ضرب المثلها در استان کرمان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | ـ بادنجون بم آفت نداره. | ||
+ | |||
+ | ـ نان خودش را مىخوره و براى ميرزا فتحالله چرخو مىريسه. | ||
+ | |||
+ | (به كسى كه براى ديگران خدمت مجانى مىكند يا بيهوده از كسى كه برايش نفعى ندارد طرفدارى مىكند گويند). | ||
+ | |||
+ | ـ كدخداره ببين ده ره بچاپ. | ||
+ | |||
+ | (هر كارى را بايد به اهلش سپرد). | ||
+ | |||
+ | ـ بازى اشكنك داره. | ||
+ | |||
+ | (نظير كسى كه خربزه مىخورد بايد پاى لرزش هم بنشيند). | ||
+ | |||
+ | ـ يارو پالونش كجه. | ||
+ | |||
+ | (درباره كسى كه از كار و مأموريت خود ناراحت است گفته مىشود). | ||
+ | |||
+ | ـ بار كج به منزل نمىرسه. | ||
+ | |||
+ | ـ عاروس چوب باديونه. | ||
+ | |||
+ | (بسيار نازك نارنجى است و تحمل ناملايمات را ندارد). | ||
+ | |||
+ | ـ سيفال تو پالونش مىكنه. | ||
+ | |||
+ | (نظير هندوانه زير بغلش مىگذارد. سيفال به معنى پوشال است). | ||
+ | |||
+ | ـ صد من خاك هزار من ننگه مىپوشونه. | ||
+ | |||
+ | (در آرزوى مرگ براى كسى كه ننگى را بايد تحمل كند، گويند). | ||
+ | |||
+ | ـ چار درز بدنش مونده و آسينا كوليش. | ||
+ | |||
+ | (درباره كارى كه هنوز هيچ اقدامى نشده است). | ||
+ | |||
+ | ـ هر چى عوض داره گله نداره. | ||
+ | |||
+ | ـ نوبت چپاتى شترم مىرسه. | ||
+ | |||
+ | ـ صد بار گز كن يك باره پاره كن. | ||
+ | |||
+ | ـ حرف شب صبح ندارد. | ||
+ | |||
+ | ـ بخت كه برگشت پالوده دندان مىشكند. | ||
+ | |||
+ | ـ از ديوار پوت و زن شلافه بترس. | ||
+ | |||
+ | ـ خودم به خانه و هيبتم به رودخانه. | ||
+ | |||
+ | ـ چغوك چيه چربىاش باشه. | ||
+ | |||
+ | ـ گدا خرى خريده. | ||
+ | |||
+ | ـ عقب آهوى لنگ مىگردد. | ||
+ | |||
+ | ـ مرگ بيچارگان صدا نداره. | ||
+ | |||
+ | ـ خاك حلالش. | ||
+ | |||
+ | ـ دشمن دوست نمىشه، شكنبه پوست نمىشه. | ||
+ | |||
+ | ـ بلال كه مرد، اذان گو پيدا نمىشه. | ||
+ | |||
+ | ـ بعد از مرگ واويلا. | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:ضرب المثلها]] | [[رده:ضرب المثلها]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ آبان ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۳
ـ بادنجون بم آفت نداره.
ـ نان خودش را مىخوره و براى ميرزا فتحالله چرخو مىريسه.
(به كسى كه براى ديگران خدمت مجانى مىكند يا بيهوده از كسى كه برايش نفعى ندارد طرفدارى مىكند گويند).
ـ كدخداره ببين ده ره بچاپ.
(هر كارى را بايد به اهلش سپرد).
ـ بازى اشكنك داره.
(نظير كسى كه خربزه مىخورد بايد پاى لرزش هم بنشيند).
ـ يارو پالونش كجه.
(درباره كسى كه از كار و مأموريت خود ناراحت است گفته مىشود).
ـ بار كج به منزل نمىرسه.
ـ عاروس چوب باديونه.
(بسيار نازك نارنجى است و تحمل ناملايمات را ندارد).
ـ سيفال تو پالونش مىكنه.
(نظير هندوانه زير بغلش مىگذارد. سيفال به معنى پوشال است).
ـ صد من خاك هزار من ننگه مىپوشونه.
(در آرزوى مرگ براى كسى كه ننگى را بايد تحمل كند، گويند).
ـ چار درز بدنش مونده و آسينا كوليش.
(درباره كارى كه هنوز هيچ اقدامى نشده است).
ـ هر چى عوض داره گله نداره.
ـ نوبت چپاتى شترم مىرسه.
ـ صد بار گز كن يك باره پاره كن.
ـ حرف شب صبح ندارد.
ـ بخت كه برگشت پالوده دندان مىشكند.
ـ از ديوار پوت و زن شلافه بترس.
ـ خودم به خانه و هيبتم به رودخانه.
ـ چغوك چيه چربىاش باشه.
ـ گدا خرى خريده.
ـ عقب آهوى لنگ مىگردد.
ـ مرگ بيچارگان صدا نداره.
ـ خاك حلالش.
ـ دشمن دوست نمىشه، شكنبه پوست نمىشه.
ـ بلال كه مرد، اذان گو پيدا نمىشه.
ـ بعد از مرگ واويلا.