ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

شعرا و ادیبان استان کردستان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
 
 
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشده‌است)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
مفتون
 +
 +
عبد العزيز فرزند ملا محمد باقر معروف به مفتون گويا اجدادش اصفهانى بوده‏اند و به بانه مهاجرت كرده بوده‏اند. وى در غزل سرايى يد طولايى داشته و ديوانش را به هزار بيت بر آورد كرده‏اند.
 +
 +
وى به سال 1247 ه .ق به مرض طاعون در گذشته است.
 +
 +
اشعارى از او:
 +
 +
بوسه لعل لبت با ناز و استغنا خوش است دست در زلف درازت در شب يلدا خوش است
 +
بهر تفريح دماغ خاطر مجنون ما گاه كوى ليلى و گه دامن صحرا خوش است
 +
 +
مستوره كردستانى
 +
 +
ماه شرف خانم دختر ابوالحسن بيگ قادرى متخلص به مستوره در سال 1219 ه .ق در سنندج پا به عرصه وجود گذاشت.
 +
 +
ادبيات را نزد پدرش آموخت و از كودكى به شعر گفتن علاقمند بود. ادبيات و فقه اسلامى را در خدمت ديگر آموزگاران فرا گرفت و در 22 سالگى با خسروخان ناكام، والى كردستان ازدواج كرد و سرانجام در سال 1264 ه .ق در سليمانيه در گذشت.
 +
مستوره نيكو شعر مى‏سرود و بيشتر اشعار او حاوى مضامين اخلاقى و عرفانى است و شعر ساده و روان او خواننده را تحت تأثير قرار مى‏دهد.
 +
 +
گرفتارم به نمازى چاوه كانى مه ستى فه تتانت بريندارم به تيرى سينه سوزى نيشى موژگانت
 +
 +
به زولف و په رچه‏م و ئه گريجه كانت غاره تت كردم      دليكم بووئه ويشت خسته ناوچاهى زه نه خدانت
 +
 +
جه نابا عاشقان ئه مروهه مووهاتوونه يا بوست منيش هاتم بفه رموو بمكوژن بمكه ن به قوربانت
 +
يعنى:
 +
 +
به ناز چشمانت مست فتانت گرفتارم و به تير سينه سوز نيش مژگانت مجروحم
 +
با زلف و پرچم و كاكلهايت غارتم كردى دلى داشتم آنرا هم به چاه زنخدانت انداختى
 +
جنابا عاشقان امروز همگى به پاى بوست آمده‏اند من هم آمدم بفرما مرا بكشند تا قربانت گردم
 +
 +
سميع
 +
 +
حاج شيخ عبدالسميع فرزند سيد سليمان در سال 1264 ه .ق در كردستان عراق به دنيا آمد ولى بعد از پايان تحصيلات علوم دينى به بانه آمد و در آنجا متأهل شد و به تدريس و پيش نمازى پرداخت.
 +
 +
رساله‏اى از او به نام (عقيده كوردى) به نظم آمده كه آغاز آن چنين است:
 +
 +
ئه ووه ل ابتدا به اسمى الله په س حه مد وثه نا الحمدلله
 +
 +
و با اين شعر آن را به پايان مى‏برد:
 +
 +
سميع گونه هكار التجاده كا بوفاتحديه ك ئه وره جاده كا
 +
 +
او همچنين كتابى به زبان فارسى در نكاح طبق مذهب شافعى نوشته است و مباحثى هم بنام اضحيه و عقيقه به آن اضافه نموده است كه به چاپ نرسيده است.
 +
 +
او در سال 1307 ه .ق پس از انجام مراسم حج هنگام بازگشت ميان مكه و جده در اثر بيمارى چشم از جهان فرو بست.
 +
 +
ملا محمد كريم قاضى كوثر
 +
 +
ملا محمد كريم از خاندان‏هاى بزرگ علمى كردستان، در سال 1263 ه .ق در سقز به دنيا آمد. نياكان وى در شهرها داراى عنوان شيخ الاسلامى و قضاوت و مورد رجوع مردم دردمند بوده‏اند. خانواده شيخ‏الاسلامى از بازماندگان اين خاندان هستند. وى در زمان مظفرالدين شاه رهبرى مشروطه خواهان را در اين خطه به عهده داشته است.
 +
 +
از وى آثار زيادى از نظم و نثر بر جاى مانده كه با خط خوش خود و فرزندش حاج احمد قاضى نوشته شده‏اند.
 +
 +
قاضى كوثر به سال 1328 ه .ق در سن 65 سالگى در سقز در گذشت.
 +
 +
ملك الكلام مجدى سقزى
 +
 +
مجدالدين در سال 1268 ه .ق در سقز متولد شد. تحصيلات را در سقز نزد علماء به اتمام رسانيد و در شعر و خوش نويسى به مرحله استادى رسيد.
 +
 +
ايشان در ديوان حاكم سقز به منشى گرى پرداخت. خط زيباى او كارش را به جايى رساند كه امير نظام گروسى كه خود اهل خط بود، وى را كاتب خود قرار داد.
 +
 +
ناصرالدين شاه با ديدن شعر زيبا و قصايد محكمش، لقب «ملك الكلام» به او داد.
 +
 +
ديوان اشعار او به نام ديوان مجدالدين به چاپ رسيده است.
 +
 +
از اشعار فارسى اوست:
 +
 +
زهى محراب جانم طاق ابروت كمند گردن دل طوق گيسوت
 +
تعال الله كه در چشمم ندارد دو عالم ارزش يك مو ز ابروت
 +
 +
ملا محمود باكى
 +
 +
ملا محمود در سال 1278 ه .ق متولد شد. او پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى توانست در سال 1303 در مسجد حاج شيخ ابراهيم سقز در خدمت شيخ محمود فارغ التحصيل شود.
 +
 +
وى از خرقه پوشان متصوفه بود و شعر عرفانى مى‏سروده است.
 +
 +
شعر او در وصف پير مراد خويش ضياءالدين، عمر نقشبندى قطب زمان و پير دير عرفان، زيبا و عالى است.
 +
 +
اى بلاى دل صاحب نظران بالايت آتش خرمن سودا زدگان سيمايت
 +
نظرى بر من بيچاره مسكين فرما من فداى نظر و منظر مهر افزايت
 +
 +
وفات اين شاعر شوريده در سال 1339 ه .ق اتفاق افتاده است.
 +
 +
سيد حسن سورينى
 +
 +
سيد حسن سورينى شاعر و عارف مشهور در سال 1267 ه .ق در «سورين» بانه به دنيا آمد. وى در ادبيات فارسى و عربى و كردى توانايى بسزا داشت. دو نسخه خطى از ديوانش به جا مانده است:
 +
 +
وى توسط مظفرالدين شاه به «سلطان العرفا» ملقب شد. او خود را از سادات برزنجه مى‏دانسته كه در زمان نادرشاه افشار به كردستان ايران آمدند و طريقت قادريه را ترويج كردند.
 +
 +
وى در سال 1347 ه .ق در روستاى قباغلوجه از دهستان ميره ده در گذشت.
 +
 +
شعرى از او در استمداد و رثاى سيدالشهداء:
 +
 +
رحمى به حال او كه به حالش گريستم چون ديدمش كه نسبت او را نياتوى
 +
منگر گناه و حالت بيچاره را نگر بشنو كه گوشواره عرش خدا توى
 +
 +
قانع
 +
 +
قانع در سال 1277 ه .ش در روستاى ريشين در دامنه شهر زور كردستان عراق از توابع سليمانيه به دنيا آمده در سنين كودكى پدر و مادرش را از دست داد تا دوران جوانى در مريوان نزد سيد حسين چورى زندگى كرد.
 +
 +
وى به زبانهاى عربى و فارسى تسلط كامل داشت و با سعدى و حافظ و فردوسى آشنا بود، بگونه‏اى كه حتى نام مجموعه شعرى از خود را با «شعر حافظ شيرازى» نهاده است.
 +
 +
قانع در هر يك از ابيات اين اشعار، مصرع اول را با زبان كردى ومصرع دوم را به زبان فارسى از اشعار حافظ نوشته است.
 +
از اوست:
 +
 +
ناله نالى حافز قانع له گه ل يه ك تيكه لن ميرسد هر دم بگوش زهره گلبانگ و رباب
 +
 +
توكلى
 +
 +
اسماعيل توكلى در سال 1307 ه .ش در بانه متولد شد و با پايان تحصيلات ابتدايى و وقوع حوادث سال‏هاى 1320 تا 23 ه .ش دين دربانه از ادامه تحصيل بازماند. او داراى قصايد، مثنويات و غرلياتى به زبان فارسى و كردى است.
 +
 +
اين شاعر كرد در سال 1358 ه .ش در اثر سانحه رانندگى دارفانى را وداع گفت.
 +
 +
از اشعار اوست:
 +
 +
سينه‏ام را زخم پنهان كرد ريش بر كه خوانم؟ با كه گويم؟ درد خويش
 +
نيست مردى، دم ز همدردى زند درد بى همدرديم، از هر چه بيش
 +
با چنين حالى و، با اين مردمان سخت تاريك است، من را پشت و پيش
 +
 +
ملا على اسعدى ـ حزين
 +
 +
ملا على اسعدى از خانواده‏هاى محترم منطقه سقز و از شعرا و روحانيون مورد احترام متخلص به حزين سال‏ها در اين ديار مشغول خدمت به مردم بود، وى در سال 1305 ه .ش متولد شد.
 +
 +
تحصيلات مقدماتى را در روستاى كس نزان و روستاى سرشيو به پايان رساند و سپس نزد حاج سيف الدين خان يورقول تحصيل خود را تا سطح ليسانس معقول و منقول به پايان رساند و از طرف وزارت فرهنگ به دريافت گواهى ليسانس و استفتا نايل گرديد.
 +
 +
ملا على از شاعران با احساس و ذوق منطقه بود و در اشعار فارسى به «حزين» و در اشعار كردى به «خه مين» يا غمگين تخلص داشت.
 +
 +
او پس از 58 سال زندگى در سال 1363 جهان فانى را وداع گفت و به ديار باقى شتافت.
 +
 +
از اشعار اوست:
 +
 +
اى آرميده حال بميدان زندگى تا كى كنى تعلق و تزوير زندگى
 +
شرم از خدا بدار روز مردم باك مدار دل زنده دار تا كه كنى زنده زندگى
 +
ترسم حزين بروز قيامت شوى خجل با مردمان اگر نكنى خوب زندگى
 +
 +
محمد رسول شيرازى
 +
 +
آقا محمد رسول شيرازى در سال 1314 ه .ش در شهرستان سقز ديده به جهان گشود و داراى مدرك ليسانس در زبان انگليسى بود. شيرازى يكى از فرهنگيان با سابقه و از مردان آزاده سقز بود. سالها در كار تعليم و تربيت استادى پويندگان علم را در سقز بر عهده داشت.
 +
 +
سرانجام او در سال 1368 ه .ش دار فانى را وداع گفت و به ديار باقى شتافت.
 +
 +
از اشعار اوست:
 +
 +
محيط كار اگر نه بر مرام است شرنگ ناگواريها به كام است
 +
حقوق نابجاى كار منفى حرام اندر حرام اندر حرام است
 +
 +
ملا رحمان خياط (آواره)
 +
 +
ملا رحمان در سال 1315 ه .ش در روستاى دگاگاه منطقه سقز متولد شده و نزد مدرسين و علما وقت به طلبگى پرداخت تا آنكه به پيش نمازى و امامت يكى از روستاهاى كردستان عراق مشغول شد. پس از مدتى از كار ملائى كناره‏گيرى كرد و به خياطى پرداخت.
 +
 +
در سال 1328 از سوى ساواك مورد تعقيب قرار گرفت و به عراق فرار كرد و در آنجا به همراه نيروهاى مصطفى بارزانى به مبارزه عليه حكومت عراق پرداخت. او همچنين ملا سيد رشيد را در تهيه مقدمات بر عليه رژيم شاه در ايران همراهى مى‏كرد.
 +
 +
پس از پيمان الجزاير، از سوى رژيم عراق دستگير و تحويل ايران گرديد. پس از مدتى زندانى وارد سقز شد و دوباره به خياطى مشغول گرديد. ملارحمان شاعرى وطن پرست و علاقمند به مبانى تاريخى و فلكلورى مى‏باشد.
 +
 +
از اشعار اوست:
 +
 +
ئه و كوشكه‏ى به ردى كه لله‏ى هه ژاربى قورى له خوين و له شى به باربى
 +
درگاو په نجه ره‏ى باسكى جوتياربى ده‏ك به هه ناسه به ره و خواربى
 +
 +
عمر صالحى صاحب
 +
 +
ملا عمر صالحى صاحب در سال 1324 ه .ش در روستاى دايه سليمان سقز ديده به جهان گشود و نزد پدرش به درس خواندن پرداخته و براى كسب فضائل به حجرات فقها در شهر و روستا روى آورده و نزد علمائى چون ملا احمد نمه شيرى و ملا حسن اديبى و ملا جلال محمدى و ملا كامل نقشبندى تحصيلات خود را به پايان رسانيد و به پيش نمازى در دهات ديواندره و منطقه اوباتو مشغول شد و در سال 1357 بسمت آموزگارى درآمد.
 +
 +
عمر صالحى شاعرى دانا و نكته بين و موشكاف و با احساس بود. از اين شاعر تاكنون دو كتاب شعر كردى به نام‏هاى له هه‏ر چيمه‏نى ديمه‏نى و دوبيتى‏ها به چاپ رسيده است كه در بر گيرنده اشعار كردى شاعر در سالهاى اخير مى‏باشند.
 +
از اشعار اوست:
 +
 +
له خه و ما شاگولى ما چى دزى ليوم له ليوانت له ده ستى گرتبو وه ك خه و خه يالم جوته سيوانت
 +
له تاريكى شه وى زولفت كه تى به ربو خه يا لى دز      به تورى رومه تت هه‏ر وه ك په پوله بو به قوربانت
 +
  
  
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:شعرا و ادیبان]]
 
[[رده:شعرا و ادیبان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۰

مفتون

عبد العزيز فرزند ملا محمد باقر معروف به مفتون گويا اجدادش اصفهانى بوده‏اند و به بانه مهاجرت كرده بوده‏اند. وى در غزل سرايى يد طولايى داشته و ديوانش را به هزار بيت بر آورد كرده‏اند.

وى به سال 1247 ه .ق به مرض طاعون در گذشته است.

اشعارى از او:

بوسه لعل لبت با ناز و استغنا خوش است دست در زلف درازت در شب يلدا خوش است بهر تفريح دماغ خاطر مجنون ما گاه كوى ليلى و گه دامن صحرا خوش است

مستوره كردستانى

ماه شرف خانم دختر ابوالحسن بيگ قادرى متخلص به مستوره در سال 1219 ه .ق در سنندج پا به عرصه وجود گذاشت.

ادبيات را نزد پدرش آموخت و از كودكى به شعر گفتن علاقمند بود. ادبيات و فقه اسلامى را در خدمت ديگر آموزگاران فرا گرفت و در 22 سالگى با خسروخان ناكام، والى كردستان ازدواج كرد و سرانجام در سال 1264 ه .ق در سليمانيه در گذشت. مستوره نيكو شعر مى‏سرود و بيشتر اشعار او حاوى مضامين اخلاقى و عرفانى است و شعر ساده و روان او خواننده را تحت تأثير قرار مى‏دهد.

گرفتارم به نمازى چاوه كانى مه ستى فه تتانت بريندارم به تيرى سينه سوزى نيشى موژگانت

به زولف و په رچه‏م و ئه گريجه كانت غاره تت كردم دليكم بووئه ويشت خسته ناوچاهى زه نه خدانت

جه نابا عاشقان ئه مروهه مووهاتوونه يا بوست منيش هاتم بفه رموو بمكوژن بمكه ن به قوربانت يعنى:

به ناز چشمانت مست فتانت گرفتارم و به تير سينه سوز نيش مژگانت مجروحم با زلف و پرچم و كاكلهايت غارتم كردى دلى داشتم آنرا هم به چاه زنخدانت انداختى جنابا عاشقان امروز همگى به پاى بوست آمده‏اند من هم آمدم بفرما مرا بكشند تا قربانت گردم

سميع

حاج شيخ عبدالسميع فرزند سيد سليمان در سال 1264 ه .ق در كردستان عراق به دنيا آمد ولى بعد از پايان تحصيلات علوم دينى به بانه آمد و در آنجا متأهل شد و به تدريس و پيش نمازى پرداخت.

رساله‏اى از او به نام (عقيده كوردى) به نظم آمده كه آغاز آن چنين است:

ئه ووه ل ابتدا به اسمى الله په س حه مد وثه نا الحمدلله

و با اين شعر آن را به پايان مى‏برد:

سميع گونه هكار التجاده كا بوفاتحديه ك ئه وره جاده كا

او همچنين كتابى به زبان فارسى در نكاح طبق مذهب شافعى نوشته است و مباحثى هم بنام اضحيه و عقيقه به آن اضافه نموده است كه به چاپ نرسيده است.

او در سال 1307 ه .ق پس از انجام مراسم حج هنگام بازگشت ميان مكه و جده در اثر بيمارى چشم از جهان فرو بست.

ملا محمد كريم قاضى كوثر

ملا محمد كريم از خاندان‏هاى بزرگ علمى كردستان، در سال 1263 ه .ق در سقز به دنيا آمد. نياكان وى در شهرها داراى عنوان شيخ الاسلامى و قضاوت و مورد رجوع مردم دردمند بوده‏اند. خانواده شيخ‏الاسلامى از بازماندگان اين خاندان هستند. وى در زمان مظفرالدين شاه رهبرى مشروطه خواهان را در اين خطه به عهده داشته است.

از وى آثار زيادى از نظم و نثر بر جاى مانده كه با خط خوش خود و فرزندش حاج احمد قاضى نوشته شده‏اند.

قاضى كوثر به سال 1328 ه .ق در سن 65 سالگى در سقز در گذشت.

ملك الكلام مجدى سقزى

مجدالدين در سال 1268 ه .ق در سقز متولد شد. تحصيلات را در سقز نزد علماء به اتمام رسانيد و در شعر و خوش نويسى به مرحله استادى رسيد.

ايشان در ديوان حاكم سقز به منشى گرى پرداخت. خط زيباى او كارش را به جايى رساند كه امير نظام گروسى كه خود اهل خط بود، وى را كاتب خود قرار داد.

ناصرالدين شاه با ديدن شعر زيبا و قصايد محكمش، لقب «ملك الكلام» به او داد.

ديوان اشعار او به نام ديوان مجدالدين به چاپ رسيده است.

از اشعار فارسى اوست:

زهى محراب جانم طاق ابروت كمند گردن دل طوق گيسوت تعال الله كه در چشمم ندارد دو عالم ارزش يك مو ز ابروت

ملا محمود باكى

ملا محمود در سال 1278 ه .ق متولد شد. او پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى توانست در سال 1303 در مسجد حاج شيخ ابراهيم سقز در خدمت شيخ محمود فارغ التحصيل شود.

وى از خرقه پوشان متصوفه بود و شعر عرفانى مى‏سروده است.

شعر او در وصف پير مراد خويش ضياءالدين، عمر نقشبندى قطب زمان و پير دير عرفان، زيبا و عالى است.

اى بلاى دل صاحب نظران بالايت آتش خرمن سودا زدگان سيمايت نظرى بر من بيچاره مسكين فرما من فداى نظر و منظر مهر افزايت

وفات اين شاعر شوريده در سال 1339 ه .ق اتفاق افتاده است.

سيد حسن سورينى

سيد حسن سورينى شاعر و عارف مشهور در سال 1267 ه .ق در «سورين» بانه به دنيا آمد. وى در ادبيات فارسى و عربى و كردى توانايى بسزا داشت. دو نسخه خطى از ديوانش به جا مانده است:

وى توسط مظفرالدين شاه به «سلطان العرفا» ملقب شد. او خود را از سادات برزنجه مى‏دانسته كه در زمان نادرشاه افشار به كردستان ايران آمدند و طريقت قادريه را ترويج كردند.

وى در سال 1347 ه .ق در روستاى قباغلوجه از دهستان ميره ده در گذشت.

شعرى از او در استمداد و رثاى سيدالشهداء:

رحمى به حال او كه به حالش گريستم چون ديدمش كه نسبت او را نياتوى منگر گناه و حالت بيچاره را نگر بشنو كه گوشواره عرش خدا توى

قانع

قانع در سال 1277 ه .ش در روستاى ريشين در دامنه شهر زور كردستان عراق از توابع سليمانيه به دنيا آمده در سنين كودكى پدر و مادرش را از دست داد تا دوران جوانى در مريوان نزد سيد حسين چورى زندگى كرد.

وى به زبانهاى عربى و فارسى تسلط كامل داشت و با سعدى و حافظ و فردوسى آشنا بود، بگونه‏اى كه حتى نام مجموعه شعرى از خود را با «شعر حافظ شيرازى» نهاده است.

قانع در هر يك از ابيات اين اشعار، مصرع اول را با زبان كردى ومصرع دوم را به زبان فارسى از اشعار حافظ نوشته است. از اوست:

ناله نالى حافز قانع له گه ل يه ك تيكه لن ميرسد هر دم بگوش زهره گلبانگ و رباب

توكلى

اسماعيل توكلى در سال 1307 ه .ش در بانه متولد شد و با پايان تحصيلات ابتدايى و وقوع حوادث سال‏هاى 1320 تا 23 ه .ش دين دربانه از ادامه تحصيل بازماند. او داراى قصايد، مثنويات و غرلياتى به زبان فارسى و كردى است.

اين شاعر كرد در سال 1358 ه .ش در اثر سانحه رانندگى دارفانى را وداع گفت.

از اشعار اوست:

سينه‏ام را زخم پنهان كرد ريش بر كه خوانم؟ با كه گويم؟ درد خويش نيست مردى، دم ز همدردى زند درد بى همدرديم، از هر چه بيش با چنين حالى و، با اين مردمان سخت تاريك است، من را پشت و پيش

ملا على اسعدى ـ حزين

ملا على اسعدى از خانواده‏هاى محترم منطقه سقز و از شعرا و روحانيون مورد احترام متخلص به حزين سال‏ها در اين ديار مشغول خدمت به مردم بود، وى در سال 1305 ه .ش متولد شد.

تحصيلات مقدماتى را در روستاى كس نزان و روستاى سرشيو به پايان رساند و سپس نزد حاج سيف الدين خان يورقول تحصيل خود را تا سطح ليسانس معقول و منقول به پايان رساند و از طرف وزارت فرهنگ به دريافت گواهى ليسانس و استفتا نايل گرديد.

ملا على از شاعران با احساس و ذوق منطقه بود و در اشعار فارسى به «حزين» و در اشعار كردى به «خه مين» يا غمگين تخلص داشت.

او پس از 58 سال زندگى در سال 1363 جهان فانى را وداع گفت و به ديار باقى شتافت.

از اشعار اوست:

اى آرميده حال بميدان زندگى تا كى كنى تعلق و تزوير زندگى شرم از خدا بدار روز مردم باك مدار دل زنده دار تا كه كنى زنده زندگى ترسم حزين بروز قيامت شوى خجل با مردمان اگر نكنى خوب زندگى

محمد رسول شيرازى

آقا محمد رسول شيرازى در سال 1314 ه .ش در شهرستان سقز ديده به جهان گشود و داراى مدرك ليسانس در زبان انگليسى بود. شيرازى يكى از فرهنگيان با سابقه و از مردان آزاده سقز بود. سالها در كار تعليم و تربيت استادى پويندگان علم را در سقز بر عهده داشت.

سرانجام او در سال 1368 ه .ش دار فانى را وداع گفت و به ديار باقى شتافت.

از اشعار اوست:

محيط كار اگر نه بر مرام است شرنگ ناگواريها به كام است حقوق نابجاى كار منفى حرام اندر حرام اندر حرام است

ملا رحمان خياط (آواره)

ملا رحمان در سال 1315 ه .ش در روستاى دگاگاه منطقه سقز متولد شده و نزد مدرسين و علما وقت به طلبگى پرداخت تا آنكه به پيش نمازى و امامت يكى از روستاهاى كردستان عراق مشغول شد. پس از مدتى از كار ملائى كناره‏گيرى كرد و به خياطى پرداخت.

در سال 1328 از سوى ساواك مورد تعقيب قرار گرفت و به عراق فرار كرد و در آنجا به همراه نيروهاى مصطفى بارزانى به مبارزه عليه حكومت عراق پرداخت. او همچنين ملا سيد رشيد را در تهيه مقدمات بر عليه رژيم شاه در ايران همراهى مى‏كرد.

پس از پيمان الجزاير، از سوى رژيم عراق دستگير و تحويل ايران گرديد. پس از مدتى زندانى وارد سقز شد و دوباره به خياطى مشغول گرديد. ملارحمان شاعرى وطن پرست و علاقمند به مبانى تاريخى و فلكلورى مى‏باشد.

از اشعار اوست:

ئه و كوشكه‏ى به ردى كه لله‏ى هه ژاربى قورى له خوين و له شى به باربى درگاو په نجه ره‏ى باسكى جوتياربى ده‏ك به هه ناسه به ره و خواربى

عمر صالحى صاحب

ملا عمر صالحى صاحب در سال 1324 ه .ش در روستاى دايه سليمان سقز ديده به جهان گشود و نزد پدرش به درس خواندن پرداخته و براى كسب فضائل به حجرات فقها در شهر و روستا روى آورده و نزد علمائى چون ملا احمد نمه شيرى و ملا حسن اديبى و ملا جلال محمدى و ملا كامل نقشبندى تحصيلات خود را به پايان رسانيد و به پيش نمازى در دهات ديواندره و منطقه اوباتو مشغول شد و در سال 1357 بسمت آموزگارى درآمد.

عمر صالحى شاعرى دانا و نكته بين و موشكاف و با احساس بود. از اين شاعر تاكنون دو كتاب شعر كردى به نام‏هاى له هه‏ر چيمه‏نى ديمه‏نى و دوبيتى‏ها به چاپ رسيده است كه در بر گيرنده اشعار كردى شاعر در سالهاى اخير مى‏باشند. از اشعار اوست:

له خه و ما شاگولى ما چى دزى ليوم له ليوانت له ده ستى گرتبو وه ك خه و خه يالم جوته سيوانت له تاريكى شه وى زولفت كه تى به ربو خه يا لى دز به تورى رومه تت هه‏ر وه ك په پوله بو به قوربانت



منابع