فیلسوفان و عارفان استان خراسان رضوی
از ویکی اطلس فرهنگی ایران
مدیر سیستم (بحث | مشارکتها) |
|||
(۲ ویرایش میانی توسط ۲ کاربر نشان داده نشدهاست) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | ابو نصر فارابى | ||
+ | |||
+ | ابو نصر، محمد بن محمد فارابى، مشهور به معلم ثانى، فيلسوف و دانشمند بزرگ اسلامى در سال 259 ه .ق در فاراب ماوراءالنهر (خراسان بزرگ) متولد شد. | ||
+ | |||
+ | او نخست در فاراب به تحصيل پرداخت و سپس به بغداد عزيمت نمود در نزد اساتيدى چون ابوبشر متى بن يونس و يوحنابن حيلان منطق آموخت و تمامى كتب ارسطو را مطالعه و به معانى آن دست يافت. او سپس به دمشق و مصر رفت و به تعليم و تاليف پرداخت. او در مصر در خدمت سيف الدوله تغلبى در آمد. برخى فارابى را فارس و برخى او را ترك نژاد داشتهاند. | ||
+ | |||
+ | حدود صد اثر از او بر شمردهاند. بيشتر اهميت فارابى در شرح آثار ارسطو است به همين سبب او را در مقابل ارسطو كه معلم اول لقب دادهاند، معلم ثانى لقب دادهاند. | ||
+ | |||
+ | برخى از آثار او عبارتند از: صحيح العبارة، احصاء العلوم، الفصوص، آراء اهل المدينة الفاضلة و جوامع السياسيه. | ||
+ | |||
+ | ابو ريحان بيرونى | ||
+ | |||
+ | ابو ريحان، محمد بن احمد بيرونى خوارزمى از فيلسوفان و بزرگترين رياضيدانان اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم، در سال 362 ه .ق در خوارزم متولد شد. و از محضر درس ابونصر رياضى دان بزرگ استفاده كرد و در معيت سلطان محمود غزنوى به هندوستان رفت و از اين سفر بهرههاى فراوان برد. ابوريحان از مردان بزرگ دنياى علم است و در كنار ابو على سينا و زكرياى رازى قرار دارد. | ||
+ | |||
+ | بيرونى در سال 440 ه .ق در غزنه دارفانى را وداع گفته است. | ||
+ | |||
+ | از آثار اوست: التفهيمم لاوائل صناعة التنجيم. فهرست مؤلفات محمد زكرياى رازى. آثار الباقيه عن القرون الخاليه. تحقيق ماللهند من مقولة مقبولة فى العقل. استيعاب الوجوه الممكنه فى صنعة الاسطرلاب. مقاليد علم الهيئة. زيج يا قانون مسعودى. تجريد الصناعات و الانوار. المقالات والارأ والديانات. افراد المقال فى امر الضلال. | ||
+ | |||
+ | عبد الكريم شهرستانى | ||
+ | |||
+ | ابو الفتح، محمد بن عبد الكريم شهرستانى از متكلمين بزرگ شافعى، در سال 467 ه .ق در شارستان (شهرستان) از شهرهاى خراسان به دنيا آمد. و در نزد امام ابوالمظفر قاضى طوس، ابونصر قشيرى و ديگران به آموزش فقه، حديث و كلام پرداخت. بى شك شهرستانى را بايد از بارزترين دانشمندان علم كلام در قرون وسطى دانست. | ||
+ | |||
+ | شهرستانى در سال 548 ه .ق در شارستان دارفانى را وداع گفته است. | ||
+ | |||
+ | از آثار مشهورش كه بارها به زيور طبع آراسته شده و در نوع خود از معتبرترين دايرة المعارفهاى كلامى به شمار مىرود مىتوان از كتاب الملل و النحل ياد كرد. | ||
+ | |||
+ | از ديگر آثار اوست: نهاية الاقدام (در علم كلام)، المناهج و الآيات (در رد آراء ابن سينا). | ||
+ | |||
+ | خواجه نصيرالدين طوسى | ||
+ | |||
+ | ابوجعفر، محمد بن حسن طوسى از علماى بزرگ رياضى، نجوم و حكمت در سال 597 ه .ق در طوس متولد شد. پدرش از علماى طوس بود، او مقدمات را از پدرش فرا گرفت و در جوانى به نيشابور رفت و از محضر استادان بزرگ خراسان بهره گرفت. خواجه در واقعه حمله مغول به قلاع اسماعيليه پناه برد و تا سال 654 ه .ق همراه آنان به سر برد. | ||
+ | |||
+ | پس از تسلط هلاكوخان مغول، خواجه براى نجات مسلمانان به خدمت او در آمد و با تدابير خاصى از خرابى وكشتار جلوگيرى كرد. | ||
+ | |||
+ | او در سال 657 به فرمان هلاكو ماموريت يافت رصد خانه مراغه را بنا كرد و در گرد آن كتابخانه عظيمى را فراهم آورد و دانشمندان بزرگى را در آنجا گرد آورد و با همت اين گروه زيج ايلخانى را تنظيم كرد. خواجه تا آخر عمر در خدمت علم باقى ماند و عليرغم نفوذ فراوانش، تمايلى به مقامات دنيوى نداشت. | ||
+ | |||
+ | خواجه در سال 672 ه .ق در بغداد دارفانى را وداع گفت و بنابر وصيتش او را در كنار حرم موسى (امام كاظم عليهالسلام) دفن نمودند. | ||
+ | از آثار خواجه است: تحرير اصول اقليدس، اخلاق ناصرى، شرح اشارات ابن سينا، ديوان شعر. | ||
+ | |||
+ | حاج ملا هادى سبزوارى | ||
+ | |||
+ | حاج ملا هادى سبزوارى، متخلص به اسرار فرزند حاج ميرزا مهدى طبيب از بزرگترين حكماى الهى قرن سيزدهم هجرى، در سال 1212 ه .ق در سبزوار متولد شد. تحصيلات مقدماتى را در شيراز سپرى نمود و پس از فوت پدر به سبزوار مراجعت نمود. آنگاه در معيت عمه زادهاش حاج ملاحسين سبزوارى در مشهد به تحصيل ادامه داد و رياضيات و فلسفه و فقه و اصول را نزد ايشان فرا گرفت. سپس به سوى علم حكمت و منطق رو آورد و با شوق و ذوق به فراگيرى آنها پرداخت. | ||
+ | |||
+ | ملاهادى پس از اين به مدت هشت سال در اصفهان به تحصيل حكمت اشراق پرداخت. در اين مدت از محضر اساتيدى چون آخوند ملاعلى نورى كسب علم نمود و پس از آن به مشهد مراجعت كرد و به تدريس حكمت و فقه و تفسير مشغول شد و پس از چند سال عازم سبزوار گرديد و به مدت 28 سال در دارالمؤمنين سبزوار به تدريس حكمت پرداخت. | ||
+ | |||
+ | حكيم سبزوارى در سرودن شعر (به ويژه غزل) به فارسى و عربى مهارتى خاص داشت، ديوان غزليات وى مشحون از حقايق عرفانى و حكمت است. | ||
+ | |||
+ | شورش عشق تو در هيچ سرى نيست كه نيست منظر روى تو زيب نظرى نيست كه نيست | ||
+ | گوش اسرار شنو نيست وگرنه اسرار برش از عالم معنى خبرى نيست كه نيست | ||
+ | موسيى نيست كه آواز اناالحق شنود ورنه اين زمزمه، اندر شجرى نيست كه نيست | ||
+ | ملا هادى سبزوارى در آخر ذىالحجه 1290ه .ق دار فانى را وداع گقت و به سراى باقى شتافت. | ||
+ | |||
+ | حكيم سبزوارى بالغ بر 25 تأليف دارد كه برخى از آنها عبارتند از: لآلى المنتظمه (منظومه در منطق)، غرر الفوائد (منظومه در حكمت)، اسرار الحكم (در حكمت)، اسرار العباده (در فقه)، منظومه (در فقه)، حاشيه مبداء و معاد ملاصدرا، شرح دعاى جوشن كبير. | ||
+ | |||
+ | آقا بزرگ شهيدى | ||
+ | |||
+ | آقا محمد تقى ميرزا عسكرى، معروف به آقا بزرگ حكيم «شهيدى»، فرزند ميرزا ذبيح الله از حكماى متاخر مكتب مشاء، و از بزرگترين مدرسان حوزه فلسفى خراسان است. خاندان وى بيش از صد و پنجاه سال فقه، حكمت، فلسفه و ادب را در خراسان زنده نگهداشتهاند. | ||
+ | |||
+ | وى در سال 1285 ه .ق در مشهد چشم به جهان گشود و مقدمات علوم را در مشهد نزد آقا شيخ موسى منطقى و آخوند غلامحسين فرا گرفت. آنگاه به تهران آمد و نزد ميرزا ابوالحسن جلوه، ميرزا هاشم اشكورى و ميرزا حسن كرمانشاهى حكمت و فلسفه آموخت. آقابزرگ سپس به نجف اشرف عزيمت نمود و از محضر آخوند خراسانى استفاده نمود. | ||
+ | |||
+ | پس از آن در سال 1333 ه .ق به مشهد بازگشت و در آنجا حوزه درس فلسفه داير كرد. او در نهايت وارستگى و رياضت زندگى كرد و در فلسفه پيرو حكمت مشاء ابن سينا و خواجه نصير بود. تنها اثرى كه به اونسبت مىدهند رساله «حكومت در اصالت وجود و اصالت ماهيت» است. | ||
+ | از شاگردان مشهور وى مىتوان از حكيم الهى قمشهاى، محمود شهابى، حسينعلى راشد، و حاج آقا حسين قمى نام برد. | ||
+ | سرانجام آقا بزرگ در سال 1355 ه .ق در مشهد وفات يافت و در اين شهر مدفون گرديد. | ||
+ | |||
+ | استاد شهيد مرتضى مطهرى | ||
+ | |||
+ | آيت الله مطهرى فرزند بزرگوار حاج شيخ حسين مطهرى فريمانى است. وى در سال 1299 ه .ش در فريمان خراسان ديده به جهان گشود. | ||
+ | ايشان پس از تحصيل در حوزه علميه خراسان به حوزه علميه قم رفت و از محضر آيت الله بروجردى، آيت الله حجت و آيت الله داماد و علامه طباطبايى و بالاخص امام خمينى و ديگران بهرههاى كافى برد. | ||
+ | |||
+ | سپس در سال 1331 ه .ش قم را به عزم تهران ترك گفت و در طول اقامت خود در تهران لحظهاى از خدمات علمى و قلمى و تبليغى غفلت نورزيد و علاوه بر تدريس در دانشكده الهيات و مدرسه علميه مروى در منزل شخصى خود براى گروهى از دلباختگان فلسفه و تفسير تدريس مىكرد و جلسات پر ارج ديگرى نيز مانند جلسه اسلامى مهندسان و انجمن اسلامى پزشكان را اداره مىكرد. استاد شهيد مهطرى داراى تأليفات فراوانى مىباشند. | ||
+ | |||
+ | سرانجام آفتاب عمر پر بركتش كه قريب 60 سال در خدمت اسلام و علم بود در شب چهارشنبه دوازدهم ارديبهشت 1358 ه .ش غروب كرد و توسط گروه فرقان به شهادت رسيد. | ||
+ | |||
+ | امام خمينى(ره) در وصف او فرمودند: | ||
+ | |||
+ | «من فرزند بسيار عزيزى را از دست دادم و در سوگ او نشستم كه از شخصيتهايى بود كه حاصل عمرم محسوب مىشد.» | ||
+ | |||
+ | از آثار اوست: علل گرايش به ماديگرايى، عدل اللهى، انسان و سرنوشت، جهان بينى توحيدى، داستان راستان، ده گفتار، بيست گفتار. | ||
+ | |||
+ | جلال الدين آشتيانى | ||
+ | |||
+ | استاد سيد جلال الدين آشتيانى، در سال 1304 ه .ش در آشتيان از توابع استان مركزى متولد شد. دوره مكتبخانه، دبستان و بخشى از مقدمات را در همان جا طى كرد. | ||
+ | |||
+ | در سال 1323 براى تحصيل به قم مهاجرت نمود و در نزد آقا شيخ مهدى مازندرانى به حكمت آموزى پرداخت و شرح منظومه، شوارق وامور عامه اسفار را نزد وى خواند و مدت هشت سال نيز در درس فقه و اصول آيت الله العظمى بروجردى شركت كرد و مدت 5 سال نيز به آموختن حكمت و اصول در نزد علامه طباطبايى پرداخت. | ||
+ | |||
+ | وى سپس در نجف اشرف، درس آيت الله حكيم و آيت الله سيد عبدالهادى شيرازى را درك كرد. سپس به ايران بازگشت و در تهران نزد ميرزا احمد آشتيانى اسفار را فرا گرفت. پس از آن راهى قزوين شد و در درس اسفار آيت الله سيد ابوالحسن قزوينى شركت كرد. | ||
+ | |||
+ | استاد آشتيانى سالهاست كه در مشهد مقدس به سر مىبرد و بسيارى از حكمتآموزان در حوزه و دانشگاه از خرمن دانش او خوشه چينى مىكنند. | ||
+ | |||
+ | استاد آشتيانى داراى آثار متعددى در فلسفه و عرفان مىباشد، برخى از آنها عبارت است از: هستى از نظر فلسفه و عرفان، شرح مقدمه قيصرى، تصحيح شواهد الربوبيه، رسايل حكيم سبزوارى. | ||
+ | |||
+ | عثمان حيرى (رازى) | ||
+ | |||
+ | از مشايخ بزرگ تصوف و فقهاى قرن سوم هجرى قمرى است كه در محله حيره نيشابور سكونت داشته است. وى پس از كسب كمالات به خدمت ابوحفص حداد و شاه شجاع كرمانى رسيد. | ||
+ | وى در سال 298 در نيشابور درگذشت. | ||
+ | آوردهاند كه از او پرسيدند: جوانمردان كيانند؟ در پاسخ گفت: آنها كه خويشتن را نبينند. | ||
+ | |||
+ | خواجه عبدالله انصارى | ||
+ | |||
+ | ابو اسماعيل، خواجه عبدالله انصارى معروف به پيرهرات، عارف نامى و شاعر توانا، از نوادگان ابوايوب انصارى «از صحابه پيامبر صلىاللهعليهوآله» در سال 396 ه .ق در هرات متولد شد. از كودكى هوش و استعداد وى مورد تعجب بود. | ||
+ | او در تصوف از شيخ ابوالحسن فرقانى تعليم گرفت و جانشين او گرديد. او در فقه از روش احمد حنبل متابعت مىكرد و در حديث بسيار توانا بود. | ||
+ | پير هرات در سال 481 ه .ق در هرات دارفانى را وداع و در همانجا مدفون گرديده است. | ||
+ | از آثار اوست: طبقات الصوفيه، منازل السائرين، زاد العارفين، تفسير قران (كشف الاسرار). | ||
+ | |||
+ | احمد جامى | ||
+ | |||
+ | ابو نصر، احمد بن ابى الحسن جامى مشهور به پير جام، ژندهپيل و شيخالاسلام از مشايخ صوفيه در سال 441 ه .ق در نواحى قهستان به دنيا آمد. | ||
+ | در سن بيست و دو سالگى قدم در وادى طريقت نهاد او دوازده سال به رياضت پرداخت و شهرها خراسان را در نورديد و در نهايت به كوههاى بيزر جام در قهستان رفت. | ||
+ | |||
+ | او پس از چند سال اقامت در قهستان، به قصبه معد آباد جام رفت و در آنجا مسجد و خانقاهى بنا نمود. | ||
+ | احمد در سال 536 ه .ق در خانقاه خود در حاليكه مريدان بسيار داشت در گذشت و بنابر وصيتش، در بيرون معد آباد دفن شد و پس از چندى بر مقبرهاش مسجد و خانقاهى بنا كردند كه امروزه به تربت جام مشهور است. | ||
+ | از آثار شيخ جام مىتوان ازكتابهاى ذيل نام برد: انيس التائبين، سراج السائرين، فتوح القلوب، ديوان شعر. | ||
+ | |||
+ | شيخ فريد الدين محمد عطار نيشابورى | ||
+ | |||
+ | شيخ ابى محمد بن ابراهيم مشهور به فريد الدين عطار، شيخ اولالياء و كشاف الحقايق از مشايخ صوفيه و از شاعران سخنور بوده است. | ||
+ | عطار در حدود سال 513 ه .ق در نيشابور به دنيا آمد و سفرهاى متعددى براى يافتن حقايق نمود و با مشايخ متعددى ملاقات داشت. او را از مريدان شيخ مجدالدين بغدادى و از تربيت يافتگان شيخ نجم الدين كبرى دانستهاند. | ||
+ | عطار آثار زيادى از خود بر جاى گذاشته است كه همگى ملهم از عشق و اشتياق درونى و بيانگر قدرت او در زبان و شعر فارسى مىباشد. | ||
+ | عطار در سال 586 ه .ق در نيشابور دارفانى را وداع گفته است. | ||
+ | از آثار اوست: تذكرة اولالياء، منطق الطير، اسرار نامه، الهى نامه، مصيبت نامه، ديوان شعر. | ||
+ | |||
+ | قطب الدين حيدر تونى | ||
+ | |||
+ | حيدربن تيمور موسوى، قطب الدين حيدر تونى، موسس و سرسلسله فرقه صوفيه حيدرى، در تون از بلاد خراسان به دنيا آمد. او نسبش با چند واسطه به امام موسى بن جعفر عليهالسلام مىرسد. | ||
+ | شيخ فريد الدين، عطار نيشابورى صحبت او را درك كرده و كتاب حيدرى نامه را به نام وى تاليف كرده است. | ||
+ | قطب الدين حيدر در سال 618 ه .ق در تبريز دارفانى را وداع گفته است. از آثار او مىتوان از ديوان قطب الدين حيدر ياد كرد. | ||
+ | |||
+ | سيد محمد نوربخش | ||
+ | |||
+ | محمد بن محمد موسوى خراسانى مؤسس و سرسلسله فرقه نوربخشيه در سال 795 ه .ق در قائن متولد شد و نزد خواجه اسحاق ختلانى به سيرو سروك معنوى پرداخت و از او لقب نوربخش گرفت و طريق جديدى در تصوف به وجود آورد كه به مناسبت لقبش به «نوربخشيه» معروف شد. نوربخش با اعلام دعوتش از طرف نيروهاى شاهرخ دستگير و زندانى شد و بسيارى از مريدانش كشته شدند. | ||
+ | نوربخش پس از آزادى به شهرهاى مختلف سفر كرد و در كردستان ساكن شد و مدتى سكه و خطبه آن ديار به نام وى بود. | ||
+ | نوربخش پس از مدتى دوباره به وسيله نيروهاى شاهرخ دستگير شد و مجبور به ابراز ندامت شد. و سرانجام در سال 869 ه .ق در گذشت. | ||
+ | از آثار اوست: انسان نامه، شجره مشايخ، ديوان شعر. | ||
+ | |||
+ | عبدالرحمن جامى | ||
+ | |||
+ | ابو البركات، عبدالرحمن جامى، از عارفان و شاعران نام آور، در سال 817 ه .ق در خرجود جام خراسان متولد شد. نياكان وى از اصفهان به اين خطه كوچيده بودند. | ||
+ | او نخست نزد پدرش و سپس نزد استادانى چون مولانا جنيد، خواجه على سمرقندى كسب علم نمود و با استعداد كم نظير خود موجب اعجاب همگان گرديد. عرفان و تصوف را در خدمت سعدالدين كاشغرى از مشايخ بزرگ طريقت نقشبنديه و خواجه احرار جانشين وى آموخت. و در سلك مشايخ نقشبنديه قرار گرفت. | ||
+ | |||
+ | جامى در سال 898 ه .ق دارفانى را وداع و در مقبره تخت مزار هرات مدفون گرديد. | ||
+ | برخى از آثار او عبارتند از: نفحات الانس، لوايح، اشعة اللمعات (معروفترين اثر او)، هفت اورنگ، ديوان. | ||
+ | |||
+ | سلطان على شاه گنابادى | ||
+ | |||
+ | حاج ملاسلطان محمد گنابادى، ملقب به سلطان على شاه عارف نامى وموسس سلسله گنابادى و از فضلاى نيمه دوم قرن سيزدهم به بعد، در سال 1251 ه .ق در بيدخت گناباد متولد شد. او نخست در زادگاه خود به تحصيل پرداخت سپس عازم مشهد گرديد وبه آموختن فقه، حديث و تفسير پرداخت سپس عازم سبزوار شد و چندى در خدمت حكيم متأله، ملاهادى سبزوارى به تحصيل حكمت پرداخت. | ||
+ | او پس از ديدار با سعادت على شاه شيخ سلسله نعمتاللهى ترك علوم ظاهرى كرد و در پى او به اصفهان رفت و از دست او خرقه پوشيد. گنابادى سپس به بيدخت بازگشت و به هدايت مريدان پرداخت. | ||
+ | سلطان على شاه در 76 سالگى به هنگام سحر به دست بدخواهانش كشته شد. | ||
+ | از او كتابهاى اوست: بيان السعادة (در تفسير قرآن)، مجمع السعادات (در شرح اصول كافى)، ولايت نامه، سعادت نامه. | ||
+ | |||
+ | حاج شيخ حسن على اصفهانى (نخودكى) | ||
+ | |||
+ | حاج شيخ حسن على اصفهانى مشهور به «نخودكى» از عالمان بزرگ ربانى و رياضت كشان بزرگ، در سال 1279 ه .ق در اصفهان ديده به جهان گشود. | ||
+ | وى نخست در اصفهان از خرمن بزرگانى مانند آخوند كاشى، ميرزا جهانگير خان قشقايى و ديگران به خوش چينى پرداخت و سپس به نجف اشرف عزيمت نمود و در محضر سيد مرتضى كشميرى (عارف بزرگ) به تهذيب نفس پرداخت. وى در سفرى كه به خراسان داشت، در طول يك سال هر شب در حرم رضوى يك ختم قرآن به جاى مىآورد. | ||
+ | |||
+ | شيخ در سال 1329 به خراسان بازگشت و تا آخر عمر در مشهد مقيم بود. يكى از دلايل مشهور شدن وى، كرامات بى شمار و توانايى وى در علاج بيمارىهاى صعب العلاج بوده است. | ||
+ | |||
+ | شيخ در سال 1361 ه .ق در سن 82 سالگى عالم فانى راوداع و در صحن عتيق حرم رضوى مدفون گرديد. در تشييع جنازه او مشهد سراسر تعطيل گرديد، حتى اقليتهاى مذهبى نيز دست از كار كشيدند. | ||
+ | در كتاب «نشان از بى نشانها» به بررسى سيره وى پرداخته شده است. | ||
+ | |||
+ | ميرزا مهدى اصفهانى | ||
+ | |||
+ | ميرزا مهدى بن اسماعيل غروى اصفهانى از علماى معقول و منقول و دارنده مكتبى خاص در معارف الهيه در اصفهان، در سال 1303 ه .ق در خاندان مشايخ بيدآباد متولد شد و پس از تحصيل در محضر پدر خويش، آقا سيد محمد باقر درچهاى، آخوند كاشى و جهانگيرخان قشقائى، به عتبات رفت و به توصيه حاج آقا رحيم ارباب به خدمت آقا سيد اسماعيل صدر رسيد. | ||
+ | |||
+ | پس از آنكه چندى در حوزه آخوند خراسانى و آقا سيد محمد كاظم يزدى حضور يافت، حسبالامر آقاى صدر به حوزه ميرزاى نائينى وارد و روزانه بر سر درس ميرزا در فقه و اصول حضور يافت و مبانى شيخ انصارى را فرا گرفت و به اجتهاد رسيد. اما در مراتب سلوك از همان بدو ورود به عتبات در تحت تربيت آقاى صدر كه از خواص اصحاب آخوند ملا فتحعلى عراقى بود درآمد و آنگاه با آقا سيد احمد كربلائى و آقا شيخ محمد بهارى كه هر دو از بزرگان اصحاب آخوند ملا حسينقلى همدانى بودند ملازم شد و نيز با جمعى ديگر از اهل سلوك همچون آقا سيد على قاضى و آقا سيد جمال گلپايگانى كه در درس ميرزاى نائينى شركت مىكردند، انس گرفت و در وادى سير روحانى آن جمع وارد شد. | ||
+ | |||
+ | پس از مدتى اعتكاف در مسجد سهله و مكاشفهاى كه به وى دست داد جزوههايى را كه در حين اشتغال به فلسفه و عرفان نوشته بود در شط كوفه انداخت و مكتبى جديد در معارف ربوبى مبتنى بر قرآن و احاديث پديد آورد كه بعدا تنى چند از شاگردانش آن را به كمال رساندند كه بعدها به مكتب تفكيك معروف شد. | ||
+ | |||
+ | ميرزا مهدى در سال 1345 ه .ق به مشهد رضوى رفت و به تدريس پرداخت. او در معارف الهى مكتبى خاص مبتنى بر قرآن و احاديث اهل بيت عليهالسلام دارد كه طبعا واجد اختلافاتى با برخى از مسائل عرفان و فلسفه رسمى است. اين مكتب توسط تنى چند از شاگردان او همچون آقا شيخ مجتبى قزوينى (صاحب بيان الفرقان) و ديگران بسط و انتشار يافته است. | ||
+ | برخى از شاگردان او عبارتند از شيخ هاشم قزوينى، شيخ مجتبى قزوينى، شيخ حسينعلى راشد، شيخ محمد كاظم دامغانى و سيد حسين قاضى طباطبائى. | ||
+ | ميرزا مهدى سرانجام در سال 1365 ه .ق در مشهد وفات يافته است. | ||
+ | برخى از آثار او عبارتند از: ابواب الهدى، الجنات الرضوية، غاية المنى، الصوارم العقلية، اعجاز قرآن، معارف قرآن، مصابيح الهدى (در فقه). | ||
+ | |||
+ | ملا عباس تربتى | ||
+ | |||
+ | ملا عباس تربتى معروف به حاج آخوند، در روستاى كاريزك ناگهانى واقع در 15 كيلومترى شرق تربت حيدريه و ابتداى جلگه زاوه، در يك خانواده متدين چشم به جهان گشود. پدرش ملاحسينعلى، سواد مختصرى داشت، قرآن و كتاب فارسى مىخواند. او فرزند خود را نخست به مكتب ده، سپس براى تحصيل به شهر تربت فرستاد. حاج آخوند تمامى مراحل درسى را با موفقيت گذراند و كفايه را نزد يكى از شاگردان مرحوم آخوند به نام حاج شيخ على اكبر تربتى فرا گرفت و به اصرار حاج شيخ على اكبر در شهر تربت رحل اقامت افكند. | ||
+ | |||
+ | ملاعباس مردى هوشمند و ژرف بين بود، او هم زاهد بود، هم كشاورزى مىكرد، هم اهل سياست بود و به موعظه مىپرداخت و سراسر زندگى ايشان در تحت تأثير جذبه و حالت روحى و نورانيت باطن قرار داشت حاج آقا حسين قمى در وصف او گفته بود: حاج آخوند ملاعباس نه فقط از خوبان عالم اسلام، بلكه از خوبان دنيا است حسن على راشد دانشمند و خطيب توانا فرزند حاج آخوند مىباشد. | ||
+ | |||
+ | عاقبت حاج آخوند در تاريخ 24 مهر 1322 ه .ش در تربت از دنيا رفت و جنازهاش به مشهد منتقل و در آخرين غرفه صحن نو به خاك سپرده شد. | ||
+ | |||
+ | آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى | ||
+ | |||
+ | آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى در سال 1283 ه .ش در تهران در خانوادهاى مذهبى متولد شد. پس از گذراندن دوران دبستان و راهنمايى براى كسب معارف اسلامى و علوم دينى به قم مهاجرت و پس از فراگيرى مقدارى از سطوح، عازم نجف اشرف شد. | ||
+ | |||
+ | چند سال بعد بنا به امر مادرش به تهران بازگشت و پس از ازدواج در سال 1312 ه .ش به مشهد مقدس عزيمت كرد و از محضر بزرگانى چون آقا ميرزا مهدى اصفهانى و حاج شيخ مجتبى قزوينى بهره برد. | ||
+ | |||
+ | اين عالم بصير و آگاه داراى صفاتى ارزنده و شخصيتى جامع بود كه او را از ديگران ممتاز مىساخت. وى با وجود آنكه فلسفه را به خوبى مىدانست، اما هيچگاه خود را در عقليات صرف گرفتار نساخت و معتقد بود كه حقيقت را مىبايست از سرچشمه زلال وحى فرا گرفت. | ||
+ | پس از انقلاب هميشه و در همه حال يار و ياور انقلاب، امام و رهبرى بود و با حضور در جبهههاى جنگ با وجود كهولت سن روحيهاى نشاط بخش در رزمندگان ايجاد مىكرد. | ||
+ | |||
+ | او پس از ارتحال امام(ره) و انتخاب مقام معظم رهبرى از طرف مجلس محترم خبرگان، اطلاعيهاى در جهت حمايت از معظمله به همراه جمعى از علماى مشهد صادر كردند. | ||
+ | |||
+ | اين عالم بزرگ در سال 1368 ه .ش دارفانى را وداع و در ارض قدس رضوى مدفون گرديد. | ||
+ | آثاراو عبارتند از: ميزان المطالب (2 جلد)، آئين زندگى و درسهاى اخلاق اسلامى، فلسفه بشرى و اسلامى، عارف و صوفى چه مىگويد، بهايى چه مىگويد، بررسى پيرامون اسلام. | ||
+ | |||
+ | علامه سيد محمد حسين تهرانى | ||
+ | |||
+ | فقيه و عارف معاصر سيد محمد حسين تهرانى در سال 1304 ه .ش متولد شد و تحصيلات خود در زمينه فقه و حكمت اسلامى را در قم و نجف اشرف طى كرد و نزد بزرگانى همچون علامه طباطبايى و سيد جمال گلپايگانى تلمذ كرده است. وى از بازماندگان سلسله عارفان متشرع است و اهميت او در اين سلسله به حسب احيا ميراث آنها بوده است. | ||
+ | |||
+ | ايشان پس از مدتها سكونت در مشهد مقدس، در سال 1374 ه .ش دارفانى را وداع گفت و به سراى باقى شتافت و در جوار قبر على بن موسى الرضا عليهالسلام مدفون گرديد. | ||
+ | |||
+ | وى در سالهاى آخر عمر آثار فراوانى نوشته كه عمده آن چاپ شده است. برخى از اين آثار عبارتند از: دوره امام شناسى؛ دوره معاد شناسى؛ مهر تابان؛ توحيد علمى و عينى؛ رساله سير و سلوك؛ روح مجرد. | ||
+ | از ميان آثار او رساله توحيد علمى و عينى او از اهميت خاصى برخوردار است كه مشتمل بر گفتگوى ايشان با علامه طباطبايى مىباشد. | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
[[رده:فیلسوفان و عارفان]] | [[رده:فیلسوفان و عارفان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۰۵
ابو نصر فارابى
ابو نصر، محمد بن محمد فارابى، مشهور به معلم ثانى، فيلسوف و دانشمند بزرگ اسلامى در سال 259 ه .ق در فاراب ماوراءالنهر (خراسان بزرگ) متولد شد.
او نخست در فاراب به تحصيل پرداخت و سپس به بغداد عزيمت نمود در نزد اساتيدى چون ابوبشر متى بن يونس و يوحنابن حيلان منطق آموخت و تمامى كتب ارسطو را مطالعه و به معانى آن دست يافت. او سپس به دمشق و مصر رفت و به تعليم و تاليف پرداخت. او در مصر در خدمت سيف الدوله تغلبى در آمد. برخى فارابى را فارس و برخى او را ترك نژاد داشتهاند.
حدود صد اثر از او بر شمردهاند. بيشتر اهميت فارابى در شرح آثار ارسطو است به همين سبب او را در مقابل ارسطو كه معلم اول لقب دادهاند، معلم ثانى لقب دادهاند.
برخى از آثار او عبارتند از: صحيح العبارة، احصاء العلوم، الفصوص، آراء اهل المدينة الفاضلة و جوامع السياسيه.
ابو ريحان بيرونى
ابو ريحان، محمد بن احمد بيرونى خوارزمى از فيلسوفان و بزرگترين رياضيدانان اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم، در سال 362 ه .ق در خوارزم متولد شد. و از محضر درس ابونصر رياضى دان بزرگ استفاده كرد و در معيت سلطان محمود غزنوى به هندوستان رفت و از اين سفر بهرههاى فراوان برد. ابوريحان از مردان بزرگ دنياى علم است و در كنار ابو على سينا و زكرياى رازى قرار دارد.
بيرونى در سال 440 ه .ق در غزنه دارفانى را وداع گفته است.
از آثار اوست: التفهيمم لاوائل صناعة التنجيم. فهرست مؤلفات محمد زكرياى رازى. آثار الباقيه عن القرون الخاليه. تحقيق ماللهند من مقولة مقبولة فى العقل. استيعاب الوجوه الممكنه فى صنعة الاسطرلاب. مقاليد علم الهيئة. زيج يا قانون مسعودى. تجريد الصناعات و الانوار. المقالات والارأ والديانات. افراد المقال فى امر الضلال.
عبد الكريم شهرستانى
ابو الفتح، محمد بن عبد الكريم شهرستانى از متكلمين بزرگ شافعى، در سال 467 ه .ق در شارستان (شهرستان) از شهرهاى خراسان به دنيا آمد. و در نزد امام ابوالمظفر قاضى طوس، ابونصر قشيرى و ديگران به آموزش فقه، حديث و كلام پرداخت. بى شك شهرستانى را بايد از بارزترين دانشمندان علم كلام در قرون وسطى دانست.
شهرستانى در سال 548 ه .ق در شارستان دارفانى را وداع گفته است.
از آثار مشهورش كه بارها به زيور طبع آراسته شده و در نوع خود از معتبرترين دايرة المعارفهاى كلامى به شمار مىرود مىتوان از كتاب الملل و النحل ياد كرد.
از ديگر آثار اوست: نهاية الاقدام (در علم كلام)، المناهج و الآيات (در رد آراء ابن سينا).
خواجه نصيرالدين طوسى
ابوجعفر، محمد بن حسن طوسى از علماى بزرگ رياضى، نجوم و حكمت در سال 597 ه .ق در طوس متولد شد. پدرش از علماى طوس بود، او مقدمات را از پدرش فرا گرفت و در جوانى به نيشابور رفت و از محضر استادان بزرگ خراسان بهره گرفت. خواجه در واقعه حمله مغول به قلاع اسماعيليه پناه برد و تا سال 654 ه .ق همراه آنان به سر برد.
پس از تسلط هلاكوخان مغول، خواجه براى نجات مسلمانان به خدمت او در آمد و با تدابير خاصى از خرابى وكشتار جلوگيرى كرد.
او در سال 657 به فرمان هلاكو ماموريت يافت رصد خانه مراغه را بنا كرد و در گرد آن كتابخانه عظيمى را فراهم آورد و دانشمندان بزرگى را در آنجا گرد آورد و با همت اين گروه زيج ايلخانى را تنظيم كرد. خواجه تا آخر عمر در خدمت علم باقى ماند و عليرغم نفوذ فراوانش، تمايلى به مقامات دنيوى نداشت.
خواجه در سال 672 ه .ق در بغداد دارفانى را وداع گفت و بنابر وصيتش او را در كنار حرم موسى (امام كاظم عليهالسلام) دفن نمودند. از آثار خواجه است: تحرير اصول اقليدس، اخلاق ناصرى، شرح اشارات ابن سينا، ديوان شعر.
حاج ملا هادى سبزوارى
حاج ملا هادى سبزوارى، متخلص به اسرار فرزند حاج ميرزا مهدى طبيب از بزرگترين حكماى الهى قرن سيزدهم هجرى، در سال 1212 ه .ق در سبزوار متولد شد. تحصيلات مقدماتى را در شيراز سپرى نمود و پس از فوت پدر به سبزوار مراجعت نمود. آنگاه در معيت عمه زادهاش حاج ملاحسين سبزوارى در مشهد به تحصيل ادامه داد و رياضيات و فلسفه و فقه و اصول را نزد ايشان فرا گرفت. سپس به سوى علم حكمت و منطق رو آورد و با شوق و ذوق به فراگيرى آنها پرداخت.
ملاهادى پس از اين به مدت هشت سال در اصفهان به تحصيل حكمت اشراق پرداخت. در اين مدت از محضر اساتيدى چون آخوند ملاعلى نورى كسب علم نمود و پس از آن به مشهد مراجعت كرد و به تدريس حكمت و فقه و تفسير مشغول شد و پس از چند سال عازم سبزوار گرديد و به مدت 28 سال در دارالمؤمنين سبزوار به تدريس حكمت پرداخت.
حكيم سبزوارى در سرودن شعر (به ويژه غزل) به فارسى و عربى مهارتى خاص داشت، ديوان غزليات وى مشحون از حقايق عرفانى و حكمت است.
شورش عشق تو در هيچ سرى نيست كه نيست منظر روى تو زيب نظرى نيست كه نيست گوش اسرار شنو نيست وگرنه اسرار برش از عالم معنى خبرى نيست كه نيست موسيى نيست كه آواز اناالحق شنود ورنه اين زمزمه، اندر شجرى نيست كه نيست ملا هادى سبزوارى در آخر ذىالحجه 1290ه .ق دار فانى را وداع گقت و به سراى باقى شتافت.
حكيم سبزوارى بالغ بر 25 تأليف دارد كه برخى از آنها عبارتند از: لآلى المنتظمه (منظومه در منطق)، غرر الفوائد (منظومه در حكمت)، اسرار الحكم (در حكمت)، اسرار العباده (در فقه)، منظومه (در فقه)، حاشيه مبداء و معاد ملاصدرا، شرح دعاى جوشن كبير.
آقا بزرگ شهيدى
آقا محمد تقى ميرزا عسكرى، معروف به آقا بزرگ حكيم «شهيدى»، فرزند ميرزا ذبيح الله از حكماى متاخر مكتب مشاء، و از بزرگترين مدرسان حوزه فلسفى خراسان است. خاندان وى بيش از صد و پنجاه سال فقه، حكمت، فلسفه و ادب را در خراسان زنده نگهداشتهاند.
وى در سال 1285 ه .ق در مشهد چشم به جهان گشود و مقدمات علوم را در مشهد نزد آقا شيخ موسى منطقى و آخوند غلامحسين فرا گرفت. آنگاه به تهران آمد و نزد ميرزا ابوالحسن جلوه، ميرزا هاشم اشكورى و ميرزا حسن كرمانشاهى حكمت و فلسفه آموخت. آقابزرگ سپس به نجف اشرف عزيمت نمود و از محضر آخوند خراسانى استفاده نمود.
پس از آن در سال 1333 ه .ق به مشهد بازگشت و در آنجا حوزه درس فلسفه داير كرد. او در نهايت وارستگى و رياضت زندگى كرد و در فلسفه پيرو حكمت مشاء ابن سينا و خواجه نصير بود. تنها اثرى كه به اونسبت مىدهند رساله «حكومت در اصالت وجود و اصالت ماهيت» است. از شاگردان مشهور وى مىتوان از حكيم الهى قمشهاى، محمود شهابى، حسينعلى راشد، و حاج آقا حسين قمى نام برد. سرانجام آقا بزرگ در سال 1355 ه .ق در مشهد وفات يافت و در اين شهر مدفون گرديد.
استاد شهيد مرتضى مطهرى
آيت الله مطهرى فرزند بزرگوار حاج شيخ حسين مطهرى فريمانى است. وى در سال 1299 ه .ش در فريمان خراسان ديده به جهان گشود. ايشان پس از تحصيل در حوزه علميه خراسان به حوزه علميه قم رفت و از محضر آيت الله بروجردى، آيت الله حجت و آيت الله داماد و علامه طباطبايى و بالاخص امام خمينى و ديگران بهرههاى كافى برد.
سپس در سال 1331 ه .ش قم را به عزم تهران ترك گفت و در طول اقامت خود در تهران لحظهاى از خدمات علمى و قلمى و تبليغى غفلت نورزيد و علاوه بر تدريس در دانشكده الهيات و مدرسه علميه مروى در منزل شخصى خود براى گروهى از دلباختگان فلسفه و تفسير تدريس مىكرد و جلسات پر ارج ديگرى نيز مانند جلسه اسلامى مهندسان و انجمن اسلامى پزشكان را اداره مىكرد. استاد شهيد مهطرى داراى تأليفات فراوانى مىباشند.
سرانجام آفتاب عمر پر بركتش كه قريب 60 سال در خدمت اسلام و علم بود در شب چهارشنبه دوازدهم ارديبهشت 1358 ه .ش غروب كرد و توسط گروه فرقان به شهادت رسيد.
امام خمينى(ره) در وصف او فرمودند:
«من فرزند بسيار عزيزى را از دست دادم و در سوگ او نشستم كه از شخصيتهايى بود كه حاصل عمرم محسوب مىشد.»
از آثار اوست: علل گرايش به ماديگرايى، عدل اللهى، انسان و سرنوشت، جهان بينى توحيدى، داستان راستان، ده گفتار، بيست گفتار.
جلال الدين آشتيانى
استاد سيد جلال الدين آشتيانى، در سال 1304 ه .ش در آشتيان از توابع استان مركزى متولد شد. دوره مكتبخانه، دبستان و بخشى از مقدمات را در همان جا طى كرد.
در سال 1323 براى تحصيل به قم مهاجرت نمود و در نزد آقا شيخ مهدى مازندرانى به حكمت آموزى پرداخت و شرح منظومه، شوارق وامور عامه اسفار را نزد وى خواند و مدت هشت سال نيز در درس فقه و اصول آيت الله العظمى بروجردى شركت كرد و مدت 5 سال نيز به آموختن حكمت و اصول در نزد علامه طباطبايى پرداخت.
وى سپس در نجف اشرف، درس آيت الله حكيم و آيت الله سيد عبدالهادى شيرازى را درك كرد. سپس به ايران بازگشت و در تهران نزد ميرزا احمد آشتيانى اسفار را فرا گرفت. پس از آن راهى قزوين شد و در درس اسفار آيت الله سيد ابوالحسن قزوينى شركت كرد.
استاد آشتيانى سالهاست كه در مشهد مقدس به سر مىبرد و بسيارى از حكمتآموزان در حوزه و دانشگاه از خرمن دانش او خوشه چينى مىكنند.
استاد آشتيانى داراى آثار متعددى در فلسفه و عرفان مىباشد، برخى از آنها عبارت است از: هستى از نظر فلسفه و عرفان، شرح مقدمه قيصرى، تصحيح شواهد الربوبيه، رسايل حكيم سبزوارى.
عثمان حيرى (رازى)
از مشايخ بزرگ تصوف و فقهاى قرن سوم هجرى قمرى است كه در محله حيره نيشابور سكونت داشته است. وى پس از كسب كمالات به خدمت ابوحفص حداد و شاه شجاع كرمانى رسيد. وى در سال 298 در نيشابور درگذشت. آوردهاند كه از او پرسيدند: جوانمردان كيانند؟ در پاسخ گفت: آنها كه خويشتن را نبينند.
خواجه عبدالله انصارى
ابو اسماعيل، خواجه عبدالله انصارى معروف به پيرهرات، عارف نامى و شاعر توانا، از نوادگان ابوايوب انصارى «از صحابه پيامبر صلىاللهعليهوآله» در سال 396 ه .ق در هرات متولد شد. از كودكى هوش و استعداد وى مورد تعجب بود. او در تصوف از شيخ ابوالحسن فرقانى تعليم گرفت و جانشين او گرديد. او در فقه از روش احمد حنبل متابعت مىكرد و در حديث بسيار توانا بود. پير هرات در سال 481 ه .ق در هرات دارفانى را وداع و در همانجا مدفون گرديده است. از آثار اوست: طبقات الصوفيه، منازل السائرين، زاد العارفين، تفسير قران (كشف الاسرار).
احمد جامى
ابو نصر، احمد بن ابى الحسن جامى مشهور به پير جام، ژندهپيل و شيخالاسلام از مشايخ صوفيه در سال 441 ه .ق در نواحى قهستان به دنيا آمد. در سن بيست و دو سالگى قدم در وادى طريقت نهاد او دوازده سال به رياضت پرداخت و شهرها خراسان را در نورديد و در نهايت به كوههاى بيزر جام در قهستان رفت.
او پس از چند سال اقامت در قهستان، به قصبه معد آباد جام رفت و در آنجا مسجد و خانقاهى بنا نمود. احمد در سال 536 ه .ق در خانقاه خود در حاليكه مريدان بسيار داشت در گذشت و بنابر وصيتش، در بيرون معد آباد دفن شد و پس از چندى بر مقبرهاش مسجد و خانقاهى بنا كردند كه امروزه به تربت جام مشهور است. از آثار شيخ جام مىتوان ازكتابهاى ذيل نام برد: انيس التائبين، سراج السائرين، فتوح القلوب، ديوان شعر.
شيخ فريد الدين محمد عطار نيشابورى
شيخ ابى محمد بن ابراهيم مشهور به فريد الدين عطار، شيخ اولالياء و كشاف الحقايق از مشايخ صوفيه و از شاعران سخنور بوده است. عطار در حدود سال 513 ه .ق در نيشابور به دنيا آمد و سفرهاى متعددى براى يافتن حقايق نمود و با مشايخ متعددى ملاقات داشت. او را از مريدان شيخ مجدالدين بغدادى و از تربيت يافتگان شيخ نجم الدين كبرى دانستهاند. عطار آثار زيادى از خود بر جاى گذاشته است كه همگى ملهم از عشق و اشتياق درونى و بيانگر قدرت او در زبان و شعر فارسى مىباشد. عطار در سال 586 ه .ق در نيشابور دارفانى را وداع گفته است. از آثار اوست: تذكرة اولالياء، منطق الطير، اسرار نامه، الهى نامه، مصيبت نامه، ديوان شعر.
قطب الدين حيدر تونى
حيدربن تيمور موسوى، قطب الدين حيدر تونى، موسس و سرسلسله فرقه صوفيه حيدرى، در تون از بلاد خراسان به دنيا آمد. او نسبش با چند واسطه به امام موسى بن جعفر عليهالسلام مىرسد. شيخ فريد الدين، عطار نيشابورى صحبت او را درك كرده و كتاب حيدرى نامه را به نام وى تاليف كرده است. قطب الدين حيدر در سال 618 ه .ق در تبريز دارفانى را وداع گفته است. از آثار او مىتوان از ديوان قطب الدين حيدر ياد كرد.
سيد محمد نوربخش
محمد بن محمد موسوى خراسانى مؤسس و سرسلسله فرقه نوربخشيه در سال 795 ه .ق در قائن متولد شد و نزد خواجه اسحاق ختلانى به سيرو سروك معنوى پرداخت و از او لقب نوربخش گرفت و طريق جديدى در تصوف به وجود آورد كه به مناسبت لقبش به «نوربخشيه» معروف شد. نوربخش با اعلام دعوتش از طرف نيروهاى شاهرخ دستگير و زندانى شد و بسيارى از مريدانش كشته شدند. نوربخش پس از آزادى به شهرهاى مختلف سفر كرد و در كردستان ساكن شد و مدتى سكه و خطبه آن ديار به نام وى بود. نوربخش پس از مدتى دوباره به وسيله نيروهاى شاهرخ دستگير شد و مجبور به ابراز ندامت شد. و سرانجام در سال 869 ه .ق در گذشت. از آثار اوست: انسان نامه، شجره مشايخ، ديوان شعر.
عبدالرحمن جامى
ابو البركات، عبدالرحمن جامى، از عارفان و شاعران نام آور، در سال 817 ه .ق در خرجود جام خراسان متولد شد. نياكان وى از اصفهان به اين خطه كوچيده بودند. او نخست نزد پدرش و سپس نزد استادانى چون مولانا جنيد، خواجه على سمرقندى كسب علم نمود و با استعداد كم نظير خود موجب اعجاب همگان گرديد. عرفان و تصوف را در خدمت سعدالدين كاشغرى از مشايخ بزرگ طريقت نقشبنديه و خواجه احرار جانشين وى آموخت. و در سلك مشايخ نقشبنديه قرار گرفت.
جامى در سال 898 ه .ق دارفانى را وداع و در مقبره تخت مزار هرات مدفون گرديد. برخى از آثار او عبارتند از: نفحات الانس، لوايح، اشعة اللمعات (معروفترين اثر او)، هفت اورنگ، ديوان.
سلطان على شاه گنابادى
حاج ملاسلطان محمد گنابادى، ملقب به سلطان على شاه عارف نامى وموسس سلسله گنابادى و از فضلاى نيمه دوم قرن سيزدهم به بعد، در سال 1251 ه .ق در بيدخت گناباد متولد شد. او نخست در زادگاه خود به تحصيل پرداخت سپس عازم مشهد گرديد وبه آموختن فقه، حديث و تفسير پرداخت سپس عازم سبزوار شد و چندى در خدمت حكيم متأله، ملاهادى سبزوارى به تحصيل حكمت پرداخت. او پس از ديدار با سعادت على شاه شيخ سلسله نعمتاللهى ترك علوم ظاهرى كرد و در پى او به اصفهان رفت و از دست او خرقه پوشيد. گنابادى سپس به بيدخت بازگشت و به هدايت مريدان پرداخت. سلطان على شاه در 76 سالگى به هنگام سحر به دست بدخواهانش كشته شد. از او كتابهاى اوست: بيان السعادة (در تفسير قرآن)، مجمع السعادات (در شرح اصول كافى)، ولايت نامه، سعادت نامه.
حاج شيخ حسن على اصفهانى (نخودكى)
حاج شيخ حسن على اصفهانى مشهور به «نخودكى» از عالمان بزرگ ربانى و رياضت كشان بزرگ، در سال 1279 ه .ق در اصفهان ديده به جهان گشود. وى نخست در اصفهان از خرمن بزرگانى مانند آخوند كاشى، ميرزا جهانگير خان قشقايى و ديگران به خوش چينى پرداخت و سپس به نجف اشرف عزيمت نمود و در محضر سيد مرتضى كشميرى (عارف بزرگ) به تهذيب نفس پرداخت. وى در سفرى كه به خراسان داشت، در طول يك سال هر شب در حرم رضوى يك ختم قرآن به جاى مىآورد.
شيخ در سال 1329 به خراسان بازگشت و تا آخر عمر در مشهد مقيم بود. يكى از دلايل مشهور شدن وى، كرامات بى شمار و توانايى وى در علاج بيمارىهاى صعب العلاج بوده است.
شيخ در سال 1361 ه .ق در سن 82 سالگى عالم فانى راوداع و در صحن عتيق حرم رضوى مدفون گرديد. در تشييع جنازه او مشهد سراسر تعطيل گرديد، حتى اقليتهاى مذهبى نيز دست از كار كشيدند. در كتاب «نشان از بى نشانها» به بررسى سيره وى پرداخته شده است.
ميرزا مهدى اصفهانى
ميرزا مهدى بن اسماعيل غروى اصفهانى از علماى معقول و منقول و دارنده مكتبى خاص در معارف الهيه در اصفهان، در سال 1303 ه .ق در خاندان مشايخ بيدآباد متولد شد و پس از تحصيل در محضر پدر خويش، آقا سيد محمد باقر درچهاى، آخوند كاشى و جهانگيرخان قشقائى، به عتبات رفت و به توصيه حاج آقا رحيم ارباب به خدمت آقا سيد اسماعيل صدر رسيد.
پس از آنكه چندى در حوزه آخوند خراسانى و آقا سيد محمد كاظم يزدى حضور يافت، حسبالامر آقاى صدر به حوزه ميرزاى نائينى وارد و روزانه بر سر درس ميرزا در فقه و اصول حضور يافت و مبانى شيخ انصارى را فرا گرفت و به اجتهاد رسيد. اما در مراتب سلوك از همان بدو ورود به عتبات در تحت تربيت آقاى صدر كه از خواص اصحاب آخوند ملا فتحعلى عراقى بود درآمد و آنگاه با آقا سيد احمد كربلائى و آقا شيخ محمد بهارى كه هر دو از بزرگان اصحاب آخوند ملا حسينقلى همدانى بودند ملازم شد و نيز با جمعى ديگر از اهل سلوك همچون آقا سيد على قاضى و آقا سيد جمال گلپايگانى كه در درس ميرزاى نائينى شركت مىكردند، انس گرفت و در وادى سير روحانى آن جمع وارد شد.
پس از مدتى اعتكاف در مسجد سهله و مكاشفهاى كه به وى دست داد جزوههايى را كه در حين اشتغال به فلسفه و عرفان نوشته بود در شط كوفه انداخت و مكتبى جديد در معارف ربوبى مبتنى بر قرآن و احاديث پديد آورد كه بعدا تنى چند از شاگردانش آن را به كمال رساندند كه بعدها به مكتب تفكيك معروف شد.
ميرزا مهدى در سال 1345 ه .ق به مشهد رضوى رفت و به تدريس پرداخت. او در معارف الهى مكتبى خاص مبتنى بر قرآن و احاديث اهل بيت عليهالسلام دارد كه طبعا واجد اختلافاتى با برخى از مسائل عرفان و فلسفه رسمى است. اين مكتب توسط تنى چند از شاگردان او همچون آقا شيخ مجتبى قزوينى (صاحب بيان الفرقان) و ديگران بسط و انتشار يافته است. برخى از شاگردان او عبارتند از شيخ هاشم قزوينى، شيخ مجتبى قزوينى، شيخ حسينعلى راشد، شيخ محمد كاظم دامغانى و سيد حسين قاضى طباطبائى. ميرزا مهدى سرانجام در سال 1365 ه .ق در مشهد وفات يافته است. برخى از آثار او عبارتند از: ابواب الهدى، الجنات الرضوية، غاية المنى، الصوارم العقلية، اعجاز قرآن، معارف قرآن، مصابيح الهدى (در فقه).
ملا عباس تربتى
ملا عباس تربتى معروف به حاج آخوند، در روستاى كاريزك ناگهانى واقع در 15 كيلومترى شرق تربت حيدريه و ابتداى جلگه زاوه، در يك خانواده متدين چشم به جهان گشود. پدرش ملاحسينعلى، سواد مختصرى داشت، قرآن و كتاب فارسى مىخواند. او فرزند خود را نخست به مكتب ده، سپس براى تحصيل به شهر تربت فرستاد. حاج آخوند تمامى مراحل درسى را با موفقيت گذراند و كفايه را نزد يكى از شاگردان مرحوم آخوند به نام حاج شيخ على اكبر تربتى فرا گرفت و به اصرار حاج شيخ على اكبر در شهر تربت رحل اقامت افكند.
ملاعباس مردى هوشمند و ژرف بين بود، او هم زاهد بود، هم كشاورزى مىكرد، هم اهل سياست بود و به موعظه مىپرداخت و سراسر زندگى ايشان در تحت تأثير جذبه و حالت روحى و نورانيت باطن قرار داشت حاج آقا حسين قمى در وصف او گفته بود: حاج آخوند ملاعباس نه فقط از خوبان عالم اسلام، بلكه از خوبان دنيا است حسن على راشد دانشمند و خطيب توانا فرزند حاج آخوند مىباشد.
عاقبت حاج آخوند در تاريخ 24 مهر 1322 ه .ش در تربت از دنيا رفت و جنازهاش به مشهد منتقل و در آخرين غرفه صحن نو به خاك سپرده شد.
آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى
آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى در سال 1283 ه .ش در تهران در خانوادهاى مذهبى متولد شد. پس از گذراندن دوران دبستان و راهنمايى براى كسب معارف اسلامى و علوم دينى به قم مهاجرت و پس از فراگيرى مقدارى از سطوح، عازم نجف اشرف شد.
چند سال بعد بنا به امر مادرش به تهران بازگشت و پس از ازدواج در سال 1312 ه .ش به مشهد مقدس عزيمت كرد و از محضر بزرگانى چون آقا ميرزا مهدى اصفهانى و حاج شيخ مجتبى قزوينى بهره برد.
اين عالم بصير و آگاه داراى صفاتى ارزنده و شخصيتى جامع بود كه او را از ديگران ممتاز مىساخت. وى با وجود آنكه فلسفه را به خوبى مىدانست، اما هيچگاه خود را در عقليات صرف گرفتار نساخت و معتقد بود كه حقيقت را مىبايست از سرچشمه زلال وحى فرا گرفت. پس از انقلاب هميشه و در همه حال يار و ياور انقلاب، امام و رهبرى بود و با حضور در جبهههاى جنگ با وجود كهولت سن روحيهاى نشاط بخش در رزمندگان ايجاد مىكرد.
او پس از ارتحال امام(ره) و انتخاب مقام معظم رهبرى از طرف مجلس محترم خبرگان، اطلاعيهاى در جهت حمايت از معظمله به همراه جمعى از علماى مشهد صادر كردند.
اين عالم بزرگ در سال 1368 ه .ش دارفانى را وداع و در ارض قدس رضوى مدفون گرديد. آثاراو عبارتند از: ميزان المطالب (2 جلد)، آئين زندگى و درسهاى اخلاق اسلامى، فلسفه بشرى و اسلامى، عارف و صوفى چه مىگويد، بهايى چه مىگويد، بررسى پيرامون اسلام.
علامه سيد محمد حسين تهرانى
فقيه و عارف معاصر سيد محمد حسين تهرانى در سال 1304 ه .ش متولد شد و تحصيلات خود در زمينه فقه و حكمت اسلامى را در قم و نجف اشرف طى كرد و نزد بزرگانى همچون علامه طباطبايى و سيد جمال گلپايگانى تلمذ كرده است. وى از بازماندگان سلسله عارفان متشرع است و اهميت او در اين سلسله به حسب احيا ميراث آنها بوده است.
ايشان پس از مدتها سكونت در مشهد مقدس، در سال 1374 ه .ش دارفانى را وداع گفت و به سراى باقى شتافت و در جوار قبر على بن موسى الرضا عليهالسلام مدفون گرديد.
وى در سالهاى آخر عمر آثار فراوانى نوشته كه عمده آن چاپ شده است. برخى از اين آثار عبارتند از: دوره امام شناسى؛ دوره معاد شناسى؛ مهر تابان؛ توحيد علمى و عينى؛ رساله سير و سلوك؛ روح مجرد. از ميان آثار او رساله توحيد علمى و عينى او از اهميت خاصى برخوردار است كه مشتمل بر گفتگوى ايشان با علامه طباطبايى مىباشد.