شعرا و ادیبان استان زنجان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) جز (۱ نسخه) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | رفيع الدين بكرانى ابهرى | ||
+ | |||
+ | وى اهل ابهر بوده و در كرمان اقامت داشته است. رفيع الدين ابهرى از شعراى قرن هفتم هجرى است كه با بسيارى از فضلاى زمان خود از جمله افضل الدين كاشى و اثير اومانى و نزارى قهستانى مصاحبت داشته است. او در علم رياضى هم تبحر داشته است. | ||
+ | از آثار و تصنيفات او مىتوان به متن اقليدسى و دو رساله اشاره نمود. | ||
+ | |||
+ | از اشعار اوست: | ||
+ | |||
+ | با چرخ ستيز و با فلك جنگ مكن وز زخم زمانه ناله چون جنگ مكن | ||
+ | در خاك زر و در آب دريا گوهر ضايع نگذارند تو دل تنگ مكن | ||
+ | |||
+ | نرگسى ابهرى | ||
+ | |||
+ | نرگسى ابهرى از شاعران خوش طبع و سخن پرداز در سال 878 ه .ق به دنيا آمد. او در جوانى به مروزى شهرت يافت. | ||
+ | |||
+ | اوج شهرت ابهرى همزمان با سلطنت شاه طهماسب صفوى است. نرگسى اكثر اوقات خود را در هرات گذرانيد و سرانجام در سال 938 ه .ق وفات يافت. | ||
+ | از اين شاعر پرآوازه ديوانى خطى برجاى مانده كه نسخههايى از آن در كتابخانههاى دانشگاه تهران، ملك و مجلس شوراى اسلامى موجود مىباشد. | ||
+ | تك بيتىهاى زير از اوست: | ||
+ | |||
+ | جان فداى غم كه نگذارد دمى تنها مرا هر كجاى او نشينم مىكند پيدا مرا | ||
+ | يا رب نكويى از تو نبينند همچو من پيش تو آن كسان كه نمودند بد مرا | ||
+ | هر شب اى دل گفتگوى زلف جانان مىكنى خود پريشانى و ما را هم پريشان مىكنى | ||
+ | |||
+ | مير عزيز الله حسنى ابهرى | ||
+ | |||
+ | مير عزيز الله حسنى ابهرى، ملقب به معز الدين از سادات حسنى ابهر است و در قزوين سكونت داشته است. | ||
+ | مدتى از عمر خود را در هند سپرى نمود و در دربار پادشاهان آن ديار به مقامات عالى رسيد. او در شعر مهارت خاصى داشته است. در هندوستان دست به تأليفاتى زده است. | ||
+ | |||
+ | اين شاعر در سال 969 ه .ق از دنيا رفت. | ||
+ | |||
+ | از وى ديوانى بر جاى مانده است. دو بيتى زير از اوست: | ||
+ | |||
+ | جا كرده غمش در دل بى كينه ما گل گل شده از داغ غمش سينه ما | ||
+ | جز از غم دوست در دلم چيزى نيست داغ غم اوست نقد گنجينه ما | ||
+ | |||
+ | مولانا تذروى ابهرى | ||
+ | |||
+ | وى از شعراى ابهر است كه در سالهاى 963 تا 1014 ه .ق معاصر با محتشم كاشانى، وحشى بافقى و عرفى مىزيستهاند. | ||
+ | او در غزل داراى دستى توانا بوده است. او مدتى را در روم سپرى نمود، سپس به هند رفت. | ||
+ | |||
+ | از ايشان چند مثنوى برجاى مانده است. از اشعار اوست: | ||
+ | |||
+ | غزال شوخ چشمى دلنوازى بت جادو فريبى سحر سازى | ||
+ | جبينش مطلع نور الهى شب غم را فروغ صبحگاهى | ||
+ | به چشم عقل فرق آن شكر لب شهابى بود رخشان در دل شب | ||
+ | |||
+ | شيخ مصطفى ماجدى (اديب الشعرا) | ||
+ | |||
+ | شيخ مصطفى ماجدى فرزند حسين متخلص به حزين و مشهور به اديب الشعرا در سال 1307 ه .ق در صائين قلعه ابهر متولد شد. | ||
+ | پس از طى ايام كودكى به تحصيل علوم پرداخت و براى تكميل معلومات دينى به نجف اشرف و عتبات عاليات مسافرت نمود و از محضر اساتيد آن ديار بهرهها برد. | ||
+ | |||
+ | بعد از مراجعت از عتبات عاليات به طارم عليا رفت و به ترويج شعائر دينى مشغول گرديد و به اديب طارمى مشهور گرديد. | ||
+ | |||
+ | او داراى 3 ديوان نظم و نثر است كه عبارتند از: نقل و كشمش كه در رد هواخواهان كشف حجاب رضاخانى است. نقل مجلسى كه به زبان تركى و در زمينه اصول دين و احكام شريعت است. ديوان مراثى كه شامل غزليات و رباعياتى به زبان تركى و فارسى است. | ||
+ | |||
+ | اين شاعر سرانجام در هشتم جمادى الاول 1371 ه .ق در سن 64 سالگى از دنيا رفت. | ||
+ | |||
+ | ابيات زير از اوست: | ||
+ | |||
+ | منه هرايشده بسم الله دور يار ثنا و حمد خالق دور سزاوار | ||
+ | هر امرى ابتدا دن انتهايه توسل ايلديم آل عبايه | ||
+ | اگر چه يوخدى دهرون اعتبارى خزانه ميل ايدوب عمرون بهارى | ||
+ | |||
+ | شاهزاده خانم ابهرى | ||
+ | |||
+ | حاجيه فاطمه سلطان دارايى معروف به حاج شاهزاده خانم ابهرى، دختر شكرالله ميرزا و از نوادگان فتحعلى شاه قاجار، در سال 1291 ه .ق در ابهر متولد شد. | ||
+ | |||
+ | پس از طى دوران كودكى نزد پدر دانشمند خود علوم اسلامى را فرا گرفت. و در فقه و اصول مقام والائى را احراز كرده است. وى داراى طبع شعر و اهل قلم و بيان فصيح بوده است. | ||
+ | |||
+ | از ايشان اشعارى باقى مانده است كه كتاب كوچكى بنام هديه فاطمية در قم از او چاپ و انتشار پيدا كرده است. | ||
+ | حاجيه فاطمه سلطان مادر حاج شيخ زين العابدين امام جمعه سابق ابهر مىباشد و اين دانشمند در دامن اين خاتون فاضل پرورش يافته است. | ||
+ | او در سال 1328 ه .ق دارفانى را وداع كرده است. | ||
+ | |||
+ | شكرالله ميرزا دارايى ابهرى | ||
+ | |||
+ | يكى از شخصيتهاى علمى ابهر شكرالله ميرزا دارايى بوده است. وى در سال 1269 ه .ق در زنجان متولد گرديد و پس از طى دوران كودكى، تحصيلاتش را در زادگاهش فرا گرفت. | ||
+ | |||
+ | او كتابى به نام حمله حيدرى در سى هزار بيت دارد كه اكثرا در مدح و منقبت حضرت على عليهالسلام سروده شده است و در اين كتاب از سبك شاهنامه فردوسى بهره جسته است. كتاب او دست نويس مىباشد و به قلم ميرزا نور الله ابهرى نوشته شده است. ولى به طبع نرسيده است. | ||
+ | |||
+ | از ديگر آثار او مىتوان به كتاب زينت الواعظين مشتمل بر 767 بيت و كتاب منظوم حديث شريف كساء اشاره نمود. | ||
+ | |||
+ | وى سرانجام در 29 محرم 1329 ه .ق در كربلاى معلى از دنيا رفت و در وادى الصفا به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | ابيات زير از اشعار اوست كه در كتاب حمله حيدرى آمده است: | ||
+ | |||
+ | بود دانش مرد حِصنى حصين ز دانش فزونتر تو چيزى مبين | ||
+ | بود دانش آنكو كه دين پرورى به دنيا و عقبى از آن برخورى | ||
+ | هر آنكس كه بى دين و با دانش است بظاهر طلا و بباطن غش است | ||
+ | ز دانشوران بد آئين گريز اگر مُشك بيزند و دينار ريز | ||
+ | |||
+ | غلامعلى خاكسار ابهرى | ||
+ | |||
+ | خاكسار ابهرى از چهرههاى اديب و سرشناس ابهر در سال 1312 ه .ش چشم به جهان گشود و زندگى خود را در فقر و تنگدستى، يأس و ناكامى سپرى نمود. | ||
+ | او شاعرى صريح و رك گو بود و در نظم و نثر توانا و در هزليات غلوى بس عظيم داشت. او با الهام از حيدر بابا منظومه «ابهر چايو» را سروده است. | ||
+ | |||
+ | همچنين او در غزل سرايى نيز دستى داشته و گاهى غزليات پر مايه او به آثار بزرگان شعر و ادب پارسى ايران شباهت داشت. او علاوه بر شعر، در نثر نويسى و داستان پردازى هم يد طولايى داشت. | ||
+ | |||
+ | ابهرى سرانجام در 13 دى ماه 1374 ه .ش در ابهر دار فانى را وداع گفت و در همانجا به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | از او دهها اثر به يادگار مانده است كه برخى از آنها عبارتند از: زنجير، شوره زار، مجموعه اشعار هزل، فكاهيها، خاك بر سر عشق، قبول، تجديد، رد، در خلوت سراى زن و مرد، شاهنامه، شوخى با حافظ، هى هى ها، ملا ظفر، كهنه خرابات. | ||
+ | ابيات زير از اوست: | ||
+ | |||
+ | يأس و اميد در دل خاموش من يكى است قدر گدا و شاه ميان كفن يكى است | ||
+ | در گوش آنكه از همه بگسسته غير دوست تلقين شيخ و وسوسه اهرمن يكى است | ||
+ | از من بپرس قدر خود اى گل نه زين كسان در چشم زاغها خزه و ياسمن يكى است | ||
+ | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:شعرا و ادیبان]] | [[رده:شعرا و ادیبان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۲۹
رفيع الدين بكرانى ابهرى
وى اهل ابهر بوده و در كرمان اقامت داشته است. رفيع الدين ابهرى از شعراى قرن هفتم هجرى است كه با بسيارى از فضلاى زمان خود از جمله افضل الدين كاشى و اثير اومانى و نزارى قهستانى مصاحبت داشته است. او در علم رياضى هم تبحر داشته است. از آثار و تصنيفات او مىتوان به متن اقليدسى و دو رساله اشاره نمود.
از اشعار اوست:
با چرخ ستيز و با فلك جنگ مكن وز زخم زمانه ناله چون جنگ مكن در خاك زر و در آب دريا گوهر ضايع نگذارند تو دل تنگ مكن
نرگسى ابهرى
نرگسى ابهرى از شاعران خوش طبع و سخن پرداز در سال 878 ه .ق به دنيا آمد. او در جوانى به مروزى شهرت يافت.
اوج شهرت ابهرى همزمان با سلطنت شاه طهماسب صفوى است. نرگسى اكثر اوقات خود را در هرات گذرانيد و سرانجام در سال 938 ه .ق وفات يافت. از اين شاعر پرآوازه ديوانى خطى برجاى مانده كه نسخههايى از آن در كتابخانههاى دانشگاه تهران، ملك و مجلس شوراى اسلامى موجود مىباشد. تك بيتىهاى زير از اوست:
جان فداى غم كه نگذارد دمى تنها مرا هر كجاى او نشينم مىكند پيدا مرا يا رب نكويى از تو نبينند همچو من پيش تو آن كسان كه نمودند بد مرا هر شب اى دل گفتگوى زلف جانان مىكنى خود پريشانى و ما را هم پريشان مىكنى
مير عزيز الله حسنى ابهرى
مير عزيز الله حسنى ابهرى، ملقب به معز الدين از سادات حسنى ابهر است و در قزوين سكونت داشته است. مدتى از عمر خود را در هند سپرى نمود و در دربار پادشاهان آن ديار به مقامات عالى رسيد. او در شعر مهارت خاصى داشته است. در هندوستان دست به تأليفاتى زده است.
اين شاعر در سال 969 ه .ق از دنيا رفت.
از وى ديوانى بر جاى مانده است. دو بيتى زير از اوست:
جا كرده غمش در دل بى كينه ما گل گل شده از داغ غمش سينه ما جز از غم دوست در دلم چيزى نيست داغ غم اوست نقد گنجينه ما
مولانا تذروى ابهرى
وى از شعراى ابهر است كه در سالهاى 963 تا 1014 ه .ق معاصر با محتشم كاشانى، وحشى بافقى و عرفى مىزيستهاند. او در غزل داراى دستى توانا بوده است. او مدتى را در روم سپرى نمود، سپس به هند رفت.
از ايشان چند مثنوى برجاى مانده است. از اشعار اوست:
غزال شوخ چشمى دلنوازى بت جادو فريبى سحر سازى جبينش مطلع نور الهى شب غم را فروغ صبحگاهى به چشم عقل فرق آن شكر لب شهابى بود رخشان در دل شب
شيخ مصطفى ماجدى (اديب الشعرا)
شيخ مصطفى ماجدى فرزند حسين متخلص به حزين و مشهور به اديب الشعرا در سال 1307 ه .ق در صائين قلعه ابهر متولد شد. پس از طى ايام كودكى به تحصيل علوم پرداخت و براى تكميل معلومات دينى به نجف اشرف و عتبات عاليات مسافرت نمود و از محضر اساتيد آن ديار بهرهها برد.
بعد از مراجعت از عتبات عاليات به طارم عليا رفت و به ترويج شعائر دينى مشغول گرديد و به اديب طارمى مشهور گرديد.
او داراى 3 ديوان نظم و نثر است كه عبارتند از: نقل و كشمش كه در رد هواخواهان كشف حجاب رضاخانى است. نقل مجلسى كه به زبان تركى و در زمينه اصول دين و احكام شريعت است. ديوان مراثى كه شامل غزليات و رباعياتى به زبان تركى و فارسى است.
اين شاعر سرانجام در هشتم جمادى الاول 1371 ه .ق در سن 64 سالگى از دنيا رفت.
ابيات زير از اوست:
منه هرايشده بسم الله دور يار ثنا و حمد خالق دور سزاوار هر امرى ابتدا دن انتهايه توسل ايلديم آل عبايه اگر چه يوخدى دهرون اعتبارى خزانه ميل ايدوب عمرون بهارى
شاهزاده خانم ابهرى
حاجيه فاطمه سلطان دارايى معروف به حاج شاهزاده خانم ابهرى، دختر شكرالله ميرزا و از نوادگان فتحعلى شاه قاجار، در سال 1291 ه .ق در ابهر متولد شد.
پس از طى دوران كودكى نزد پدر دانشمند خود علوم اسلامى را فرا گرفت. و در فقه و اصول مقام والائى را احراز كرده است. وى داراى طبع شعر و اهل قلم و بيان فصيح بوده است.
از ايشان اشعارى باقى مانده است كه كتاب كوچكى بنام هديه فاطمية در قم از او چاپ و انتشار پيدا كرده است. حاجيه فاطمه سلطان مادر حاج شيخ زين العابدين امام جمعه سابق ابهر مىباشد و اين دانشمند در دامن اين خاتون فاضل پرورش يافته است. او در سال 1328 ه .ق دارفانى را وداع كرده است.
شكرالله ميرزا دارايى ابهرى
يكى از شخصيتهاى علمى ابهر شكرالله ميرزا دارايى بوده است. وى در سال 1269 ه .ق در زنجان متولد گرديد و پس از طى دوران كودكى، تحصيلاتش را در زادگاهش فرا گرفت.
او كتابى به نام حمله حيدرى در سى هزار بيت دارد كه اكثرا در مدح و منقبت حضرت على عليهالسلام سروده شده است و در اين كتاب از سبك شاهنامه فردوسى بهره جسته است. كتاب او دست نويس مىباشد و به قلم ميرزا نور الله ابهرى نوشته شده است. ولى به طبع نرسيده است.
از ديگر آثار او مىتوان به كتاب زينت الواعظين مشتمل بر 767 بيت و كتاب منظوم حديث شريف كساء اشاره نمود.
وى سرانجام در 29 محرم 1329 ه .ق در كربلاى معلى از دنيا رفت و در وادى الصفا به خاك سپرده شد.
ابيات زير از اشعار اوست كه در كتاب حمله حيدرى آمده است:
بود دانش مرد حِصنى حصين ز دانش فزونتر تو چيزى مبين بود دانش آنكو كه دين پرورى به دنيا و عقبى از آن برخورى هر آنكس كه بى دين و با دانش است بظاهر طلا و بباطن غش است ز دانشوران بد آئين گريز اگر مُشك بيزند و دينار ريز
غلامعلى خاكسار ابهرى
خاكسار ابهرى از چهرههاى اديب و سرشناس ابهر در سال 1312 ه .ش چشم به جهان گشود و زندگى خود را در فقر و تنگدستى، يأس و ناكامى سپرى نمود. او شاعرى صريح و رك گو بود و در نظم و نثر توانا و در هزليات غلوى بس عظيم داشت. او با الهام از حيدر بابا منظومه «ابهر چايو» را سروده است.
همچنين او در غزل سرايى نيز دستى داشته و گاهى غزليات پر مايه او به آثار بزرگان شعر و ادب پارسى ايران شباهت داشت. او علاوه بر شعر، در نثر نويسى و داستان پردازى هم يد طولايى داشت.
ابهرى سرانجام در 13 دى ماه 1374 ه .ش در ابهر دار فانى را وداع گفت و در همانجا به خاك سپرده شد.
از او دهها اثر به يادگار مانده است كه برخى از آنها عبارتند از: زنجير، شوره زار، مجموعه اشعار هزل، فكاهيها، خاك بر سر عشق، قبول، تجديد، رد، در خلوت سراى زن و مرد، شاهنامه، شوخى با حافظ، هى هى ها، ملا ظفر، كهنه خرابات. ابيات زير از اوست:
يأس و اميد در دل خاموش من يكى است قدر گدا و شاه ميان كفن يكى است در گوش آنكه از همه بگسسته غير دوست تلقين شيخ و وسوسه اهرمن يكى است از من بپرس قدر خود اى گل نه زين كسان در چشم زاغها خزه و ياسمن يكى است