فقیهان و مفسران استان خوزستان
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک ویرایش میانی توسط یک کاربر نشان داده نشدهاست) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | سلمان فارسى | ||
+ | |||
+ | بديهى است كه بزرگمردى چون سلمان به همه ايرانيان و به تعبير بهتر به همه مسلمانان تعلق دارد و بودن زادگاهش در شهرى منزلت سلمان را افزايش يا كاهش نمىدهد بلكه او بارها خود را سلمان معرفى كرده و رسول اكرم صلىاللهعليهوآله نيز همواره تاكيد داشتند كه عرب يا عجم بودن مايه فضيلت كسى نيست. عقيده بر اين است كه سلمان از رامهرمز بوده و از اين شهر خود را به منبع فيض و كانون هدايت رسانيد. | ||
+ | |||
+ | بلاذرى در انساب الاشراف، نويرى در نهاية الارب، ميرزا حسين نورى در نفس الرحمن فى فضائل سلمان، فاضل هندى در كنز العمال، شيخ عباس قمى در سفينة البحار، ابن اثير در اسد الغاية و ابن عبدالبر در استيعاب سلمان را از اهالى رامهرمز دانستهاند. | ||
+ | |||
+ | اين در حالى است كه بسيارى از نسب شناسان او را از اهالى اصفهان دانستهاند. | ||
+ | |||
+ | سلمان پس از تشرف به اسلام پيوند عميق و ناگسستنى با اهل بيت عليهمالسلام پيدا كرد و به دليل توانايى عقلى و ظرفيت والايى كه داشت به درجات عالى معارف الهى نايل شد. | ||
+ | |||
+ | چنانكه رسول خدا صلىاللهعليهوآله در وصف شخصيت سلمان مىفرمايند: | ||
+ | |||
+ | «سلمان يبعث امة لقد اشبع من العلم». | ||
+ | |||
+ | يعنى: سلمان چون يك امت در روز محشر بپا مىخيزد همانا او سرشار از دانش بود. | ||
+ | |||
+ | و نيز فرمود: | ||
+ | |||
+ | «خداوند مرا به دوستى چهار نفر از جمله على عليهالسلام و سلمان دستور داده است و بهشت مشتاق چهار نفر از جمله او مىباشد». | ||
+ | |||
+ | خليفه دوم به توصيه امام على عليهالسلام سلمان را به فرمانروايى مداين برگزيد زيرا آن شهر مركزى حساس بود و اداره آن به استاندارى كاردان، پارسا، مدير و زيرك نياز داشت تا اسلام را جايگزين آداب و رسوم پيشينيان سازد. | ||
+ | |||
+ | سلمان همچنان استاندار مدائن بود تا آنكه در آن شهر از دنيا رفت و جنازه ايشان توسط حضرت على عليهالسلام به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | ابو سهل نوبختى | ||
+ | |||
+ | ابو سهل، فضل بن نوبخت فارسى، حكيم، متكلم و منجم به سفارش پدر خود از اهواز به بغداد رفت و به مقام رياست بيت الحكمة رسيد و از مترجمان آن سازمان عظيم فرهنگى شد. وى نيز در علم ستارهشناسى ماهر بود. | ||
+ | |||
+ | در تاريخ الحكماء قفطى مىنويسد: | ||
+ | |||
+ | «او اهل فارس و منجمى در كمال حذاقت بود. پدرش نوبخت از منجمين منصور بوده و بعد از آن به سبب پيرى از خدمت بازمانده بود و به گفته منصور پسر خويش ابو سهل را به جاى خويش در خدمت گذاشت.» | ||
+ | |||
+ | ابو سهل در سال 144 كه مصادف با بناى بغداد بود به خدمت منصور درآمد. ابو سهل از منجمين ايرانى و از مترجمين كتابهاى فارسى پهلوى به عربى است و در نجوم نيز مستند او اطلاعات و كتب منجمين ايرانى عهد ساسانى بوده است. | ||
+ | |||
+ | وفات ابو سهل را بعد از سال 193 ه .ق دانستهاند. | ||
+ | |||
+ | ابن نديم براى او هفت كتاب ذكر كرد. از جمله آنها عبارتند از: الفال النجومى، تحويل سنى مواليد، كتاب المدخل، كتاب التشبيه و التمثيل. | ||
+ | |||
+ | ابوالقاسم حسين بن روح نوبختى | ||
+ | |||
+ | شيخ ابوالقاسم حسين بن روح بن ابى بحر نوبختى اهوازى از مشهورترين افراد خاندان نوبختى و از علما و بزرگان شيعه است. وى از سال 305 تا 326 ه .ق وكيل و نايب خاص حضرت امام زمان عليهالسلام بود. از ابوالقاسم حسين بن روح به نامهاى نوبختى زمانى روحى، حسين بن روح بن بنى نوبخت و قمى ياد كردهاند. | ||
+ | |||
+ | حسين بن روح در ايام حيات ابو جعفر عمرى (وكيل دوم حضرت امام دوازدهم عليهالسلام)، از معتمدان او از جمله اصحاب امام يازدهم عليهالسلام محسوب مىشد. | ||
+ | |||
+ | وى از سال 305 ه .ق كه به مقام نيابت منصوب شد تا اوايل وزارت حامد بن العباس، در نهايت عزت و احترام در بغداد مىزيست و منزل وى محل رفت و آمد امرا، اعيان و وزراى معزول چون خاندان فرات بود. | ||
+ | |||
+ | هنگامى كه آل فرات به دست حامد بن العباس از حكومت كنار گذاشته شدند، بين او (حامد بن العباس) و حسين بن روح اختلاف افتاد و زندانى شد، اما پس از آزادى از زندان، باز در بغداد با همان عزت و احترام سابق به امور دينى شيعه مشغول شد. | ||
+ | |||
+ | او سرانجام در روز چهارشنبه 18 شعبان سال 326 ه .ق در بغداد وفات يافت و در نوبختيه بغداد به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | ابن خلاد رامهرمزى | ||
+ | |||
+ | ابو محمد حسن بن عبدالرحمن، مشهور به ابن خلاد رامهرمزى از دانشمندان مشهور و بزرگ شهرستان رامهرمز در قرن چهارم هجرى است. | ||
+ | ابن خلاد در سال 265 ه .ق پاى به عرصه وجود نهاد و به سال 290 ه .ق براى كسب علم و فضيلت به شيراز سفر كرد و در آنجا از محدثان مشهور و بزرگ كسب حديث نمود. | ||
+ | |||
+ | سپس در سال 345 به رامهرمز بازگشته و قضاوت ناحيه خوزستان را عهدهدار گرديد. | ||
+ | |||
+ | ابن خلاد در قرن چهارم هجرى كه اكثريت مردم ايران از مذاهب اهل تسنن پيروى مىكردند و تشيع هنوز گسترش نيافته بود، او از شيعيان و دوستداران ائمه عليهمالسلام بوده و بدون ترديد وجود او در رامهرمز، گسترش تشيع و رونق آن را در اين شهر در پى داشته است. | ||
+ | |||
+ | وى در حدود سال 360 ه .ق در رامهرمز درگذشت. | ||
+ | |||
+ | برخى از تأليفات ابن خلاد عبارت است از: الريحانتين الحسن و الحسين عليهالسلام. امثال النبى صلىاللهعليهوآله (امثال الحديث). ادب الناطق. ادب الموائد. الفاصل بين الراوى و الواعى. | ||
+ | |||
+ | ابو محمد حسن بن سهلان رامهرمزى | ||
+ | |||
+ | ابو محمد حسن بن مفضل بن سهلان وزير دانشمند شيعى مذهب بويهى به سال 361 ه .ق در رامهرمز متولد شد. او مردى دانشمند، باهوش و زيرك بود و مراتب فضل و كمال را به سرعت پيمود. | ||
+ | |||
+ | در سال 406 ه .ق از سوى سلطان الدولة ديلمى به وزارت برگزيده شد. | ||
+ | |||
+ | او در كشور دارى و اداره امور بسيار زيرك و كاردان بود و هيچگاه از كيد و مكر دشمنان غافل نمىگرديد. لذا سلطان الدولة و مشرف الدولة بارها به جهت او با يكديگر نزاع كردند و سرانجام بنا شد كه ابن سهلان وزير هيچ يكى از آن دو نباشد و مشرف الدولة به نيابت از سلطان الدولة بر عراق حكومت كند. | ||
+ | |||
+ | وقتى سلطان الدولة بر فارس و خوزستان حاكم شد مجددا ابن سهلان را به وزارت برگزيد. مشرف الدوله در نزديكى واسط ابن سهلان را كه از سوى سلطان الدوله ماموريت جنگ با او را داشت شكست داد. | ||
+ | |||
+ | سرانجام او را دستگير و كور كرد و در سال 412 مشرف الدولة به همراهى جلال الدولة، ابو طاهر ابن سهلان را به قتل رساندند. | ||
+ | او از بزرگان شيعه در قرنهاى چهارم و پنجم هجرى بود و خدمات زيادى به تشيع نمود. از جمله آنها كشيدن ديوار به دور حرم مطهر حضرت على عليهالسلام و حضرت امام حسين عليهالسلام، كمك و فعاليت وى به نشر و ترويج معارف، مورد لطف قرار دادن دانشمندان و بزرگان شيعه بغداد و شهرهاى ديگر. | ||
+ | |||
+ | سيد مرتضى علم الهدى با ابن سهلان روابط بسيار نزديك و صميمى داشت و تاليف ارزشمند خويش را كه «الانتصار» نام داشت به او هديه كرد و همين فضيلت او را بس كه چنين كتاب ارزشمندى به نام وى و به يادگار او نگاشته گردد. | ||
+ | |||
+ | ابوبكر احمد ارجانى | ||
+ | |||
+ | ابوبكر فرزند محمد فرزند حسين ارجانى و ملقب به ناصح الدين در حدود سال 460 ه .ق در شهر ارجان پا به عرصه هستى نهاد. ابن خلكان مىگويد كان فقيها شاعرا يعنى او فقيه شاعر بود. هرگاه شعر مىسرود مردم بدون تحمل رنج املاء نمودن آن را در ذهن خويش حفظ مىكردند. او در اوايل جوانى در مدرسه نظاميه اصفهان تربيت يافت و سالها در شوشتر قضاوت نمود. | ||
+ | |||
+ | وفاتش در سال 544 ه .ق در شهر شوشتر اتفاق افتاد. | ||
+ | |||
+ | ديوان اشعار او در سال 1307 ه .ق در بيروت به چاپ رسيد. | ||
+ | |||
+ | ابو عبدالله رامهرمزى | ||
+ | |||
+ | حسين بن احمد محمد بن زكريا مشهور به ابو عبدالله رامهرمزى يكى از دعوت كنندگان مهم اسماعيليه و بنيانگذار خلافت فاطميان در شمال آفريقا، در رامهرمز متولد شد. | ||
+ | |||
+ | در منابع بسيار، به تشيع ابو عبدالله تصريح شده و برخى نيز بر امامى بودن او دلالت مىكنند. وى به لقب معلم، مشهور بود و ابن خلدون عقيده دارد كه چون ابو عبدالله به تعليم مذهب باطنى اشتغال داشت به اين لقب ملقب شده است. | ||
+ | |||
+ | درباره اشتهار او به معلم هم مىتوان گفت كه او با عنوان معلم خود را به حجاج اهل مغرب و آفريقا معرفى كرد و با همين عنوان بدان سرزمين رفت. | ||
+ | |||
+ | ابو على مهندس اهوازى | ||
+ | |||
+ | ابو على حسن بن حسين بن هيثم مهندس اهوازى از دانشمندان معروف و سرشناس خوزستان بود كه در شهر «وهيشت اردشير» (اهواز) اقامت داشت. | ||
+ | وى در علوم رياضى، حساب، هندسه، مثلثات، جبر، الابصار و غيره استادى ماهر و صاحب ابتكار بود. چون مردى آزاد انديش و در نژاد ايرانى خويش متعصب بود با فرقه مليون (آزاد مردان ـ شعوبيه) همدست شد، زير فشار عمال خليفه زادگاه خود را ترك گفت و به مصر رفت و به دربار فاطميان پيوست. | ||
+ | |||
+ | نويسنده تاريخ الحكما قفطى ابن الهثيم راحكتّى به ابو على و مهندس بصرى و اصل او را از بصره و مقيم مهر دانسته و افزوده كه تصانيف نامدارى در علم هندسه و فروع آن داشته و يگانه روزگار خود بود و بر غوامض و دقايق آن مسلط و قادر و در ساير علوم اوايل نصيب وافرى داشت. آوازه دانش او چون به «حاكم بالله علوى» صاحب مصر رسيد مشتاق صحبت او شد. | ||
+ | |||
+ | ابن هيثم در مصر از راه استنساخ كتابهاى رياضى امرار معاش مىكرد. | ||
+ | |||
+ | كتابهاى او در هندسه، حساب بويژه علم الابصار در پرتوشناسى شهرت جهانى دارد. | ||
+ | |||
+ | اين كتاب در قرون وسطى در اروپا به لاتين برگردانده و منتشر شد و سپس به زبانهاى مهم اروپايى ترجمه گشت. | ||
+ | وى به تعريف از اهواز شهر زادگاه خويش كتاب تفضيل الاهواز على بغداد من الجهات الطبيعيه را نوشت. | ||
+ | |||
+ | قاضى نورالله مرعشى شوشترى | ||
+ | |||
+ | قاضى نور الله فرزند سيد شريف الدين مرعشى شوشترى، در شوشتر متولد گرديد و در اين شهر نزد وحيد شوشترى و در مشهد نزد عبدالواحد شوشترى به تحصيل پرداخت. | ||
+ | |||
+ | وى فقيهى اصولى، متكلمى محقق و شاعرى ماهر بود و به كمالات معنوى و نفسانى و روحانى معروف بوده است. | ||
+ | |||
+ | سبط و نشر مذهب حق (تشيع) در خوزستان به مركزيت شوشتر بيشتر به وسيله اجداد و اعقاب ايشان بوده است. | ||
+ | |||
+ | ايشان در ربيع الثانى سنه 979 ه .ق از شوشتر عازم مشهد و سپس در سال 992 ه .ق عازم هندوستان شد. | ||
+ | |||
+ | او در هند توسط حكيم گيلانى به خدمت جلال الدين اكبرشاه راه يافت و از طرف وى قاضى اكبر آباد سپس لاهور گرديد. | ||
+ | |||
+ | در سال 1019 ه .ق از اين سمت معزول شد و سرانجام در آنجا به علت نوشتن كتابى به نام «احقاق الحق» در اثبات حقانيت شيعه در سال 1019 ه .ق توسط متعصبان اهل سنت شهيد شد. | ||
+ | |||
+ | مدفن ايشان در شهر اگرا زيارتگاه شيعيان است. | ||
+ | |||
+ | از اين دانشمند آثار با ارزش و اشعار متعددى به جا مانده است. برخى از مشهورترين كتابهاى قاضى نور الله مرعشى شوشترى عبارتند از: احقاق الحق، مجالس المؤمنين، الصوارم المهرقه، مصائب النواب، ديوان اشعار (حدود سه هزار بيت). | ||
+ | |||
+ | قاضى جعفر الحويزى | ||
+ | |||
+ | جعفر بن عبدالله بن ابراهيم حويزى از فقيهان بزرگ امامى و اخباريون قرن يازدهم مىباشد. نياكان وى در حويزه نشو و نما پيدا كرده بودند، اما وى در كمره متولد گرديد و در اصفهان از محضر ملا محمدتقى مجلسى علم حديث و اخبار آموخت و معقول و منقول را از علامه حسين خوانسارى و محقق سبزوارى فرا گرفت و مدت زيادى مقام قضاوت اصفهان با او بود و به شيخ جعفر قاضى مشهور بود. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1115 ه .ق در نجف اشرف دار فانى را وداع گفت و در همان جا مدفون شده است. | ||
+ | |||
+ | از آثا اوست: ذخائر العقبى فى التعقيبات على روضات الجنات، حواشى الروضه، حواشى الكفايه للسبزوارى. | ||
+ | |||
+ | سيد نعمت الله جزايرى | ||
+ | |||
+ | سيد نعمت الله جزايرى، سر سلسله خاندان جزايرى شوشتر، در سال 1050 ه .ق در جزيره صباغيه (در نزديكى بصره) به دنيا آمد. وى در جوانى براى تحصيل علوم به شيراز و اصفهان سفر كرد و از محضر علامه مجلسى بهره برد. | ||
+ | |||
+ | سيد نعمت الله سپس به بصره بازگشت اما در اثر جنگ ميان حسين پاشا (حاكم بصره) و سلطان محمد عثمانلو (پادشاه عثمانى) به شوشتر نقل مكان كرد. | ||
+ | سيد در شوشتر از سوى شاه سليمان صفوى به مقام شيخ الاسلامى و قضاوت منصوب شد. وى در مدت سكونت خود در شوشتر مساجد و مدارس متعددى را بنيان نهاد. | ||
+ | |||
+ | سرانجام سيد در سال 1122 ه .ق در سن 62 سالگى به هنگام مراجعت از مشهد مقدس، در پل دختر لرستان دار فانى را وداع گفت و هم اكنون مزار او از زيارتگاههاى مردم منطقه مىباشد. | ||
+ | او موفق به تاليف كتب متعددى (نزديك به 50 جلد) گرديد. از جمله آثار وى عبارت است از: انوار النعمانيه، رياض الابرار (زندگينامه ائمه شيعه)، انيس الفريد (شرح توحيد صدوق)، عقود المرجان (تفسير قرآن). | ||
+ | |||
+ | عبدالله بحرينى | ||
+ | |||
+ | شيخ عبدالله بحرينى از اخبارىهاى تندرو در سال 1086 ه .ق در بحرين به دنيا آمد و پس از ورود به حوزه علميه بحرين از مشاهير آن ديار گرديد. | ||
+ | پس از چندى به همراه جمعى از شاگردان به ايران مهاجرت كرد و در بهبهان سكونت گزيد. اهالى بهبهان در احترام به علماء سابقه درخشانى داشتهاند ورود كاروان بحرينى را بسيار گرامى داشته و از آنان استقبال شايستهاى كردهاند. | ||
+ | |||
+ | چون مردم شيخ عبدالله را فردى فاضل، زاهد، عارف و متواضع يافتند، سرپرستى امور شرعى و مسايل مذهبى و اجتماعى خويش را به وى تسليم كرده و پيروى از دستورات او را بر خود لازم دانستند و از آنجا كه شيخ عبدالله علاقه بسيارى به تدريس و تربيت شاگردان داشت حوزه درسىاش هر روز فزونى مىيافت و كتابهاى بسيارى را تاليف كرد. | ||
+ | |||
+ | پس از رحلت شيخ عبدالله دانشمندترين شاگردش سيد عبدالله بلادى بحرينى جانشين استاد شد و به انجام رسالت دينى خود پرداخت. | ||
+ | |||
+ | در محضر درس شيخ عبدالله عالمان بسيارى از آن شهر حضور يافتند كه از جمله آنها مىتوان به شيخ محسن بهبهانى اشاره كرد. | ||
+ | |||
+ | شيخ عبدالله در سال 1135 ه .ق در بهبهان دار فانى را وداع و در همانجا مدفون گرديد. | ||
+ | |||
+ | علامه وحيد بهبهانى | ||
+ | |||
+ | محمد باقر، معروف به وحيد بهبهانى از نوادگان شيخ مفيد(ره)، در سال 1117 ه .ق در اصفهان چشم به جهان گشود. | ||
+ | |||
+ | پس از فراگيرى علوم و معارف اسلامى در نزد پدر، در سال 1153 ه .ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و در محضر بزرگانى چون سيد محمد طباطبايى بروجردى و سيد صدر الدين رضوى قمى مشهور به همدانى به كسب علوم نقلى و عقلى پرداخت و مدارج عالى علوم اسلامى را طى كرد. | ||
+ | |||
+ | از آنجا كه بزرگان علماى اخبارى از جمله شيخ عبدالله سماهيجى بحرينى كه اختلاف نظر شديدى با مجتهدان و علماى اصولى داشت به بهبهان رفته و آنجا را پايگاه اخباريون كرده بود، ايشان براى مبارزه با اين گروه (اخبارىها) و جلوگيرى از نفوذ و اشاعه آن به ديگر مناطق، به شهر بهبهان آمد. | ||
+ | |||
+ | وحيد بهبهانى در مدت اقامت سى ساله خويش در اين شهر، با تشكيل جلسات علمى و تربيت شاگردان متعدد به مبارزه فكرى و علمى بر ضد اخباريون پرداخت و كتب متعددى در موضوع فقه و اصول نگاشت و شيوه منطقى و علمى استفاده از قرآن مجيد و حديث را تبيين كرد. | ||
+ | |||
+ | ايشان پس از سى سال اقامت در بهبهان به كربلا عزيمت كرد و مسجد محل تدريس وى معروف به مسجد امير ابراهيم هنوز پابرجاست. | ||
+ | |||
+ | وحيد بهبهانى در سال 1205 ه .ق در كربلا دار فانى را وداع و در همانجا مدفون گرديد. | ||
+ | |||
+ | از آثار اوست: تعليقات على منهج المقال، حاشيه على مفاتيح الاحكام، فوائد جديده. | ||
+ | |||
+ | كاشف دزفولى | ||
+ | |||
+ | سيد صدر الدين، كاشف دزفولى، فرزند سيد محمد باقر از علماء سادات گوشه و از عالمان اهل دل، در سال 1174 ه .ق در دزفول متولد گرديد. پس از تحصيلات علوم ظاهرى به حلقه مريدان آقا محمد بيد آبادى پيوست و به سير سلوك روحانى پرداخت. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1285 ه .ق دار فانى را وداع گفت و پيكرش به كربلا منتقل گرديد و در كنار قبر سيد كاظم رشتى به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | از او آثار چندى باقى مانده است كه برخى از آنها عبارتند از: مصباح العارفين، مناهج الموحدين، زاد العارفين، كنز العارفين. | ||
+ | |||
+ | آخوند ملا على بهبهانى | ||
+ | |||
+ | على بن قطب الدين بهبهانى از علماى معروف، فقيه، مفسر و معاصر وحيد بهبهانى بوده است. وى دو كتاب تفسير قرآن دارد كه يكى به شيوه تفسير صافى ملا محسن كاشانى اما مقدارى مفصلتر از آن است. | ||
+ | |||
+ | تفسير دوم، معمولى ولى بدون نقطه است كه در سه جلد نوشته شده است. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1206 ه .ق وفات يافت و مقبره وى زيارتگاه مردم بهبهان است. | ||
+ | |||
+ | دزفولى كاظمى | ||
+ | |||
+ | شيخ اسد الله فرزند علامه اسماعيل دزفولى كاظمى از مجتهدين و محققين به نام شيعه و از بزرگان فقها معروف اماميه در عصر خويش، در حدود 1186 ه .ق در دزفول تولد يافت و مقدمات علوم را نزد پدرش فرا گرفت، آنگاه به عراق مهاجرت نمود و از محضر علامه بزرگ وحيد بهبهانى استفاده كرد. | ||
+ | شيخ اسد الله داراى ذهنى وقاد و فهمى سرشار و دقت نظر فراوان بود به طورى كه مرحوم شيخ انصارى در اواخر اجماع رسائل قبل از نقل كلامش (از كشف القناع) او را ستوده است. | ||
+ | |||
+ | وى پس از فوت پدر همسرش (علامه شيخ جعفر كاشف الغطا) به مرجعيت رسيد. | ||
+ | |||
+ | شيخ اسد الله كاظمى در سال 1234 ه .ق، دار فانى را وداع گفته است. | ||
+ | |||
+ | او تأليفات سودمندى از خود به جا گذاشت كه معروفترين آنها كتاب: مقابيس الانوار، منهج التحقيق، المنهاج فى الاصول، كشف القناع عن وجوه حجية الاجماع، البحر المسجور، نظم زبدة الاصول شيخ بهايى، حاشيه بر نخبة الطالب شيخ جعفر كاشف الغطا مىباشد. | ||
+ | |||
+ | شيخ مرتضى انصارى | ||
+ | |||
+ | شيخ مرتضى انصارى از مشاهير علماى شيعه و از نوادگان جابر بن عبدالله انصارى (از صحابه پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله)، در سال 1214 ه .ق در دزفول ديده به جهان گشود. مقدمات علوم را در نزد پدر و عمويش، شيخ حسين انصارى فرا گرفت. | ||
+ | |||
+ | او سپس در سال 1232 ه .ق رهسپار عتبات عاليات گرديد و در كربلا از محضر درس سيد مجاهد و شريف العلماى مازندرانى بهره برد. | ||
+ | |||
+ | او پس از يك سال به نجف عزيمت نمود و به حوزه درسى شيخ موسى كاشف الغطاء پيوست. | ||
+ | |||
+ | شيخ در سال 1240 ه .ق به زادگاه خود بازگشت و سپس به سوى مشهد رهسپار گرديد و بر سر راهش از حوزههاى علمى شهرهاى بروجرد، اصفهان و كاشان ديدن كرد. | ||
+ | |||
+ | وى مدت چهار سال در كاشان توقف كرد و در خدمت ملا احمد نراقى به تكميل معلومات خود پرداخت. آن گاه راهى مشهد مقدس گرديد و پس از پنج ماه توقف در كنار بارگاه رضوى، به زادگاه خود دزفول بازگشت و به تدريس پرداخت و در راس حوزه علميه آن سامان قرار گرفت. | ||
+ | |||
+ | شيخ در سال 1352 يا 1353 مجددا و براى هميشه به عتبات بازگشت و در نجف چندى در درس شيخ على پسر شيخ جعفر كاشف الغطاء شركت كرد و سپس خود به تدريس پرداخت. | ||
+ | |||
+ | او پس از درگذشت شيخ محمد حسين اصفهانى، مشهور به صاحب جواهر بزرگترين مجتهد شيعه گرديد و مدت پانزده سال پيشواى دينى تمامى شيعيان بود. | ||
+ | شيخ از برجستهترين نوابغ فقهى شيعه و مبتكر علم اصول جديد به شمار مىآيد. دانش شيخ در علوم چندان زياد بود كه او را «خاتم الفقها و المجتهدين» لقب دادهاند. او علم اصول و فقه را وارد مرحلهاى تازهاى كرد. | ||
+ | |||
+ | سرانجام شيخ در سال 1281 در سن 67 سالگى دار فانى را وداع گفت و در نجف اشرف مدفون گرديد. | ||
+ | |||
+ | چون او درگذشت با آنكه از اقصى نقاط عالم وجوهات شرعى شيعيان به سوى او سرازير مىشد، ولى تمامى ماترك او هفده تومان ايرانى بود و معادل همان مقدار را نيز به ديگران بدهكار بود. | ||
+ | |||
+ | از آثار علمى شيخ مىتوان به كتابهاى: الرسايل (در علم اصول)، المكاسب (در علم فقه) و ديگر رسايل از جمله: اثبات التسامح فى ادله السنن، الارث، رساله لا ضرر و لا ضرار و ديگر آثار اشاره كرد. | ||
+ | |||
+ | شيخ جعفر شوشترى | ||
+ | |||
+ | شيخ جعفر شوشترى فرزند حسين از فقيهان و مجتهدان و واعظان بزرگ در سال 1220 ه .ق در شوشتر متولد شد. | ||
+ | |||
+ | او پس از تحصيلات مقدماتى در سال 1335 ه .ق راهى نجف اشرف شد و از محضر اساتيدى چون صاحب جواهر، شيخ اسد الله كاظمينى، شيخ محمد حسين صاحب فصول بهره برد. | ||
+ | |||
+ | او را به شيخ افضل در حسن وعظ، ارشاد و هدايت مردم با روشهاى گوناگونى كه مورد رغبت طبقات مختلف بود شناختهاند بدين جهت مورد تقدير عمومى قرار داشت. هيچ كس هر چند كه مدت منبر او به طول مىانجاميد، احساس خستگى نمىكرد. در مجالس وعظ او اجله علما فضل، نخبگان و بزرگان آن زمان نجف حضور مىيافتند. | ||
+ | |||
+ | او در نجف اشرف بنا به تقاضاى بسيارى از فضلا مجلس درسى براى آنان تشكيل داد و اين جلسات مدتها ادامه داشت. | ||
+ | |||
+ | شيخ براى زيارت امام رضا عليهالسلام به ايران مسافرت نمود. پس از رسيدن به تهران مورد استقبال قرار گرفت و طبق تقاضا امامت جماعت را به عهده گرفت و جمعيت زيادى به او اقتدا كردند. | ||
+ | |||
+ | مردم براى ايشان هداياى زياد فرستادند كه ايشان قبول نفرمود. اين عمل موجب بزرگداشت اهل علم واقع گرديد. | ||
+ | |||
+ | شيخ هنگامى كه از خراسان برمىگشت در سال 1303 ه .ق در كرند كوفه وفات يافت و جنازهاش به نجف اشرف انتقال يافت و در يكى از حجرههاى صحن دفن گرديد. | ||
+ | |||
+ | از ايشان كتاب چندى باقى است: الخصايص الحسينيه، رساله علميه، منهج الرشاد، فوائد المشاهده، مجالس البكاء. | ||
+ | |||
+ | سيد اسماعيل بهبهانى | ||
+ | |||
+ | سيد اسماعيل فرزند سيد نصر الله در سال 1229 ه .ق در شهر بهبهان متولد شد و در همانجا رشد و نمو كرد. مقدمات علوم را در آن شهر آموخت. آنگاه به نجف اشرف مهاجرت كرد و در آنجا ساكن شد و در محضر درس علماى بزرگ حاضر شد. سپس در بحثهاى خارج شركت نمود. | ||
+ | |||
+ | در زمان سيد ابراهيم قزوينى چند سالى در اثناى سكونت در عراق، سه مرتبه به شهر بهبهان مراجعت نمود. اساتيد ايشان در نجف اشرف شيخ محمد حسن صاحب جواهر، شيخ حسن (صاحب انوار الفقاهه) و شيخ مرتضى انصارى بودهاند. سيد اسماعيل پس از كسب مقام اجتهاد در منزل به مطالعه و تدريس پرداخت و ديگر در درس مراجع حاضر نشد. | ||
+ | |||
+ | او در سال 1287 ه .ق به دعوت ناصرالدين شاه به ايران بازگشت و در تهران اقامت گزيد و به تدريس و صدور فتوى و حكم پرداخت. | ||
+ | در نشست و برخاست با ديگران روش ميانه داشت و بر ديگران خرده نمىگرفت. از اين رو در امن و سلامت مىزيست. | ||
+ | |||
+ | او در سال 1295 ه .ق در تهران درگذشت و پس از تشيع جنازه باشكوه پيكرش به نجفاشرف برده شد و در آنجا به خاك سپرده شد. | ||
+ | سيد عبدالله بهبهانى از رهبران مشروطه پسر وى است. | ||
+ | |||
+ | آيت الله محمد طاهر دزفولى | ||
+ | |||
+ | آيت الله دزفولى از بزرگان فقها و از مراجع معروف خوزستان در سال 1230 ه .ق در دزفول متولد شد و پس از فراغ از مقدمات، در اصفهان از محضر حجت الاسلام حاج سيد محمد باقر شفتى و حجت الاسلام حاج ملا محمد ابراهيم كلباسى بهره برد و در نجف اشرف از صاحب جواهر و شيخ انصارى نيز استفاده نمود تا به درجه اجتهاد نايل آمد. آنگاه به دزفول مراجعت و به تدريس پرداخت و مورد توجه عموم طبقات قرار گرفت. | ||
+ | |||
+ | از آثار علمى او مىتوان از رساله علميه، شرحى بر شرايع محقق به نام (مشارع الاحكام) و ديگر آثار نام برد. | ||
+ | |||
+ | آيت الله حاج سيد عبدالصمد جزايرى | ||
+ | |||
+ | آيت الله حاج سيد عبدالصمد جزايرى فرزند حاج سيد احمد در ذى الحجة سال 1243 ه .ق در شوشتر تولد يافت و پس از فراغ از مقدمات به عتبات متبركه مشرف گرديد و در حوزه درس شيخ انصارى شركت جست و به مقام شامخ اجتهاد نايل گشت. | ||
+ | |||
+ | وى در جمادى الاول 1337 ه .ق نداى حق را لبيك گفت. | ||
+ | |||
+ | تأليفات او عبارتند از: نقد البيان فى النقود و الاوزان، حاشيه بر قوانين، رساله در حجاب، رساله در حكم تسبيحات، رساله در قضايا، تحفه النظائر و... . | ||
+ | |||
+ | رجاء شوشترى | ||
+ | |||
+ | حجت الاسلام حاج سيد ابراهيم محمدى متخلص به رجاء شوشترى از علماء و روحانيون مشهور از سلسله سادات جزايرى و نسب او با هفت واسطه به علامه سيد نعمت الله جزايرى مىرسد. | ||
+ | |||
+ | او در سال 1292 ه .ق در شوشتر متولد شد و تا 14 سالگى در آن شهر بود و مقدمات علوم عربى را در همانجا فرا گرفت. سپس براى تكميل تحصيلات علوم و معارف الهى عازم دزفول شد. به علت مخالفت والدينش با رفتن از شوشتر شوق تحصيل او را بر آن داشت كه روزى كتابهايش را برداشته و پياده عازم دزفول گردد. | ||
+ | |||
+ | پس از ازدواج عازم نجف اشرف شده و مدت 7 سال در آن شهر مقدس در محضر درس آيت الله محمد كاظم خراسانى، آيت الله يزدى و آيت الله بهبهانى كه از مراجع و اساتيد وقت بودهاند به كسب علوم دينى مشغول مىشود و چند سال در بروجرد با آيت الله بروجردى معاشرت داشت و در جلسات درس او شركت مىكرد. | ||
+ | در سالهاى آخر عمر به بيمارى ذات الريه مبتلا شد و در روز 15 فروردين سال 1335 ه .ش در اهواز ديده از جهان فرو بست. جسد او به نجف انتقال داده شد و در گورستان معروف به وادى در مقبره چيت سازان دفن شد. | ||
+ | |||
+ | شيخ عيسى طرفى | ||
+ | |||
+ | شيخ عيسى فرزند شيخ سالم از طايفه آلبو عفرى و از بيت صيّاح بنى طرف، در سال 1293 ه .ش در روستاى ابو حميضه واقع در شرق سوسنگرد ولادت يافت. از لحاظ علم و ادب و ديندارى شهره قبيله بنى طرف و مورد احترام مردم بود. | ||
+ | |||
+ | در سن 6 سالگى به منظور فراگيرى قرآن مجيد به مكتب رفت. پس از آن به دليل اشتياق فراوان به مطالعه و... توانست خطبههاى فصيح و بليغى براى مردم ايراد نمايد. در اين زمان به فراگيرى دروس مقدماتى نزد پدر و ديگر روحانيون مشغول شد. | ||
+ | |||
+ | پس از پايان دوره مقدماتى عازم نجف اشرف شد و حدود 20 سال در آنجا نزد علماء و برجستگان نجف به تحصيل پرداخت. | ||
+ | |||
+ | با اين كه تصميم داشت به درجات بالاتر علمى برسد و به تحصيلات خود ادامه بدهد ولى به دليل درخواستهاى مردم آبادان، مجتهدين حوزه علميه نجف تصميم گرفتند تا او را به جهت وكالت و امامت جماعت به اين شهر اعزام دارند. | ||
+ | |||
+ | سرانجام پس از اصرار مردم آبادان آيات عظام محمدرضا آل ياسين، كاشف الغطاء، سيد حسين حمامى و عبدالهادى شيرازى او را ملزم به سفر آبادان و انجام تكليف كردند. شيخ عيسى در آبادان ضمن اداى تكاليف دينى به ساختن مساجد و حسينيه پرداخت و محل مسجد خود را به حوزه علميه تبديل نمود. | ||
+ | وى همواره از افكار امام خمينى(ره) دفاع مىكرد. پس از پيروزى انقلاب و آغاز جنگ تحميلى با تمام توان به دفاع از مملكت برخاست. | ||
+ | |||
+ | سرانجام از سوى حضرت امام خمينى به امام جمعه سوسنگرد تعيين گرديد. متأسفانه در همين هنگام در اثر عارضه قلبى جان به جان آفرين تسليم كرد. | ||
+ | امام خمينى(ره) پس از فوت ايشان فرمود: «شيخ عيسى طرفى مرد مخلصى بود». | ||
+ | |||
+ | سيد مجد الدين قاضى دزفولى | ||
+ | |||
+ | آيت الله سيد مجد الدين فرزند سيد عبدالحسين قاضى دزفولى در سال 1279 ه .ش در شهرستان دزفول متولد شد. جد اعلاى ايشان قاضى مجد الدين از جمله علماى عصر خويش بشمار مىرفت. | ||
+ | |||
+ | آيت الله قاضى دروس خود را نزد علماى زيادى از جمله آيات عظام محمدرضا معزّى، عبدالمهدى داعى و محمد مهدى بيگدلى سپرى نمود و در سال 1325 ه .ش رتبه اجتهاد و فقاهت او توسط آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله العظمى سيد على بهبهانى مورد تصديق قرار گرفت. | ||
+ | |||
+ | ايشان سالهاى زيادى از عمرشان را به تعليم و تربيت مردم همت گماشت و در راه تدريس و تكفل مخارج طلاب زحمات فراوانى را متحمل گرديد. هم زمان با مبارزات ملت مسلمان براى ملى شدن صنعت نفت، ملاقاتهايى با آيت الله كاشانى داشت. | ||
+ | |||
+ | ايشان پس از قيام 15 خرداد سال 1342 به اتفاق علماى دزفول در اعتراض به عمل رژيم مدت 35 روز حوزه علميه و مساجد دزفول را تعطيل كرده و بيانيههاى ضد رژيم انتشار داد. او در طول مدت عمر خود به ارشاد و تبليغ احكام همت گماشت. | ||
+ | |||
+ | پس از پيروزى انقلاب به فرمان امام خمينى به امامت جمعه دزفول منصوب گرديد و مردم را به تقوى، صبر و استقامت سفارش مىنمود. | ||
+ | |||
+ | بعد از آغاز جنگ تحميلى با حضور در جبههها به رزمندگان قوت قلب مىداد و نسبت به حل مشكلات مردم اهتمام وافرى داشت. | ||
+ | |||
+ | تقوى، زهد، قناعت، شجاعت، حسن خلق و توجه به فقراء و دلجويى از مستمندان را از جمله ويژگىهاى ايشان مىتوان شمرد. | ||
+ | |||
+ | آيت الله قاضى بعد از سپرى نمودن عمرى پربركت در تاريخ 13/11/1346 ه .ش در 84 سالگى به سراى باقى شتافت. | ||
+ | |||
+ | ميرزا على اخبارى | ||
+ | |||
+ | ميرزا على فرزند ميرزا محمد فرزند عبدالنبى اخبارى از علماى بزرگ اخبارى و نوابغ و از مشايخ طرق اجازات است. او پس از كامل نمودن مقدمات علوم مرسوم، مدارج عالى اجتهاد، علوم غريبه، حديث و تفسير را نزد پدرش ميرزا محمد اخبارى فرا گرفت و از پدرش اجازه اجتهاد دريافت نمود. او پس از قتل پدر در عتبات به ايران آمد و در خرمشهر مسكن گزيد و رهبرى گروه اخباريه را عهدهدار شد. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1275 ه .ق در خرمشهر وفات نمود. | ||
+ | |||
+ | آثارى از ايشان باقى مانده است كه عبارتند از: العروة الوثقى، سبيكة اللجيبن فى الفرق بين الفريقين (بحثى درباره اصوليه و اخباريه). | ||
+ | |||
+ | سيد احمد بهبهانى | ||
+ | |||
+ | سيد احمد فرزند سيد محمدباقر بهبهانى حائرى از علما و فقهاى اماميه، پس از تكميل علوم اوليه و مقدمات متداوله، فقه و اصول را از حوزه درس شيخ ملا محمد ايروانى در نجف فرا گرفت. | ||
+ | |||
+ | سپس به كربلا هجرت نمود و مدارج عالىتر علمى را در حوزه درس شيخ زين العابدين مازندرانى و سيد ابوالقاسم طباطبايى، ميرزا علىنقى برغانى صالحى پيمود. علوم عقلى را نيز در حوزه درس ميرزا علامه برغانى صالحى تلمذ كرد. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1351 ه .ق دار فانى را وداع گفته است. | ||
+ | |||
+ | آثار و مؤلفات بسيارى از خود باقى گذاشته است، از جمله: كتاب معين الوارثين، تبيين القوانين، حاشيه بر قوانين تا بحث عموم و خصوص، رسالة فى الكر، رسالة فى المنجزات، رسالة فى قاعدة ما لا يضمن، رسالة فى قاعدة اليد، انيس الطلاب، الفريدة النحوية در علم نحو. | ||
+ | |||
+ | آيت الله سيد على بهبهانى | ||
+ | |||
+ | آيت الله سيد على بهبهانى از فقيهان سترگ معاصر، در سال 1303 ه .ق در بهبهان به دنيا آمد. پدرش نيز از عالمان دينى و مورد توجه مردم بهبهان بود. آقا سيد على، تا سن 18 سالگى در بهبهان از محضر عالمان آنجا، آيت الله ميرزا محمد حسن، آيت الله شيخ عبد الرسول، آيت الله ناظم الشريعة و ديگر نامداران آن شهر، بهرهمند شد. سپس به نجف اشرف مهاجرت نمود و در نتيجه تلاش مستمر علمى، در بيست و پنجمين بهار عمرش به اجتهاد رسيد. | ||
+ | |||
+ | اين فقيه گرانمايه علاوه بر انجام رسالت عظيم علمى و فرهنگى، حضور در صحنههاى سياسى را فراموش نكرد و در موقع لازم، مواضع و نظرهاى عالمانه خويش را بيان مىكرد و از مسائل سياسى جهان اسلام غافل نبود. | ||
+ | |||
+ | بيانيه سياسى او درباره جنگ شش روزه صهيونيستهاى غاصب بر ضد مردم مسلمان كه در تيرماه 1346 ه .ش صادر شده بدينقرار است: | ||
+ | |||
+ | «... بر قاطبه مسلمين لازم است الفت و دوستى و معامله و معاشرت با كفار خاصه اسرائيلىها، كه جوانان و افراد مسلمين را به خاك و خون كشيده و با اشغال متجاوزانه شهرهاى مسلمين، اعراض و نواميس آنان را هتك مىكنند، به كلى ترك و از اين راه و هم از طريق كمك و اعانت به آسيب ديدگان مسلمين، به هر نحو مقدور است، انزجار خود را عليه اسرائيل و متجاوزين به حقوق مسلمين اعلام دارند. «ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم» سوره محمد، آيه 8 ـ ترجمه: «اى مسلمين اگر خدا را يارى كنيد او نيز شما را يارى خواهد كرد و قدمهايتان را در فعاليتهاى اجتماعى استوار مىسازد». | ||
+ | |||
+ | الاحقر على الموسوى البهبهانى | ||
+ | |||
+ | اصفهان، 28 ربيع الاول 1387 هجرى اسلامى | ||
+ | |||
+ | وى در دوران حيات پاكش شاگردان بسيارى را پرورش داد كه همگى از بزرگان مىباشند. | ||
+ | |||
+ | وى همچنين آثار خير بسيارى از خود به يادگار نهاد كه بخشى از آنها عبارتند از: احداث مدرسه علميه اهواز (دارالعلم آيت الله بهبهانى)، تأسيس مدرسه علميه رامهرمز، تأسيس دبستان و دبيرستان دخترانه اسلامى اهواز، احداث و بازسازى مساجد بىشمارى در اهواز. | ||
+ | |||
+ | آيت الله حاج مير سيد على موسوى بهبهانى رامهرمزى، مرجع تقليد مردم جنوب كشور، به دليل ناراحتى جسمى و به توصيه پزشكان، در سال 1370 ه .ق ملزم به اقامت در اهواز گرديد و سرانجام در 92 سالگى (1354 ه .ش) روح ملكوتىاش ميهمان عرشيان گشت و جسم پاكش در مدرسه دارالعلم اهواز به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | آيت الله بهبهانى آثار گرانسنگى را نيز به رشته تحرير درآورده كه برخى از آنها عبارتند از: اساس النحو، الاشتقاق (كشف الاستار)، التوحيد الفائق فى معرفة الخالق، جامع المسائل (رساله علميه)، حواشى بر كتاب عروة الوثقى، حواشى بر كتاب وسيلة النجاة، القواعد الكليه (در مسائل فقه و اصول)، مصباح الهدايه فى اثبات الولايه، مقالات حول مباحث الالفاظ، هداية الحاج. | ||
+ | |||
+ | آيت الله نبوى | ||
+ | |||
+ | آيت الله حاج سيد اسد الله نبوى دزفولى فقيهى اصولى و متكلمى حكيم، در سال 1313ه .ق در دزفول متولد گرديد و پس از تكميل مبادى علوم از محضر آيت الله حاج شيخ محمدرضا دزفولى بهرهمند گرديد و به درجه اجتهاد نايل آمد. | ||
+ | |||
+ | آيت الله نبوى در سال 1363 ه .ق مدرسه علميهاى را در دزفول بنا نهاد و به تربيت طلاب پرداخت. | ||
+ | |||
+ | ايشان يكى از مراجع تقليد خوزستان و از زعما نامدار و داراى همتى عالى بود. | ||
+ | |||
+ | برخى از آثار علمى او عبارت است از: تعليقات بر بعضى از مباحث رسائل. تعليقه بر شرح شمسيه. رساله در جواز بقا بر تقليد. جزواتى در مباحث الفاظ. رساله علميه بنام مناهج الحق. | ||
+ | |||
+ | امام شوشترى | ||
+ | |||
+ | سيد نور الدين امام شوشترى از مورخين مشهور، در سال 1316 ه .ق در شوشتر متولد شد و پس از تحصيلات مقدماتى در اين شهر و شهر دزفول، در سال 1327 ه .ق به عتبات رفت و در خدمت اساتيد آنجا نظير سيد ابوالقاسم شكورى، سيد محمد فيروز آبادى و سيد هبة الله شهرستانى به تكميل تحصيلات پرداخت. | ||
+ | آنگاه در سال 1338 ه .ق به خوزستان بازگشت و ضمن تدريس به مطالعه و تحقيق در تاريخ و جغرافيا روى آورد و سرانجام در مسجد سليمان درگذشت. | ||
+ | برخى از آثار او عبارتند از: جغرافياى تاريخى خوزستان، تاريخ سياسى خوزستان، تاريخ علمى و ادبى خوزستان كه اين سه كتاب با هم خوزستان نامه خوانده مىشود. | ||
+ | |||
+ | شيخ محمد طه كرمى | ||
+ | آيت الله محمد طه فرزند نصر الله كرمى در سال 1317 ه .ق در شهر نجف متولد شد. او از اعقاب شيخ اكبر حويزى است. | ||
+ | |||
+ | شيخ محمد طه از سوى مشاهير علماى زمان خود فارغ التحصيل شده و جملهاى از كتابهاى اصول و فقه را نزد علامه عبدالرسول جواهرى قرائت نمود و درس اصول شيخ محمد حسين اصفهانى مشهور به كمپانى حاضر گرديد. | ||
+ | |||
+ | عروض را نزد شيخ قاسم، محى الدين فرا گرفت تا اين كه خود استاد گرديد و در نظم به دليل حسن تصور و اطلاعات فراوان از جمله بهترين شعراء درآمد. | ||
+ | مردم دشت آ | ||
+ | زادگان تاكنون خود را رهن تعالم دينى و اخلاقى ايشان و فرزندان ايشان مىدانند و در همه امور شرعيه به ايشان مراجعه مىنمايند. فضيلت و اجتهاد او مورد تصديق مراجع دينى و مقامات روحانى نجف و قم بود. | ||
+ | |||
+ | ايشان در 5 محرم الحرام سال 1388 ه .ق در سن 71 سالگى در اهواز به لقاء الله شتافت. | ||
+ | |||
+ | علامه محمد تقى شوشترى | ||
+ | |||
+ | حاج شيخ محمد تقى، رجالى سترگ، در سال 1320 ه .ق در خانوادهاى معروف به علم و تقوى متولد شد. | ||
+ | |||
+ | پدرش آيت الله حاج شيخ محمد كاظم(ره) از شاگردان آخوند خراسانى و آيت الله العظمى سيد محمد كاظم يزدى بود. وى با جديت كامل نزد علماى بزرگ حوزه علميه شوشتر، سيد حسين نورى، سيد مهدى آل طيب (كه از شاگردان پدرش بود)، سيد علىاصغر حكيم، سيد محمد على امام و پدرش تحصيل كرد تا اينكه به درجه اجتهاد رسيد. | ||
+ | |||
+ | اين فقيه و محدث گرانمايه سرانجام در ارديبهشت سال 1374 ه .ش نداى حق را لبيك گفت. | ||
+ | |||
+ | برخى از تأليفات ايشان عبارت است از: قاموس الرجال فى تحقيق رواة الشيعه و محدثيهم، در 11 جلد (اين كتاب حدود 40 سال در دست تاليف، تنظيم و تجديد نظر بوده است). قضاء اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليهالسلام. نهج الصباغه فى شرح نهج البلاغه. النجعة فى شرح اللمعة. الاخبار الدخيلة. الاربعون حديثا. الاوائل. البدايع و چندين رساله و مقدمه كه بعضى از اين آثار به زبان انگليسى ترجمه شده است. | ||
+ | |||
+ | حجت الاسلام حاج شيخ عبدالرسول قائمى | ||
+ | |||
+ | حجت الاسلام شيخ عبدالرسول قائمى در سال 1321 ه .ق متولد شد. تحصيلات مقدماتى را نزد پدر خود گذراند، سپس به اصفهان عزيمت نمود و سطوح فقه را از عالمان آن ديار فرا گرفت و سپس راهى نجف اشرف شد و پس از پايان تحصيلات به دستور آيت الله العظمى اصفهانى عازم آبادان شد و در اين شهر، به مبارزه با گروههاى التقاطى، جريان كسروى و حزب توده پرداخت و با درايت مردم و هوشيارى ايشان قضيه پايان يافت. | ||
+ | از خدمات ايشان، تأسيس پرورشگاه ايتام و مدرسه علميه در اين شهر است. | ||
+ | |||
+ | محمد على موسوى جزايرى | ||
+ | |||
+ | آيت الله سيد محمد على موسوى جزايرى در سال 1322 ه .ش در شوشتر متولد شد و پس از طى دوره سطح به نجف اشرف عزيمت نمود و از محضر درس آيات عظام امام خمينى(ره) و آيت الله خويى كسب فيض نمود. پس از بازگشت به ايران تحصيلات علمى خود را در قم ادامه داد و به مرتبه اجتهاد دست يافت. هم زمان با تحصيل به تدريس سطح پرداخت و هم اكنون علاوه بر اداره حوزه علميه اهواز به تدريس سطح خارج فقه و اصول اشتغال دارد. | ||
+ | او در سال 1353 به عنوان نماينده حضرت امام خمينى(ره) در اهواز منصوب شد. از جمله فعاليتهاى او هدايت اعتصابات و راهپيمايى مردم خوزستان، نشر اعلاميه امام و تجهيز نيروهاى انقلابى بود. | ||
+ | |||
+ | وى پس از پيروزى انقلاب به عنوان عضو مجلس خبرگان (سه دوره) و نماينده ولى فقيه در خوزستان و امام جمعه اهواز انجام وظيفه مىكند و در سطوح خارج فقه و اصول داراى تدريس مىباشند. | ||
+ | |||
+ | از جمله تأليفات ايشان عبارتند از: مساله عدالت، ولايت فقيه. | ||
+ | از جمله خدمات علمى نامبرده مىتوان به تأسيس مدرسه علميه الامام الخمينى و مكتب الزهراء(س)، دار التحقيق و مركز تخصصى فقه و اصول اشاره نمود. | ||
+ | |||
+ | آيت الله سيد محمد حسن آل طيب | ||
+ | |||
+ | آيت الله سيد محمد حسن آل طيب فرزند سيد محمد حسين از نوادگان علامه محدث دانشمند سيد نعمت الله جزايرى در سال 1329 ه .ق در شهر شوشتر و در خانوادهاى دانش پرور و با فضيلت تولد يافت. دروس مقدماتى را در شوشتر و از محضر عموى خود فرا گرفت. | ||
+ | سطح متوسط، رياضى، هيئت، نجوم و بخشى از كليات طب قديم از پدر بزرگوار خود آموخت و براى دستيابى به سطوح عالى نزد سيد محمد مهدى آل طيب و شيخ محمد كاظم شوشترى به تحصيل پرداخت. | ||
+ | |||
+ | او سپس به دزفول مهاجرت كرد و در خدمت محمد رضا معزّى دزفولى به تكميل دروس پرداخت و از سال 1353 ه .ق به قم عزيمت نمود. او از دروس شيخ عبدالكريم حايرى، سيد محمد حجت و سيد احمد خوانسارى بهره كامل برد. | ||
+ | |||
+ | حكمت و فلسفه را نيز از آيت الله ميرزا مهدى آشتيانى فرا گرفت سپس به شوشتر بازگشت تا به تدريس و تبليغ دين در اين شهر ادامه دهد. | ||
+ | |||
+ | سرانجام پس از سالها معرفت آموزى و ارشاد مردم در 25 تير ماه سال 1373 ه .ش وفات يافت و پيكرش در مقام صاحب الزمان شوشتر به خاك سپرده شد. | ||
+ | برخى از آثار وى عبارتند از: منظومه در حكمت، شرحى بر حديث الاتحاد، مقالاتى در رياضيات، جبر و مقابله. | ||
+ | |||
+ | آيت الله حاج شيخ سلمان خاقانى | ||
+ | |||
+ | آيت الله خاقانى در سال 1332 ه .ق در قريهاى از قرأ سوق الشيخ متولد گرديد و در سال 1338 به اتفاق برادرانش به خرمشهر آمد. | ||
+ | |||
+ | او در سال 1346 ه .ق در 14 سالگى عازم نجف اشرف شد و پس از اتمام دروس سطح و خارج و استفاده از محضر عالمانى چون آيت الله حاج شيخ جواد بلاغى، آيت الله حاج شيخ محمدحسين غروى اصفهانى، آيت الله العظمى خويى و ديگران در سال 1372 ه .ق به خرمشهر مراجعت و مشغول به انجام وظائف دينى و اقامه جماعت و تبليغ احكام شد. | ||
+ | |||
+ | تأليفات ايشان عبارتند از: كتاب فى نادى آل الخاقانى، كتاب رد الجبهان، كتاب رد الخفناوى، ديوان اشعار. | ||
+ | |||
+ | محمد كرمى | ||
+ | |||
+ | آيت الله شيخ محمد فرزند محمد طه كرمى از علماى فاضل و مجتهدين محقق و پژوهنده در سال 1341 ه .ق متولد شد. | ||
+ | |||
+ | وى قسمتى از مبادى علوم را در نجف اشرف تحصيل كرد. سپس به ايران بازگشت و ضمن اقامت در شهر قم به تأليف اشتغال يافت و تعدادى كتاب را تاليف نمود كه بعضى از آنها به چاپ رسيد. | ||
+ | |||
+ | وى داراى مدرسه علميه در اهواز مىباشد. او قبل و اوايل و بعد از پيروزى انقلاب اسلامى به همراه امام و مردم در صحنه حاضر شد و گامهاى موثرى برداشت. | ||
+ | |||
+ | ارشادات و اندرزهاى او قبايل عرب خوزستان را بيش از پيش مهياى هرگونه فداكارى كرد. وى يكى از اعضاى مجلس خبرگان تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران بوده است. | ||
+ | |||
+ | آيت الله كرمى هم اكنون مرجعيت فقهى برخى از عرب زبانان خوزستان را دارا مىباشند و در مسجد النبى اهواز به امامت جماعت اشتغال داشتند. | ||
+ | |||
+ | آيت الله كرمى در بهمن ماه 1381 ه .ش دار فانى را وداع گفت. رهبر معظم انقلاب، آيت الله خامنهاى در پيامى به مناسبت درگذشت ايشان فرمودند: | ||
+ | |||
+ | «آن مرحوم عمر شريف و با بركت خود را در راه علم و دين و تبليغ و ترويج اسلام مصروف داشت و تاليفات متعددى در رشتههاى مختلف علوم دينى از خود به يادگار گذاشت و همچنين سالهاى متمادى از عمر خود را در خدمت به مردم و كمك به ضعفا سپرى كرد.» | ||
+ | |||
+ | از ايشان كتابهاى زيادى بر جاى مانده است كه بعضى از آنها عبارتند از: تفسير قرآن مجيد، التحفة المحمديه، شرح الكفايه، الفضايل و الرزايل. | ||
+ | |||
+ | حجت الاسلام سيد محمد كاظم دهدشتى | ||
+ | |||
+ | او پس از خواندن مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح به نجف اشرف مهاجرت نموده و مدت 15 سال در جوار مولى الموحدين مقيم شد. | ||
+ | او تا سال 1381 ه .ق كه عدهاى از اهالى آبادان طومارى به محضر آيت الله العظمى شاهرودى و آيت الله العظمى آقا سيد عبدالهادى شيرازى مرقوم داشته كه وى را براى ارشاد و هدايت به آبادان اعزام فرماييد. سيد محمد كاظم سپس به آبادان آمد و به اقامه جماعت و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام پرداخت. | ||
+ | |||
+ | از آثار ايشان مىتوان به كتابخانه حضرت ولىعصر(عج) اشاره داشت. | ||
+ | |||
+ | سيد على شفيعى | ||
+ | |||
+ | آيت الله سيد على، فرزند سيد محمد رضا شفيعى دزفولى، در هفتم رجب سال 1359 ه .ق برابر با 21 مرداد سال 1319 در شهرستان دزفول به دنيا آمد. در چهار يا پنج سالگى به مكتب رفت و در سال 1331 ه .ش مدرك كلاس ششم ابتدايى را دريافت نمود. | ||
+ | |||
+ | پس از پايان دوره ابتدايى به توصيه پدرش به حوزه علميه وارد شد. مقدمات، ادبيات، صرف و نحو را در محضر برخى از علماء اهواز مانند سيد محمد حسين فقيه، ابوالقاسم انصارى و... گذراند و به علت فقدان شرايط تحصيل در قم به نجف اشرف هجرت نمود و در مدت سه سال مكاسب و رسايل و كفايه را به اتمام رسانيد. | ||
+ | |||
+ | سپس در درس خارج فقه و اصول آيت الله خويى، آيت الله حكيم و امام خمينى شركت نمود تا اينكه در سال 1343 ه .ش پس از درگذشت پدر با تقاضاى مردم و روحانيون به جاى پدر امامت جماعت مسجد حاج رئيس در آبادان را عهدهدار شد و در همين زمان با كمك مردم صندوق قرض الحسنه تشكيل داد. | ||
+ | |||
+ | وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى علاوه بر تدريس فقه و اصول در مراكز و مناصبى چون هيئت جهت سامان دادن به مشكلات مردم اهواز، رياست دادگسترى استان، نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى و... به خدمت اشتغال داشتهاند. همچنين او از چندين مرجع و مجتهد وقت اجازه داشته است كه در برخى از آنها اجتهاد ايشان هم تصريح شده است. | ||
+ | |||
+ | از ايشان تأليفات زيادى به چاپ رسيده است كه برخى از آنها عبارتند از: از گوشه و كنار تاريخ، درسهايى از جهاد اسلامى، نماز درس زندگى، چهار گفتار، وحدت مرجعيت و رهبرى، نظام ولايت فقيه. | ||
+ | |||
+ | آيت الله مهرى | ||
+ | |||
+ | آيت الله حاج سيد محمد مهرى از عالمان بزرگ خرمشهر و اصالتا از اهالى مهر فارس بودند. | ||
+ | |||
+ | او پس از تحصيل مقدمات علوم، به نجف اشرف عزيمت نمود و پس از استفاده از محضر عالمان بزرگ نجف به خرمشهر آمده و به اقامه جماعت و ترويج دين و قضا حوائج مسلمين پرداخته است. آيت الله مهرى پس از سالها تلاش در راه كسب و گسترش معارف دينى در سال 1384 ه .ق دار فانى را وداع گفتند. | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:فقیهان و مفسران]] | [[رده:فقیهان و مفسران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۱۸
سلمان فارسى
بديهى است كه بزرگمردى چون سلمان به همه ايرانيان و به تعبير بهتر به همه مسلمانان تعلق دارد و بودن زادگاهش در شهرى منزلت سلمان را افزايش يا كاهش نمىدهد بلكه او بارها خود را سلمان معرفى كرده و رسول اكرم صلىاللهعليهوآله نيز همواره تاكيد داشتند كه عرب يا عجم بودن مايه فضيلت كسى نيست. عقيده بر اين است كه سلمان از رامهرمز بوده و از اين شهر خود را به منبع فيض و كانون هدايت رسانيد.
بلاذرى در انساب الاشراف، نويرى در نهاية الارب، ميرزا حسين نورى در نفس الرحمن فى فضائل سلمان، فاضل هندى در كنز العمال، شيخ عباس قمى در سفينة البحار، ابن اثير در اسد الغاية و ابن عبدالبر در استيعاب سلمان را از اهالى رامهرمز دانستهاند.
اين در حالى است كه بسيارى از نسب شناسان او را از اهالى اصفهان دانستهاند.
سلمان پس از تشرف به اسلام پيوند عميق و ناگسستنى با اهل بيت عليهمالسلام پيدا كرد و به دليل توانايى عقلى و ظرفيت والايى كه داشت به درجات عالى معارف الهى نايل شد.
چنانكه رسول خدا صلىاللهعليهوآله در وصف شخصيت سلمان مىفرمايند:
«سلمان يبعث امة لقد اشبع من العلم».
يعنى: سلمان چون يك امت در روز محشر بپا مىخيزد همانا او سرشار از دانش بود.
و نيز فرمود:
«خداوند مرا به دوستى چهار نفر از جمله على عليهالسلام و سلمان دستور داده است و بهشت مشتاق چهار نفر از جمله او مىباشد».
خليفه دوم به توصيه امام على عليهالسلام سلمان را به فرمانروايى مداين برگزيد زيرا آن شهر مركزى حساس بود و اداره آن به استاندارى كاردان، پارسا، مدير و زيرك نياز داشت تا اسلام را جايگزين آداب و رسوم پيشينيان سازد.
سلمان همچنان استاندار مدائن بود تا آنكه در آن شهر از دنيا رفت و جنازه ايشان توسط حضرت على عليهالسلام به خاك سپرده شد.
ابو سهل نوبختى
ابو سهل، فضل بن نوبخت فارسى، حكيم، متكلم و منجم به سفارش پدر خود از اهواز به بغداد رفت و به مقام رياست بيت الحكمة رسيد و از مترجمان آن سازمان عظيم فرهنگى شد. وى نيز در علم ستارهشناسى ماهر بود.
در تاريخ الحكماء قفطى مىنويسد:
«او اهل فارس و منجمى در كمال حذاقت بود. پدرش نوبخت از منجمين منصور بوده و بعد از آن به سبب پيرى از خدمت بازمانده بود و به گفته منصور پسر خويش ابو سهل را به جاى خويش در خدمت گذاشت.»
ابو سهل در سال 144 كه مصادف با بناى بغداد بود به خدمت منصور درآمد. ابو سهل از منجمين ايرانى و از مترجمين كتابهاى فارسى پهلوى به عربى است و در نجوم نيز مستند او اطلاعات و كتب منجمين ايرانى عهد ساسانى بوده است.
وفات ابو سهل را بعد از سال 193 ه .ق دانستهاند.
ابن نديم براى او هفت كتاب ذكر كرد. از جمله آنها عبارتند از: الفال النجومى، تحويل سنى مواليد، كتاب المدخل، كتاب التشبيه و التمثيل.
ابوالقاسم حسين بن روح نوبختى
شيخ ابوالقاسم حسين بن روح بن ابى بحر نوبختى اهوازى از مشهورترين افراد خاندان نوبختى و از علما و بزرگان شيعه است. وى از سال 305 تا 326 ه .ق وكيل و نايب خاص حضرت امام زمان عليهالسلام بود. از ابوالقاسم حسين بن روح به نامهاى نوبختى زمانى روحى، حسين بن روح بن بنى نوبخت و قمى ياد كردهاند.
حسين بن روح در ايام حيات ابو جعفر عمرى (وكيل دوم حضرت امام دوازدهم عليهالسلام)، از معتمدان او از جمله اصحاب امام يازدهم عليهالسلام محسوب مىشد.
وى از سال 305 ه .ق كه به مقام نيابت منصوب شد تا اوايل وزارت حامد بن العباس، در نهايت عزت و احترام در بغداد مىزيست و منزل وى محل رفت و آمد امرا، اعيان و وزراى معزول چون خاندان فرات بود.
هنگامى كه آل فرات به دست حامد بن العباس از حكومت كنار گذاشته شدند، بين او (حامد بن العباس) و حسين بن روح اختلاف افتاد و زندانى شد، اما پس از آزادى از زندان، باز در بغداد با همان عزت و احترام سابق به امور دينى شيعه مشغول شد.
او سرانجام در روز چهارشنبه 18 شعبان سال 326 ه .ق در بغداد وفات يافت و در نوبختيه بغداد به خاك سپرده شد.
ابن خلاد رامهرمزى
ابو محمد حسن بن عبدالرحمن، مشهور به ابن خلاد رامهرمزى از دانشمندان مشهور و بزرگ شهرستان رامهرمز در قرن چهارم هجرى است. ابن خلاد در سال 265 ه .ق پاى به عرصه وجود نهاد و به سال 290 ه .ق براى كسب علم و فضيلت به شيراز سفر كرد و در آنجا از محدثان مشهور و بزرگ كسب حديث نمود.
سپس در سال 345 به رامهرمز بازگشته و قضاوت ناحيه خوزستان را عهدهدار گرديد.
ابن خلاد در قرن چهارم هجرى كه اكثريت مردم ايران از مذاهب اهل تسنن پيروى مىكردند و تشيع هنوز گسترش نيافته بود، او از شيعيان و دوستداران ائمه عليهمالسلام بوده و بدون ترديد وجود او در رامهرمز، گسترش تشيع و رونق آن را در اين شهر در پى داشته است.
وى در حدود سال 360 ه .ق در رامهرمز درگذشت.
برخى از تأليفات ابن خلاد عبارت است از: الريحانتين الحسن و الحسين عليهالسلام. امثال النبى صلىاللهعليهوآله (امثال الحديث). ادب الناطق. ادب الموائد. الفاصل بين الراوى و الواعى.
ابو محمد حسن بن سهلان رامهرمزى
ابو محمد حسن بن مفضل بن سهلان وزير دانشمند شيعى مذهب بويهى به سال 361 ه .ق در رامهرمز متولد شد. او مردى دانشمند، باهوش و زيرك بود و مراتب فضل و كمال را به سرعت پيمود.
در سال 406 ه .ق از سوى سلطان الدولة ديلمى به وزارت برگزيده شد.
او در كشور دارى و اداره امور بسيار زيرك و كاردان بود و هيچگاه از كيد و مكر دشمنان غافل نمىگرديد. لذا سلطان الدولة و مشرف الدولة بارها به جهت او با يكديگر نزاع كردند و سرانجام بنا شد كه ابن سهلان وزير هيچ يكى از آن دو نباشد و مشرف الدولة به نيابت از سلطان الدولة بر عراق حكومت كند.
وقتى سلطان الدولة بر فارس و خوزستان حاكم شد مجددا ابن سهلان را به وزارت برگزيد. مشرف الدوله در نزديكى واسط ابن سهلان را كه از سوى سلطان الدوله ماموريت جنگ با او را داشت شكست داد.
سرانجام او را دستگير و كور كرد و در سال 412 مشرف الدولة به همراهى جلال الدولة، ابو طاهر ابن سهلان را به قتل رساندند. او از بزرگان شيعه در قرنهاى چهارم و پنجم هجرى بود و خدمات زيادى به تشيع نمود. از جمله آنها كشيدن ديوار به دور حرم مطهر حضرت على عليهالسلام و حضرت امام حسين عليهالسلام، كمك و فعاليت وى به نشر و ترويج معارف، مورد لطف قرار دادن دانشمندان و بزرگان شيعه بغداد و شهرهاى ديگر.
سيد مرتضى علم الهدى با ابن سهلان روابط بسيار نزديك و صميمى داشت و تاليف ارزشمند خويش را كه «الانتصار» نام داشت به او هديه كرد و همين فضيلت او را بس كه چنين كتاب ارزشمندى به نام وى و به يادگار او نگاشته گردد.
ابوبكر احمد ارجانى
ابوبكر فرزند محمد فرزند حسين ارجانى و ملقب به ناصح الدين در حدود سال 460 ه .ق در شهر ارجان پا به عرصه هستى نهاد. ابن خلكان مىگويد كان فقيها شاعرا يعنى او فقيه شاعر بود. هرگاه شعر مىسرود مردم بدون تحمل رنج املاء نمودن آن را در ذهن خويش حفظ مىكردند. او در اوايل جوانى در مدرسه نظاميه اصفهان تربيت يافت و سالها در شوشتر قضاوت نمود.
وفاتش در سال 544 ه .ق در شهر شوشتر اتفاق افتاد.
ديوان اشعار او در سال 1307 ه .ق در بيروت به چاپ رسيد.
ابو عبدالله رامهرمزى
حسين بن احمد محمد بن زكريا مشهور به ابو عبدالله رامهرمزى يكى از دعوت كنندگان مهم اسماعيليه و بنيانگذار خلافت فاطميان در شمال آفريقا، در رامهرمز متولد شد.
در منابع بسيار، به تشيع ابو عبدالله تصريح شده و برخى نيز بر امامى بودن او دلالت مىكنند. وى به لقب معلم، مشهور بود و ابن خلدون عقيده دارد كه چون ابو عبدالله به تعليم مذهب باطنى اشتغال داشت به اين لقب ملقب شده است.
درباره اشتهار او به معلم هم مىتوان گفت كه او با عنوان معلم خود را به حجاج اهل مغرب و آفريقا معرفى كرد و با همين عنوان بدان سرزمين رفت.
ابو على مهندس اهوازى
ابو على حسن بن حسين بن هيثم مهندس اهوازى از دانشمندان معروف و سرشناس خوزستان بود كه در شهر «وهيشت اردشير» (اهواز) اقامت داشت. وى در علوم رياضى، حساب، هندسه، مثلثات، جبر، الابصار و غيره استادى ماهر و صاحب ابتكار بود. چون مردى آزاد انديش و در نژاد ايرانى خويش متعصب بود با فرقه مليون (آزاد مردان ـ شعوبيه) همدست شد، زير فشار عمال خليفه زادگاه خود را ترك گفت و به مصر رفت و به دربار فاطميان پيوست.
نويسنده تاريخ الحكما قفطى ابن الهثيم راحكتّى به ابو على و مهندس بصرى و اصل او را از بصره و مقيم مهر دانسته و افزوده كه تصانيف نامدارى در علم هندسه و فروع آن داشته و يگانه روزگار خود بود و بر غوامض و دقايق آن مسلط و قادر و در ساير علوم اوايل نصيب وافرى داشت. آوازه دانش او چون به «حاكم بالله علوى» صاحب مصر رسيد مشتاق صحبت او شد.
ابن هيثم در مصر از راه استنساخ كتابهاى رياضى امرار معاش مىكرد.
كتابهاى او در هندسه، حساب بويژه علم الابصار در پرتوشناسى شهرت جهانى دارد.
اين كتاب در قرون وسطى در اروپا به لاتين برگردانده و منتشر شد و سپس به زبانهاى مهم اروپايى ترجمه گشت. وى به تعريف از اهواز شهر زادگاه خويش كتاب تفضيل الاهواز على بغداد من الجهات الطبيعيه را نوشت.
قاضى نورالله مرعشى شوشترى
قاضى نور الله فرزند سيد شريف الدين مرعشى شوشترى، در شوشتر متولد گرديد و در اين شهر نزد وحيد شوشترى و در مشهد نزد عبدالواحد شوشترى به تحصيل پرداخت.
وى فقيهى اصولى، متكلمى محقق و شاعرى ماهر بود و به كمالات معنوى و نفسانى و روحانى معروف بوده است.
سبط و نشر مذهب حق (تشيع) در خوزستان به مركزيت شوشتر بيشتر به وسيله اجداد و اعقاب ايشان بوده است.
ايشان در ربيع الثانى سنه 979 ه .ق از شوشتر عازم مشهد و سپس در سال 992 ه .ق عازم هندوستان شد.
او در هند توسط حكيم گيلانى به خدمت جلال الدين اكبرشاه راه يافت و از طرف وى قاضى اكبر آباد سپس لاهور گرديد.
در سال 1019 ه .ق از اين سمت معزول شد و سرانجام در آنجا به علت نوشتن كتابى به نام «احقاق الحق» در اثبات حقانيت شيعه در سال 1019 ه .ق توسط متعصبان اهل سنت شهيد شد.
مدفن ايشان در شهر اگرا زيارتگاه شيعيان است.
از اين دانشمند آثار با ارزش و اشعار متعددى به جا مانده است. برخى از مشهورترين كتابهاى قاضى نور الله مرعشى شوشترى عبارتند از: احقاق الحق، مجالس المؤمنين، الصوارم المهرقه، مصائب النواب، ديوان اشعار (حدود سه هزار بيت).
قاضى جعفر الحويزى
جعفر بن عبدالله بن ابراهيم حويزى از فقيهان بزرگ امامى و اخباريون قرن يازدهم مىباشد. نياكان وى در حويزه نشو و نما پيدا كرده بودند، اما وى در كمره متولد گرديد و در اصفهان از محضر ملا محمدتقى مجلسى علم حديث و اخبار آموخت و معقول و منقول را از علامه حسين خوانسارى و محقق سبزوارى فرا گرفت و مدت زيادى مقام قضاوت اصفهان با او بود و به شيخ جعفر قاضى مشهور بود.
وى در سال 1115 ه .ق در نجف اشرف دار فانى را وداع گفت و در همان جا مدفون شده است.
از آثا اوست: ذخائر العقبى فى التعقيبات على روضات الجنات، حواشى الروضه، حواشى الكفايه للسبزوارى.
سيد نعمت الله جزايرى
سيد نعمت الله جزايرى، سر سلسله خاندان جزايرى شوشتر، در سال 1050 ه .ق در جزيره صباغيه (در نزديكى بصره) به دنيا آمد. وى در جوانى براى تحصيل علوم به شيراز و اصفهان سفر كرد و از محضر علامه مجلسى بهره برد.
سيد نعمت الله سپس به بصره بازگشت اما در اثر جنگ ميان حسين پاشا (حاكم بصره) و سلطان محمد عثمانلو (پادشاه عثمانى) به شوشتر نقل مكان كرد. سيد در شوشتر از سوى شاه سليمان صفوى به مقام شيخ الاسلامى و قضاوت منصوب شد. وى در مدت سكونت خود در شوشتر مساجد و مدارس متعددى را بنيان نهاد.
سرانجام سيد در سال 1122 ه .ق در سن 62 سالگى به هنگام مراجعت از مشهد مقدس، در پل دختر لرستان دار فانى را وداع گفت و هم اكنون مزار او از زيارتگاههاى مردم منطقه مىباشد. او موفق به تاليف كتب متعددى (نزديك به 50 جلد) گرديد. از جمله آثار وى عبارت است از: انوار النعمانيه، رياض الابرار (زندگينامه ائمه شيعه)، انيس الفريد (شرح توحيد صدوق)، عقود المرجان (تفسير قرآن).
عبدالله بحرينى
شيخ عبدالله بحرينى از اخبارىهاى تندرو در سال 1086 ه .ق در بحرين به دنيا آمد و پس از ورود به حوزه علميه بحرين از مشاهير آن ديار گرديد. پس از چندى به همراه جمعى از شاگردان به ايران مهاجرت كرد و در بهبهان سكونت گزيد. اهالى بهبهان در احترام به علماء سابقه درخشانى داشتهاند ورود كاروان بحرينى را بسيار گرامى داشته و از آنان استقبال شايستهاى كردهاند.
چون مردم شيخ عبدالله را فردى فاضل، زاهد، عارف و متواضع يافتند، سرپرستى امور شرعى و مسايل مذهبى و اجتماعى خويش را به وى تسليم كرده و پيروى از دستورات او را بر خود لازم دانستند و از آنجا كه شيخ عبدالله علاقه بسيارى به تدريس و تربيت شاگردان داشت حوزه درسىاش هر روز فزونى مىيافت و كتابهاى بسيارى را تاليف كرد.
پس از رحلت شيخ عبدالله دانشمندترين شاگردش سيد عبدالله بلادى بحرينى جانشين استاد شد و به انجام رسالت دينى خود پرداخت.
در محضر درس شيخ عبدالله عالمان بسيارى از آن شهر حضور يافتند كه از جمله آنها مىتوان به شيخ محسن بهبهانى اشاره كرد.
شيخ عبدالله در سال 1135 ه .ق در بهبهان دار فانى را وداع و در همانجا مدفون گرديد.
علامه وحيد بهبهانى
محمد باقر، معروف به وحيد بهبهانى از نوادگان شيخ مفيد(ره)، در سال 1117 ه .ق در اصفهان چشم به جهان گشود.
پس از فراگيرى علوم و معارف اسلامى در نزد پدر، در سال 1153 ه .ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و در محضر بزرگانى چون سيد محمد طباطبايى بروجردى و سيد صدر الدين رضوى قمى مشهور به همدانى به كسب علوم نقلى و عقلى پرداخت و مدارج عالى علوم اسلامى را طى كرد.
از آنجا كه بزرگان علماى اخبارى از جمله شيخ عبدالله سماهيجى بحرينى كه اختلاف نظر شديدى با مجتهدان و علماى اصولى داشت به بهبهان رفته و آنجا را پايگاه اخباريون كرده بود، ايشان براى مبارزه با اين گروه (اخبارىها) و جلوگيرى از نفوذ و اشاعه آن به ديگر مناطق، به شهر بهبهان آمد.
وحيد بهبهانى در مدت اقامت سى ساله خويش در اين شهر، با تشكيل جلسات علمى و تربيت شاگردان متعدد به مبارزه فكرى و علمى بر ضد اخباريون پرداخت و كتب متعددى در موضوع فقه و اصول نگاشت و شيوه منطقى و علمى استفاده از قرآن مجيد و حديث را تبيين كرد.
ايشان پس از سى سال اقامت در بهبهان به كربلا عزيمت كرد و مسجد محل تدريس وى معروف به مسجد امير ابراهيم هنوز پابرجاست.
وحيد بهبهانى در سال 1205 ه .ق در كربلا دار فانى را وداع و در همانجا مدفون گرديد.
از آثار اوست: تعليقات على منهج المقال، حاشيه على مفاتيح الاحكام، فوائد جديده.
كاشف دزفولى
سيد صدر الدين، كاشف دزفولى، فرزند سيد محمد باقر از علماء سادات گوشه و از عالمان اهل دل، در سال 1174 ه .ق در دزفول متولد گرديد. پس از تحصيلات علوم ظاهرى به حلقه مريدان آقا محمد بيد آبادى پيوست و به سير سلوك روحانى پرداخت.
وى در سال 1285 ه .ق دار فانى را وداع گفت و پيكرش به كربلا منتقل گرديد و در كنار قبر سيد كاظم رشتى به خاك سپرده شد.
از او آثار چندى باقى مانده است كه برخى از آنها عبارتند از: مصباح العارفين، مناهج الموحدين، زاد العارفين، كنز العارفين.
آخوند ملا على بهبهانى
على بن قطب الدين بهبهانى از علماى معروف، فقيه، مفسر و معاصر وحيد بهبهانى بوده است. وى دو كتاب تفسير قرآن دارد كه يكى به شيوه تفسير صافى ملا محسن كاشانى اما مقدارى مفصلتر از آن است.
تفسير دوم، معمولى ولى بدون نقطه است كه در سه جلد نوشته شده است.
وى در سال 1206 ه .ق وفات يافت و مقبره وى زيارتگاه مردم بهبهان است.
دزفولى كاظمى
شيخ اسد الله فرزند علامه اسماعيل دزفولى كاظمى از مجتهدين و محققين به نام شيعه و از بزرگان فقها معروف اماميه در عصر خويش، در حدود 1186 ه .ق در دزفول تولد يافت و مقدمات علوم را نزد پدرش فرا گرفت، آنگاه به عراق مهاجرت نمود و از محضر علامه بزرگ وحيد بهبهانى استفاده كرد. شيخ اسد الله داراى ذهنى وقاد و فهمى سرشار و دقت نظر فراوان بود به طورى كه مرحوم شيخ انصارى در اواخر اجماع رسائل قبل از نقل كلامش (از كشف القناع) او را ستوده است.
وى پس از فوت پدر همسرش (علامه شيخ جعفر كاشف الغطا) به مرجعيت رسيد.
شيخ اسد الله كاظمى در سال 1234 ه .ق، دار فانى را وداع گفته است.
او تأليفات سودمندى از خود به جا گذاشت كه معروفترين آنها كتاب: مقابيس الانوار، منهج التحقيق، المنهاج فى الاصول، كشف القناع عن وجوه حجية الاجماع، البحر المسجور، نظم زبدة الاصول شيخ بهايى، حاشيه بر نخبة الطالب شيخ جعفر كاشف الغطا مىباشد.
شيخ مرتضى انصارى
شيخ مرتضى انصارى از مشاهير علماى شيعه و از نوادگان جابر بن عبدالله انصارى (از صحابه پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله)، در سال 1214 ه .ق در دزفول ديده به جهان گشود. مقدمات علوم را در نزد پدر و عمويش، شيخ حسين انصارى فرا گرفت.
او سپس در سال 1232 ه .ق رهسپار عتبات عاليات گرديد و در كربلا از محضر درس سيد مجاهد و شريف العلماى مازندرانى بهره برد.
او پس از يك سال به نجف عزيمت نمود و به حوزه درسى شيخ موسى كاشف الغطاء پيوست.
شيخ در سال 1240 ه .ق به زادگاه خود بازگشت و سپس به سوى مشهد رهسپار گرديد و بر سر راهش از حوزههاى علمى شهرهاى بروجرد، اصفهان و كاشان ديدن كرد.
وى مدت چهار سال در كاشان توقف كرد و در خدمت ملا احمد نراقى به تكميل معلومات خود پرداخت. آن گاه راهى مشهد مقدس گرديد و پس از پنج ماه توقف در كنار بارگاه رضوى، به زادگاه خود دزفول بازگشت و به تدريس پرداخت و در راس حوزه علميه آن سامان قرار گرفت.
شيخ در سال 1352 يا 1353 مجددا و براى هميشه به عتبات بازگشت و در نجف چندى در درس شيخ على پسر شيخ جعفر كاشف الغطاء شركت كرد و سپس خود به تدريس پرداخت.
او پس از درگذشت شيخ محمد حسين اصفهانى، مشهور به صاحب جواهر بزرگترين مجتهد شيعه گرديد و مدت پانزده سال پيشواى دينى تمامى شيعيان بود. شيخ از برجستهترين نوابغ فقهى شيعه و مبتكر علم اصول جديد به شمار مىآيد. دانش شيخ در علوم چندان زياد بود كه او را «خاتم الفقها و المجتهدين» لقب دادهاند. او علم اصول و فقه را وارد مرحلهاى تازهاى كرد.
سرانجام شيخ در سال 1281 در سن 67 سالگى دار فانى را وداع گفت و در نجف اشرف مدفون گرديد.
چون او درگذشت با آنكه از اقصى نقاط عالم وجوهات شرعى شيعيان به سوى او سرازير مىشد، ولى تمامى ماترك او هفده تومان ايرانى بود و معادل همان مقدار را نيز به ديگران بدهكار بود.
از آثار علمى شيخ مىتوان به كتابهاى: الرسايل (در علم اصول)، المكاسب (در علم فقه) و ديگر رسايل از جمله: اثبات التسامح فى ادله السنن، الارث، رساله لا ضرر و لا ضرار و ديگر آثار اشاره كرد.
شيخ جعفر شوشترى
شيخ جعفر شوشترى فرزند حسين از فقيهان و مجتهدان و واعظان بزرگ در سال 1220 ه .ق در شوشتر متولد شد.
او پس از تحصيلات مقدماتى در سال 1335 ه .ق راهى نجف اشرف شد و از محضر اساتيدى چون صاحب جواهر، شيخ اسد الله كاظمينى، شيخ محمد حسين صاحب فصول بهره برد.
او را به شيخ افضل در حسن وعظ، ارشاد و هدايت مردم با روشهاى گوناگونى كه مورد رغبت طبقات مختلف بود شناختهاند بدين جهت مورد تقدير عمومى قرار داشت. هيچ كس هر چند كه مدت منبر او به طول مىانجاميد، احساس خستگى نمىكرد. در مجالس وعظ او اجله علما فضل، نخبگان و بزرگان آن زمان نجف حضور مىيافتند.
او در نجف اشرف بنا به تقاضاى بسيارى از فضلا مجلس درسى براى آنان تشكيل داد و اين جلسات مدتها ادامه داشت.
شيخ براى زيارت امام رضا عليهالسلام به ايران مسافرت نمود. پس از رسيدن به تهران مورد استقبال قرار گرفت و طبق تقاضا امامت جماعت را به عهده گرفت و جمعيت زيادى به او اقتدا كردند.
مردم براى ايشان هداياى زياد فرستادند كه ايشان قبول نفرمود. اين عمل موجب بزرگداشت اهل علم واقع گرديد.
شيخ هنگامى كه از خراسان برمىگشت در سال 1303 ه .ق در كرند كوفه وفات يافت و جنازهاش به نجف اشرف انتقال يافت و در يكى از حجرههاى صحن دفن گرديد.
از ايشان كتاب چندى باقى است: الخصايص الحسينيه، رساله علميه، منهج الرشاد، فوائد المشاهده، مجالس البكاء.
سيد اسماعيل بهبهانى
سيد اسماعيل فرزند سيد نصر الله در سال 1229 ه .ق در شهر بهبهان متولد شد و در همانجا رشد و نمو كرد. مقدمات علوم را در آن شهر آموخت. آنگاه به نجف اشرف مهاجرت كرد و در آنجا ساكن شد و در محضر درس علماى بزرگ حاضر شد. سپس در بحثهاى خارج شركت نمود.
در زمان سيد ابراهيم قزوينى چند سالى در اثناى سكونت در عراق، سه مرتبه به شهر بهبهان مراجعت نمود. اساتيد ايشان در نجف اشرف شيخ محمد حسن صاحب جواهر، شيخ حسن (صاحب انوار الفقاهه) و شيخ مرتضى انصارى بودهاند. سيد اسماعيل پس از كسب مقام اجتهاد در منزل به مطالعه و تدريس پرداخت و ديگر در درس مراجع حاضر نشد.
او در سال 1287 ه .ق به دعوت ناصرالدين شاه به ايران بازگشت و در تهران اقامت گزيد و به تدريس و صدور فتوى و حكم پرداخت. در نشست و برخاست با ديگران روش ميانه داشت و بر ديگران خرده نمىگرفت. از اين رو در امن و سلامت مىزيست.
او در سال 1295 ه .ق در تهران درگذشت و پس از تشيع جنازه باشكوه پيكرش به نجفاشرف برده شد و در آنجا به خاك سپرده شد. سيد عبدالله بهبهانى از رهبران مشروطه پسر وى است.
آيت الله محمد طاهر دزفولى
آيت الله دزفولى از بزرگان فقها و از مراجع معروف خوزستان در سال 1230 ه .ق در دزفول متولد شد و پس از فراغ از مقدمات، در اصفهان از محضر حجت الاسلام حاج سيد محمد باقر شفتى و حجت الاسلام حاج ملا محمد ابراهيم كلباسى بهره برد و در نجف اشرف از صاحب جواهر و شيخ انصارى نيز استفاده نمود تا به درجه اجتهاد نايل آمد. آنگاه به دزفول مراجعت و به تدريس پرداخت و مورد توجه عموم طبقات قرار گرفت.
از آثار علمى او مىتوان از رساله علميه، شرحى بر شرايع محقق به نام (مشارع الاحكام) و ديگر آثار نام برد.
آيت الله حاج سيد عبدالصمد جزايرى
آيت الله حاج سيد عبدالصمد جزايرى فرزند حاج سيد احمد در ذى الحجة سال 1243 ه .ق در شوشتر تولد يافت و پس از فراغ از مقدمات به عتبات متبركه مشرف گرديد و در حوزه درس شيخ انصارى شركت جست و به مقام شامخ اجتهاد نايل گشت.
وى در جمادى الاول 1337 ه .ق نداى حق را لبيك گفت.
تأليفات او عبارتند از: نقد البيان فى النقود و الاوزان، حاشيه بر قوانين، رساله در حجاب، رساله در حكم تسبيحات، رساله در قضايا، تحفه النظائر و... .
رجاء شوشترى
حجت الاسلام حاج سيد ابراهيم محمدى متخلص به رجاء شوشترى از علماء و روحانيون مشهور از سلسله سادات جزايرى و نسب او با هفت واسطه به علامه سيد نعمت الله جزايرى مىرسد.
او در سال 1292 ه .ق در شوشتر متولد شد و تا 14 سالگى در آن شهر بود و مقدمات علوم عربى را در همانجا فرا گرفت. سپس براى تكميل تحصيلات علوم و معارف الهى عازم دزفول شد. به علت مخالفت والدينش با رفتن از شوشتر شوق تحصيل او را بر آن داشت كه روزى كتابهايش را برداشته و پياده عازم دزفول گردد.
پس از ازدواج عازم نجف اشرف شده و مدت 7 سال در آن شهر مقدس در محضر درس آيت الله محمد كاظم خراسانى، آيت الله يزدى و آيت الله بهبهانى كه از مراجع و اساتيد وقت بودهاند به كسب علوم دينى مشغول مىشود و چند سال در بروجرد با آيت الله بروجردى معاشرت داشت و در جلسات درس او شركت مىكرد. در سالهاى آخر عمر به بيمارى ذات الريه مبتلا شد و در روز 15 فروردين سال 1335 ه .ش در اهواز ديده از جهان فرو بست. جسد او به نجف انتقال داده شد و در گورستان معروف به وادى در مقبره چيت سازان دفن شد.
شيخ عيسى طرفى
شيخ عيسى فرزند شيخ سالم از طايفه آلبو عفرى و از بيت صيّاح بنى طرف، در سال 1293 ه .ش در روستاى ابو حميضه واقع در شرق سوسنگرد ولادت يافت. از لحاظ علم و ادب و ديندارى شهره قبيله بنى طرف و مورد احترام مردم بود.
در سن 6 سالگى به منظور فراگيرى قرآن مجيد به مكتب رفت. پس از آن به دليل اشتياق فراوان به مطالعه و... توانست خطبههاى فصيح و بليغى براى مردم ايراد نمايد. در اين زمان به فراگيرى دروس مقدماتى نزد پدر و ديگر روحانيون مشغول شد.
پس از پايان دوره مقدماتى عازم نجف اشرف شد و حدود 20 سال در آنجا نزد علماء و برجستگان نجف به تحصيل پرداخت.
با اين كه تصميم داشت به درجات بالاتر علمى برسد و به تحصيلات خود ادامه بدهد ولى به دليل درخواستهاى مردم آبادان، مجتهدين حوزه علميه نجف تصميم گرفتند تا او را به جهت وكالت و امامت جماعت به اين شهر اعزام دارند.
سرانجام پس از اصرار مردم آبادان آيات عظام محمدرضا آل ياسين، كاشف الغطاء، سيد حسين حمامى و عبدالهادى شيرازى او را ملزم به سفر آبادان و انجام تكليف كردند. شيخ عيسى در آبادان ضمن اداى تكاليف دينى به ساختن مساجد و حسينيه پرداخت و محل مسجد خود را به حوزه علميه تبديل نمود. وى همواره از افكار امام خمينى(ره) دفاع مىكرد. پس از پيروزى انقلاب و آغاز جنگ تحميلى با تمام توان به دفاع از مملكت برخاست.
سرانجام از سوى حضرت امام خمينى به امام جمعه سوسنگرد تعيين گرديد. متأسفانه در همين هنگام در اثر عارضه قلبى جان به جان آفرين تسليم كرد. امام خمينى(ره) پس از فوت ايشان فرمود: «شيخ عيسى طرفى مرد مخلصى بود».
سيد مجد الدين قاضى دزفولى
آيت الله سيد مجد الدين فرزند سيد عبدالحسين قاضى دزفولى در سال 1279 ه .ش در شهرستان دزفول متولد شد. جد اعلاى ايشان قاضى مجد الدين از جمله علماى عصر خويش بشمار مىرفت.
آيت الله قاضى دروس خود را نزد علماى زيادى از جمله آيات عظام محمدرضا معزّى، عبدالمهدى داعى و محمد مهدى بيگدلى سپرى نمود و در سال 1325 ه .ش رتبه اجتهاد و فقاهت او توسط آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله العظمى سيد على بهبهانى مورد تصديق قرار گرفت.
ايشان سالهاى زيادى از عمرشان را به تعليم و تربيت مردم همت گماشت و در راه تدريس و تكفل مخارج طلاب زحمات فراوانى را متحمل گرديد. هم زمان با مبارزات ملت مسلمان براى ملى شدن صنعت نفت، ملاقاتهايى با آيت الله كاشانى داشت.
ايشان پس از قيام 15 خرداد سال 1342 به اتفاق علماى دزفول در اعتراض به عمل رژيم مدت 35 روز حوزه علميه و مساجد دزفول را تعطيل كرده و بيانيههاى ضد رژيم انتشار داد. او در طول مدت عمر خود به ارشاد و تبليغ احكام همت گماشت.
پس از پيروزى انقلاب به فرمان امام خمينى به امامت جمعه دزفول منصوب گرديد و مردم را به تقوى، صبر و استقامت سفارش مىنمود.
بعد از آغاز جنگ تحميلى با حضور در جبههها به رزمندگان قوت قلب مىداد و نسبت به حل مشكلات مردم اهتمام وافرى داشت.
تقوى، زهد، قناعت، شجاعت، حسن خلق و توجه به فقراء و دلجويى از مستمندان را از جمله ويژگىهاى ايشان مىتوان شمرد.
آيت الله قاضى بعد از سپرى نمودن عمرى پربركت در تاريخ 13/11/1346 ه .ش در 84 سالگى به سراى باقى شتافت.
ميرزا على اخبارى
ميرزا على فرزند ميرزا محمد فرزند عبدالنبى اخبارى از علماى بزرگ اخبارى و نوابغ و از مشايخ طرق اجازات است. او پس از كامل نمودن مقدمات علوم مرسوم، مدارج عالى اجتهاد، علوم غريبه، حديث و تفسير را نزد پدرش ميرزا محمد اخبارى فرا گرفت و از پدرش اجازه اجتهاد دريافت نمود. او پس از قتل پدر در عتبات به ايران آمد و در خرمشهر مسكن گزيد و رهبرى گروه اخباريه را عهدهدار شد.
وى در سال 1275 ه .ق در خرمشهر وفات نمود.
آثارى از ايشان باقى مانده است كه عبارتند از: العروة الوثقى، سبيكة اللجيبن فى الفرق بين الفريقين (بحثى درباره اصوليه و اخباريه).
سيد احمد بهبهانى
سيد احمد فرزند سيد محمدباقر بهبهانى حائرى از علما و فقهاى اماميه، پس از تكميل علوم اوليه و مقدمات متداوله، فقه و اصول را از حوزه درس شيخ ملا محمد ايروانى در نجف فرا گرفت.
سپس به كربلا هجرت نمود و مدارج عالىتر علمى را در حوزه درس شيخ زين العابدين مازندرانى و سيد ابوالقاسم طباطبايى، ميرزا علىنقى برغانى صالحى پيمود. علوم عقلى را نيز در حوزه درس ميرزا علامه برغانى صالحى تلمذ كرد.
وى در سال 1351 ه .ق دار فانى را وداع گفته است.
آثار و مؤلفات بسيارى از خود باقى گذاشته است، از جمله: كتاب معين الوارثين، تبيين القوانين، حاشيه بر قوانين تا بحث عموم و خصوص، رسالة فى الكر، رسالة فى المنجزات، رسالة فى قاعدة ما لا يضمن، رسالة فى قاعدة اليد، انيس الطلاب، الفريدة النحوية در علم نحو.
آيت الله سيد على بهبهانى
آيت الله سيد على بهبهانى از فقيهان سترگ معاصر، در سال 1303 ه .ق در بهبهان به دنيا آمد. پدرش نيز از عالمان دينى و مورد توجه مردم بهبهان بود. آقا سيد على، تا سن 18 سالگى در بهبهان از محضر عالمان آنجا، آيت الله ميرزا محمد حسن، آيت الله شيخ عبد الرسول، آيت الله ناظم الشريعة و ديگر نامداران آن شهر، بهرهمند شد. سپس به نجف اشرف مهاجرت نمود و در نتيجه تلاش مستمر علمى، در بيست و پنجمين بهار عمرش به اجتهاد رسيد.
اين فقيه گرانمايه علاوه بر انجام رسالت عظيم علمى و فرهنگى، حضور در صحنههاى سياسى را فراموش نكرد و در موقع لازم، مواضع و نظرهاى عالمانه خويش را بيان مىكرد و از مسائل سياسى جهان اسلام غافل نبود.
بيانيه سياسى او درباره جنگ شش روزه صهيونيستهاى غاصب بر ضد مردم مسلمان كه در تيرماه 1346 ه .ش صادر شده بدينقرار است:
«... بر قاطبه مسلمين لازم است الفت و دوستى و معامله و معاشرت با كفار خاصه اسرائيلىها، كه جوانان و افراد مسلمين را به خاك و خون كشيده و با اشغال متجاوزانه شهرهاى مسلمين، اعراض و نواميس آنان را هتك مىكنند، به كلى ترك و از اين راه و هم از طريق كمك و اعانت به آسيب ديدگان مسلمين، به هر نحو مقدور است، انزجار خود را عليه اسرائيل و متجاوزين به حقوق مسلمين اعلام دارند. «ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم» سوره محمد، آيه 8 ـ ترجمه: «اى مسلمين اگر خدا را يارى كنيد او نيز شما را يارى خواهد كرد و قدمهايتان را در فعاليتهاى اجتماعى استوار مىسازد».
الاحقر على الموسوى البهبهانى
اصفهان، 28 ربيع الاول 1387 هجرى اسلامى
وى در دوران حيات پاكش شاگردان بسيارى را پرورش داد كه همگى از بزرگان مىباشند.
وى همچنين آثار خير بسيارى از خود به يادگار نهاد كه بخشى از آنها عبارتند از: احداث مدرسه علميه اهواز (دارالعلم آيت الله بهبهانى)، تأسيس مدرسه علميه رامهرمز، تأسيس دبستان و دبيرستان دخترانه اسلامى اهواز، احداث و بازسازى مساجد بىشمارى در اهواز.
آيت الله حاج مير سيد على موسوى بهبهانى رامهرمزى، مرجع تقليد مردم جنوب كشور، به دليل ناراحتى جسمى و به توصيه پزشكان، در سال 1370 ه .ق ملزم به اقامت در اهواز گرديد و سرانجام در 92 سالگى (1354 ه .ش) روح ملكوتىاش ميهمان عرشيان گشت و جسم پاكش در مدرسه دارالعلم اهواز به خاك سپرده شد.
آيت الله بهبهانى آثار گرانسنگى را نيز به رشته تحرير درآورده كه برخى از آنها عبارتند از: اساس النحو، الاشتقاق (كشف الاستار)، التوحيد الفائق فى معرفة الخالق، جامع المسائل (رساله علميه)، حواشى بر كتاب عروة الوثقى، حواشى بر كتاب وسيلة النجاة، القواعد الكليه (در مسائل فقه و اصول)، مصباح الهدايه فى اثبات الولايه، مقالات حول مباحث الالفاظ، هداية الحاج.
آيت الله نبوى
آيت الله حاج سيد اسد الله نبوى دزفولى فقيهى اصولى و متكلمى حكيم، در سال 1313ه .ق در دزفول متولد گرديد و پس از تكميل مبادى علوم از محضر آيت الله حاج شيخ محمدرضا دزفولى بهرهمند گرديد و به درجه اجتهاد نايل آمد.
آيت الله نبوى در سال 1363 ه .ق مدرسه علميهاى را در دزفول بنا نهاد و به تربيت طلاب پرداخت.
ايشان يكى از مراجع تقليد خوزستان و از زعما نامدار و داراى همتى عالى بود.
برخى از آثار علمى او عبارت است از: تعليقات بر بعضى از مباحث رسائل. تعليقه بر شرح شمسيه. رساله در جواز بقا بر تقليد. جزواتى در مباحث الفاظ. رساله علميه بنام مناهج الحق.
امام شوشترى
سيد نور الدين امام شوشترى از مورخين مشهور، در سال 1316 ه .ق در شوشتر متولد شد و پس از تحصيلات مقدماتى در اين شهر و شهر دزفول، در سال 1327 ه .ق به عتبات رفت و در خدمت اساتيد آنجا نظير سيد ابوالقاسم شكورى، سيد محمد فيروز آبادى و سيد هبة الله شهرستانى به تكميل تحصيلات پرداخت. آنگاه در سال 1338 ه .ق به خوزستان بازگشت و ضمن تدريس به مطالعه و تحقيق در تاريخ و جغرافيا روى آورد و سرانجام در مسجد سليمان درگذشت. برخى از آثار او عبارتند از: جغرافياى تاريخى خوزستان، تاريخ سياسى خوزستان، تاريخ علمى و ادبى خوزستان كه اين سه كتاب با هم خوزستان نامه خوانده مىشود.
شيخ محمد طه كرمى آيت الله محمد طه فرزند نصر الله كرمى در سال 1317 ه .ق در شهر نجف متولد شد. او از اعقاب شيخ اكبر حويزى است.
شيخ محمد طه از سوى مشاهير علماى زمان خود فارغ التحصيل شده و جملهاى از كتابهاى اصول و فقه را نزد علامه عبدالرسول جواهرى قرائت نمود و درس اصول شيخ محمد حسين اصفهانى مشهور به كمپانى حاضر گرديد.
عروض را نزد شيخ قاسم، محى الدين فرا گرفت تا اين كه خود استاد گرديد و در نظم به دليل حسن تصور و اطلاعات فراوان از جمله بهترين شعراء درآمد. مردم دشت آ زادگان تاكنون خود را رهن تعالم دينى و اخلاقى ايشان و فرزندان ايشان مىدانند و در همه امور شرعيه به ايشان مراجعه مىنمايند. فضيلت و اجتهاد او مورد تصديق مراجع دينى و مقامات روحانى نجف و قم بود.
ايشان در 5 محرم الحرام سال 1388 ه .ق در سن 71 سالگى در اهواز به لقاء الله شتافت.
علامه محمد تقى شوشترى
حاج شيخ محمد تقى، رجالى سترگ، در سال 1320 ه .ق در خانوادهاى معروف به علم و تقوى متولد شد.
پدرش آيت الله حاج شيخ محمد كاظم(ره) از شاگردان آخوند خراسانى و آيت الله العظمى سيد محمد كاظم يزدى بود. وى با جديت كامل نزد علماى بزرگ حوزه علميه شوشتر، سيد حسين نورى، سيد مهدى آل طيب (كه از شاگردان پدرش بود)، سيد علىاصغر حكيم، سيد محمد على امام و پدرش تحصيل كرد تا اينكه به درجه اجتهاد رسيد.
اين فقيه و محدث گرانمايه سرانجام در ارديبهشت سال 1374 ه .ش نداى حق را لبيك گفت.
برخى از تأليفات ايشان عبارت است از: قاموس الرجال فى تحقيق رواة الشيعه و محدثيهم، در 11 جلد (اين كتاب حدود 40 سال در دست تاليف، تنظيم و تجديد نظر بوده است). قضاء اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليهالسلام. نهج الصباغه فى شرح نهج البلاغه. النجعة فى شرح اللمعة. الاخبار الدخيلة. الاربعون حديثا. الاوائل. البدايع و چندين رساله و مقدمه كه بعضى از اين آثار به زبان انگليسى ترجمه شده است.
حجت الاسلام حاج شيخ عبدالرسول قائمى
حجت الاسلام شيخ عبدالرسول قائمى در سال 1321 ه .ق متولد شد. تحصيلات مقدماتى را نزد پدر خود گذراند، سپس به اصفهان عزيمت نمود و سطوح فقه را از عالمان آن ديار فرا گرفت و سپس راهى نجف اشرف شد و پس از پايان تحصيلات به دستور آيت الله العظمى اصفهانى عازم آبادان شد و در اين شهر، به مبارزه با گروههاى التقاطى، جريان كسروى و حزب توده پرداخت و با درايت مردم و هوشيارى ايشان قضيه پايان يافت. از خدمات ايشان، تأسيس پرورشگاه ايتام و مدرسه علميه در اين شهر است.
محمد على موسوى جزايرى
آيت الله سيد محمد على موسوى جزايرى در سال 1322 ه .ش در شوشتر متولد شد و پس از طى دوره سطح به نجف اشرف عزيمت نمود و از محضر درس آيات عظام امام خمينى(ره) و آيت الله خويى كسب فيض نمود. پس از بازگشت به ايران تحصيلات علمى خود را در قم ادامه داد و به مرتبه اجتهاد دست يافت. هم زمان با تحصيل به تدريس سطح پرداخت و هم اكنون علاوه بر اداره حوزه علميه اهواز به تدريس سطح خارج فقه و اصول اشتغال دارد. او در سال 1353 به عنوان نماينده حضرت امام خمينى(ره) در اهواز منصوب شد. از جمله فعاليتهاى او هدايت اعتصابات و راهپيمايى مردم خوزستان، نشر اعلاميه امام و تجهيز نيروهاى انقلابى بود.
وى پس از پيروزى انقلاب به عنوان عضو مجلس خبرگان (سه دوره) و نماينده ولى فقيه در خوزستان و امام جمعه اهواز انجام وظيفه مىكند و در سطوح خارج فقه و اصول داراى تدريس مىباشند.
از جمله تأليفات ايشان عبارتند از: مساله عدالت، ولايت فقيه. از جمله خدمات علمى نامبرده مىتوان به تأسيس مدرسه علميه الامام الخمينى و مكتب الزهراء(س)، دار التحقيق و مركز تخصصى فقه و اصول اشاره نمود.
آيت الله سيد محمد حسن آل طيب
آيت الله سيد محمد حسن آل طيب فرزند سيد محمد حسين از نوادگان علامه محدث دانشمند سيد نعمت الله جزايرى در سال 1329 ه .ق در شهر شوشتر و در خانوادهاى دانش پرور و با فضيلت تولد يافت. دروس مقدماتى را در شوشتر و از محضر عموى خود فرا گرفت. سطح متوسط، رياضى، هيئت، نجوم و بخشى از كليات طب قديم از پدر بزرگوار خود آموخت و براى دستيابى به سطوح عالى نزد سيد محمد مهدى آل طيب و شيخ محمد كاظم شوشترى به تحصيل پرداخت.
او سپس به دزفول مهاجرت كرد و در خدمت محمد رضا معزّى دزفولى به تكميل دروس پرداخت و از سال 1353 ه .ق به قم عزيمت نمود. او از دروس شيخ عبدالكريم حايرى، سيد محمد حجت و سيد احمد خوانسارى بهره كامل برد.
حكمت و فلسفه را نيز از آيت الله ميرزا مهدى آشتيانى فرا گرفت سپس به شوشتر بازگشت تا به تدريس و تبليغ دين در اين شهر ادامه دهد.
سرانجام پس از سالها معرفت آموزى و ارشاد مردم در 25 تير ماه سال 1373 ه .ش وفات يافت و پيكرش در مقام صاحب الزمان شوشتر به خاك سپرده شد. برخى از آثار وى عبارتند از: منظومه در حكمت، شرحى بر حديث الاتحاد، مقالاتى در رياضيات، جبر و مقابله.
آيت الله حاج شيخ سلمان خاقانى
آيت الله خاقانى در سال 1332 ه .ق در قريهاى از قرأ سوق الشيخ متولد گرديد و در سال 1338 به اتفاق برادرانش به خرمشهر آمد.
او در سال 1346 ه .ق در 14 سالگى عازم نجف اشرف شد و پس از اتمام دروس سطح و خارج و استفاده از محضر عالمانى چون آيت الله حاج شيخ جواد بلاغى، آيت الله حاج شيخ محمدحسين غروى اصفهانى، آيت الله العظمى خويى و ديگران در سال 1372 ه .ق به خرمشهر مراجعت و مشغول به انجام وظائف دينى و اقامه جماعت و تبليغ احكام شد.
تأليفات ايشان عبارتند از: كتاب فى نادى آل الخاقانى، كتاب رد الجبهان، كتاب رد الخفناوى، ديوان اشعار.
محمد كرمى
آيت الله شيخ محمد فرزند محمد طه كرمى از علماى فاضل و مجتهدين محقق و پژوهنده در سال 1341 ه .ق متولد شد.
وى قسمتى از مبادى علوم را در نجف اشرف تحصيل كرد. سپس به ايران بازگشت و ضمن اقامت در شهر قم به تأليف اشتغال يافت و تعدادى كتاب را تاليف نمود كه بعضى از آنها به چاپ رسيد.
وى داراى مدرسه علميه در اهواز مىباشد. او قبل و اوايل و بعد از پيروزى انقلاب اسلامى به همراه امام و مردم در صحنه حاضر شد و گامهاى موثرى برداشت.
ارشادات و اندرزهاى او قبايل عرب خوزستان را بيش از پيش مهياى هرگونه فداكارى كرد. وى يكى از اعضاى مجلس خبرگان تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران بوده است.
آيت الله كرمى هم اكنون مرجعيت فقهى برخى از عرب زبانان خوزستان را دارا مىباشند و در مسجد النبى اهواز به امامت جماعت اشتغال داشتند.
آيت الله كرمى در بهمن ماه 1381 ه .ش دار فانى را وداع گفت. رهبر معظم انقلاب، آيت الله خامنهاى در پيامى به مناسبت درگذشت ايشان فرمودند:
«آن مرحوم عمر شريف و با بركت خود را در راه علم و دين و تبليغ و ترويج اسلام مصروف داشت و تاليفات متعددى در رشتههاى مختلف علوم دينى از خود به يادگار گذاشت و همچنين سالهاى متمادى از عمر خود را در خدمت به مردم و كمك به ضعفا سپرى كرد.»
از ايشان كتابهاى زيادى بر جاى مانده است كه بعضى از آنها عبارتند از: تفسير قرآن مجيد، التحفة المحمديه، شرح الكفايه، الفضايل و الرزايل.
حجت الاسلام سيد محمد كاظم دهدشتى
او پس از خواندن مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح به نجف اشرف مهاجرت نموده و مدت 15 سال در جوار مولى الموحدين مقيم شد. او تا سال 1381 ه .ق كه عدهاى از اهالى آبادان طومارى به محضر آيت الله العظمى شاهرودى و آيت الله العظمى آقا سيد عبدالهادى شيرازى مرقوم داشته كه وى را براى ارشاد و هدايت به آبادان اعزام فرماييد. سيد محمد كاظم سپس به آبادان آمد و به اقامه جماعت و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام پرداخت.
از آثار ايشان مىتوان به كتابخانه حضرت ولىعصر(عج) اشاره داشت.
سيد على شفيعى
آيت الله سيد على، فرزند سيد محمد رضا شفيعى دزفولى، در هفتم رجب سال 1359 ه .ق برابر با 21 مرداد سال 1319 در شهرستان دزفول به دنيا آمد. در چهار يا پنج سالگى به مكتب رفت و در سال 1331 ه .ش مدرك كلاس ششم ابتدايى را دريافت نمود.
پس از پايان دوره ابتدايى به توصيه پدرش به حوزه علميه وارد شد. مقدمات، ادبيات، صرف و نحو را در محضر برخى از علماء اهواز مانند سيد محمد حسين فقيه، ابوالقاسم انصارى و... گذراند و به علت فقدان شرايط تحصيل در قم به نجف اشرف هجرت نمود و در مدت سه سال مكاسب و رسايل و كفايه را به اتمام رسانيد.
سپس در درس خارج فقه و اصول آيت الله خويى، آيت الله حكيم و امام خمينى شركت نمود تا اينكه در سال 1343 ه .ش پس از درگذشت پدر با تقاضاى مردم و روحانيون به جاى پدر امامت جماعت مسجد حاج رئيس در آبادان را عهدهدار شد و در همين زمان با كمك مردم صندوق قرض الحسنه تشكيل داد.
وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى علاوه بر تدريس فقه و اصول در مراكز و مناصبى چون هيئت جهت سامان دادن به مشكلات مردم اهواز، رياست دادگسترى استان، نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى و... به خدمت اشتغال داشتهاند. همچنين او از چندين مرجع و مجتهد وقت اجازه داشته است كه در برخى از آنها اجتهاد ايشان هم تصريح شده است.
از ايشان تأليفات زيادى به چاپ رسيده است كه برخى از آنها عبارتند از: از گوشه و كنار تاريخ، درسهايى از جهاد اسلامى، نماز درس زندگى، چهار گفتار، وحدت مرجعيت و رهبرى، نظام ولايت فقيه.
آيت الله مهرى
آيت الله حاج سيد محمد مهرى از عالمان بزرگ خرمشهر و اصالتا از اهالى مهر فارس بودند.
او پس از تحصيل مقدمات علوم، به نجف اشرف عزيمت نمود و پس از استفاده از محضر عالمان بزرگ نجف به خرمشهر آمده و به اقامه جماعت و ترويج دين و قضا حوائج مسلمين پرداخته است. آيت الله مهرى پس از سالها تلاش در راه كسب و گسترش معارف دينى در سال 1384 ه .ق دار فانى را وداع گفتند.