ÌÓÊÌæ ÇÑÊÈÇØ ÈÇ ãÇ ÎÇäå  

نهضت مشروطه در استان سمنان

از ویکی اطلس فرهنگی ایران

(تفاوت بین نسخه‌ها)
پرش به: ناوبری, جستجو
جز (۱ نسخه)
 
سطر ۱: سطر ۱:
 +
نهضت مشروطه
 +
در اواخر سلطنت ناصر الدين شاه، با پيدايش برخى از زمينه‏هاى مذهبى، سياسى، اقتصادى و اجتماعى مردم كم‏كم و به صورت پراكنده خشم خود را نسبت به شاه و درباريان آشكار كردند و قتل ناصرالدين شاه در واقع اوج اين خشم بود.
  
 +
پس از ناصر الدين شاه فرزندش مظفر الدين شاه در 45 سالگى به پادشاهى رسيد او كه فردى ناتوان، بيمار و در عين حال خوشگذران بود، اداره امور كشور را به عين الدوله كه شخصى مستبد و ظالم بود، سپرد.
 +
 +
خشونت‏هاى عين الدوله و درباريان، فقر عمومى و ركود شديد اقتصادى، مردم را به ستوه آورده، آماده شورشى بزرگ ساخت. روحانيت متعهد كه همواره با مردم و هادى آنان بود، به پشتيبانى از ستم‏ديدگان برخاسته و عالمانى مانند آيت الله شيخ فضل الله نورى، آيت الله سيد محمد طباطبائى و آيت الله سيد عبدالله بهبهانى به طور مستقيم رهبرى نهضت را عهده‏دار شدند.
 +
 +
مبارزات مردم در آغاز به شهرهاى بزرگ چون تهران، تبريز، رشت، شيراز، اصفهان و كرمان محدود مى‏شد. اما چندى نگذشت كه دامنه اعتراضات گسترش يافت و شهرهاى استان سمنان را نيز دربر گرفت.
 +
 +
در اثر ظلم وجود ذوالفقار خان سمنانى (سنگسرى) بيشتر بزرگان و افراد متشخص سمنان زادگاه خود را ترك كردند و به تهران يا شهرهاى ديگر عزيمت نمودند. اندك اندك با افزايش فشار آزاديخواهان و افشاى جنايات بى‏شمار حكومت و درباريان و به دنبال آن فشار افكار عمومى، مظفر الدين شاه فرمان مشروطيت را امضاء كرد و از منطقه سمنان حاج سيد ابراهيم ابرسيجى و بعضى ديگر به عنوان نماينده منطقه، به مجلس راه يافتند تا مشروطه خواهان را در رسيدن به اهدافشان يارى دهند.
 +
 +
در سمنان نيز كميته نهضت مشروطه با رهبرانى همچون آقا ميرزا ابوطالب حسنى شريعت پناهى، ميرزا محمد خان نصيرى، ميرزا فتح الله خان صفائى، معين التوليه سمنانى، مشير الاطبا سمنانى، منتخب الاطبا سمنانى، ملا عبدالجواد نصيرى، حاجى ميرزا آقا فاميلى، مشهدى على‏اصغر كلانتر سمنانى و ديگران در حال فعاليت بود.
 +
 +
هنوز نهضت مشروطه به بار ننشسته بود كه مظفر الدين شاه درگذشت و با روى كار آمدن محمد على شاه ديگر بار مستبدان قدرت يافتند و مشروطه خواهان را مورد آزار و اذيت قرار دادند و آيت الله بهبهانى و طباطبايى را تبعيد و مجلس را به توپ بستند.
 +
در شاهرود نيز شيخ واعظ كه در رأس مشروطه خواهان جاى داشت، مورد بى‏مهرى و آزار طرفداران شاه قرار گرفت و با تكفير آنان روبه‏رو شد.
 +
 +
مستبدين و طرفداران محمد شاه كه قدرت را در دست خود مى‏ديدند، حسينعلى خان معروف به شوكت نظام، رئيس قره سواران شاهرود را وادار كردند كه واعظ را در بازار شهر كتك بزنند تا از مشروطه خواهى دست بردارد. اما وى هرگز تسليم نشد و خانه‏اش پيوسته مأمن ستمديدگان، بى‏پناهان و مشروطه خواهان بود. چون فشار عمال حكومت باعث گرديد تا واعظ ـ از علماى استان ـ طى نامه‏اى از علماى نجف استمداد كند و آنان را به يارى فرا خواند.
 +
 +
بدين منظور مرجع بزرگ شيعه، آيت الله ملا محمد كاظم خراسانى كه همواره نهضت مشروطه را حمايت مى‏كرد، نامه‏اى توسط نماينده خود، آيت الله شيخ مرتضى كبيريان به منطقه فرستاد. با ورود نماينده آيت الله خراسانى مردم به استقبال رفته و ايشان متن نامه را در اختيار همگان قرار داد. ورود نماينده آيت الله خراسانى و اعلام پشتيبانى وى از مشروطيت، ضربه‏اى سنگين بر پيكر استبداد محلّى وارد ساخت و مشروطه خواهان را توانى تازه بخشيد. به طورى كه نشست‏هاى خود را با حضور عده زيادى از مردم برگزار مى‏كردند.
 +
 +
محمدعلى شاه كه به همت دلاوران مشروطه شكست‏خورده و به روسيه گريخته بود در رؤياى حكومت، چندى بعد به همراهى نيروهاى محمدعلى ميرزا، شعاع‏السلطنة و نيروهاى تركمن از طريق گرگان رهسپار تهران شد. او همچنين على‏قلى‏خان ارشدالدوله را با سه هزار سوار تركمن مأمور كرد تا از راه شاهرود به سوى تهران حركت كند و در نزديكى ورامين به آنها بپيوندد تا با هم براى تصرف تهران پيشروى كنند. با ورود ارشدالدوله به استان، آنان به آزار مشروطه‏خواهان پرداخته و در اين راستا ميرزا محمد اصفهانى را كه ياور هميشگى شيخ واعظ بود، شكنجه بسيار كرده، و ساختمان‏هاى مجلس شوراى محلى را ويران ساختند.
 +
 +
در دامغان پس از درگيرى كوتاه مشروطه خواهان را شكست داد و با ضبط مهمات آنان به سوى سمنان حركت كرد.
 +
 +
در شهر سمنان نيز منزل ميرزا ابوطالب حسنى را به توپ بسته و اثاثيه منزل را به غارت بردند. ارشد الدوله در ايوانكى با نيروهايى كه از سوى دولت مركزى براى مقابله با او فرستاده شده بود درگير شد و بعداز جنگ كوتاهى آنان را شكست داد. ولى عاقبت نيروى ارشد الدوله در نزديكى ورامين با نيروهاى مشروطه درگير و شكست خورد و به وسيله مشروطه خواهان اعدام شد و بقيه نيروها با محمد على شاه به آن طرف مرز گريختند.
 +
 +
هنوز چندى از اين جريان نگذشته بود و مشروطه خواهان در سراسر كشور حاكميت نيافته بودند كه محمد على شاه با جمع‏آورى نيرو و كمك روس‏ها به سمت مركز كشور تاخت و قلى خان را به سوى استان سمنان فرستاد. چون خبر ورود سربازان قلى خان به شهر شاهرود رسيد، عميد السلطان حاكم شاهرود همراه كربلائى ميرزا محمد به سمت مشهد فرار كرد. ولى سربازان قلى خان اقدام به دستگيرى مشروطه خواهان و تبعيد آنها به گرگان كردند. پس از آن به همراه سربازان تحت امرش به سمت دامغان رفت تا از نفوذ مجاهدان به شاهرود جلوگيرى كند.
 +
 +
از سوى ديگر مجاهدان به فرماندهى حسينعلى خان تبريزى و آرسن ارمنى تا دامغان پيش آمده و در هشتم محرم 1330 ه .ق با مستبدين درگير شدند و آنان را شكست دادند. قلى خان سردار مستبدين، كه به اسارت رزمندگان مشروطه درآمده بود، با ضمانت حاج محمد ابراهيم اقل الذاكرين، با پرداخت هزار و پانصد تومان و ضبط تمامى اموالى كه غصب كرده بود، آزاد گرديد و به زادگاهش على آباد كتول تبعيد شد.
  
 
{{منابع}}
 
{{منابع}}
 
[[رده:نهضت مشروطه]]
 
[[رده:نهضت مشروطه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۲۲

نهضت مشروطه در اواخر سلطنت ناصر الدين شاه، با پيدايش برخى از زمينه‏هاى مذهبى، سياسى، اقتصادى و اجتماعى مردم كم‏كم و به صورت پراكنده خشم خود را نسبت به شاه و درباريان آشكار كردند و قتل ناصرالدين شاه در واقع اوج اين خشم بود.

پس از ناصر الدين شاه فرزندش مظفر الدين شاه در 45 سالگى به پادشاهى رسيد او كه فردى ناتوان، بيمار و در عين حال خوشگذران بود، اداره امور كشور را به عين الدوله كه شخصى مستبد و ظالم بود، سپرد.

خشونت‏هاى عين الدوله و درباريان، فقر عمومى و ركود شديد اقتصادى، مردم را به ستوه آورده، آماده شورشى بزرگ ساخت. روحانيت متعهد كه همواره با مردم و هادى آنان بود، به پشتيبانى از ستم‏ديدگان برخاسته و عالمانى مانند آيت الله شيخ فضل الله نورى، آيت الله سيد محمد طباطبائى و آيت الله سيد عبدالله بهبهانى به طور مستقيم رهبرى نهضت را عهده‏دار شدند.

مبارزات مردم در آغاز به شهرهاى بزرگ چون تهران، تبريز، رشت، شيراز، اصفهان و كرمان محدود مى‏شد. اما چندى نگذشت كه دامنه اعتراضات گسترش يافت و شهرهاى استان سمنان را نيز دربر گرفت.

در اثر ظلم وجود ذوالفقار خان سمنانى (سنگسرى) بيشتر بزرگان و افراد متشخص سمنان زادگاه خود را ترك كردند و به تهران يا شهرهاى ديگر عزيمت نمودند. اندك اندك با افزايش فشار آزاديخواهان و افشاى جنايات بى‏شمار حكومت و درباريان و به دنبال آن فشار افكار عمومى، مظفر الدين شاه فرمان مشروطيت را امضاء كرد و از منطقه سمنان حاج سيد ابراهيم ابرسيجى و بعضى ديگر به عنوان نماينده منطقه، به مجلس راه يافتند تا مشروطه خواهان را در رسيدن به اهدافشان يارى دهند.

در سمنان نيز كميته نهضت مشروطه با رهبرانى همچون آقا ميرزا ابوطالب حسنى شريعت پناهى، ميرزا محمد خان نصيرى، ميرزا فتح الله خان صفائى، معين التوليه سمنانى، مشير الاطبا سمنانى، منتخب الاطبا سمنانى، ملا عبدالجواد نصيرى، حاجى ميرزا آقا فاميلى، مشهدى على‏اصغر كلانتر سمنانى و ديگران در حال فعاليت بود.

هنوز نهضت مشروطه به بار ننشسته بود كه مظفر الدين شاه درگذشت و با روى كار آمدن محمد على شاه ديگر بار مستبدان قدرت يافتند و مشروطه خواهان را مورد آزار و اذيت قرار دادند و آيت الله بهبهانى و طباطبايى را تبعيد و مجلس را به توپ بستند. در شاهرود نيز شيخ واعظ كه در رأس مشروطه خواهان جاى داشت، مورد بى‏مهرى و آزار طرفداران شاه قرار گرفت و با تكفير آنان روبه‏رو شد.

مستبدين و طرفداران محمد شاه كه قدرت را در دست خود مى‏ديدند، حسينعلى خان معروف به شوكت نظام، رئيس قره سواران شاهرود را وادار كردند كه واعظ را در بازار شهر كتك بزنند تا از مشروطه خواهى دست بردارد. اما وى هرگز تسليم نشد و خانه‏اش پيوسته مأمن ستمديدگان، بى‏پناهان و مشروطه خواهان بود. چون فشار عمال حكومت باعث گرديد تا واعظ ـ از علماى استان ـ طى نامه‏اى از علماى نجف استمداد كند و آنان را به يارى فرا خواند.

بدين منظور مرجع بزرگ شيعه، آيت الله ملا محمد كاظم خراسانى كه همواره نهضت مشروطه را حمايت مى‏كرد، نامه‏اى توسط نماينده خود، آيت الله شيخ مرتضى كبيريان به منطقه فرستاد. با ورود نماينده آيت الله خراسانى مردم به استقبال رفته و ايشان متن نامه را در اختيار همگان قرار داد. ورود نماينده آيت الله خراسانى و اعلام پشتيبانى وى از مشروطيت، ضربه‏اى سنگين بر پيكر استبداد محلّى وارد ساخت و مشروطه خواهان را توانى تازه بخشيد. به طورى كه نشست‏هاى خود را با حضور عده زيادى از مردم برگزار مى‏كردند.

محمدعلى شاه كه به همت دلاوران مشروطه شكست‏خورده و به روسيه گريخته بود در رؤياى حكومت، چندى بعد به همراهى نيروهاى محمدعلى ميرزا، شعاع‏السلطنة و نيروهاى تركمن از طريق گرگان رهسپار تهران شد. او همچنين على‏قلى‏خان ارشدالدوله را با سه هزار سوار تركمن مأمور كرد تا از راه شاهرود به سوى تهران حركت كند و در نزديكى ورامين به آنها بپيوندد تا با هم براى تصرف تهران پيشروى كنند. با ورود ارشدالدوله به استان، آنان به آزار مشروطه‏خواهان پرداخته و در اين راستا ميرزا محمد اصفهانى را كه ياور هميشگى شيخ واعظ بود، شكنجه بسيار كرده، و ساختمان‏هاى مجلس شوراى محلى را ويران ساختند.

در دامغان پس از درگيرى كوتاه مشروطه خواهان را شكست داد و با ضبط مهمات آنان به سوى سمنان حركت كرد.

در شهر سمنان نيز منزل ميرزا ابوطالب حسنى را به توپ بسته و اثاثيه منزل را به غارت بردند. ارشد الدوله در ايوانكى با نيروهايى كه از سوى دولت مركزى براى مقابله با او فرستاده شده بود درگير شد و بعداز جنگ كوتاهى آنان را شكست داد. ولى عاقبت نيروى ارشد الدوله در نزديكى ورامين با نيروهاى مشروطه درگير و شكست خورد و به وسيله مشروطه خواهان اعدام شد و بقيه نيروها با محمد على شاه به آن طرف مرز گريختند.

هنوز چندى از اين جريان نگذشته بود و مشروطه خواهان در سراسر كشور حاكميت نيافته بودند كه محمد على شاه با جمع‏آورى نيرو و كمك روس‏ها به سمت مركز كشور تاخت و قلى خان را به سوى استان سمنان فرستاد. چون خبر ورود سربازان قلى خان به شهر شاهرود رسيد، عميد السلطان حاكم شاهرود همراه كربلائى ميرزا محمد به سمت مشهد فرار كرد. ولى سربازان قلى خان اقدام به دستگيرى مشروطه خواهان و تبعيد آنها به گرگان كردند. پس از آن به همراه سربازان تحت امرش به سمت دامغان رفت تا از نفوذ مجاهدان به شاهرود جلوگيرى كند.

از سوى ديگر مجاهدان به فرماندهى حسينعلى خان تبريزى و آرسن ارمنى تا دامغان پيش آمده و در هشتم محرم 1330 ه .ق با مستبدين درگير شدند و آنان را شكست دادند. قلى خان سردار مستبدين، كه به اسارت رزمندگان مشروطه درآمده بود، با ضمانت حاج محمد ابراهيم اقل الذاكرين، با پرداخت هزار و پانصد تومان و ضبط تمامى اموالى كه غصب كرده بود، آزاد گرديد و به زادگاهش على آباد كتول تبعيد شد.


منابع