دوره پهلوی اول در استان گلستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | 1ـ غصب اراضى مردم منطقه | ||
− | + | اوضاع آشفته ايران، بى لياقتى قاجار، رشد و نفوذ كمونيسم در مرزهاى شمالى ايران و نگرانى از موقعيت مستعمراتى انگليسىها در جنوب آسيا به ويژه هند، باعث شد كه انگلستان وادار شود حكومتى مقتدر در ايران به وجود آورند تا حافظ منافع آنان باشد. | |
+ | |||
+ | از اين رو رضاخان را به قدرت رساندند و بعد از كودتاى 1299 او را سردار سپه و سپس نخست وزير كردند و در 1303 با تصويب مجلس مؤسسان پادشاه شد. رضاخان با شگردهاى مختلف بر تمام حركتهاى مخالف خود در كشور پيروز شد. | ||
+ | |||
+ | اوايل قدرت يافتن وى امير مؤيد با تحريك فئودالهاى سواد كوه سر به شورش برداشت. نيروهاى دولتى او و دو پسرش را سركوب كردند. | ||
+ | |||
+ | سپس مؤيد و پسرش هژبر السلطان با وساطت عدهاى، وارد نيروهاى ارتش استرآباد شد ولى اندكى بعد سران ارتش استرآباد هر دو را زندانى كردند و به جرم توطئه و همدستى با تركمنها جهت تصرف استرآباد در سال 1302 ه .ش روانه تهران نموده و در بين راه آنها را به قتل رساندند. | ||
+ | |||
+ | سال 1302 كه رضاخان نظام جمهورى را پيشنهاد كرد، طرفداران او در استرآباد شبنامه پخش مىكردند. | ||
+ | |||
+ | سال 1304 براى تثبيت قدرت مركزى و ايجاد ارتش قدرتمند، قانون خدمت اجبارى تصويب گرديد و سربازگيرى شروع شد و در استرآباد، سربازها را در مدارس عماديه و دارالشفا نگه مىداشتند. | ||
+ | |||
+ | چند سال بعد پادگان شهر بنا شد. اواسط همين سال به علت قهر كردن عطا خان سركرده تركمنهاى تفنگچى در نيروهاى ارتش استرآباد، سركوب تركمنها در استرآباد آغاز گرديد. | ||
+ | |||
+ | بعدها در زمان حكومت اردلان بر استرآباد رضاشاه وارد اين شهر شد و به هنگام بازگشت به سرتيپ زاهدى فرمانده تيپ شمال دستور داد تركمنها را خلع سلاح كنند. | ||
+ | |||
+ | از اين رو سرگرد حكيمى فرماندار نظامى منطقه استرآباد و دشت، كه بعدها همه كاره رضاشاه در اداره املاك اين منطقه شد، نخست براى ايجاد رعب و وحشت عدهاى از بزرگان استرآباد را به شاهرود، سمنان و دامغان تبعيد كرد. | ||
+ | |||
+ | سپس عدهاى از تركمنها را كه در خدمت رژيم رضاشاه بودند، از جمله مرجان خان و محمد آخوند از طايفه دراز را به مدد طلبيد. (محمد آخوند و فرزندش از زمان رضاشاه به بعد چندين دوره نماينده تركمنها در مجلس بودند). | ||
+ | |||
+ | حمله به تركمنها با چهار ستون مجهز آغاز گرديد. خلع سلاح تركمنها به پايان رسيد و سرتاسر تركمن صحرا به فرماندهى سرتيپ عبدالله توماج حكومت نظامى اعلام گرديد. توماج بعدها به پاس اين خدمات وكيل مجلس شد. | ||
+ | |||
+ | ريشه تاريخى سركوب تركمنها را بايد از زمان عقد قرارداد آخال (1881 م.) جستجو كرد. زيرا پس از اين قرارداد كميسرياى روس در گنبد قابوس مستقر شد و در سركوب تركمنهاى دشت گرگان از دوست قاجار حمايت كرد. | ||
+ | |||
+ | بعدها اختلاف بين دو طايفه بزرگ يعنى جعفرباى و آقا باى و تزلزل رهبران تركمن از جمله عثمان آخوند موجب موفقيت رضاشاه در سركوب آنها گرديد. | ||
+ | يكى از عوامل ايجاد تنش در منطقه استان گلستان در دوران رضاشاهى، تصرف املاك و مستغلات مردم بود. | ||
+ | |||
+ | حاصلخيز بودن اراضى اين خطه رضاشاه را بر آن داشت كه سعى در فراهم آوردن املاك شخصى براى خود و خانوادهاش كند و از اين رو زمينهاى زيادى را به زور تصرف كردند و به نام خود ثبت نمودند. | ||
+ | |||
+ | در دوران حكومت رضاشاهى ساخت و ساز فراوانى در منطقه انجام شد و راهها و بناهاى زيادى به انجام رسيد. | ||
+ | |||
+ | 2ـ كشف حجاب | ||
+ | |||
+ | يكى از اقدامات نابخردانه دوران رضاخانى كشف حجاب بود. عفت و حياء كه فرهنگ عمومى مسلمانان بود مورد تعرض مأموران حكومتى قرار گرفت، اما از آنجا كه حجاب در گستره فرهنگ دينى زنان مسلمان اين سرزمين بود كشف حجاب با مقاومت شديد مواجه شد و از اين رو آنان نتوانستند تمام آنچه را مىخواستند كه همان بى حجاب كردن تمام زنان بود، اجرا كنند. | ||
+ | |||
+ | خاطرات اهالى اين مرز و بوم گواه مبارزه مردان و زنان پاكدامن عليه اين تهاجم به فرهنگ دينى مردم است. | ||
+ | |||
+ | در اين ميان زنان تركمن منطقه نيز هرگز حجاب خود را ترك نكردند و در مقابل اين حركت ايستادگى كردند. | ||
+ | |||
+ | رضاخان براى اقدام به كشف حجاب به مقدماتى دست زد. جشنها و جلسات سخنرانى برپا كرد. | ||
+ | |||
+ | در روز 27 دى 1314 ه .ش در دانشسراى مقدماتى تهران جشنى برپا شد و خود رضاخان حاضر گرديد و زن و دخترانش بدون حجاب شركت كردند و سعى نمود به موضوع جنبه تبليغاتى بدهد. | ||
+ | |||
+ | در شهر گرگان بازاريان و ساير طبقات، عصر روز شنبه 4/11/1314 به اداره حكومتى احضار شدند و مقررات لازم را در رفع حجاب به آنها گوشزد شد. | ||
+ | به آنها دستور دادند كه در كمتر از چند روز بايد براى زنان و دخترانشان لباس ديگرى تدارك ببينند و هيچ كس حق استفاده از چادر را در خيابان ندارد. پس از پايان مدت فوق، اگر زنى با چادر در كوچه و خيابانها ديده شود به شهربانى جلب و سرپرست آن زن بر طبق مقررات تحت تعقيب قرار خواهد گرفت. | ||
+ | |||
+ | در چنين شرايطى با دعوت از همسرانِ افراد شاغل، مجالسى مختلط از زن و مرد در گوشه و كنار شهر تشكيل گرديد و بعضى از افراد خود فروخته ادارى در گرگان در اجراى مقاصد شوم رضاخان بىشرمانه براى حفظ مقام و مسؤوليت خود حاضر به اين كار شدند. | ||
+ | |||
+ | روز 15 بهمن ماه سال 1314 به حسب دعوتى كه قبلاً از طرف اداره معارف شهر به عمل آمده بود در دبيرستان شماره يك، جشن مفصلى داير گرديد. دعوت شدگان با همسرانشان در جشن مزبور شركت نموده و ساعت 6 عصر خاتمه يافت. | ||
+ | |||
+ | در همين روز ساعت 3 عصر به حسب دعوتى كه از طرف انجمن بلدى از 27 نفر از تاجران در منزل احمد شهابى به عمل آمده بود عموم دعوت شدگان با همسران خود به استثناى حاج محمد اسماعيل ابراهيمى حاضر شدند. اين جلسه پس از سخنرانى دكتر سپهر، در ساعت 5 عصر خاتمه يافت. | ||
+ | |||
+ | در روز 16 بهمن ماه، عموم اعضاى اداره پست و تلگراف گرگان با همسران خود در منزل شامبياتى (رئيس پست و تلگراف) دعوت بودند. | ||
+ | |||
+ | عصر روز 16 بهمن ماه نيز همه مسؤولان و مأموران اداره شهربانى با زنان خود در منزل رئيس شهربانى حاضر شدند. | ||
+ | |||
+ | مهدى فرهنگ 16 بهمن سال 1314 از 34 نفر از تاجران و كاسبان بازار و همسرانشان در منزل دعوت به عمل آورد. | ||
+ | |||
+ | اداره شهربانى گرگان دستور داشت كاملاً مراقب باشد كه زنان جداگانه و مردان در محل ديگر پذيرايى نشوند! بايد همگى مردان و زنان در يك جا بنشينند و به گفته خودشان به عادتهاى وحشيگرى سابق(!) و فرار از يكديگر خاتمه داده شود. | ||
+ | |||
+ | آنها تلاش داشتند همه روزه يكى دو مجلس بلكه بيشتر، از چنين مجالس تشكيل گردد و افسران شهربانى ملزم بودند كه با خانمشان در آن مجلس حاضر شوند تا با مراقبت كامل، موضوع كشف حجاب بخوبى انجام گيرد. | ||
+ | |||
+ | از طرفى براى قانونى كردن و جا انداختن اين مسأله بعضى افراد بظاهر روشنفكر رياست طلب را دعوت كردند تا براى مردم از فرهنگ ابتذال و بىحجابى تبليغ كنند. هر چند اكثر روشنفكران مسلمان تن به اين تقاضا ندادند، اما بودند افرادى كه از اين پيشنهاد استقبال كردند. | ||
+ | |||
+ | روحانيت مبارز گرگان در راه شكست اين طرح ضد اسلامى پيشقدم شدند و در منابر از توطئه كشف حجاب و مخالفت آن با شرع مقدس اسلام پرده برداشتند. از حجاب و منافع آن سخن گفتند. | ||
+ | |||
+ | مأموران شاه از حركتهاى اعتراضآميز دچار وحشت شدند. آنها براى جلوگيرى از اعتراضات خيابانى و مبارزه با زنان پاكدامن، بر عده مأموران شهربانى افزودند تا در پارهاى نقاط شهر به طور ثابت مراقب وضعيت باشند. مبارزه منفى حتى در ميان مأموران و وابستگان رژيم ديده مىشد. | ||
+ | |||
+ | از افراد دولتى كه به مجالس دعوت شده بودند، عدهاى در جلسه اختلاط زن و مرد حاضر نشدند و در از ادارات دولتى اخراج شدند. نتيجه اما هرگز تن به اين پستى و خوارى ندادند. | ||
+ | |||
+ | در جلسه روز 15 بهمن ماه با دعوتى كه از تجار شهر شده بود چند نفر شركت نكردند و در جلسه 16 بهمن ماه از 34 تاجر و كسبه در منزل مهدى فرهنگ، دعوت شد اما 23 نفر آن غايب بودند. | ||
+ | |||
+ | بلكه با فشار زياد مأموران در مقطعى كوتاه، زنان بناچار از چادر نماز استفاده كردند. | ||
+ | |||
+ | در نامهاى محرمانه از وزارت كشور به حكومت گرگان چنين آمده است: | ||
+ | |||
+ | «محرمانهبه اداره شهربانى گرگانتاريخ: 23/12/1314 | ||
+ | |||
+ | به طورى كه اطلاع حاصل شده بانوان با چادر نماز به حمام مىروند و بر مىگردند به طورى كه حضورا دستور دادم اقدام كنيد كه ترك اين عادت شده، اوامر بدون استثنا و تبعيض بايد اجرا شود». | ||
− | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:دوره پهلوی اول]] | [[رده:دوره پهلوی اول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۳۵
1ـ غصب اراضى مردم منطقه
اوضاع آشفته ايران، بى لياقتى قاجار، رشد و نفوذ كمونيسم در مرزهاى شمالى ايران و نگرانى از موقعيت مستعمراتى انگليسىها در جنوب آسيا به ويژه هند، باعث شد كه انگلستان وادار شود حكومتى مقتدر در ايران به وجود آورند تا حافظ منافع آنان باشد.
از اين رو رضاخان را به قدرت رساندند و بعد از كودتاى 1299 او را سردار سپه و سپس نخست وزير كردند و در 1303 با تصويب مجلس مؤسسان پادشاه شد. رضاخان با شگردهاى مختلف بر تمام حركتهاى مخالف خود در كشور پيروز شد.
اوايل قدرت يافتن وى امير مؤيد با تحريك فئودالهاى سواد كوه سر به شورش برداشت. نيروهاى دولتى او و دو پسرش را سركوب كردند.
سپس مؤيد و پسرش هژبر السلطان با وساطت عدهاى، وارد نيروهاى ارتش استرآباد شد ولى اندكى بعد سران ارتش استرآباد هر دو را زندانى كردند و به جرم توطئه و همدستى با تركمنها جهت تصرف استرآباد در سال 1302 ه .ش روانه تهران نموده و در بين راه آنها را به قتل رساندند.
سال 1302 كه رضاخان نظام جمهورى را پيشنهاد كرد، طرفداران او در استرآباد شبنامه پخش مىكردند.
سال 1304 براى تثبيت قدرت مركزى و ايجاد ارتش قدرتمند، قانون خدمت اجبارى تصويب گرديد و سربازگيرى شروع شد و در استرآباد، سربازها را در مدارس عماديه و دارالشفا نگه مىداشتند.
چند سال بعد پادگان شهر بنا شد. اواسط همين سال به علت قهر كردن عطا خان سركرده تركمنهاى تفنگچى در نيروهاى ارتش استرآباد، سركوب تركمنها در استرآباد آغاز گرديد.
بعدها در زمان حكومت اردلان بر استرآباد رضاشاه وارد اين شهر شد و به هنگام بازگشت به سرتيپ زاهدى فرمانده تيپ شمال دستور داد تركمنها را خلع سلاح كنند.
از اين رو سرگرد حكيمى فرماندار نظامى منطقه استرآباد و دشت، كه بعدها همه كاره رضاشاه در اداره املاك اين منطقه شد، نخست براى ايجاد رعب و وحشت عدهاى از بزرگان استرآباد را به شاهرود، سمنان و دامغان تبعيد كرد.
سپس عدهاى از تركمنها را كه در خدمت رژيم رضاشاه بودند، از جمله مرجان خان و محمد آخوند از طايفه دراز را به مدد طلبيد. (محمد آخوند و فرزندش از زمان رضاشاه به بعد چندين دوره نماينده تركمنها در مجلس بودند).
حمله به تركمنها با چهار ستون مجهز آغاز گرديد. خلع سلاح تركمنها به پايان رسيد و سرتاسر تركمن صحرا به فرماندهى سرتيپ عبدالله توماج حكومت نظامى اعلام گرديد. توماج بعدها به پاس اين خدمات وكيل مجلس شد.
ريشه تاريخى سركوب تركمنها را بايد از زمان عقد قرارداد آخال (1881 م.) جستجو كرد. زيرا پس از اين قرارداد كميسرياى روس در گنبد قابوس مستقر شد و در سركوب تركمنهاى دشت گرگان از دوست قاجار حمايت كرد.
بعدها اختلاف بين دو طايفه بزرگ يعنى جعفرباى و آقا باى و تزلزل رهبران تركمن از جمله عثمان آخوند موجب موفقيت رضاشاه در سركوب آنها گرديد. يكى از عوامل ايجاد تنش در منطقه استان گلستان در دوران رضاشاهى، تصرف املاك و مستغلات مردم بود.
حاصلخيز بودن اراضى اين خطه رضاشاه را بر آن داشت كه سعى در فراهم آوردن املاك شخصى براى خود و خانوادهاش كند و از اين رو زمينهاى زيادى را به زور تصرف كردند و به نام خود ثبت نمودند.
در دوران حكومت رضاشاهى ساخت و ساز فراوانى در منطقه انجام شد و راهها و بناهاى زيادى به انجام رسيد.
2ـ كشف حجاب
يكى از اقدامات نابخردانه دوران رضاخانى كشف حجاب بود. عفت و حياء كه فرهنگ عمومى مسلمانان بود مورد تعرض مأموران حكومتى قرار گرفت، اما از آنجا كه حجاب در گستره فرهنگ دينى زنان مسلمان اين سرزمين بود كشف حجاب با مقاومت شديد مواجه شد و از اين رو آنان نتوانستند تمام آنچه را مىخواستند كه همان بى حجاب كردن تمام زنان بود، اجرا كنند.
خاطرات اهالى اين مرز و بوم گواه مبارزه مردان و زنان پاكدامن عليه اين تهاجم به فرهنگ دينى مردم است.
در اين ميان زنان تركمن منطقه نيز هرگز حجاب خود را ترك نكردند و در مقابل اين حركت ايستادگى كردند.
رضاخان براى اقدام به كشف حجاب به مقدماتى دست زد. جشنها و جلسات سخنرانى برپا كرد.
در روز 27 دى 1314 ه .ش در دانشسراى مقدماتى تهران جشنى برپا شد و خود رضاخان حاضر گرديد و زن و دخترانش بدون حجاب شركت كردند و سعى نمود به موضوع جنبه تبليغاتى بدهد.
در شهر گرگان بازاريان و ساير طبقات، عصر روز شنبه 4/11/1314 به اداره حكومتى احضار شدند و مقررات لازم را در رفع حجاب به آنها گوشزد شد. به آنها دستور دادند كه در كمتر از چند روز بايد براى زنان و دخترانشان لباس ديگرى تدارك ببينند و هيچ كس حق استفاده از چادر را در خيابان ندارد. پس از پايان مدت فوق، اگر زنى با چادر در كوچه و خيابانها ديده شود به شهربانى جلب و سرپرست آن زن بر طبق مقررات تحت تعقيب قرار خواهد گرفت.
در چنين شرايطى با دعوت از همسرانِ افراد شاغل، مجالسى مختلط از زن و مرد در گوشه و كنار شهر تشكيل گرديد و بعضى از افراد خود فروخته ادارى در گرگان در اجراى مقاصد شوم رضاخان بىشرمانه براى حفظ مقام و مسؤوليت خود حاضر به اين كار شدند.
روز 15 بهمن ماه سال 1314 به حسب دعوتى كه قبلاً از طرف اداره معارف شهر به عمل آمده بود در دبيرستان شماره يك، جشن مفصلى داير گرديد. دعوت شدگان با همسرانشان در جشن مزبور شركت نموده و ساعت 6 عصر خاتمه يافت.
در همين روز ساعت 3 عصر به حسب دعوتى كه از طرف انجمن بلدى از 27 نفر از تاجران در منزل احمد شهابى به عمل آمده بود عموم دعوت شدگان با همسران خود به استثناى حاج محمد اسماعيل ابراهيمى حاضر شدند. اين جلسه پس از سخنرانى دكتر سپهر، در ساعت 5 عصر خاتمه يافت.
در روز 16 بهمن ماه، عموم اعضاى اداره پست و تلگراف گرگان با همسران خود در منزل شامبياتى (رئيس پست و تلگراف) دعوت بودند.
عصر روز 16 بهمن ماه نيز همه مسؤولان و مأموران اداره شهربانى با زنان خود در منزل رئيس شهربانى حاضر شدند.
مهدى فرهنگ 16 بهمن سال 1314 از 34 نفر از تاجران و كاسبان بازار و همسرانشان در منزل دعوت به عمل آورد.
اداره شهربانى گرگان دستور داشت كاملاً مراقب باشد كه زنان جداگانه و مردان در محل ديگر پذيرايى نشوند! بايد همگى مردان و زنان در يك جا بنشينند و به گفته خودشان به عادتهاى وحشيگرى سابق(!) و فرار از يكديگر خاتمه داده شود.
آنها تلاش داشتند همه روزه يكى دو مجلس بلكه بيشتر، از چنين مجالس تشكيل گردد و افسران شهربانى ملزم بودند كه با خانمشان در آن مجلس حاضر شوند تا با مراقبت كامل، موضوع كشف حجاب بخوبى انجام گيرد.
از طرفى براى قانونى كردن و جا انداختن اين مسأله بعضى افراد بظاهر روشنفكر رياست طلب را دعوت كردند تا براى مردم از فرهنگ ابتذال و بىحجابى تبليغ كنند. هر چند اكثر روشنفكران مسلمان تن به اين تقاضا ندادند، اما بودند افرادى كه از اين پيشنهاد استقبال كردند.
روحانيت مبارز گرگان در راه شكست اين طرح ضد اسلامى پيشقدم شدند و در منابر از توطئه كشف حجاب و مخالفت آن با شرع مقدس اسلام پرده برداشتند. از حجاب و منافع آن سخن گفتند.
مأموران شاه از حركتهاى اعتراضآميز دچار وحشت شدند. آنها براى جلوگيرى از اعتراضات خيابانى و مبارزه با زنان پاكدامن، بر عده مأموران شهربانى افزودند تا در پارهاى نقاط شهر به طور ثابت مراقب وضعيت باشند. مبارزه منفى حتى در ميان مأموران و وابستگان رژيم ديده مىشد.
از افراد دولتى كه به مجالس دعوت شده بودند، عدهاى در جلسه اختلاط زن و مرد حاضر نشدند و در از ادارات دولتى اخراج شدند. نتيجه اما هرگز تن به اين پستى و خوارى ندادند.
در جلسه روز 15 بهمن ماه با دعوتى كه از تجار شهر شده بود چند نفر شركت نكردند و در جلسه 16 بهمن ماه از 34 تاجر و كسبه در منزل مهدى فرهنگ، دعوت شد اما 23 نفر آن غايب بودند.
بلكه با فشار زياد مأموران در مقطعى كوتاه، زنان بناچار از چادر نماز استفاده كردند.
در نامهاى محرمانه از وزارت كشور به حكومت گرگان چنين آمده است:
«محرمانهبه اداره شهربانى گرگانتاريخ: 23/12/1314
به طورى كه اطلاع حاصل شده بانوان با چادر نماز به حمام مىروند و بر مىگردند به طورى كه حضورا دستور دادم اقدام كنيد كه ترك اين عادت شده، اوامر بدون استثنا و تبعيض بايد اجرا شود».