهها «سرمور» مىگويند و در لكى «هور».
لاوَنَه Lavana در اصل لغت به معناى خواب كردن است و در اصطلاح، به خواندن اشعار مويه براى مرده اطلاق مىشود، بخصوص هنگامى كه فردى در حال سكرات مرگ است يا آنكه مدت كمى از مرگ او گذشته است بر بالاى سرش جمع شده و مويهها را با لحنى بسيار غمگينانه مىخوانند و به همين كار لفظ «لاونه» تعلق مىگيرد. مويهها اشعاريست در خصوصيات فرد در گذشته، در اين اشعار قد و بالاى متوفى توصيف مىشود.
سراينده خصوصيات اخلاقىاش را بازگو و شجاعتها و شهامتهاى او را به ويژه در هنگام جنگ بيان مىكند. در اين مويهها، حماسه، لطافت، شيوايى كلام و بار عاطفى قوى موج مىزند