شعرا و ادیبان استان لرستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | ميرنوروز | ||
+ | |||
+ | ميرنوروز، شاعر معروف لرستانى از سران طايفه مير و از اعقاب شاهوردى خان آخرين اتابك لُر است كه در سال 1006 ه .ق به فرمان شاه عباس صفوى كشته شد. اشعار ميرنوروز يعنى آنچه كه در ديوان بچاپ رسيده او وجود دارد به اسلوب نظامى گنجوى در دو بحر رمل مسدس و هزج مثمن محذوف ساخته شدهاند. | ||
+ | |||
+ | اين اشعار مشتمل بر ستايش باريتعالى و پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله و اشعار عرفانى و نمونهاى از اشعار لُرى و فارسى او عبارتند از: | ||
+ | |||
+ | اُوْ سِنوْ بختِ بُلن بى دسْتگيرمْ گِره ز مو مىگشادى، نوك تيرم | ||
+ | اِيْسِه ذوقْ سيمْ نَمَنَه شوْقِمْ نِشِسَه زِه بُرِسَه تيرم دِ صد جا شِكِسَه | ||
+ | |||
+ | ترجمه: | ||
+ | |||
+ | آن روزگاران بخت و اقبال بلندى داشتم بگونهاى كه تيرم گره مو را از هم باز مىكرد و حال آنكه امروز ذوقى باقى نمانده و شوق هم فروكش نموده زو كمان بريده و تيرم از صد جا شكسته است. | ||
+ | |||
+ | در جوانى تن توانا، ديده بينا پنجه گيرا، پشت خارا، دل چو مينا | ||
+ | زورِ بازو، تاب زانو، قوت سنگ موى مشكين، بوى مشگين، روى گل رنگ... | ||
+ | |||
+ | صامت بروجردى | ||
+ | |||
+ | محمدباقر بروجردى متخلص به صامت از مرثيه سرايان بزرگ ايران در سال 1263 ه .ق در بروجرد تولد يافت. صامت در انواع مختلف شعر از قصيده، غزل، مثنوى، ترجيع بند و رباعى در معانى مختلف طبع آزمايى كرده است. در اشعار صامت موجى از اخلاص و عشق به خاندان رسالت ديده مىشود تا آنجا كه اشعار وى به صورت نوحه خوانى اجرا مىشود ديوان صامت بارها تجديد چاپ شده است. | ||
+ | |||
+ | صامت در سال 1331 ه .ق دار فانى را وداع گفته است. | ||
+ | |||
+ | از اشعار اوست: | ||
+ | |||
+ | اشك من اشك فراتست و سرابش خون است يا رب اين بحر چه بحرى است كه آبش خون است | ||
+ | عرصه كرب بلا موج زند چون دريا وه چه دريا كه همه موج حبابش خون است | ||
+ | نه همه خون شده جارى ز دو چشم صامت خامه دفتر و ديوان و كتابش خون است. | ||
+ | |||
+ | اسدالله امير پور امرائى | ||
+ | |||
+ | اسدالله فرزند نظر على خان امير اشرف اميرپور امرائى يكى از بهترين شاعران و سخنسرايان لرستان او در سال 1285 ه .ش در كوهدشت لرستان به دنيا آمد. استعداد كم نظير و قدرت چشم گيرش در خلق كلمات در قالبهاى شعرى يكى از خصايص ارزنده كار اوست. او از 16 سالگى به شعر و شاعرى روى آورد و در اين كار مورد تشويق پدر خود قرار گرفت. شيوه كار امرائى در مسير كار عبيد زاكانى و شعراى طنزپرداز ايران است. آن چنان در اين زمينه قوى و بلامنازع بود كه همتايى در لرستان براى او نمىشود در نظر داشت. | ||
+ | |||
+ | امرائى در سال 1365 چهره در نقاب خاك كشيد. | ||
+ | |||
+ | از غزلهاى اوست: | ||
+ | |||
+ | كيستم خاكستر از كاروان واماندهاى كيستم با دردِ ناكامى برادر خواندهاى | ||
+ | كيستم گاهى نمايان، گاه پنهان از نظر هم رديف و هم عنان كرم شب تابندهاى | ||
+ | كيستم از عيش و شادى و مسرت بىنصيب از ازل از مادر رنج و محن زائيدهاى | ||
+ | كيستم من با تهيدستى به بازار عمل هم ز خود مايوس و هم از دوستان شرمندهاى... | ||
+ | |||
+ | غضنفرى امرايى | ||
+ | |||
+ | اسفنديار فرزند نظر على خان غضنفرى امرائى در سال 1296 ه .ش در كوهدشت به دنيا آمد. پدرش نظر على خان امرائى ملقب به امير اشرف طبعى لطيف و شاعرانه داشت كه اين طبيعت به فرزندانش اسفنديار و اسدالله منتقل گرديد. امرائى كار شعر و شاعرى را بعد از برخورد با اسدالله خان كمالوند (مفلوك) آغاز كرد. | ||
+ | |||
+ | او در يادداشتهاى خود نخستين مشوق و استادش را مرحوم مفلوك معرفى مىكند. امرايى در كنار كار ادارى همواره به كار شعر و شاعرى و تحقيقات ادبى و تاريخ، گوشه چشمى داشت كه ماحصل آن ديوان اشعار تذكره شعراى لرستان (گلزار ادب) تصحيح ديوان مير نوروز و ملا پريشان است. | ||
+ | |||
+ | غضنفرى با اينكه تحصيلات دانشگاهى نداشت ولى با استعداد سرشار خود يكى از شاعران خوش قريحه و با ذوق لرستان به شمار مىرود. | ||
+ | |||
+ | او در سال 1372 در شهر خرمآباد درگذشت. | ||
+ | |||
+ | مطلع يكى از شعرهايش بيت زير مىباشد: | ||
+ | |||
+ | فداى جان تو هست اگر كه نيست زرى نثار مىكنمت، ار كُنى به من نظرى... | ||
+ | |||
+ | جليل احمدپور | ||
+ | |||
+ | جليل فرزند احمد خان احمدپور در سال 1303 ه .ش در بخش چگنى لرستان متولد شد. تحصيلات ابتدايى و مقدماتى را طبق معمول آن روزگار در حكمت خانههاى قديمى و نزد مكتب داران سنتى گذراند. در دوران نوجوانى به شعر و عوالم معنوى آن روى آورد و از تجارب اسدالله امير پور امرايى و اسفنديار غضنفرى امرائى بهرهمند گرديد. اشعارش در قالب سرودههاى كهن چه در شكل غزل و يا مثنوى به صورت بحر متقارب ديده مىشود. ظرافت طبع او حاصل مطالعه او در ديوانهاى شاعران ماقبل است به حافظ، سعدى و فردوسى علاقه خاصى داشت. | ||
+ | |||
+ | مطلع يكى از قطعات وى عبارتست از: | ||
+ | |||
+ | حَمد و منتْ بر خداى دادگر رازق مخلوق و حى مقتدر... | ||
+ | |||
+ | استاد مهرداد اوستا | ||
+ | |||
+ | محمدرضا فرزند محمد صادق رحمانى، مشهور به مهرداد اوستا از قصيده سرايان بزرگ معاصر و از شاعران متعهد انقلاب، در سال 1306 ه .ش در بروجرد گام به وادى هستى گذاشت. او تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاهش به پايان رسانيد و همزمان با تحصيلات دروس حوزوى را نيز فرا گرفت. | ||
+ | |||
+ | استاد اوستا در سال 1326 به دانشكده ادبيات راه يافت و در رشته فلسفه و علوم تربيتى به تحصيل پرداخت. او پس از اتمام دوره كارشناسى ارشد به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و در كنار تدريس پژوهش و سرودن را نيز دنبال كرد. اوستا شاعرى توانا و محققى پرمايه به شمار مىرفت. در نقد و شناخت شعر و مكاتب ادبى خبره بود و خود در شعر، سبك استادان خراسانى را پيش گرفت. شعر او از استوارى، انسجام كلام و لطافت مضمون برخوردار است، «اوستا» با درآميختن مايههاى تغزلى و عاشقانه به قالب قصيده، توانست نوآورىهايى در اين قالب به وجود آورد و آثارى ماندگار عرضه نمايد. او از ديرباز، در شمار هواداران حضرت امام خمينى (ره) جاى داشت. و تعهد از آغاز در شعرش به چشم مىخورد. | ||
+ | |||
+ | «اوستا» در سال 1362 به رياست شوراى عالى شعر و ادب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى منصوب شد و سرانجام در 1370، در محل كار خويش، بر اثر سكته قلبى درگذشت و با تكريم و تجليل به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | برخى از آثار و تأليفات استاد «اوستا» بدين قرار است: امام و حماسهاى ديگر، شراب خانگى ترس محتسب خورده، پاليزبان، نگارش و پژوهش در دستور زبان فارسى، تصحيح ديوان سلمان ساوجى، تعليقاتى بر نوروزنامه، شرح حال و آثار حكيم نيشابور، از كاروان رفته، سيماى سنايى. | ||
+ | |||
+ | نمونهاى از شعر او: | ||
+ | |||
+ | با من بگو تا كيستى؟ مهرى؟ بگو، ماهى؟ بگو خوابى، خيالى، چيستى؟ اشكى؟ بگو، آهى؟ بگو | ||
+ | راندم چو از مهرت سخن گفتى بسوز و دم مزن ديگر بگو از جان من، جانا چه مىخواهى؟ بگو | ||
+ | |||
+ | مفاخر كمالوند | ||
+ | |||
+ | ميرزا اسمعيل مفاخر كمالوند از زمره شخصيتهاى معتبر در خاندان كمالوند است، مفاخر مردى اديب، شاعر، عارف و سياستمدارى بوده است. روابط دوستى بين مفاخر با دو شخصيت معروف لرستانى نظير ميرزا صالح و شيخ عبدالرحمن لرستانى شهره عام و خاص است. هنر خطاطى و شاعرى مفاخر زبانزد است. پختگى خط او در قالب شكسته نظير خط ميرزا رضاى كلهر خوشنويس معروف دوران قاجار است. | ||
+ | قطعه شعرى دارد كه با اين بيت آغاز مىشود: | ||
+ | |||
+ | چو شد هلال محرم در آسمان ظاهر گرفت روى زمين را غبار غم يكسر... | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:شعرا و ادیبان]] | [[رده:شعرا و ادیبان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۵۵
ميرنوروز
ميرنوروز، شاعر معروف لرستانى از سران طايفه مير و از اعقاب شاهوردى خان آخرين اتابك لُر است كه در سال 1006 ه .ق به فرمان شاه عباس صفوى كشته شد. اشعار ميرنوروز يعنى آنچه كه در ديوان بچاپ رسيده او وجود دارد به اسلوب نظامى گنجوى در دو بحر رمل مسدس و هزج مثمن محذوف ساخته شدهاند.
اين اشعار مشتمل بر ستايش باريتعالى و پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله و اشعار عرفانى و نمونهاى از اشعار لُرى و فارسى او عبارتند از:
اُوْ سِنوْ بختِ بُلن بى دسْتگيرمْ گِره ز مو مىگشادى، نوك تيرم اِيْسِه ذوقْ سيمْ نَمَنَه شوْقِمْ نِشِسَه زِه بُرِسَه تيرم دِ صد جا شِكِسَه
ترجمه:
آن روزگاران بخت و اقبال بلندى داشتم بگونهاى كه تيرم گره مو را از هم باز مىكرد و حال آنكه امروز ذوقى باقى نمانده و شوق هم فروكش نموده زو كمان بريده و تيرم از صد جا شكسته است.
در جوانى تن توانا، ديده بينا پنجه گيرا، پشت خارا، دل چو مينا زورِ بازو، تاب زانو، قوت سنگ موى مشكين، بوى مشگين، روى گل رنگ...
صامت بروجردى
محمدباقر بروجردى متخلص به صامت از مرثيه سرايان بزرگ ايران در سال 1263 ه .ق در بروجرد تولد يافت. صامت در انواع مختلف شعر از قصيده، غزل، مثنوى، ترجيع بند و رباعى در معانى مختلف طبع آزمايى كرده است. در اشعار صامت موجى از اخلاص و عشق به خاندان رسالت ديده مىشود تا آنجا كه اشعار وى به صورت نوحه خوانى اجرا مىشود ديوان صامت بارها تجديد چاپ شده است.
صامت در سال 1331 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.
از اشعار اوست:
اشك من اشك فراتست و سرابش خون است يا رب اين بحر چه بحرى است كه آبش خون است عرصه كرب بلا موج زند چون دريا وه چه دريا كه همه موج حبابش خون است نه همه خون شده جارى ز دو چشم صامت خامه دفتر و ديوان و كتابش خون است.
اسدالله امير پور امرائى
اسدالله فرزند نظر على خان امير اشرف اميرپور امرائى يكى از بهترين شاعران و سخنسرايان لرستان او در سال 1285 ه .ش در كوهدشت لرستان به دنيا آمد. استعداد كم نظير و قدرت چشم گيرش در خلق كلمات در قالبهاى شعرى يكى از خصايص ارزنده كار اوست. او از 16 سالگى به شعر و شاعرى روى آورد و در اين كار مورد تشويق پدر خود قرار گرفت. شيوه كار امرائى در مسير كار عبيد زاكانى و شعراى طنزپرداز ايران است. آن چنان در اين زمينه قوى و بلامنازع بود كه همتايى در لرستان براى او نمىشود در نظر داشت.
امرائى در سال 1365 چهره در نقاب خاك كشيد.
از غزلهاى اوست:
كيستم خاكستر از كاروان واماندهاى كيستم با دردِ ناكامى برادر خواندهاى كيستم گاهى نمايان، گاه پنهان از نظر هم رديف و هم عنان كرم شب تابندهاى كيستم از عيش و شادى و مسرت بىنصيب از ازل از مادر رنج و محن زائيدهاى كيستم من با تهيدستى به بازار عمل هم ز خود مايوس و هم از دوستان شرمندهاى...
غضنفرى امرايى
اسفنديار فرزند نظر على خان غضنفرى امرائى در سال 1296 ه .ش در كوهدشت به دنيا آمد. پدرش نظر على خان امرائى ملقب به امير اشرف طبعى لطيف و شاعرانه داشت كه اين طبيعت به فرزندانش اسفنديار و اسدالله منتقل گرديد. امرائى كار شعر و شاعرى را بعد از برخورد با اسدالله خان كمالوند (مفلوك) آغاز كرد.
او در يادداشتهاى خود نخستين مشوق و استادش را مرحوم مفلوك معرفى مىكند. امرايى در كنار كار ادارى همواره به كار شعر و شاعرى و تحقيقات ادبى و تاريخ، گوشه چشمى داشت كه ماحصل آن ديوان اشعار تذكره شعراى لرستان (گلزار ادب) تصحيح ديوان مير نوروز و ملا پريشان است.
غضنفرى با اينكه تحصيلات دانشگاهى نداشت ولى با استعداد سرشار خود يكى از شاعران خوش قريحه و با ذوق لرستان به شمار مىرود.
او در سال 1372 در شهر خرمآباد درگذشت.
مطلع يكى از شعرهايش بيت زير مىباشد:
فداى جان تو هست اگر كه نيست زرى نثار مىكنمت، ار كُنى به من نظرى...
جليل احمدپور
جليل فرزند احمد خان احمدپور در سال 1303 ه .ش در بخش چگنى لرستان متولد شد. تحصيلات ابتدايى و مقدماتى را طبق معمول آن روزگار در حكمت خانههاى قديمى و نزد مكتب داران سنتى گذراند. در دوران نوجوانى به شعر و عوالم معنوى آن روى آورد و از تجارب اسدالله امير پور امرايى و اسفنديار غضنفرى امرائى بهرهمند گرديد. اشعارش در قالب سرودههاى كهن چه در شكل غزل و يا مثنوى به صورت بحر متقارب ديده مىشود. ظرافت طبع او حاصل مطالعه او در ديوانهاى شاعران ماقبل است به حافظ، سعدى و فردوسى علاقه خاصى داشت.
مطلع يكى از قطعات وى عبارتست از:
حَمد و منتْ بر خداى دادگر رازق مخلوق و حى مقتدر...
استاد مهرداد اوستا
محمدرضا فرزند محمد صادق رحمانى، مشهور به مهرداد اوستا از قصيده سرايان بزرگ معاصر و از شاعران متعهد انقلاب، در سال 1306 ه .ش در بروجرد گام به وادى هستى گذاشت. او تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاهش به پايان رسانيد و همزمان با تحصيلات دروس حوزوى را نيز فرا گرفت.
استاد اوستا در سال 1326 به دانشكده ادبيات راه يافت و در رشته فلسفه و علوم تربيتى به تحصيل پرداخت. او پس از اتمام دوره كارشناسى ارشد به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و در كنار تدريس پژوهش و سرودن را نيز دنبال كرد. اوستا شاعرى توانا و محققى پرمايه به شمار مىرفت. در نقد و شناخت شعر و مكاتب ادبى خبره بود و خود در شعر، سبك استادان خراسانى را پيش گرفت. شعر او از استوارى، انسجام كلام و لطافت مضمون برخوردار است، «اوستا» با درآميختن مايههاى تغزلى و عاشقانه به قالب قصيده، توانست نوآورىهايى در اين قالب به وجود آورد و آثارى ماندگار عرضه نمايد. او از ديرباز، در شمار هواداران حضرت امام خمينى (ره) جاى داشت. و تعهد از آغاز در شعرش به چشم مىخورد.
«اوستا» در سال 1362 به رياست شوراى عالى شعر و ادب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى منصوب شد و سرانجام در 1370، در محل كار خويش، بر اثر سكته قلبى درگذشت و با تكريم و تجليل به خاك سپرده شد.
برخى از آثار و تأليفات استاد «اوستا» بدين قرار است: امام و حماسهاى ديگر، شراب خانگى ترس محتسب خورده، پاليزبان، نگارش و پژوهش در دستور زبان فارسى، تصحيح ديوان سلمان ساوجى، تعليقاتى بر نوروزنامه، شرح حال و آثار حكيم نيشابور، از كاروان رفته، سيماى سنايى.
نمونهاى از شعر او:
با من بگو تا كيستى؟ مهرى؟ بگو، ماهى؟ بگو خوابى، خيالى، چيستى؟ اشكى؟ بگو، آهى؟ بگو راندم چو از مهرت سخن گفتى بسوز و دم مزن ديگر بگو از جان من، جانا چه مىخواهى؟ بگو
مفاخر كمالوند
ميرزا اسمعيل مفاخر كمالوند از زمره شخصيتهاى معتبر در خاندان كمالوند است، مفاخر مردى اديب، شاعر، عارف و سياستمدارى بوده است. روابط دوستى بين مفاخر با دو شخصيت معروف لرستانى نظير ميرزا صالح و شيخ عبدالرحمن لرستانى شهره عام و خاص است. هنر خطاطى و شاعرى مفاخر زبانزد است. پختگى خط او در قالب شكسته نظير خط ميرزا رضاى كلهر خوشنويس معروف دوران قاجار است. قطعه شعرى دارد كه با اين بيت آغاز مىشود:
چو شد هلال محرم در آسمان ظاهر گرفت روى زمين را غبار غم يكسر...